تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکت‌های معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1867304766
اسراي کربلا در سيزدهم محرم
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۵ آبان ۱۳۹۴ (۱۳:۴۹ب.ظ)
اسراي کربلا در سيزدهم محرم موج-در روز سيزدهم محرم سال ۶۱ هجري قمري، اسراي کربلا وارد شهر کوفه شدند.
به گزارش خبرگزاري موج، بعد از اين که روز يازدهم محرم اسرا را از کربلا حرکت دادند به سوي کوفه به خاطر نزديکي اين دو به هم روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه کردند گويا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازه‌هاي کوفه و بيرون شهر سپري کرده باشند در اثر تبليغات عبيدالله بن زياد عليه امام حسين ـ عليه‌السلام ـ و خارجي معرفي کردن آن حضرت مردم کوفه از اين پيروزي خوشحال مي‌شوند و جهت ديدن اسرا به کوچه‌ها و محله‌ها روانه مي‌شوند و با ديدن اسرا شادي مي‌کنند.
ولي با خطابه‌هايي که امام سجادـ عليه‌السلام ـ و خانم زينب ـ سلام‌الله عليهاـ و سايرين از اسرا ايراد مي‌کند و خودشان را به کوفيان و مردم مي‌شناسانند و به حق بودن قيام امام حسين ـ عليه‌السلام ـ اذعان مي‌کنند شادي کوفيان را به عزا تبديل مي‌کنند. در طول مدتي که در کوفه و در ميان مردم به عنوان اسير جنگي حرکت مي‌کردند سرها بالاي نيزه بود و اسرا در کجاوه‌هاي جا داده شده بودند و آنان که خيال مي‌کردند اسرا از خارجيان هستند و بر خليفه يزيد عاصي شده‌اند، جسارت و اهانت مي‌کردند، عده‌اي هم از نسب اسرا سؤال مي‌کردند با اين وضع وارد دارالاماره مي‌شوند و در مجلس عبيدالله بن زياد که حاکم کوفه و باعث اصلي شهادت امام حسين، اين ملعون جلوي چشم اسرا و مردم با چوب‌دستي به سر مبارک مي‌زد و خود را پيروز ميدان قلمداد مي‌کرد و کشته شدن امام حسين ـ عليه‌السلام ـ را خواست خدا قلمداد مي‌نمود.
ولي با جواب‌هاي که از جانب خانم زينب و امام سجاد ـ عليه‌السلام ـ مي‌شنيد بيشتر رسوا مي‌شد.
در خبرها آمده که ابن زياد بعد از آنکه يک روز (يا چند روز بنا به روايتي) سرها را در کوچه‌ها و محله‌هاي کوفه گردانيد، آن‌ها را به شام نزد يزيد بن معاويه فرستاد و بعد از آن اسرا را به سرپرستي مخضّر بن تعلبه عائذي و شمر بن ذي‌الجوشن به شام روانه کرد.
ابن زياد دستور داد دست هاي امام سجاد را با غل بر گردن بستند و سوار بر شتر بي‌جهاز به سوي شام حرکت دادند. مدتي که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند. اين که چه وقايعي اتفاق افتاده و تنها به برخي بي‌ادبي‌هاي حاملين سرهاي مبارک از قبيل شراب اشاره دارند و در طول مسير از شهرهاي مختلف گذر مي‌کردند.
نقل شده که اهل‌بيت ـ عليهم‌السلام ـ را سه روز پشت دروازه‌هاي دمشق نگه داشتند تا شهر را آذين‌بندي و براي جشن و شادي آماده کنند.
برخي ديگر رخدادهاي روز سيزدهم ماه محرم سال ۶۱ ه- ق به شرح زير است:
۱. اسراي اهل بيت (ع) در مجلس ابن زياد
پس از آنکه اسرا و سرهاي مقدس شهداي کربلا را در شهر کوفه گردانيدند، ابن زياد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسين (ع) را در برابرش گذاشتند. آن‌گاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد (ع)، در حالي که به طناب بسته بودند وارد مجلس کرده، در برابر تخت آن ملعون ايستاده نگاه داشتند.
۲. اسراي اهل بيت (ع) در زندان کوفه
پس از مجلس سوم ابن زياد، اهل بيت (ع) را با غل و زنجير وارد زندان کوفه کردند.
۳. خبر شهادت امام حسين (ع) در مدينه و شام
ابن زياد به مدينه و شام، نامه نوشت و خبر شهادت امام حسين (ع) را منتشر ساخت.
۴. شهادت عبدالله بن عفيف
عبدالله بن عفيف ازدي از اصحاب اميرالمؤمنين (ع) بود که در جنگ‌هاي جمل و صفين دو چشم خويش را از دست داده و از آن پس مشغول عبادت بود.
او هنگامي که شنيد پسر زياد به اميرالمؤمنين و امام حسين عليهم السلام نسبت کذب و دروغگويي مي‌دهد، از ميان جمعيت برخاست و گفت:
ساکت باش اي پسر مرجانه، دروغگو تويي و پدر تو که به تو اين مقام را داد. اي دشمن خدا، فرزندان پيامبر (ص) را مي‌کشي و در منابر مؤمنين اين چنين سخن مي‌گويي؟ماموران خواستند متعرض او شوند که با کمک قبيله‌اش به خانه رفت، ولي ماموران بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند.پس از رشادت‌هاي او و دخترش، دستگير شده و همان‌طور که از خدا خواسته بود به دست بدترين خلق يعني ابن زياد به شهادت رسيد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها