محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830244196
«هفت» برای نجات سینمای ایران و جذب ۹۰ درصدی مردم یا حدیث نفس گویی افخمی؟
واضح آرشیو وب فارسی:الف: «هفت» برای نجات سینمای ایران و جذب ۹۰ درصدی مردم یا حدیث نفس گویی افخمی؟
احسان رستگار، ۳۰ مهر ۹۴
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۳۳
امروز پنج شنبه ۳۰ مهر ماه که بخش فرهنگ و هنر الف به نقد برنامه ی هفت می پردازد، سه برنامه از سری جدید برنامه ی هفت به کارگردانی، سردبیری و اجرای بهروز افخمی گذشته و علت این تامل سه هفته ای الف، دوری از شتاب زدگی در نقد و رعایت انصاف بوده است.
بسیاری از رسانه ها پس از قسمت ابتدایی هفت، به طور شتاب زده شروع به حمایت یا تخطئه ی دور سوم این برنامه کردند ولی بهتر آن دانستیم تا پس از اتمام سه قسمت ابتدایی - که به گفته ی سازندگان برنامه، سه قسمت -۱ محسوب می شدند - نقدی مستدل و واقع بینانه ارائه کنیم.اگرچه بنا بر گفته ی عوامل دور سوم برنامه هفت، قسمت اول این برنامه از فردا آغاز می شود و این سه قسمت پیش شماره بوده، اما به هر حال سه قسمتی که در هر قسمت حدود دو ساعت و ربع از آنتن شبکه ی سه را به خود اختصاص داده اند و در آن بسیاری از موضوعات مطرح و شکل و رویکرد کلی برنامه و نگاه عوامل برنامه و افخمی در آن مشخص شده است، می طلبد تا به طور کامل و دقیق مورد نقد قرار گیرد تا اشکالات وارد بر آن سه بخش، در قسمت های بعدی برنامه، حتی الامکان اصلاح شوند و نیز این نکات به مخاطبین محترم عرضه شود. ما علم غیب یا چشم برزخی نداریم و آینده را نمی توانیم ببینیم؛ پس باید بر اساس همین سه قسمت که بیش از ۴۰۰ دقیقه از آنتن شبکه ی سوم سیما را طی ۱۵ روز (سه برنامه) شامل شد، قضاوت و پیشنهادات و انتقادات را مطرح می کنیم.با لحاظ کردن مقدمه ی فوق، ذکر نکات ذیل مفید به نظر می رسند:بخش اول: نکات شکلی و ساختاری۱- اشکالات فنی عجیب و پیش پا افتاده:در قسمت اول به نحوی ایرادات فنی در تصویربرداری و صدابرداری وجود داشت که افخمی در قسمت دوم اعتراف کرد که ۴۵ دقیقه ی انتهایی قسمت اول اصلا به مرحله ی تدوین نرسیده بود و هر آن چه ضبط شده، پخش شده است، چون اگر بنا به تدوین بود، اصلا برای آن هفته به پخش نمی رسید، حال آن که اولا وقتی حدود سه ماه برنامه تعطیل بوده، حال یک هفته هم به آن اضافه شود مگر اتفاق ناگواری رخ می دهد؟ ثانیا برنامه ی هفت از حالت زنده به تولیدی تبدیل شد مگر جز از این رو که کیفیت برنامه ارتقاء پیدا کند و با حوصله و تمرکز بیشتری «هفت» تولید شود؟ اگر در برنامه ی زنده می شد دست اندکاران بگویند «خب این اتفاق افتاد چون برنامه زنده هست و برنامه ی زنده هم مقتضیات خاص خودشو داره...» اما در برنامه ی تولیدی چنین عذر و بهانه هایی پذیرفتنی نیست. مضاف بر این که با فرصت کافی بیش از دو هفته ای افخمی برای تولید قسمت اول، این دلایل عذر بدتر از گناه و دست کم گرفتن مخاطبین محسوب می شوند.در قسمت دوم وقتی افخمی داشت از علت این مشکلات می گفت، حتی فراستی هم خیلی زیر بار نرفت که این دلایل منطقی است و بدتر آن که آن مشکلات، از تصویربرداری گرفته تا صدابرداری و صداگذاری، الزاما همگی مربوط به تدوین نبود.مشکل صدای تنظیم نشده حتی در قسمت سوم هفت هم وجود داشت و صدای فراستی در هر سه قسمت، مخصوصا در صحنه های گفت و گویش با افخمی، تنظیم نشده و گوش خراش بود. البته شاید این شوخی افخمی با منتقدین و فراستی بوده است که با صدای تنظیم نشده و هام (هوا) داشتن صدای فراستی، خواسته ارادتش به منتقدین را اثبات کند. لااقل در امور فنی و فرمی از افخمی توقع می رود که محصول تولیدی او بی عیب و نقص باشد. هفت سابق که زنده روی آنتن می رفت، بخش های زنده ی آن (نه آیتم های تولیدی) مانند یک پایگاه خبری-تحلیلی برخط (آنلاین) محسوب می شد که به هر حال درصدی از کاستی ها و اشکالات لحظه ای محتوایی و فرمی در آن تا حدی قابل هضم بود، اما برنامه ی تولیدی فعلی هفت مانند یک هفته نامه ی مکتوب است؛ آیا سردبیر یک هفته نامه می تواند اشکالات و غلط های املایی و ضعف محتوایی مجله اش را با کمبود وقت یا ضرب العجل زمانی یا هر دلیل دیگری توجیه کند؟ ۲- وقتی برنامه ی تولیدی با فیلم مستند اشتباه گرفته می شود:تولیدی و ضبط شده بودن برنامه، باید اتفاقا باعث بهینه سازی وقت مخاطب و کم عیب و نقص تر شدن برنامه شود؛ نه قرار است زهر کلام و اظهار نظرهای تند (اما محترمانه) در آن حذف شود و نه حلاوت و گرمی برنامه را از بین ببرد. بسیاری از برنامه های جذاب و پرمخاطب خارجی، غیرزنده هستند ولی اتفاقا نه سانسور و نه خودسانسوری در آن ها نه تنها رخ نمی دهد بلکه اظهار نظرهای بی تعارف در آن برجسته تر و نمایان تر عرضه می شود. با حفظ شئونات و ممیزی های خاص اخلاقی، اگر هفت واقعا می خواهد ۹۰ درصد مردم را به واسطه ی هفت به سینما علاقه مند کند، از اعمال ممیزی های که برنامه را از حال و هوای زنده دور کرده و روح را از برنامه می گیرد، گریزان باشد که البته این مورد مخصوصا در مصاحبه با جیرانی به خوبی رعایت شد.هفت بنا نبوده که مستند باشد ولی هفتی که در این سه قسمت شاهد بودیم، گویی یک برنامه ی مستند گونه بود. بر اساس مصاحبه های عوامل برنامه، بناست از قسمت فردا ۱ آبان ماه، بیشتر برنامه در دکور ثابت و فضای یک برنامه ی ثابت اجرا شود نه یک برنامه ی مستندگونه که با کنار هم قرار دادن بخش ها (آیتم ها)ی مختلف، دو ساعت و اندی از آنتن شبکه ی ۳ پر شود. دلیلی نداشت تا برنامه از فرط ساده بودن، شبیه مستندهای یک دهه ی پیش شبکه ی ۴ سیما شود. حتی مستندهای امروز نیز از حیث ضرباهنگ و جذابیت، از سه قسمت هفت سوم پیش تر هستند. حفظ مخاطب در دو ساعت و ربع آن هم با یک برنامه ی سینمایی تولیدی، اصلا کار مشکلی نیست. فراوانی سوژه ها و خلاهای موجود در سینمای ایران و نیز عرصه ی فراخ سینمای جهان، هیچ بهانه ای برای کم رنگ و لعاب بودن برنامه یا محتوای ولو مفید اما غیرجذاب را باقی نمی گذارد.۳- افخمی در صدا، افخمی در تصویر، افخمی در همه جا:لحن و صدای افخمی روی نریشن ها دلنشین نیست. شوخی های کلامی افخمی در نریشن ها، اصلا لبخندی به لب نمی آورد و بهتر است که یک صدا پیشه ی زبده این ماموریت را به عهده گیرد. حتی صدای برخی از گوینده های کلیپ قسمت اول هم خیلی متوسط بود و نمی توانست رضایت مخاطب را به قدر کافی برای شنیدن آن جملات و تماشای آن کلیپ جلب کند.دلیلی ندارد که افخمی کارگردان و سردبیر و گوینده و بازیگر و صدر تا ذیل و همه کاره ی برنامه باشد. در این سه قسمت مشخص شد که هر چه برنامه به سمت تقسیم وظایف بیشتری برود، برنامه ای مفیدتر و جذاب تر تولید خواهد شد و به نظر می رسد از قسمت بعدی، شاهد قسمت هایی خواهیم بود که اگرچه در پشت دوربین افخمی آن ها را مدیریت می کند، اما در جلوی دوربین از خیر دیده شدن می گذرد. فراستی یکی از نکات درستی که در قسمت سوم مطرح می کند، بحث اعتماد به نفس دادن به مخاطب و دوری از پیچیده نمایی است، اما در همین رابطه، نقدی که به برنامه وارد به نظر می رسد، این است که پیچیده نمایی نکردن، ملزوماتی دارد که از نظر فرمی تناسبی با گفت و گوهای کسالت بار افخمی و فراستی به سبک یک برنامه ی مستند خشک و بی روح و بی رنگ و لعاب ندارد. پیچیده نمایی نکردن به این معنا نیست که فیلم بردار مثلا سی ثانیه یا یک دقیقه ممتد با یک دوربین و از یک زاویه ی ثابت تصویربرداری کند.پیچیده نمایی نکردنی که منظور فراستی است، بحث نامفهوم و گنگ بودن برخی از فیلم ها برای مخاطبین است، اما نگارنده از این عبارت «پیچیده نمایی نکردن» الهام گرفته و این نقد را مطرح می کند که پیجیده نمایی نکردن به معنای بیش از حد ساده نمایی از لحاظ فرمی و شکلی نیست. این که اوج خلاقیت فرمی برنامه این باشد که افخمی دارد قدم می زند و واگویه هایش در قالب متن (نریشن) به گوش مخاطب می رسد، بیش از حد شخصی سازی و حدیث نفس گفتن است.اگرچه بهروز افخمی نویسنده و کارگردان و مجری هفت است، اما نباید این را فراموش کند که اگر در پاسخ منتقدان در مورد فیلم هایش، آن جملات معروفش را که بارها در مقاطع مختلف و در مورد فیلم های مختلفش مطرح می کند را می شنویم که «من برداشتم همین بوده. دوست داشتم این جوری ساختم. دلیلی نمی بینم به شما توضیح بدم. اتفاقا من فیلم می سازم که حدیث نفس بگم.»، در رابطه با هفت دیگر این پاسخ ها پذیرفتنی نیست چون در بستر صدا و سیما و در رسانه ی ملی و از بیت المال این برنامه تولید می شود.هفت بناست تا گامی در جهت ارتقاء سینمای ایران باشد نه حدیث نفس یا برداشت های شخصی یک نفر. تولید یک برنامه برای دو ساعت و ربع تا دو ساعت و نیم آنتن شبکه ی ۳، جبرا این اصل را تحمیل می کند که برنامه از حالت شخص محور بودن به محتوا محوری تبدیل شود. بر اساس آن چه توسط عوامل هفت اعلام شده، احتمالا از قسمت بعدی این مشکل برطرف شده و تنوع و محتوامحوری، جای شخص محوری را باید بگیرد، ولی در غیر این صورت، مخاطب نمی تواند هر هفته یک فیلم سینمایی را که نقش اولش دو ساعت از دو ساعت و ربع روی پرده است و مدام از خود می گوید را تحمل کند و خطر ریزش مخاطب در این صورت هفت را تهدید خواهد کرد.۴- رویکرد غیر زنده شدن هفت، دستور سازمان بود:از رویکردهای رسمی رئیس جدید صدا و سیما - که از بهار امسال اجرایی شد - تبدیل کردن برنامه های زنده به تولیدی بود که تا آن جا که امکانش بود، اعمال شد. از سال گذشته نیز این دستور به گبرلو اعلام شده بود که وی گویا در جلساتی که با مسئولان سازمان داشته، نظراتش پیرامون لزوم زنده بودن برنامه را طرح و از آن دفاع کرده است اما نهایتا در ابتدای تابستان امسال و پیش از ماه مبارک رمضان، صبر مدیران سازمان به سر می آید و گبرلو به طور ناگهانی کنار گذاشته می شود. با این حال، افخمی پس از پخش قسمت اول هفت سوم، در یادداشتی در روزنامه ی هفت صبح می نویسد:«در واقع فقط به همین دلیل تدوین، زیر بار برنامه زنده نرفتم و مدیریت سیما را متقاعد کردم که چند برابر مخارج برنامههای قبلی هزینه کند تا امکان اجرای هشت تا ده ساعت گفت و گو و گفتار و تصویربرداری در طول هفته فراهم شود.»این گزاره ی افخمی حتی با مصاحبه ای که پورمحمدی در قسمت اول و در ابتدای برنامه با افخمی انجام داد هم مطابقت ندارد؛ چرا که پورمحمدی صریحا گفت که نظرشان روی برنامه ی تولیدی و ضبط شده است و ترجیح می دهند هفت زنده نباشد.از محاسن برنامه ی تولیدی، صرفه جویی در هزینه هاست؛ اما افخمی با این چند خط از یادداشت هفت صبحش، به شایعاتی که در مورد به جیب زدن پول کلان از قبل برنامه ی هفت سوم در برخی رسانه ها گفته می شود، خواسته یا ناخواسته دامن می زند.بخش دوم: نکات محتوایی۱- نگاه غلیظ فرمالیستی و نسبتش با نجات سینمای ایران:همواره باید عوامل هفت و بهروز افخمی این سوال را پیش روی خود داشته باشند که عملکردشان چقدر با ادعایی که مبتنی بر آن محمود گبرلو کنار گذاشته و بهروز افخمی و تیم جدید جایگزین آن شد تطابق دارد. آن سوال مطالبه ای است که میرحسینی رئیس شبکه ی ۳ در قسمت اول هفت و نیز دیگر مصاحبه هایش مطرح کرده بود و معاون صدا و سیما، اصغر پورمحمدی هم در گفت و گوی مفصلش در ابتدای قسمت اول برنامه، مفصل در این باره گفت که «هفت جدید باید ارزشی تر شود». اگر تیم هفت سوم با چنین ادعایی جایگزین تیم هفت دوم نشده بودند، الزاما محک زدن آنان با چنین مطالبه ای می توانست موضوعیت نداشته باشد، اما حال که با این ادعا، گروه جدید وارد شده، پس هم دست اندرکاران هفت باید ارزیابی شان را حسب این شاخص قرار دهند و نیز به مخاطبین و منتقدین حق دهند که با همین شاخص آن ها را بسنجند. در چنین مواقعی می طلبد که افخمی در پاسخ به منتقدینی که می پرسند آیا هفت ارزشی تر شده یا نه، پاسخ ندهد که اگر دنبال ارزش و پیام هستید، سینما را اشتباه گرفته اید و برنامه هفت و سینما جای پیام و ارزش نیست. ۲- افخمی شوخی می کند یا واقعا با نقد دشمن است؟ در قسمت اول هفت سوم، افخمی وقتی همراه حمید گودرزی در حال حرکت به سمت کافی شاپ مسعود فراستی هستند، گفت و گویی بین این دو رد و بدل می شود که بسیار برای هفت حاشیه ساز شد. اگرچه افخمی اعتراف کرد که لذت می برد و هدفش هم همین بوده که حاشیه ایجاد شود و داد منتقدان را بلند کند، ولی فارغ از این که این رفتار می تواند چه برای مخاطبین و چه برای منتقدین، توهین آمیز و آزاردهنده به نظر برسد، به نوعی نقض غرض هم محسوب می شود که افخمی از یک سو این گونه بدون ادله ی کافی به سمت همه ی منتقدان حمله کند و از دیگر سو فراستی ای را به عنوان منتقد ثابت و مسئول میز نقد برنامه برمی گزیند که تندترین منتقد تاریخ سینمای ایران به شمار می رود؛ حکایت همان است که شخصی از بین پیامبران، نام جرجیس را انتخاب کند. وقتی پای فراستی به میان می آید، پس حتما بناست نقد در این برنامه جدی گرفته شود و حتی اگر افخمی هم دل خوشی از منتقدان نداشته باشد، اما عومل سازمان و آن ها که او را برای این ماموریت انتخاب کرده اند، نخواهند گذاشت که منتقد پایش از هفت قطع شود. پس چه بهتر که اولا افخمی یا آن نکات را مطرح نمی کرد و یا اگر هم به زبان می آورد، همان طور که به عنوان یک فیلم ساز توقع احترام دارد، حرمت منتقدان را هم نگاه می داشت.دلیلی منطقی به ذهن نمی رسد که چرا افخمی در قسمت اول آن گونه به منتقدین تاخت و در قسمت دوم با تدارک دیدن گفت و گویی در ابتدای برنامه و دوئلی با فراستی، سعی کرد تا حرف های تندش را تا حدی تلطیف کند که فراستی هم با تعبیر «ماستمالی» آن را تفسیر کرد.برای واضح تر شدن نظر واقعی افخمی پیرامون نقد و منتقد، نگاهی می اندازیم به برنامه ی ۱۲ مهر ماه جیوگی که از شبکه ی ۲ سیما پخش شد. با مرور آن چه که افخمی در این برنامه گفته، مشخص می شود که او فقط ژست ضدمنتقد به خود نمی گیرد بلکه واقعا نظر تندی درباره ی منتقدین دارد. وی در بخشی از برنامه، این گونه به پرسش های میلاد دخانچی، مجری و سردبیر برنامه ی جیوگی پاسخ می دهد:« دخانچی: شما با این حرفتون دارین جلوی هر نقدی رو می بندین و می گین منتقدا دارن کار بی خودی انجام می دن!افخمی: بله دارم همین کارو انجام می دم.دخانچی: واقعا دارین همین کارو انجام می دین؟ دارین جلوی نقدو می بندین؟افخمی: آره.»و در قسمت دیگری از مصاحبه اش وقتی مجری این را مطرح می کند که خود افخمی قبلا در سوره منتقد بوده و درباره ی برخی فیلم ها چه اخیرا و چه قبلا اظهار نظر کرده است، این مکالمه اتفاق می افتد:«دخانچی: شما دارین زیر آب نقدو می زنین؟افخمی: آره!دخانچی: شما که خودتون قبلا نقد می نوشتین و درباره ی بعضی فیلما اظهار نظر کردین مثل جدایی نادر از سیمین.افخمی: آره خب وقتی از من می پرسن نظرت چیه منم نظرمو می گم ولی من فرق می کنم. من فیلم سازم. وقتی دو تا فیلم ساز درباره ی یک فیلم صحبت می کنن، وقتی دو تا مهندس دارن حرف می زنن، ... [و بلند قهقهه می زند و مابقی حرفش را قورت می دهد]»این نگاه که منتقدان فیلم سازانی هستند که نتوانسته اند فیلم ساز شوند و از روی اجبار منتقد شده اند، از گزاره های دروغ ولی رایجی است که چه در داخل ایران و چه در سینمای جهان، تا کنون بارها شنیده شده و بارها بزرگان سینما و ادبیات با آن مخالفت کرده اند. افخمی از فیلم سازانی است که نگاهش نسبت به منتقد، نگاهی بی اعتنا، متکبرانه و بعضا تحقیرآمیز است. در چنین مواقعی، بد نیست گاهی افخمی این واقعیت را در نظر بگیرد که همان قدر که نگاه از بالا به پایین برخی از مدیران به سینماگران غلط محسوب می شود، نگاه از بالا به پایین او به منتقدان نیز نامربوط است؛ با این تفاوت که مدیران سینمایی در کشور ما، الزاما اهل سینما یا افرادی مولف محسوب نمی شوند، ولی یک منتقد، باید سینما را بشناسد و باید بتواند نظراتش را در چارچوبی قاعده مند و حسب منطقی مشخص، در کلام و با قلم به فیلم ساز و مخصوصا مخاطبین منتقل نماید.اثرگذاری غیرمستقیم منتقد بر سینماگر و اثرگذاری مستقیم منتقد بر مخاطب، مفهومی است که افخمی نتوانست آن را به درستی تبیین کند. در این نگاه که مقابل نگاه تاثیر مستقیم منتقد بر فیلم ساز است، منتقد با جهت دهی به ذائقه ی مخاطب، او را تشویق می کند به دیدن برخی فیلم ها که ویژگی های مد نظر منتقد را دارا هستند و باز می دارد از دیدن فیلم هایی که فاقد آن شاخص ها هستند. وقتی فیلم ساز می بیند که منتقدین فیلم او را پس می زنند و مردم هم پیرو پس زدن منتقدین، به آن فیلم کم توجهی می کنند، بر آن می شود تا به نظر مردم - که عملا تحت تاثیر نظر منتقدان شکل گرفته - بیشتر توجه کند و تا حدی به طور غیرمستقیم، منتقدین بر نظر فیلم ساز هم اثر می گذارند، اما با واسطه و در این منظر، منتقد نه فیلم ساز را نصیحت می کند و نه خمیرمایه ی هنری او را شکل می دهد. این نظریه نقریبا آن نگاهی بود که شاید افخمی قصد طرح آن را داشته ولی با ادبیاتی توهین آمیز و بی ملاحظه و با کم حوصلگی آن را در حد چند جمله ی تند در ماشین حمید گودرزی مطرح می کند و حتی گودرزی - که بناست همراه افخمی باشد تا پایان هفت سوم - هم نمی تواند با نظر افخمی همراه شود و واکنشی منفی نشان می دهد.در راستای راضی کردن منتقدین و مخاطبین، افخمی باز هم حرف قسمت اولش را در قسمت سوم دوباره تعدیل می کند و در گفت و گویی بین او و فراستی، این جملات رد و بدل می شوند:«افخمی: باز هم مزخرف. مزخرف نگو مسعود.فراستی: مزخرف اون حرف هایی بود که تو درباره ی نقد زدی. تا آخر هفت افخمی درباره ی نقد (بوق) نکن.افخمی: باشه ولی من مصلحت امورو می دونم. فکر کردنم با منه.»۳- ادعاهایی که افخمی به جای منتقد برنامه مطرح می کند:درست است که افخمی نویسنده و کارگردان برنامه است ولی دلیل نمی شود که نقش منتقد را هم خود ایفا کند. برای مثال در مصاحبه ی با برادران محمودی که نویسنده و کارگردان و نیز تهیه کننده ی فیلم «چند متر مکعب عشق» هستند، افخمی در مقام یک مجری و منتقد وارد گفت و گو می شود و در آن مصاحبه ها اصلا فراستی حضور ندارد. چرا افخمی به راحتی هر ادعایی که دارد را به طور یک طرفه مطرح می کند و از آن دفاعی هم نمی کند؛ به همین راحتی! مثل این ادعا که چند متر مکعب عشق که به عشقی افغانی-ایرانی می پردازد، از فیلم «باران» مجید مجیدی که موضوعی مشابه دارد جلوتر است! بر چه مبنایی و چرا؟ به همین سادگی یک طرفه و در جایگاه خودمنتقدپنداری چنین ادعای گزافی را مطرح کردن و عبور از آن، نه حرفه ای است و نه عادلانه. شاید این صرفا یک جمله ی گذرا به نظر برسد، ولی همین ارزیابی های گذرای افخمی - که منتفد برنامه نیست - می تواند به مخاطب جهتی را بدهد که صرفا مبتنی بر نظرات شخصی افخمی و نه بنا بر نظرات منتقدان است. اگرچه فیلم «باران» مجید مجیدی به نظر اکثر قریب به اتفاق منتقدان، هنوز هم برترین اثر با فضای عاشقانه ای ایرانی-افغانی است؛ اما هیچ ایرادی ندارد که منتقد یا فیلم سازی نظری مخالف با آن را داشته باشد، اما نمی تواند به روش «بزن در رویی» یک طرفه نظرش را - که خلاف نظر اکثر سینماگران و منتقدان است - طرح کند و بعد هم بدون ارائه ی ادله، از آن عبور کند. بنا نیست چون فرمان «هفت» در دستان افخمی است، نظر یا مفهومی را به مخاطبین حقنه کند و یک طرفه به قاضی برود.۴- اظهار نظرهای شبه روشنفکرانه از افخمی و فراستی که ادعای ضدروشنفکری دارند / اگر نگاه فرمالیستی باید باشد، پس چطور افخمی با هدف ارزشی تر شدن سینما و هفت انتخاب شده است؟فرح بخش در قسمت دوم برنامه در گفت و گو با افخمی، نظراتی را مطرح می کند مبنی بر این که سینما را به خیر مدیران سینمایی امیدی نیست و شر نرسانند و بگذارند سینماگران، خود، سینما را اداره کنند. این جنس اظهار نظر در یکی از گفت و گوهای افخمی با فراستی در قسمت سوم نیز مطرح شد. افخمی نیز در صحبت هایش بسیار این نظر را تایید می کرد.نکته این جاست که این حرف، شاید تندترین و رادیکال ترین اظهار نظری است که اتفاقا طیفی از سینماگران مدافع آن هستند که مدیران صدا و سیما آن ها را غیر ارزشی می دانند. نگارنده ی این یادداشت نیز اثرگذاری و کنش گری به سبک مدیران فعلی را بهترین روش ممکن نمی داند، اما به این معنا نیست که چون به هر دلیل و با هر کم و کیفی، مطالبات و خواسته های طیفی از سینماگران با مدیریت مدیران فرهنگی و سینمایی فعلی تامین نشده، پس کلا مدیران پایشان را از سینما بیرون بکشند و هر وقت سینماگران برای مسائل پس از تولید و اکران صلاح دانستند، آن ها را صدا کنند و مدیران هم دست به سینه به پابوس سینماگران بروند. شاید این جمله برای برخی سنگین و غیرقابل هضم به نظر برسد، اما خوشایند یا بدآیند هر کس، واقعیت این است که نگاه انقلاب اسلامی به سینما و هنر، حتما همواره توام با نظارت صحیح و هوشمندانه بوده و هست و باید باشد؛ پس از انقلاب، هر جا رخنه ای فرهنگی در سینما رخ داده، ناشی از سهل انگاری یا جهان بینی غلط مدیران سینمایی و فرهنگی کشور بوده است.در گفت و گوی فراستی با افخمی در قسمت سوم، جملاتی از این دست برای بار چندم رد و بدل می شود: «مسئولین لطف کنن ول کنن / مسئولین فقط ساختار درست کنن و زیرو بسازن / تو اکران هر حمایت یا نظارتی می خوان بکنن نه تو تولید».با شنیدن این جملات، این سوالات به ذهن خطور می کنند که این سینمای ارزشی است یا نگاه صنفی و نگاه غلیظ فرمالیستی به سینما؟ مدیریت سینما از نظر فرهنگی باید مبتنی بر لیبرالیزم باشد؟ آیا در جمهوری اسلامی دولت متولی سینما و فرهنگ هست یا خیر؟به هر حال مبتنی بر همین نگاه است که صدا و سیما نیز از بدو تاسیس و مبتنی بر قانون اساسی تا زمانی که این قانون اساسی قانونا معتبر است، دولتی است و واگذاری آن به بخش خصوصی خلاف محسوب می شود و مبتنی با همین نگاه است که افخمی و تیم جدید برای ارزشی تر کردن سینما یا آشتی مردم با سینما یا هر معیار و شاخص دیگری، برای سکان داری هفت انتخاب می شوند؛ وگرنه اگر نگاه این قدر غیرمحتوایی و فرمالیستی صرف بود، می شد همان طور که برای تیم ملی از خارج مربی وارد می کنند، برای برنامه ی هفت هم مثلا از کارگردان های چینی، ژاپنی یا هندی که خیلی هم به فرم مسلط هستند استفاده کرد!سینما نیز باید چه در ابتدا و چه در انتها، مهر تایید حاکمیت بر آن بخورد تا بتواند روی پرده برود. نگاهی که نسبت به سینما در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بوده و هست، بر قاعده ای استواری است مبنی بر رسمیت و مشروعیت نظارت مستقیم و بی تعارف دولت و حاکمیت بر آثار. این که سینماگران خود می دانند چه بسازند و مردم هم خود می دانند که چه ببینند، اتفاقا اظهار نظرهای کاملا شبه روشنفکرانه است و ژست هایی پوپولیستی و غیرقابل اجرا هستند که با ادعاهای ضدمنورالفکری افخمی در تضاد بوده و مهم تر از آن، این نگاه، رویکرد اروپا و آمریکا نسبت به سینماست که در آن فیلم ها می توانند بدون نظارت حاکمیت ساخته و اکران شوند؛ چون در آن کشورها، دولت متولی فرهنگ نیست و اصولا آن نگاه به فرهنگ، دخلی به تفکر انقلاب اسلامی و نگاه جمهوری اسلامی به فرهنگ ندارد. این که ما قیم نمی خواهیم و اظهارات مشابه، حتی در برنامه ی هفت گبرلو هم این چنین مجال طرح یک طرفه و تصدیق های چند طرفه نمی یافت! در آن برنامه هم اگر یک طرف می گفت دولت و حاکمیت باید پایش را از سینما در مرحله ی پیش و حین تولید بیرون بکشد و فقط پس از تولید وارد داستان شود، شخص یا اشخاصی مقابل او نشسته بود که با این نظر مخالفت می کرد، اما در چندین گفت و گوی هفت سوم چه بین افخمی و فراستی و چه بین افخمی و فرح بخش و جنسی دیگر از این نظرات را در قسمت ابتدایی و گفت و گوی میرکریمی و افخمی، شاهد هستیم.۵- آیا افخمی آمده تا هفت پلی باشد برای او و سریال هسته ای اش؟گاهی اوقات با برخی رفتارها، گفتارها و فضاسازی های افخمی، این شائبه به نظر می رسد که مبادا افخمی واقعا آمده تا با هفت تفریح کند و هفت برای او یک تفریح و شوخی گذراست و به آن فقط به مثابه یک تجربه ی جدید و لذیذ نگاه می کند! ان شاء الله که این طور نیست و پایان نافرجامی که با هزاران امید برای «فرزند صبح» بهروز افخمی رخ داد، برای هفت سوم رخ ندهد و افخمی همان قدر که برای «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» ش به مثابه فرزندش می نگریست، به هفت هم به عنوان فرزند خود نگاه کند و نه یک کودک سر راهی. افخمی ثابت کرده که اگر بخواهد، می تواند فضا و فیلم نامه ی مد نظرش را به خوبی دراماتیزه کند، اما این را هم ثابت کرده که گاهی ممکن است در کمال ناباوری، همه را غافلگیر کند و همه چیز را به شوخی بگیرد.در قسمت اول و در گفت و گوی با پورمحمدی، افخمی اشاره ای به طرح قدیمی ای که داشته و پیرامون آن هم مدت ها تحقیق کرده می کند. طرحی برای ساخت یک سریال پیرامون بمب هسته ای که نیاز به حمایت ویژه ی سیما دارد که در آن مصاحبه ی نیمه جدی نیمه شوخی حین نهار، پورمحمدی هم تلویحا به شرطها و شروطها به آن پروژه روی خوش نشان می دهد ولی دقیقا مشخص نمی شود که اصلا با این حساب، اگر افخمی دغدغه ی اصلی و ماندگارش آن سریال است، پس در هفت چه می کند؟ پیرو همین نکات است که برخی از منتقدان در رسانه های مختلف، این گمانه ی قوی را طرح کردند که افخمی بناست یک فصل کوتاه از هفت را پیش ببرد و شاید در عرض کم تر از یک سال، برود سراغ دغدغه ی اصلی اش و با همین حساب و کتاب ها و یادداشت افخمی در هفت صبح - که در آن مدعی شده بود برآورد هزینه ی هفت سوم، چند برابر ، هفت قبلی است - دستمزد زیادی را برای وی تخمین زدند.۶- آیا اشر ۹۰ درصد مردم را جذب می کند؟قسمت سوم هفت که موضوعش پرداختن به فیلم سازان جوان است - که کلیت آن خیلی هم به جا و مفید بود - در گفت و گوی بین افخمی و شهرام مکری (نویسنده و کارگردان «ماهی و گربه») افخمی طوری رفتار می کند که هیچ ربطی به ادعای قسمت اول و دوم او مبنی بر این که هفت برای آن ۹۰ درصد است و نه آن ۱۰ درصد روشنفکر ندارد و نیز ربطی به گفت و گوی همان قسمت سوم افخمی و فراستی مبنی بر جذب مخاطب عام هم پیدا نمی کند. شهرام مکری مفصل از تاثیر نقاشی های موریس کرنلس اشر بر نوشتن و ساختن فیلم تک پلانه ی «ماهی و گربه» می گوید که مخاطب حتی اسم اشر را هم دقیقا نمی شنود و نمی تواند حتی اسم فارسی این نقاش هلندی را بنویسد. به عقیده ی نگارنده پرداختن به «ماهی و گربه» غلط نیست ولی این که در آن حد مفصل و پیوسته وقتی به چنین موضوعی پرداخته می شود و برنامه با آن ریتم فوق العاده کند پیش می رود، دیگر نباید ادعای جذب ۹۰ درصد مردم را عنوان کرد چرا که اتفاقا مخاطب شهرام مکری و ماهی و گربه، تنها کسری از آن ۱۰ درصد شبه روشنفکر هستند.۷- لحن دن کیشوت وار؛ راه فراری برای طرح طعنه های «بزن در رویی»: گاهی طعنه هایی در برنامه دیده می شود که ظاهرش لحنی دن کیشوت وار دارد ولی عملا باز هم مثل قبل می خواهد خیلی ظریف، منتقدان را مورد نوازش قرار دهد و به آن ها بفهماند که خیلی هم نقدهایشان مهم نیست. با در نظر گرفتن حضور ثابت فراستی و میز نقد در هر قسمت که شامل نقد فیلم های داخلی - که سینماهای سرگروهشان را واگذار کرده اند - و فیلم های خارجی و شبکه ی خانگی، به نظر می رسد که جایگاه نقد از قبل در برنامه جدی تر و هدفمندتر طراحی شده است و وقتی برای هفت سوم، نقد تا این حد جدی است، طعنه زدن های بی مناسبت به منتقد و نقد دیگر بیش از حد ملال آور خواهد شد.مثلا ذکر این شوخی بی مزه در انتهای آیتم رصد قسمت دوم برنامه که در آن گفته می شود «... و بهروز افخمی از کنار همه ی این نقدها رد شد و رفت تا سینما را نجات دهد» یک بی اعتنایی بلاتکلیف تلقی می شود که از یک سو هم بناست برنامه، باز به منتقدین طعنه بزند که مبادا خیلی احساس مهم بودن پیدا کنند و از دیگر سو در قالب شوخی آن نقد طرح شود که اگر کسی شاکی شد، بتوان آن را یک شوخی صرف قلمداد کرد و بس.از دیگر نکات زائدی که می تواند اهداف اصلی هفت و افخمی را به حاشیه ببرد، این است که افخمی باید به وضوح منظور خود را روشن کند و مدام از لفظ پاپاراتزی استفاده نکند تا آن جا که مخاطب یا منتقدین وقتی این کلمه را از زبان وی می شنوند، فکر کنند که کلا هر منتقدی در ادبیات و جهان بینی افخمی، یک پاپاراتزی است مگر این که مانند مسعود فراستی رفیق او باشد و او را هم به واسطه ی کمک حال بودنش در هفت یا توصیه ی سازمان، تحمل کند.اگر منظور از پاپاراتزی، شخص خاص یا منتقد خاصی است، خیلی واضح تر شود که یک منتقد یا یک سایت به نظر ما پاپاراتزی هستند که اسم آن ها را نمی خواهیم ببریم؛ وگرنه کار پاپاراتزی هیچ دخلی به منتقد ندارد. پاپاراتزی خبرنگاری است که با نگاه صرفا عوام پسند و با هدف صرفا کسب درآمد و سوژه یابی، دنبال زوایای پنهان و بسیار شخصی زندگی بازیگران و هنرمندان می گردد و روزی اش از قبل مثلا عکس بازیگران کنار ساحل یا عکس فلان بازیگر با دوست دختر جدیدش تامین می شود. پاپاراتزی دخلی به نقد ندارد بلکه زردترین و بی خاصیت ترین جنس خبرنگاری در رسانه هاست که از واردات فرهنگی ژورنالیزم غرب و هالیوود است. حال این که مدام اسم پاپاراتزی آوردن در سیمای ملی و طعنه هایی - که فقط خود افخمی و همان شخص خاص که پاپارتزی داستان است - متوجه آن می شوند چه خاصیتی دارد، اصلا روشن نیست.۸- نگاه غلیظ فرمالیستی و لوث کردن بحث پیام در سینما خلاف نگاه رهبری است:افخمی و فراستی، روی یک موضوع شدیدا اشتراک نظر دارند و آن است که «پیامتون چی بود؟» خیلی جمله ی بی ربطی است و در جواب به این موضوع در قسمت سوم، افخمی می گوید که «به قول هابز اگه می خواستم پیام بدم می رفتم تلگراف خونه». حال آن که باید این موضوع را در نظر گرفت که نگاه اتفاقا در دیدار رهبری با اهالی سینما و تلویزیون در سال ۸۵، ایشان به موضوعات عدیده ای اشاره فرمودند که یک مورد آن، ساخت فیلم هایی خاص با نگاه موضوعی بود. افخمی و فراستی وقتی به بحث پیام می رسند، به سفارش یکی از مسئولین برای ساختن فیلم هایی با موضوعاتی مانند ایثار اشاره می کنند و بعد این نگاه را غیرسینمایی تلقی می کنند. رهبری در فرازی از بیاناتشان در دیدار سال ۸۵ با سینماگران فرمودند:«سینمای معناگرا؛ خوب کدام معنا شیواتر و عمیقتر از احساس فداکاری و ایثار و گذشت یک جوان هجده، نوزده ساله، که از خانوادهی مرفهی بلند میشود میآید اهواز - که من دیدم از این قبیل جوانها؛ حالا چند موردش یادم هست، بالخصوص خودم با اینها معاشرت داشتهام و دیدم - خانوادهی مرفه، زندگی راحت، پدر و مادر مهربان، نه دچار عقده است و نه دچار کمبود است، میآید در میدان جنگ، آنچنان فداکارانه حرکت میکند که انسان مبهوت میماند. حالا خیلی از این جوانها با توصیهی امثال بنده وارد این میدان شده بودند. من نگاه میکردم و میدیدم، ما کجا، اینها کجا! اصلاً انسان به گَرد اینها نمیرسد. خوب، اینها زیبایی است، اینها را توصیف کنید، اینها را استخراج کنید.»جالب است که اتفاقا ایشان هم به ایثار به عنوان یک مصداق عینی برای پرداخت در سینما اشاره می کنند و نگاه ایشان هم کاملا خلاف نگاه فرمالیستی افخمی و فراستی است. کسانی که چنین نگاهی به سینما دارند، از منظر فراستی و افخمی، سینما را با دانشگاه یا حوزه ی علمیه و امثالهم اشتباه گرفته اند؛ حال آن که تمام کشورها از سینما به عنوان ابزاری هنرمندانه در جهت بسط اندیشه و تفکراتشان استفاده می کنند. در نگاه اسلامی، همه چیز ابزار است برای رشد و هیچ چیز فی الذاته هدف غایی نیست. ۹- تناسب تبلیغ فضای کافه ای با ارزشی تر شدن هفت و جذب بدنه ی مردم به سینما:از معدود انتقاداتی که حتی کسانی که با کلیت برنامه موافقند به آن اشاره می کنند، پرداخت بیش از حد و گل درشت به کافه ی مسعود فراستی و روزنامه ی سینمای فریدون جیرانی طی این سه قسمت است. فراستی در قسمت دوم به نقد مورد دوم یعنی تبلیغ گل درشت روزنامه ی سینما پرداخت ولی کافه ی خود مسعود فراستی نه ارتباطی با آن اهداف مطروحه توسط مدیران سازمان یعنی پورمحمدی و میرحسینی و نیز افخمی و فراستی مبنی بر ارزشی تر شدن هفت دارد و نه بیش از همان قسمت اول می تواند آن مخاطب ۹۰ درصدی را جذب کند. این که چگونه می توان در کافی شاپ که از نمادهای جماعت روشنفکر است، به مخاطب ۹۰ درصدی - که بسیاری از آن ها در شهرستان ها و فضاهایی خیلی نامتجانس از کافه ی فراستی زندگی می کنند - شعارهایی در راستای «عرق پیدا کردن مخاطب به سینما»، «بالا بردن اعتماد به نفس مخاطب»، «غیر روشنفکری بودن سینمای مطلوب» و «آشتی بدنه ی مردم با سینما» سر داد، به قول خود فراستی، تا حدی «مقواست و در نمی آید و ماقبل شعار» محسوب می شود. نمایش گعده های فیلم بینی فراستی در کافه اش برای آن بدنه ی ۹۰ درصدی چه خاصیتی می تواند داشته باشد هم از نقاط مبهم دیگر قسمت سوم است. سخن آخر:هفت سوم عملا از قسمت بعدی که در دکور ثابت و با بخش های مشخص شده، مانند میز نقد فراستی و میز گپ و گفت گودرزی و آیتم های آموزشی سینما روی آنتن می رود، راحت تر قابل ارزیابی خواهد بود و به احتمال قوی، آن برنامه از حیث آموزشی نکات منسجم تر و مفیدتری نسبت به دو هفت گذشته برای مخاطب به همراه خواهد داشت، اما این ها به شرطی است که نقاط ضعف موجود مخصوصا حدیث نفس گویی های مکرر در سه قسمت مقدماتی، از قسمت اول یا +۱ رفع شده باشند. به هر حال سناریویی که افخمی برای شروع هفت در نظر گرفته بود این بود که سه قسمت مقدماتی مانند سه مستند این چنینی روی آنتن برود و بخش فرهنگ و هنر الف، قضاوت اصلی خود را واگذار می کند به قسمت های بعدی هفت که در دکور تعبیه شده ی این برنامه و با آیتم هایی که عوامل برنامه در این سه قسمت وعده دادند، تولید خواهد شد. نکات فوق که به عنوان انتقاداتی دلسوزانه طرح شد، حسب رسالت نویسنده ارائه گردید و در صورت بی خاصیت ندانستن نقد توسط آقای بهروز افخمی و حسن نظر آقای مسعود فراستی و دیگر عوامل محترم هفت، می تواند ولو اندکی مفید واقع شود. با آرزوی توفیق روز افزون برای تمام اعضای گروه جدید برنامه ی هفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]
صفحات پیشنهادی
محمدرضا گوهری دبیر منطقه هفت انجمن سینمای جوانان ایران شد
با حكمی از سوی فرید فرخنده كیش محمدرضا گوهری دبیر منطقه هفت انجمن سینمای جوانان ایران شد محمدرضا گوهری مدیر انجمن سینمای جوانان استان لرستان با حكمی از سوی فرید فرخنده كیش بهعنوان دبیر منطقه 7 انجمن سینمای جوانان ایران منصوب شد ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۹ مهر ساعت 12 03 به گزارش سرویس فردرخواست رضا کیانیان از مردم ایران/ به کمپین حقیقتیابی فاجعه منا بپیوندید
درخواست رضا کیانیان از مردم ایران به کمپین حقیقتیابی فاجعه منا بپیوندید فرهنگ > سینما - رضا کیانیان بازیگر سینما و تئاتر از مردم خواست تا به کمپین یک میلیون امضا به سازمان ملل برای پیگیری فاجعه منا بپیوندند به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین کیانیان در پیام خود نوشته اسکمیسیون همکاری های مشترک سینمایی ایران و ایتالیا تشکیل شد
کمیسیون همکاری های مشترک سینمایی ایران و ایتالیا تشکیل شد شناسهٔ خبر 2944831 - دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶ ۱۴ هنر > سینمای ایران به دنبال انجام مذاکرات اولیه برای همکاری سازمان سینمایی با وزارت فرهنگ و گردشگری ایتالیا کمیسیون همکاری های مشترک سینمایی ایران و ایتالیا تشکیل شد بهرییس شورای مرکزی انجمن عکاسان سینمای ایران انتخاب شد
رییس شورای مرکزی انجمن عکاسان سینمای ایران انتخاب شد شناسهٔ خبر 2945323 - سهشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰ ۳۹ هنر > سینمای ایران انتخابات شورای مرکزی انجمن عکاسان سینمای ایران با حضور اکثریت اعضا انجام شد و علی نیک رفتار به عنوان رییس شورای مرکزی انتخاب شد به گزارش خبرگزاری مهر دررییس سازمان سینمایی ایران از مراکز سینمایی ایتالیا بازدید کرد
رییس سازمان سینمایی ایران از مراکز سینمایی ایتالیا بازدید کرد شناسهٔ خبر 2945259 - سهشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰ ۴۵ هنر > سینمای ایران حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی از مدرسه ملی سینما شهر فیلم چینه چیتا و سایر مراکز سینمایی شهر رم بازدید کرد به گزارش خبرگزاری مهر در اینتبدیل برنامه هفت به نود سینمایی غلط است
در یک تحلیل دانشجویی مشخص شد تبدیل برنامه هفت به نود سینمایی غلط است رئیس سازمان سینمایی در پایان یک تحقیق دانشجویی گفته است از آنجا که برنامه هفت مانند هر برنامه دیگری در صدد جذب مخاطب است ناخودآگاه گرایش به سوی مدل برنامه نود وجود دارد که هم برای سینما و هم برای خود برنامه بسفیلم های عجیب سینمای ایران
فیلم های عجیب سینمای ایران طی این سال ها فیلم های عجیب و غریب و با ساخارهای نامتعارف کم ساخته نشده در اینجا مروری داریم بر تعدادی از این فیلم ها فیلم هایی که برخی از آنها مخاطبانشان را شگفت زده کردند و برخی دیگر هم داد تماشاگران داخل سالن را در آوردند هفته نامه همشهری جوان طیتدارک سینمایی تلویزیون برای تاسوعا و عاشورا |اخبار ایران و جهان
تدارک سینمایی تلویزیون برای تاسوعا و عاشورا شبکههای مختلف تلویزیون جمهوری اسلامی ایران فیلمهای گوناگونی را برای پخش در ایام تاسوعا و عاشورای حسنی آماده کردهاند کد خبر ۵۴۱۳۸۴ تاریخ انتشار ۳۰ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹ ۲۰ - 22 October 2015 شبکههای مختلف تلویزیون جمهوری اسلامی ایران فیلم«هفت» سراغ سینمای «هنر و تجربه» میرود/ پخش مستندی از هما روستا
هفت سراغ سینمای هنر و تجربه میرود پخش مستندی از هما روستا شناسهٔ خبر 2941855 - جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱ ۱۹ هنر > رادیو و تلویزیون قسمت سوم از برنامه هفت امشب ۲۴ مهرماه ساعت ۲۳ روی آنتن خواهد رفت و با امیرحسین علم الهدی درباره سینمای هنر و تجربه گفتگو می کند به گزارش خسهم 40.3 درصدی علم نانو ایران در جهان اسلام
سهم 40 3 درصدی علم نانو ایران در جهان اسلام تهران-ایرنا-دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به سهم 40 3 درصدی علم نانو ایران در جهان اسلام از تولید 321 محصول نانو در کشور خبر داد به گزارش ایرنا محمدرضا مخبر دزفولی با اشاره به جلسه شب گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها