تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821051033




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گرفتاری در شرکت هرمی با بهانه استخدام در شرکت نفت


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
شرکت هرمی گرفتاری در شرکت هرمی با بهانه استخدام در شرکت نفت

در تهران؛
گرفتاری در شرکت هرمی با بهانه استخدام در شرکت نفت
من دانشجو هستم. چند ماه قبل به همين شيوه از سوي يكي از دوستانم به بهانه كار در شركت نفتي به تهران آمدم...



به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، پسر دانشجو كه براي استخدام در شركت نفت راهي تهران شده بود، نمي‌دانست در دام شركت هرمي گرفتار مي‌شود.   به گزارش خبرنگار ما، صبح روز دوشنبه 27 مهرماه پسر جواني سراسيمه خودش را به مأموران گشت پليس در حوالي ميدان آزادي رساند و با نشان دادن يك خودروي پژو گفت كه دو سرنشين آن وي را به گروگان گرفته‌اند. اين پسر گفت براي لحظه‌اي به بهانه خريد آبميوه موفق شده از خودروي آنها پياده شود.
راننده پژو هم وقتي متوجه مأموران پليس شد، از محل گريخت اما مأموران موفق به بازداشت نفر دوم شدند. شاكي پس از انتقال به اداره پليس گفت: من دانشجوي يك دانشگاه غير انتفاعي در سمنان هستم. اوايل مهرماه يكي از دوستانم با من تماس گرفت و گفت كه براي من در يك شركت نفتي در تهران كار خوبي پيدا كرده است و به من وعده داد كه مي‌توانم در آن شركت استخدام شوم. من هم به حرفش اعتماد كردم و راهي تهران شدم. دوستم مرا به خانه‌اي در مركز تهران برد و مدعي شد دفتر كارش است. چند نفر ديگر كه همگي مرد بودند در آن خانه حضور داشتند. دوستم به من گفت يكي از شرايط استخدام، ضمانت مالي است و من بايد براي ضمانت 14 ميليون تومان به حسابي كه در اختيارم گذاشت، واريز كنم. بعد از امضا كردن اوراقي كه در اختيارم گذاشتند، من با خانواده‌ام كه در شهرستان بودند تماس گرفتم و آنها 14 ميليون تومان به حسابم واريز كردند.
شاكي ادامه داد در اين فرصت متوجه شدم كه آنجا دفتر شركت نيست، بلكه خانه‌اي گلدكوئيستي است و دوستم من را فريب داده است. وقتي خواست پول را به حساب ديگري واريز كنم، مقاومت كردم. چند نفري كه آنجا بودند من را تهديد كردند و گفتند كه ديگر حق خارج شدن از اين خانه را ندارم. آنها گفتند كه بايد براي خودم اعضاي جديد از بين دوستان و بستگان كه دنبال كار هستند، جذب شركت هرمي كنم و بعد وعده دادند كه به اين طريق پولدار مي‌شوم اما من قبول نكردم. يكي از آنها مرا به شدت كتك زد و با چاقو تهديد كرد تا 14 ميليون تومان را به حساب شركت واريز كنم. من هم از ترس مجبور شدم خواسته آنها را انجام دهم. شاكي گفت: حدود يك ماه است كه آنجا حبس بودم و اجازه نداشتم حتي با خانواده‌ام تماس بگيرم تا اينكه امروز صبح قرار بود آنها محل شركت را تغيير دهند به همين خاطر من و دو نفر ديگر از اعضاي گروه براي هواخوري به بيرون آمديم.
 دو نفر مواظب من بودند تا اينكه خودرو را كنار مغازه‌اي نگه داشتيم و من به بهانه خريدن آبميوه از خودرو پياده شدم و از خوش شانسي متوجه گشت پليس شدم.
مردي كه از سوي پليس بازداشت شده بود هم گفت: من هم دانشجو هستم. چند ماه قبل به همين شيوه از سوي يكي از دوستانم به بهانه كار در شركت نفتي به تهران آمدم.
 بعد از اينكه 10 ميليون تومان به حسابشان واريز كردم، فهميدم كه در دام شركت گلدكوئيستي گرفتار شدم اما با وعده‌هايي كه دادند من آنجا ماندم و تعهد دادم به قوانين شركت عمل كنم. طبق قوانين شركت افرادي كه سابقه بيشتري دارند، باديگارد افراد تازه وارد مي‌شوند تا آنها مواظب باشند كه از گروه منفك نشوند. وقتي اين پسر جوان وارد اين گروه شد، من مأموريت يافتم از او مواظبت كنم تا اين زنجيره قطع نشود.  با طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي مدير روستا، بازپرس شعبه ششم دادسراي امور جنايي براي تحقيقات در اختيار مأموران پليس قرار گرفت و متهم نيز بازداشت شد.
طرح شکایت مشابه
در حالي كه مأموران درباره اين حادثه تحقيقات خود را آغاز كرده بودند، صبح ديروز مردي به دادسراي جنايي رفت و از گم‌شدن پسر دانشجوي خود خبر داد. شاكي گفت: من و خانواده‌ام اهل يكي از شهرهاي جنوبي كشور هستيم. پسرم دانشجو است. چند ماه قبل پسرم به تهران آمد، او گفت كه يكي از دوستانش براي او در شركت پتروشيمي كار پيدا كرده و قرار است به زودي استخدام شود. او 12 ميليون تومان از من گرفت و به تهران رفت و گفت كه بايد ابتدا اين مبلغ را به حساب شركت واريز كند و بعد استخدام شود. چند روز بعد از اينكه رفت ناگهان ارتباطش با ما قطع شد تا اينكه فهميدم فقط با پسر خاله‌اش ارتباط تلفني دارد.
پسر خاله‌اش گفت پسرم استخدام يك شركت گلد كوئيستي شده و از من هم خواسته به تهران بروم و عضو شركت شوم اما قبول نكرده است. پس از اين خيلي به‌دنبالش گشتم اما خبري از او نيافتم و حتي اين بار ارتباطش با پسرخاله‌اش هم قطع شد. به همين خاطر نگران شدم و به تهران آمدم تا پسرم را پيدا كنم. به دستور قاضي تحقيقات در اين باره ادامه دارد.   جوان/ 2009



۲۹/۰۷/۱۳۹۴ - ۱۷:۲۰




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن