تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اجابت دعایت را دیر مپندار، در حالی که خودت با گناه راه اجابت آن را بسته ای.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846579080




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هنر ديدن بدون تمرکز


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هنر ديدن بدون تمرکز
هنر ديدن بدون تمرکز   نويسنده: فرامرز کوثري   روز دوازدهم خدامراد ما را در کنار ساحل درياچه دور يک آتش بزرگ جمع کرد و از ما خواست تا براي يک جور ديگر ديدن دنيا آماده شويم. او مي گفت که اين شکل ديدن دنيا را اگر ياد بگيريم متوجه خواهيم شد که چقدر ديدني وجود دارد و ما به خاطر بلد نبودن هنر تماشاي درست خود را از آن محروم ساخته ايم. همگي به صورت حلقه گرد آتش جمع شديم تا ببينيم منظور خدامراد از ديدن درست دنيا چيست. خدامراد از ما خواست تا به آتش زل بزنيم و بعد بگوييم چه مي بينيم؟ هر کسي چيزي گفت. يکي گفت:فقط شعله هاي فروزان آتش را مي بيند که به آسمان سر مي کشند و ديگر هيچ و آن ديگري گفت:کل آتش را به صورت يک لامپ بزرگ مي بيند که گرما و حرارت و نور به اطراف مي پاشد. خدامراد نظر همه را شنيد و بعد گفت:"چرا هيچ کس از شما درياچه را نديد؟ يا آسمان را؟ يا دوستان کنار دستي اش را؟ همگي با تعجب به خدامراد خيره شديم. او از ما خواسته بود به آتش زل بزنيم و نظر خود را راجع به آن بگوييم و حال از ما مي پرسد چرا به چيزي غير از آتش نگاه نکرديم. يکي از ما بالاخره طاقت نياورد و گفت:"ما چيزي غير از آتش نديديم چون فقط به آن زل زده بوديم. تمرکز نگاه ما روي آتش بود نه چيز ديگر و براي بهتر ديدن آتش عمدا به چيزهاي اطراف آن بي توجه شديم و تمام قوه تمرکز بينايي خود را روي آتش گذاشتيم. خوب طبيعي است که در اين وضعيت نبايد چيزي مي ديديم!؟" خدامراد با تبسم گفت:"موضوعي که امروز مي خواهيم در مورد آن صحبت کنيم دقيقا همين است. ما هنر درست زل زدن را بلد نيستيم. فقط بلديم نگاهمان را روي يک نقطه قفل کنيم و زاويه ديد خود را کوچک سازيم و گمان مي کنيم که اين همان تمرکز است. در حالي که چنين نيست و بايد شيوه نگاه کردنمان به دنيا را عوض کنيم تا بتوانيم واقعيت را چنان که هست ببينيم." مرد جواني که از ترس سرما پتويي آبي رنگ دور خودش پيچيده بود با خنده گفت:"شايد آنقدرها هم تقصير ما نباشد. چشمان انسان ها اين طوري خلق شده اند. يعني مي توانيم با زحمت مردمک هاي چشمانمان را نوک بيني خود متمرکز کنيم و آن را به هر زحمتي که هست ببينيم ولي نمي توانيم مردمک چشمان خود را به سمت گوش ها حرکت دهيم و از چشم بخواهيم که همزمان گوش هايمان را تماشا کند. ما مردمک هايمان با هم هماهنگ اند و هر دو اصرار دارند که همزمان در يک جهت يکسان بچرخند." با اين جمله همه به خنده افتادند و حتي بسياري سعي کردند چشمان خود را لوچ کنند و هم زمان گوش هاي خود را ببينند و طبيعي است که نتوانستند. خدامراد همراه جمع خنديد و گفت:"حق با شماست. اما اگر فرض کنيم که هر انساني مي تواند تا صد و سي درجه مقابل خود را ببيند ما اين زاويه ديد را معمولا خيلي کم و در حد بيست يا سي درجه کوچک مي کنيم و دلمان خوش است که در حال تمرکز و نگاه دقيق هستيم. نگاه درست يعني دست از سر اين سي درجه برداشتن و آن صد درجه از دست رفته را زنده کردن!" همگي سعي کرديم طبق گفته خدامراد عمل کنيم و آنگونه که او مي گفت يعني در يک زاويه باز و وسيع به اطراف خود خيره شويم. ولي بعد از چند دقيقه تمرين همه به يک نظر واحد رسيديم. همان پسري که قبلا صحبت کرده بود دوباره با اعتراض گفت:"اين جوري نگاه کردن باعث مي شود دنيا را تار و ناواضح ببينيم و اين مي تواند براي ما دردسرآفرين باشد يعني ما با چرخاندن سمت تمرکز از وسط صورت به سمت گوش ها و تلاش براي بيشتر ديدن صحنه مقابل خودمان در حقيقت همه چيز را عمدا تار و ناخوانا مي کنيم و ممکن است اين شکل نگاه کردن باعث شود که چيزي را دقيق نبينيم و آسيب ببينيم." خدامراد پاسخ داد:"من نمي گويم که قدرت تمرکز چشمان خود را انکار کنيد و دايم در يک حالت بي تمرکزي به دنيا خيره شويد. بلکه برعکس مي گويم وقتي لازم است تمرکز کنيد اين کار را انجام دهيد. اما وقتي لازم نيست فشار را از روي عضلات چشم برداريد و نگاه خود را باز و وسيع کنيد. اين جوري بخش بزرگ تري از دنياي اطراف خود را مي بينيد و اطلاعات بصري بيشتري از دنيا دريافت مي کنيد و اتفاقا هنگام بروز خطر بهتر و دقيق تر و صحيح تر هم عمل مي کنيد." دختري با کلاه قرمز گفت:"من چند سالي است که نزد يک استاد هنر رزمي ياد مي گيرم. او هميشه مي گويد اگر مي خواهي از سوي حريف ضربه غافلگيرانه نخوري زودتر از خود حريف، حرکاتش را ببيني و پيش دستي کني، سعي کن به بخش هاي مشخصي از بدن او مثل دست ها يا پاهايش زل نزني. چرا که با اين کار از ديدن همه حرکات او محروم مي شوي و در نتيجه اگر مهاجم زرنگ باشد با دزديدن سمت تمرکز تو از سمتي ديگر به تو ضربه مي زند. من هميشه روي اين شکل نگاه کردن خيلي تمرين کرده ام و به همين دليل خوب مي فهمم خدامراد چه مي گويد؟" مردي ميانسال نيز از بين جمع گفت:"من شغلم تعليم رانندگي به کساني است که بلد نيستند ماشين برانند. متوجه شده ام که هر چه فرد ناواردتر باشد ميزان زل زدن او به شيشه جلويي و غافل شدنش از آيينه عقب و آيينه هاي طرفين کمتر است و به همين دليل احتمال تصادف کردن او به خصوص از بغل ها بيشتر است. بيشترين تصادف هاي رانندگان ناشي هم از سمت راست رخ مي دهد چون به هر حال فرمان ماشين سمت چپ است و چشم چپ اين قسمت را بهتر مي بيند. سمت جلو را هم که با زل زدن به شيشه جلو مي توان ديد. اما آيينه سمت راست معمولا بيکار و بلا استفاده مي ماند و خيلي مواقع افرادي که هنر وسيع نگاه کردن را بلد نيستند و غالبا هم راننده هايي ناشي هستند از همين سمت تصادف مي کنند. به تجربه دريافته ام که هر چقدر فرد بتواند موقع رانندگي به آيينه هاي دو طرف بيشتر اشراف داشته باشد امکان تصادف او کمتر و اتفاقا موقع بروز سانحه و يا برخورد با اتفاقات ناگهاني خيلي هم سريع تر واکنش درست نشان مي دهد. از سوي ديگر در مسافت هاي طولاني چشمان او هم کمتر خسته مي شود چون که به هر حال فشار کمتري براي تمرکز به عضلات چشم هايش وارد مي سازد." خدامراد با اشاره به مرد ميانسال گفت:"ايشان به نکته بسيار مهمي اشاره کردند و آن برداشته شدن فشار از روي عضلات خاصي از چشم هنگام تماشا بدون تمرکز است. ما با تمرکز مستمر و تمام نشدني روي هر چه مقابلمان ظاهر مي شود، به طور دايم يک سري عضله را داخل چشمانمان تحت فشار دايم قرار مي دهيم و يک سري ديگر را به حال خود رها مي کنيم. به اين ترتيب به مرور زمان قوه بينايي ما نيز ضعيف تر مي شود. چشمان افرادي که در روستاها و فضاهاي باز زندگي مي کنند و کمتر به تلويزيون و کامپيوتر زل مي زنند را با چشمان شهرنشينان شيفته تمرکز مقايسه کنيد. مي بينيد که روستانشينان چشماني به مراتب تيزتر و دقيق تر و بيناتر دارند." يکي از جمع پرسيد:"يعني مي گوييد قيد کتاب و فيلم را بزنيم و راه بيفتيم توي صحرا و دشت براي اينکه چشمانمان قوي شود!؟" خدامراد با خنده گفت:"اگر در صحرا و دشت هم روش نگاه کردنت را عوض نکني و همچنان اصرار داشته باشي که در يک زاويه بسته و متمرکز همه چيز را نگاه کني چيزي عوض نمي شود. تو مي تواني کتابت را بخواني و فيلمت را هم ببيني. اما وقتي لازم نيست تمرکز کني فشار را از روي عضلات چشمانت بردار و نگاهت را بازتر کن. تا مي تواني فيلم را روي صفحه تلويزيون بزرگ ببين و تازه وقتي هم فيلم تماشا مي کني کل صفحه تلويزيون يا کل پرده سينما را زير نظر بگير. وقتي کتاب مي خواني هر چند دقيقه يک بار نگاهت را باز کن و به چشمانت استراحت بده. هر وقت کامپيوتر کار مي کني جايي که لازم نيست نگاهت را متمرکز نکن و هر چند دقيقه يک بار زاويه ديدت را حداکثر باز کن. مهم اين است که روش غالب و دايمي تماشا کردن روش تمرکز نباشد و گرنه اگر با همين روش به کوه و صحرا هم بروي باز موضوع فرقي نمي کند. در روستاها هم همه نگاهشان باز و وسيع نيست." مرد جاافتاده اي که کلاه پشمي به سر کرده بود تا سرما نخورد با صداي بلند پرسيد:"اين شيوه نگاه کردن چه ربطي به يافتن راه حل براي مشکلات زندگي دارد. شما تا امروز درس هايي که به ما داديد الگوها و قاعده هايي بود که به کمک آنها مي توانستيم براي مشکلات زندگي خود راه حل خلق کنيم. شيوه نگاه کردن با ديد باز به قول شما بيشتر از صد و سي درجه چه فايده اي در حل مشکلات روزمره ما در زندگي، حال چه در حوزه مالي و چه خانوادگي و چه شغلي و چه تحصيلي و خلاصه حوزه هاي مختلف زندگي دارد؟" خدامراد نفسي عميق کشيد و کمي سکوت کرد. انگار منتظر چنين سوالي بود و مي خواست با سکوتش توجه ما را بيشتر به اين بخش از صحبت هايش جلب کند. بعد از دقيقه اي سکوت او گفت:"يکي از قاعده هاي حل مساله اين بود که جواب هاي هر مشکلي که داريم همين دور و بر ماست. يعني اول جواب وارد حوزه ديد ما مي شود بعد مساله خودش را نشان مي دهد. مساله بدون جواب اصلا خودش را آشکار نمي کند و اگر هم ظاهر شود بلافاصله ناديده گرفته شده و ناپديد مي شود. به زبان خيلي ساده با نگاه کردن باز و بدون تمرکز ما مي توانيم جواب هايي را که در کناره هاي کرانه ديد ما بال بال مي زنند، ببينيم و از آنها براي حل مسايلمان کمک بگيريم. اگر مساله درسي حل مي کنيم با کمي لوچ کردن و فاصله گرفتن از کتاب و کل صفحه و تخته را با ديد باز نگاه کردن برداشت ها و راه حل هايي به ذهن ما مي رسد که هنگام تمرکز و زل زدن به مسايل اصلا متوجه آنها نمي شديم. وقتي وارد خانه مي شويم با باز کردن زاويه ديد خود مي توانيم وضعيت کلي حاکم بر خانه را به يک باره ببينيم و عامل يا عوامل مشکل آفرين پراکنده در سطح منزل را به راحتي شناسايي کنيم و ببينيم. ديد وسيع و باز شايد به شفافيت و وضوح ديد متمرکز نباشد ولي حجم اطلاعات بيشتري را در مقابل ذهن ما پهن مي کند و در نتيجه ذهن با پردازش اين اطلاعات حجيم و وسيع مي تواند جواب هاي کلان و کامل تري را از محيط اطراف استخراج کند. جواب هايي که بعضا براي مسايل همين الان ما کارگشا هستند و بعضي ديگر به درد مسايل چند ساعت بعد مي خورند. نکته مهم بعدي هم اين است که وقتي عادت کنيم در اغلب ساعات زندگي با ديد وسيع و باز به عالم و هستي خيره شويم احساس کنترل و آرامش بيشتري هم بر وجود ما حاکم مي شود. ديگر شبيه مورچه اي نخواهيم بود که يک قطره آب را سيلي بزرگ تصور کنيم. نگاه باز به ما مي گويد که در اطراف ما بي نهايت ديدني ديگر وجود دارد که مشکل و مساله ما در قياس با آن پشيزي هم ارزش ندارد." خدامراد ساکت شد و ديگر صحبت نکرد . جمعيت بعد از کمي صحبت و نجوا پراکنده شدند و بعضي به سمت درياچه رفتند و گروهي به سمت دشت و دامنه کوه تا ديدن با چشم باز را تجربه کنند. در اين ميان پيرمردي با موهاي سفيد که کنار من نشسته بود از جايش تکان نخورد. خدامراد نزديک ما آمد و از پيرمرد پرسيد:"شما قبلا تجربه ديد باز را داشته ايد اين طور نيست؟" و پيرمرد با تبسم گفت:"روزگار جواني متوجه شدم که در خواب وقتي رويا مي بينم هر وقت بخواهم روي چيزي متمرکز شوم آن چيز در رويايم محو مي شود. آن ايام فهميدم که بايد اجازه دهم که روياهاي خواستني زندگي ام در کرانه نگاهم بال بال بزنند و من هرگز نبايد به آنها خيره شوم. از آن روز بود که فهميدم نگاه باز چقدر زيبا و کارگشاست. من از رويا نگاه باز بيداري ام را پيدا کردم. براي همين همه آنچه را که گفتيد سال هاست مي دانم." خدامراد لبخندي زد و گفت:"روياهاي خواستني هميشه در کرانه نگاه انسان حضور دارند و براي جلب توجه ما بال بال مي زنند. اين همان چيزي است که بايد به اين جوان ترها بگوييد." پيرمرد ساکت شد و چيزي نگفت. سپس از جا برخاست و به سراغ تک تک اعضاي گروه رفت تا به آنها راز روياهاي خواستني را بگويد. منبع:نشريه موفقيت، شماره 179 /ع  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 465]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن