تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820395775
شکسته ترین سرو باغ عشق
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: آمد ز خیمه گاه برون، سخت بی قرار مانند قرص ماه، ولی غرق در غبار می ریخت سیل اشک، ز رخساره اش، به خاک می ریخت، رود خون، ز تن مرکب و سوار «آهسته تر! شتاب مکن ای برادرم! بوسم مگر گلوی ترا وقت کارزار من زینبم که عاشق تو بوده ام، دریغ جانان من! ز خواهر خود چشم برمدار! یک لحظه صبرکن که ببوسم گلوی تو لختی درنگ!... مرکب خود را نگاه دار!...» آمد فرود و روی به او کرد و ایستاد شد حلقه، دور گردن او، دست آن نگار بوسید، با تمام امیدش،گلوی او آنجا که خورد ضربت شمشیر جان آبدار رفت آن سوار، خسته، سوی دشمنان خود بر روی خاک، خواهر او، ماند بی قرار گم شد، میان گرد و غباری که راه داشت و ندر میان همهمه، آن ناله های زار و ز دور، چشم اهل حرم سوی زینب است امّا نگاه زینب لب تشنه، سوی یار یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را ز واقعه آگاه تر کنید! یک لحظه، اسب ماند زره، خسته و خموش سوی زمین دو چشم نه تنها، که هر دو گوش دستان اسب، بی حرکت مانده بر زمین دستان کودکی است به دورش، پر از خروش «... بابا ! بایست! دختر تو... من... سکینه ام! بابا! نگاه کن! مرو ای جان من! مکوش! تو پرکشی بسوی خدا چون، سروش ها ما مانده ایم و دشت پر از این همه وحوش از اسب خود پیاده شو! ای نازنین پدر! آغوش خود گشای بروی من! ای سروش! بابا نگاه کن به سرم!... وای معجرم!... وین پای پر ز زخم، زمن برده تاب و هوش بابا ترا... ترا بخدا! بیش از این مرا، بانیش هجر خویش مرنجان، بجای نوش...» آمد فرود و روی زمین، خسته جان، نشست لب ها خموش بود و دلش پر خروش و جوش با دست خود نوازش آن سروناز کرد دستی که بود دست خدا، رایت سروش بوسید و خاست تا برود، دختر ایستاد و ز بوسه گشت آن رخ و آن دیده سرخ پوش یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را ز واقعه آگاه تر کنید! «.... اما عمو! مگر نه برادر، برادر است؟! آری... وصیّتی که پدر کرده در بر است بازوی من ببست به عهدی که بسته ام تا جان فدا کنم برهت، این مقدّر است من قاسمم که قسمت من شد وصال دوست این مرگ نیست، مرگ بدستم مسخّر است گر از تمام هستی خود بگذرم چه باک هستی تویی که «هست» ز «بود» ت منوّر است دفع خطر ز قبله ایمان مرام ماست این است آنچه سنّت زهرای اطهر است بگذار تا که بگذرم از خویش ای امام! این است آن صراط که تا حیّ داور است بگذار تا به لُجّه خون دست و پا زنم کین عهد سرخ، عهد من و آل حیدر است معشوق من! سلاله خاتم! نگاه کن! دنیا کجا به یک نظر تو برابر است ای خون بهای بعثت و ای جلوه گاه عشق در راه تو فدا کنم این جان که در بر است...» قاسم گذشت و رفت و به قلب سپاه زد خونش هنوز بر رخ خورشید خاور است یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را ز واقعه آگاه تر کنید! آمد زخیمه گاه ولی اصغرش کجاست؟! صد تازیانه خورده بر او، همسرش کجاست؟! خون رنگ دیدگان زن مضطر است، وای! او از حریم وحی بود، معجرش کجاست؟! آشفته، سر به دشت و بیابان گذاشته آخر کجاست همسفرش؟! دخترش کجاست؟! آتش گرفته خیمه او همچو کوه دود آتش کشد زبانه، خدا! یاورش کجاست؟! مردی زخیل دشمن او چنگ می زند بر گوش و گوشواره او، باورش کجاست؟! این جنگ نیست، این همه وحشت که دیده است؟ یارب کجاست لشکر او؟ سنگرش کجاست؟! خون می چکد زپای پر از آبله، دریغ افتاده شوهرش به کناری، سرش کجاست؟! با نعل تازه، بر بدن کشته، تاختند... ترس از خدا و حرمت پیغمبرش کجاست؟! یک لحظه خیره ماند بر آن جسم چاک چاک تاب و قرار رفته زبر، یاورش کجاست؟! یارب رباب را چه کسی آب می دهد؟ گهواره خالی است، علی اصغرش کجاست؟ یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را زحادثه آگاه تر کنید! اکبر درست مثل محمد نگاه کرد هر دیده دید چهره او، اشتباه کرد «بابا اجازه تا که دهم جان براه تو نفرین بر این سپاه که اینسان گناه کرد...» بابا اجازه داد ولی با دریغ و درد یک لحظه یک نگاه بر آن روی ماه کرد «آهسته تر برو! پسرم تا ببینمت!...» آهسته رفت اکبر و رو سوی راه کرد هرکس دلش به یاد پیمبر که می طپید یک تن دو چشم می شد و او را نگاه کرد اما پسر به سوی سپاه گران شتافت دشمن نگاه بر رخ آن بی پناه کرد از تشنگی نمانده در او تاب و طاقتی رنج زره تحمل او را تباه کرد جنگید با تمام توانی که داشت او روز سپاه کفر، چو زلفش، سیاه کرد گویی علی، به روز اُحد، جنگ می کند یک دشت ترس خیز، همو را نگاه کرد جنگید و تشنه کام بروی زمین فتاد باران تیر و دشنه دلش را پر آه کرد یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را زواقعه آگاه تر کنید! کلثوم با خیال خودش، حرف می زند از روز پر ملال خودش، حرف می زند گاهی نگاه بر اُفق دور می کند بارب ذوالجلال خودش، حرف می زند «یارب چه شورشی است که افتاده در وجود؟!...» آشفته از سئوال خودش، حرف می زند «آیا به خواب می نگرم روز حشر را؟!...» از حشر... از مجال خودش، حرف می زند «ای کاش خواب باشم و بیدار می شوم...» از خواب... از خیال خودش، حرف می زند «... یارب کجاست راه مدینه؟ کدام سوست؟!...» از حسرت محال خودش حرف می زند «... ای ماه من! طلوع کن از مشرق حجاز!...» با یار ذوجمال خودش، حرف می زند «... مادر زهوش رفت زبانگ بلال و ما...» از مادر... از بلال خودش، حرف می زند «... ای ماه من!... هلال من!... ای پاره تنم!...» اینگونه با هلال خودش، حرف می زند «... ما را ببر به سوی مدینه برادرم!...» آسیمه سر، زحال خودش، حرف می زند یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را ز واقعه آگاه تر کنید! زان دورها بگوش رسد نغمه های آب... عباس رفته، مشک بدوشش، برای آب لشکر گرفته راه بر او با هزار تیغ با خون مگر نوشته شود ماجرای آب! جنگید آنچنان که پراکنده می شدند از گرد او سپاه چنان قطره های آب پا در میان آب نهاد اسب او، ولی نوشید جام حسرت سوزان، بجای آب دستی بر آب برد و ولی برکشید و گفت تا هست تشنه دوست، کنم جان فدای آب آنقدر تشنه بود در آن لحظه، عاقبت از سوز تشنگیش، برآمد صدای آب «یک جرعه نوش کن! پسر پاک بو تراب! تا مشک را به خیمه بری، پابپای آب...» یک قطره آب هم نشد آخر نصیب او یک لحظه هم نکرد تأمل برای آب تیری به چشم او خورد عمودی به فرق او تیری به مشک خورد و برآمد ندای آب: «سهم تو و حسین بجز تشنگی نبود، ای آنکه هست شرح عزایت، عزای آب!...» یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را ز واقعه آگاه تر کنید! آنک حسین! بر تن او بی شمار تیر بر دست و پا و سینه آن گلعذار، تیر از ضرب سنگ بود که پیشانیش شکست آمد فرود بر دل آن داغدار، تیر مانند خارپشت - چو زین واژگونه شد - در قتلگه فتاد و برآمد هزار تیر شمر از کمین بر آمد و شمشیر بر کشید با چکمه زد، ز هر طرف او کنار، تیر او را به سینه، روی زمین، لحظه ای کشاند، ناگه شکست در تن او، صد هزار تیر شمشیر بر گلوی حسین می کشید و ریخت خونش بروی خنجر و بر بی شمار تیر سر بر سنان برآمد و بر خاک، جسم پاک یک لحظه شد زماتم او، بی قرار تیر خون گریه کرد، بر تن او تا فرو نشست در خود شکست از غم آن گلعذار تیر تا هست روزگار، کند گریه علقمه خون می چکد، ز دیده هر جان شکار تیر هر چند سر شکسته برآمد ز کارزار امّا کند به دیدن او افتخار تیر یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را ز واقعه آگاه تر کنید! بردند سوی کوفه اسیران کربلا ماندند روی خاک شهیدان کربلا رفتند عاشقانه به دیدار کردگار در خون نشستگان بیابان کربلا تاریخ تا به روز قیامت، گرفته است ماتم ز داغ شام غریبان کربلا گیسوی زینب است در آن روز پر دریغ مانند روزگار پریشان کربلا می آید از کرانه دریا، صدای آب تر می شود دو دیده گریان کربلا چندین سر است بر سر نی های خونچکان با کاروان خیل اسیران کربلا لبخند فتح، بر لب آن کفر پیشگان همراه اشک چشم یتیمان کربلا نفرین و ننگ بر ستم دودمان کفر خامش مباد! سینه سوزان کربلا هر بوته خار، شاهد پایی برهنه بود پرشد ز ناله دشت هراسان کربلا افسانه نیست آنچه روایت کنم، دریغ این است سرگذشت غریبان کربلا یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را ز واقعه آگاه تر کنید! «بابا! بیا!...» گرفته زبان کودک نزار یک لحظه شد خرابه پر از ناله های زار «... بابا! بیا! گرفته دل من برای تو! بابا بگیر در برخود طفل بی قرار! بابا بیا بگیر مرا در بر و ببر، زین شهر پر ز دشمن و این خلق بی تبار بابا چرا نیامده ای؟! دیر کرده ای؟! بردی مرا ز یاد مگر، ای یگانه یار؟! از بسکه تازیانه زده دشمن تو، هست همچون بنفشه زار تنم!... این تن نزار!...» ناگاه شد خرابه پر از شیون و خروش نالید شهر شام چنان جمع داغدار بردند تا خرابه سر خون فشان او با پوششی بروی طبق سوی طفل زار پوشش کنار رفت و سر خون فشان نمود ناگه خرابه را همه شیون! ... همه شعار!... سر را گرفت در بر و نالید تا که گشت غرق عزا و درد همه شهر و شام تار ناگاه شد خموش و بر آمد همه خروش: «کودک زتاب رفته؟ و یا رفته زین دیار؟...» یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را ز واقعه آگاه تر کنید! پیک محرم است که از راه می رسد پیغام نینواست که ناگاه می رسد گوید ز شرح حال اسیران کربلا هنگامه مصیبت جانکاه می رسد تصویری از حدیث غم کشتگان عشق در قاب یک روایت کوتاه می رسد زینب ز هفت شهر مصیبت عبور کرد تا بر مزار فاطمه، از راه می رسد بعد از هزار بادیه داغ و دریغ و درد اینک به شهر و کوچه دلخواه می رسد «زینب کجاست؟» همسر او می کند سئوال «پس کی ز راه بادیه آن ماه می رسد؟!» «من زینبم شکسته ترین سرو باغ عشق گر قامتم خمیده و کوتاه می رسد!... در راه عشق رخصت چون و چرا نبود هردم اگر مصیبت جانکاه می رسد! باور نمی کنی به رخ من نظاره کن! با روی زرد شرح غم راه می رسد پیغام نینواست همین ناله های زار کز نای من به مردم آگاه می رسد...» یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را ز واقعه آگاه تر کنید! ای ساقیان داد! جهان تشنه تر شده است! درد و دریغ و داغ، ز حد بیشتر شده است خون می چکد ز دیده دلخستگان خاک آتش ز چار سوی زمین، شعله ور شده است سر می برند ونام خدا بر زبانشان! فریادها کزین همه تزویر، بر شده است با نام دین به قامت دین زخم میزنند! بس چهره ها زخون دل و دیده، تر شده است! ناموس خلق را به اسارت برند!...آه! گویی جهاد، پرده هر پرده در شده است! حمص و حلب در آتش و خون، دست وپا زنند مصر وعراق، عرصه خون وخطرشده است! از کربلا و کوفه و بغداد، میرسد، فریاد «یا حسین!» که تا عرش، بر شده است! صد ناله از هزار طرف میرسد به گوش، دنیا پر از غریو فغان وشرر شده است! گویی که سرنوشت بشر، با هزار حیف، پامال خشم قدرت بیدادگر شده است! ایمان وعشق و عاطفه را سر بریده اند، در خون عدل و داد، زمین غوطه ور شده است! یاران محرم است همه نوحه سر کنید! تاریخ را ز واقعه آگاه تر کنید! 22/07/94 - مشهد ، دوم ماه محرم
دوشنبه ، ۲۷مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]
صفحات پیشنهادی
رونالدو برترین گلزن رئال مادرید/ رکورد رائول شکسته شد+فیلم
رونالدو برترین گلزن رئال مادرید رکورد رائول شکسته شد فیلمفوق ستاره پرتغالی رئال مادرید با گلزنی مقابل لوانته رکورد رائول گونزالس را شکست به گزارش خبرگزاری فارس رئال مادرید مقابل لوانته در پیکارهای لالیگا به میدان رفت و با نتیجه سه بر صفر پیروز شد در این دیدار رونالدو موفق شدبزرگ ترین افتخار خودم را عبودیت به درگاه احدیت مى دانم(حدیث دشت عشق)
شهید محسن وزوایی در 5 مرداد 1339 در تهران دیده به جهان گشود سال 1355 در کنکور شرکت کرده و با کسب رتبه اوّل رشتة شیمی در دانشگاه صنعتی شریف به تحصیل پرداخت پدرش که از همرزمان آیت الله کاشانی بود پسر را با الفبای مبارزات سیاسی آشنا کرد اوهمزمان با شرکت در فعالیت های سیاسی و عقرونالدو برترین گلزن رئال مادرید | رکورد رائول شکسته شد
به گزارش خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام ; رئال مادرید مقابل لوانته در پیکارهای لالیگا به میدان رفت و با نتیجه سه بر صفر پیروز شد در این دیدار رونالدو موفق شد گلزنی کند تا گل شماره 324 خود را به ثمر برساند فوق ستاره رئال با این گل رکورد رائول گونزالس را شکست نکته جالخسروی در گفتوگو با فارس: لاریجانی طرح برجام را در مجلس سزارین کرد/ روز تصویب برجام حرمت مجلس شکسته شد
خسروی در گفتوگو با فارس لاریجانی طرح برجام را در مجلس سزارین کرد روز تصویب برجام حرمت مجلس شکسته شدنماینده مردم سمنان در مجلس گفت آقای لاریجانی طرح برجام را در مجلس سزارین کرد و این باعث شد که برجام ناقص متولد شود و این نقص نیز در اجرای برجام تاثیرگذار خواهد بود و مشکلاتی را درکورد بزرگترین سایز پا شکسته شد +عکس
رکورد بزرگترین سایز پا شکسته شد عکس مرد 20 ساله ونزوئلایی رکورد جهانی بزرگترین سایز پا را از آن خود کرد خبرگزاری ایسنا جیسون اورلاندو رودریگوئز هرناندز به دلیل داشتن بزرگترین سایز پا در جهان موفق به کسب رکورد گینس شد به گزارش گاردین اندازه پای راست جیسون 40 1 سانتیمگفتگو با مهدی پاکدل بازیگر نقش «ابوطالب» در فیلم «محمد رسول الله (ص)»/بخش نخست بازی در نقش
گفتگو با مهدی پاکدل بازیگر نقش ابوطالب در فیلم محمد رسول الله ص بخش نخستبازی در نقش ابوطالب عبادت بود با دنده شکسته بازی کردم و لذت بردم شهاب حسینی گفت تو بهترین انتخاب بودیمهدی پاکدل بازیگر نقش ابوطالب در فیلم محمد رسول الله ص گفت بازی در نقش ابوطالب برایم همچون عبادت بود مرکورد ریزترین حشره زنده جهان شکسته شد
گونه ای از سوسک های ریز featherwing که در کلمبیا و نیکاراگوئه یافت می شود با اندازه شگفت انگیز 0 325 میلی متر کوچکترین حشره زنده در جهان است به گزارش سرویس علمی ایسنا به نظر می رسد جست وجوی طولانی و بحث درباره اندازه و هویت کوچکترین حشره زنده جهان اکنون با اندازه گیری دقیق و ثبامام جمعه موقت سروآباد: بهترین بندگان خداوند آمران به معروف و ناهیان از منکر هستند
امام جمعه موقت سروآباد بهترین بندگان خداوند آمران به معروف و ناهیان از منکر هستندامام جمعه موقت سروآباد گفت خداوند در قرآن کریم خطاب به همه مسلمانان امر میکند که امر به معروف و نهی از منکر را سرلوحه زندگی دنیوی خود قرار دهند و بهترین بندگان خود را آمران به معروف و ناهیان از مننصب جامع ترین سرویس دانلود روی موتور جستجو ملی
برای پاسخگویی به نیاز فارسی زبانان دنیا و همچنین تسریع روند دانلود در فضای مجازی جامع ترین جدیدترین و بروزترین سرویس دانلود بر روی موتور جستجوگر پارسی جو نصب و راه اندازی شد مدیر پروژه موتور جستجوگر پارسی جو از نصب جامع ترین سرویس دانلود کشور بر روی موتور جستجوگر ملی خبر دادتا مرزِ عشق به آیت الله مهدوی کنی، علاقه داشتم / تضعیف رهبری، بالاترین، گناه است
خبرگزاری شبستان آیت الله فاطمی نیا گفت بنده اهل تملق نیستم و یک ریال نیز از نظام نمی گیرم اما معتقدم امروز تضعیف رهبری بالاترین گناه است به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان مراسم اولین سالگرد درگذشت آیت الله محمدرضا مهدوی کنی رییس مجلس خبرگان و تولیت مدرسه علمی-
گوناگون
پربازدیدترینها