واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
چرا نقاشیهای سهراب سپهری گرانبها شدهاست؟ شهرت سهراب در چیست؛ در شعر او یا در نقاشیهایش، چرا امروزه شهرت سهراب و قیمت آثارش در بالاترین سطح حراجهای بینالمللی چون کریستیز، ساتبی و حراج تهران و بونامز قرار گرفته است. این شهرت و این قیمت از کجا آمده و از کجا سرچشمه میگیرد.
برای رسیدن به آن باید ببینیم سهراب کیست و در کجای هنر معاصر ایران قرار گرفته است. سهراب از نوجوانی به شعر پرداخت و پنجره ای دیگر در ایهام ها و استعاره های شعر نو گشود. شخصیت هنری سهراب در احساس ژرف او بود و در خلاقیت بدیع او ؛ چه در شعر و چه در نقاشی، نگاه سهراب نگاهی سرسری و کاسبکارانه نبود. او با دلش هستی را می دید. سهراب زندگی را خوب می دید، در شعرهایش به دیدگاه هایی سفر می کرد که به راحتی برای دیگران دیده نمی شد. می گفت «آن شهر به سرشاری خوشه انگور نبود» یا «هیچ آئینه تالاری سرخوشی ها را تکرار نکرد» این ایهام ها و رفتن به دیدگاه های خاص خود او بود. نقاشی را هم این گونه می دید. دنبال تکرار نقاشی های عامیانه نبود که هر روز سیب و گلابی نقاشی کند. سهراب فراتر از تفکر شاعرانه زمان خود بود. کسی به ناکجاآباد سهراب آگاه نبود. او از دیدن یک شاخه گل زرد در جانش حدیثی می ساخت از انحنای نرم تپه ای و حرکت ماهی قرمز حوضی در کاشان شعری می سرود و نقاشی خلق می کرد که خاص خود او بود. کم کم جامعه می رفت تا سهراب را به گونه ای متفاوت ببیند و نقاشی هایش را در نمایشگاه ها می دید که حرفی تازه دارد و از همان زمان جای خود را باز کرد. از همان زمان خواص نقاشی هایش را می خریدند. سهراب مانند شعرهایش روان و مانند آبرنگ هایش شفاف و زلال و درخشان بود. نقاشی هایش سهراب آباد سرزمین وجود خودش بود. کمتر نقاشی نازکی لطافت طبع او را داشت و کمتر شاعری «تپش باغ و حوض بی آب ماهیان را می دید» احوال او فیلسوفانه و عارفانه بود. سهراب همیشه سهراب ماند . همیشه کودکی بود بزرگ و شاعری اندیشمند. سپهری با این احوال و این که روز به روز شهرتش بیشتر می شد خود را از یک کوچه تنها تر می دید. «در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم» اما در این نگرش و این تنهایی، او غوغا و پرهیاهو بود پرواز او در آسمان سهراب آباد خود به وسعت و زیبایی ذات پرواز در آسمان خیال بود. سهراب همراه شعر در جان خود نقاشی می کرد و هنگام نقاشی قلمش شاعرانه شعر می کشید. رفیق شفیق طبیعت بود. طبیعتی که اسیر چنبر شهر و شهرنشینی نشده باشد. می دید و می گفت که «هنوز روی دیوارهای دنیا برای تابلو جا هست» او دیوارهای دنیای درونش را خوب می شناخت. سهراب در دوران زندگی کوتاه خود عالمی وسیع و بدیع داشت. رفیق ماهی ها و شقایق ها و درختان مهربان شهرش بود و تاثیر او در ذکر طبیعت عبادت گونه بود. سهراب سپهری چون سایه مرغان هوا بر گذر خاک آزار به موری نرساند و گذشت. در نامه ای به احمدرضا احمدی می نویسد «یک چهارم قارقار کلاغ برای من بس است» هنرمندی که به مقام والای اخلاق و انسانیت رسیده بود. لذا بدیهی است که ارزش آثار چنین انسانی بسیار بیش از این باید بالا باشد، چون او یگانه دوران خود بود او نگران هستی درختی و محزون تیغه تیز تبری بود. او نگران قطره بارانی بود که مبادا به پای شقایقی ننشیند. نگران کویری که ابری در آن نبارد. این احوال نقاشی بود که اینک شهره خاص و عام شده و آثارش چون برگ زر می رود و هر کس که اثری از سهراب دارد یک سهراب دارد. گرچه آثارش پراکنده است و کسی در فکر تاسیس موزه ای برای او نبوده اما مجموعه داران دانا و بافرهنگ قدر او و کارش را می دانند. سهراب مظلومیت و معصومیت طبیعت را در آثارش بیان می کند. نقاشی های سهراب چون خود او دیدگاهی فروتنانه و نجیب دارند. او در قلم گذاری و نشاندن رنگ روی بوم یا مقوا چنان زلال نقاشی می کند که شفافیت بوم از زیر رنگ های او پیداست. با زحمت نقاشی را به پایان نمی برد، راحت و روان نقاشی می کند. خودش برای نقاشی می گوید نباید به نقاشی رو داد چون نقاشی سوار نقاش می شود. می گوید من خیلی ها را دیده ام که به نقاشی سواری می دهند. به دشواری می توان میان نقاشی های او و اشعارش فاصله قائل شد، قلم و قلم مویش، هر دو یک حال دارند. هر دو حکایت از سهراب دارند. چنین است که سرمایه داران یا سرمایه گذاران و مجموعه داران فرهنگ دوست و هنرپرور که ارزش کار او را می دانند و قدر آن را می شناسند با دل و جان در پی خرید آثارش برمی آیند. مجموعه داران نقاشی های سهراب در حقیقت سرمایه گذارانی مطلع و دوستدار هنر بوده و با شناخت عمیقی که از شخصیت جهانی سهراب دارند با رغبتی تام و میلی عمیق در پی خرید و به دست آوردن آثارش هستند و با نگاه به این که او عمری کوتاه داشت و تعداد آثارش اندک بوده و اغلب در موزه های ملی و شخصی نگهداری می شود با بی صبری در انتظار داشتن اثری از او و افزودن به مجموعه خود هستند. کوتاه سخن ، سهراب سپهری شاعر و نقاشی بود تاثیرگذار و ماندنی که جایگاهی خاص در تاریخ فرهنگ و هنر ایران داشته و دارد. عنایت الله نظری نوری نقاش
 
چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 02:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]