واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ماجراي كتابي كه اوباما مانع نشر آن در امريكا شد
سميوئل لنگهورن كلمنز كه بيشتر با نام هنرياش مارك توين شناخته ميشود، نويسنده و طنزپرداز معروف امريكايي بود.
نویسنده : معصومه طاهري
سميوئل لنگهورن كلمنز كه بيشتر با نام هنرياش مارك توين شناخته ميشود، نويسنده و طنزپرداز معروف امريكايي بود. او شهرت خود را مديون رمان ماجراهاي هاكلبري فين و تام ساير است. اين نويسنده در پايان زندگي خود تصميم گرفت تا زندگينامه خودش را براي خوانندگان بنويسد.
مارك توين درطول چهار سال پايان عمرخود شرح زندگياش را در قالب چند هزار صفحه گردآوري كرد. اين نويسنده بزرگ و معروف امريكايي دوست داشت تا درباره زندگي خودش حرف بزند – البته رمان ماجراهاي تام ساير بيانكننده بخشهاي زيادي از زندگي خود اوست– او ناگهان سال 1906 در سن 71 سالگي بدون هيچ مقدمهاي شروع به نوشتن خاطرات خود ميكند و همه چيز را توصيف و تعريف ميكند به گونهاي كه همه چيز در نظر او مضحك و احمقانه نشان داده شده است. از زشتي لباس مردها تا عروسي سلطنتي و تجارب كفبيني و خلاصه از همه چيز درخاطراتش آورده است. مارك توين نوشته: دراين زمان من ديگر زنده نيستم مردهام. اما دوست دارم خوانندگانم اين واقعيت را فراموش نكنند كه من خيلي رك و پوست كنده گفتم و نوشتم. مارك توين بعد از نوشتن مطالب سفارش كرده بود تا شاهكار زندگياش را 100 سال پس از مرگ او بخوانند يعني او براي مردم قرن بيست و يكم نوشته بود.
اما چرا مانع انتشار آن شده بودند؟! تا اينكه سال2010 تنها نسخه اول آن چاپ و منتشر شد و نميدانيم چرا جلد دوم آن هنوز منتشر نشده است؟ ترجمه نوشتههاي او توسط يكي از بهترين كساني كه به آثار مارك توين اشراف دارد يعني برنارد هوفنر و ويرايش توسط نويسنده خبره ژان هوبرت انجام شده است كه به خوبي از عهده كار برآمدهاند ولي مانع چاپ آن شدند.
مارك توين در اين اثر خود تمام نمادهاي امريكا را از بين برده است. مثلاً اينكه ميگويند امريكا اسطوره آزادي بيان و حقوق بشراست يا با شعار لبخند ميزنند و ميگويند خدا را قبول داريم و مسيحي هستيم اما از آن طرف لابيها حاكميت دارند و در تاريخ و اسناد كشتار و قتل عامهاي زيادي موجود است را يادآوري ميكند. هزاران صفحه خاطرات نويسنده تركيبي از بيان تاريخ امريكاست؛ كسي كه نه در قالب طنز بلكه جدي با خشم همه موارد را در هر جمله معترضانه آورده است. بدون خنده و با زباني تند و نيشدار نوشته است. مارك توين نوشته اگر شما ميتوانيد به اين جملات بخنديد شايد خندهدار است مانند بعضي از افراد كه مبتذل هستند.
شايد به خاطر همين نوشتهها باشد كه مانع چاپ و نشر كتاب مارك توين شدهاند. او مانند يك كارآگاه كتاب را نوشته است و نسبت به همه چيز با سوءظن و ترديد نگاه كرده است. باراك اوباما بعد از انتشار جلد اول زندگينامه مارك توين گفته بود: از آنجا كه من مطالب اين كتاب را بهتر درك كردهام، در كتاب هيچ ايده تازهاي نيست. مارك توين در نظرات سياستمدارانه خود غرق شده و همه چيز را دروغ دانسته است. او از ژنرال گرانت، تئودور روزولت حرف ميزند (مارك توين نوشته است بهترين راه براي پولدارشدن سريع پادشاهان مسيحي ابداع تفنگ بود تا به كشتار بيشتر بپردازند) توين سخنراني سياستمداران امريكايي را داستانسرايي ميخواند كه با كمك رسانهها و روزنامهها مردم را فريب ميدهند.
برهمين اساس هنوز چاپ جلد دوم كتاب مارك توين معلوم نيست و اوباما اجازه چاپ نداده است زيرا پرواضح است اگر اين كتاب چاپ بشود بايد خيلي چيزها را در امريكا تغيير داد. حكم نهايي مارك توين درباره موقعيت امريكا اين است كه بايد تمام آب را در دهان جمع كرد و به آن انداخت. او در جايي نوشته است: من فكر ميكنم امروز در امريكا آنچه مناسب و معقول است اين است كه انسان به معناي واقعي وجود ندارد. تعجب باراك اوباما رئيسجمهور امريكا از كتاب هم همين حكم نهايي يكي از بزرگترين نويسندههاي امريكاست براي همين مانع نشر آن شده است
گزيدهاي ازكتاب:
چه كشيد اروپا از دست امريكا
كمي بيش ازيك قرن است كه اروپا مفهوم آزادي را درك كرده و خوشبختانه انقلاب فرانسه درسهاي زيادي به ما داده است. مطمئن باشيد كه بدون حضور امريكا، اروپا هرگز نميتوانست وارد مزاياي عجيب و غريب مالياتي بشود. بدون ما كارتلهاي اروپايي كه هنرشان مسموم كردن اقتصاد دنياست شكل بگيرد. سودهاي كلاني كه باعث بيوه شدن زنان و يتيم شدن بچهها شد. بدون ما روزنامهنگاري فاسد كه به فريب افكار عمومي ميپردازد در اروپا نبود. صبر كنيد تا ببينيد.
روزولت، يك نجيبزاده واقعي
ما تاكنون يك ملت متمدن و خوبي درجهان معرفي شدهايم و رئيسجمهور ما نشاندهنده اين تمدن عظيم و جهاني بوده است، اما چه وحشتناك و تلخ است كه اين نجيبزاده و سرلوحه تمدن فردي دروغگو، حيلهگر و رياكار بوده؛ چيزي كه لزجآور و چندشآور است. اين دكتر، فرماندار كوبا را با ترفند و حيلهاي به دام مياندازد و باعث كشتار 600 تن يكي پس از ديگري ميشود، او حتي اجازه نميدهد تا يك زن و كودك جان سالم بهدر ببرد و رئيسجمهور روزولت نماينده امريكا براي اولين بار قلب و روح ملت را به درد آورد و احساس لذت برد. بايد به اين شاهكار درخشان جنگاوري تبريك گفت و از داشتن چنين رئيسجمهوري تشكر كرد كه با اين ترفندها از پرچم امريكا دفاع كرده است!!
آزادي بيان هست؟
امريكا و انگليس را دوست دارم كه لاف آزادي ميزنند و با نظرسنجي به رخ ديگران ميكشند اما يكي از همين عوامفريبيهاي آنها رفتارهاي نژادپرستانه است كه هرگز درهيچ كشوري جز امريكا و انگليس نبوده است. آزادي بياني كه تنها براي چهارنفر وجود دارد تا درعرصه سياسي و مذهبي عرض اندام كنند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]