واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۵
آفریقا، قاره سیاه یا سرزمین طلا، نامهایی برای سرزمینی است که بسیاری از تحقیقات و پژوهشها از آن به عنوان مهد بشریت و مادر اول سخن به میان میآورند و هیچ اختلاف نظری در مورد اهمیت استراتژیک این قاره برای تمامی بخشهای جهان و ارتباط آنها با این قاره از دیر زمان نبوده است، چرا که این قاره محل تلاقی راهها و گذرگاههای بینالمللی تجاری و همچنین منبع مواد خامی است که جهان برای صنایع مختلف به آن نیاز دارد. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزنامه اماراتی البیان در تحلیلی در مورد نفوذ اسرائیل به عمق قاره سیاه نوشت: این قاره به خودی خود و بدون تلاش زیاد جهان عرب، حیاط خلوت کشورهای عربی محسوب میشد و جنبشهای آزادیخواه آفریقایی در دهه 60 و نیمه نخست دهه 70 قرن گذشته، با نظامهای عربی در ارتباط بودند چرا که میبینیم بیشتر رهبران الهامبخش آفریقایی دورهای از عمر خود را در جهان عرب سپری کرده و خانواده برخی از آنهایی که کشته شدند، کشورهای عربی را برای زندگی انتخاب کردند و این ارتباط عاطفی میان آفریقا و جهان عرب ادامه داشت، اما از پایان دهه 90 این ارتباط کمرنگ شد و دستهای پشتپردهای وارد عمل شدند که با سکوت اما با تلاش بسیاری در بحبوحه سرگرم بودن جهان به پیامدهای جنگ جهانی سوم فعالیت کردهاند. اسرائیل طبق طرحهای استراتژیک بلندمدت خود در قاره آفریقا نفوذ پیدا کرده است تا قویا امنیت قومیت عربی را تهدید کند و تمامی امکانات پشتیبانی از مسائل عادلانه کشورهای عربی را مصادره کند. روابط اسرائیل و آفریقا در سال 2003 به نحو چشمگیری بهبود پیدا کرد و اسرائیل وارد کشورها و مناطقی شد که هیچ کس فکر نمیکرد که اسرائیل روزی در آنجا برای خود جایگاهی بیابد. بسیاری از ناظران این توسعه روابط را به دلایل مختلفی ربط میدهند که نخستین دلیل آن بیتوجهی نظامهای عرب به قاره آفریقا و بیمبالاتی آنها به رخدادها در این قاره است و این در شرایطی است که اسرائیل قویا در تمامی رخدادها در این قاره با پشتیبانی گسترده آمریکا حضور پیدا کرده است و علت دیگر آن حمله آمریکا به عراق بود. اسرائیل شریک استراتژیک آمریکاست که این امر آزادی بسیاری را برای تحرکات اسرائیل در تعامل با کشورهای آفریقایی در ضمن چارچوبی فراهم کرده است که از طریق آن تلاش میکند این روابط را به عنوان پلی برای نزدیک شدن به تنها ابرقدرت جهان ترسیم کند. با پایان سال 2014 اسرائیل به 46 کشور آفریقایی در مجموع 53 کشور قاره آفریقا رسیده بود و با آنها روابط دیپلماتیک در سطوح مختلف برقرار کرد که «سفارت و سفیر» در 11 کشور و سفیر غیرمقیم در 33 کشور دارد و این در حالی است که نمایندگی در سطح دفتر حافظ منافع در یک پایتخت و همچنین نمایندگی در سطح یک دفتر ارتباطی محدود ماند که در اینجا باید توجه داشت که اسرائیل 72 سفارتخانه و 13 کنسولگری و چهار هیات ویژه در سطح جهان دارد که این امر به معنای آن است که 48 درصد از دیپلماتهای تلآویو در قاره آفریقا هستند و این در حالی است که میزان روابط دیپلماتیک آفریقا و اسرائیل در مقایسه با سطح ارتباط اسرائیل در جهان به 28 درصد میرسد. طبق گفته برخی از ناظران، شاید مقوله اقتصاد دروازه بزرگ اسرائیل برای راه یافتن به قاره آفریقا باشد و این مقوله بیشتر در سرمایهگذاریهای مستقیم اسرائیل در بخشهای ویژه اقتصادی در آفریقا نمود پیدا میکند و در کنار مالکیت و مدیریت برخی از مزارع میبینیم که اسرائیل هدف کنترل بر بخش منابع استخراجی را دنبال میکند و سرمایهگذاریهای خود را بر بهرهبرداری از منابع طبیعی آفریقا متمرکز کرده است که از مهمترین این ثروتها، الماس در جمهوری دموکراتیک کنگو و سرالئون و غانا و آفریقای مرکزی و اورانیوم در نیجر است و اسرائیل سرمایهگذاریهایی مستقیم در این صنایع به صورت جداگانه دارد. اسرائیل در سرمایهگذاریهای خارجی در کشورهای آفریقایی نیز مشارکت دارد که فرصت سرمایهگذاری در آن صنایع حیاتی را از اسرائیل نمیگیرد و اهمیت این سرمایهگذاریها در ذخایر معدنی نمود پیدا میکند و این معادن منابع اقتصادی پایان پذیر بوده و همچنین این منابع در سطح جهانی محدود هستند. همچنین ضرابخانههای سنگهای قیمتی در بازارهای مالی جهانی در سایه وجود نسبی این ضرابخانهها در اسرائیل و همچنین سیطره مستقیم بر استخراج میدانهای نفتی آفریقایی باعث میشود تا اسرائیل سودهای بسیاری را در این مسیر برای خود به جیب بزند. برانگیختن نزاعهای منطقهای یکی از روشهای سنتی اسرائیل در برنامههای سیاسیاش است تا اهداف خود را در آفریقا محقق سازد که از مهمترین نمونههایش، اشارهای است که در گزارش راهبردی آفریقا در مورد نقش اسرائیل در تشدید نزاع در سودان جنوبی، جنگ داخلی در آنگولا، نزاع یمن و اریتره، نزاعهای مربوط به دریاچههای بزرگ در روآندا و جمهوری دموکرات کنگو شده حال چه از طریق مسلح کردن یکی از طرفها یا دو طرف به سلاح یا ارائه اطلاعات و آموزش یا اعزام کارشناسان نظامی یا تلاش برای از بین بردن تلاشها جهت توافق سیاسی که با دستور دادن به طرفهای درگیر برای ادامه درگیریها به این مقصود خود میرسد. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]