واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نگار: ازآنجایی که انسان فطرتاً موجودی اجتماعی است رشد، کمال و سعادتمندی او وابسته به اجتماع است و از طرفی سلامتی عمومی جامعه نیز درگرو بهداشت و سلامتی افراد آن جامعه است این رابطه متقابل و تنگاتنگ ایجاب می کند والدین به ضرورت پرورش و تربیت فرزندان خود توجه کنند تا جامعه ای سالم داشته باشیم.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ نگار ، کودکان تا سن شش سالگی کودکی و بازیگوشی های خود را می کنند و در برخی موارد پدر و مادرانی که بیشتر به فکر پرورش ذهن و فکر فرزندان خود هستند آن ها را در کلاس های آموزشی و مهد ثبت نام می کنند تا سطح فکری آن ها ارتقاء پیدا کند ولی تعلیم و تربیت اصلی فرزندان بعد از سن شش سالگی شروع می شود. این در حالی است که کودکان از سن هفت سالگی وارد مدرسه اولین اجتماعی که بعد از خانواده آن را می بینند، می شوند و مدرسه از مهم ترین نهادهای اجتماعی، تربیتی و آموزشی و اصلی ترین رکن تعلیم و تربیت می باشد به گونه ای که کودکان تقریباً نصف زمان خود را در مدرسه می گذرانند. مدرسه به منظور تربیت صحیح دانش آموزان در ابعاد دینی، اخلاقی، علمی، آموزشی، اجتماعی و کشف استعدادها و هدایت رشد متوازن روحی و معنوی و جسمانی آنان بر اساس اهداف مصوب دوره های تحصیلی و برابر ضوابط و دستورالعمل های وزارت آموزش وپرورش تأسیس و اداره می شود. از همین رو این روزها در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید هستیم، سالی که پدر و مادران انتظار دارند با رفتن فرزندان خود به مدرسه از تمام جنبه ها رشد داشته باشند که این مسئولیت سنگین و مهم در دوش آموزش وپرورش می باشد. تعلیم و تربیت یکی از مهم ترین فاکتورها در رشد کودکان می باشد که آموزش وپرورش باید این موضوع را در قالب کتاب های درسی و یا غیر درسی در اجتماع بزرگی به نام مدرسه به فرزندان ایران اسلامی آموزش دهد. بااین وجود باید گفت مدرسه نقش بسیاری مهمی در آینده سازی کودکان را بازی می کند البته باید این را هم بدانیم که نقش خانواده فراتر از مدرسه می باشد که نباید از آن غافل شد و خانواده ها هم برای تعلیم و تربیت فرزندان خود همکاری متقابلی با مدارس دارند. «محمود رضا پورعباسی» کارشناس مسائل تربیتی با اشاره به اینکه همکاری خانه و مدرسه در تربیت فرزندان نقش مهمی را بازی می کند، می گوید: معمولاً بچه ها در مدارس دو نوع تربیت می شوند، یک تربیت عمومی و ارادی و با نقشه و دیگری تربیت های غیرارادی و بی نقشه است. در تربیت ارادی کتابی است معلوم که بچه باید بیاموزد، درسی است که باید بخواند، سر صف، و در نمازخانه مسائلی مطرح می شود، در کلاس معلم برای بچه ها صحبت می کند و دستورالعمل هایی به درودیوار نصب است و تمام این موارد تربیت های عمومی و حساب شده و ارادی است. وی می گوید: یک بخش از تربیت مدرسه هم تربیت غیرعمدی و غیرارادی است. معلم خصلت ها و برخوردهایی دارد بدون آنکه توجه داشته باشد، او درسش را می گوید اما در این تدریس چگونه عمل کند که به فرد فرد بچه ها رسیدگی کند و عدالت را عملاً اجرا نماید جای بحث و بررسی دارد. ممکن است معلم متوجه نباشد که ضمن درس ریاضیات، درس عدالت و راست گویی هم می دهد، یا سهواً ممکن است وعده ای بدهد و به این وعده عمل نکند، بگوید فردا تکالیف را می بینم و نبیند، بگوید جایزه می دهم و ندهد، نمره می دهد، اما دانش آموز احساس می کند غیرعادلانه عمل شده است، دانش آموز سؤال می کند، اما فکر می کند نظر معلم تنها معطوف به تعدادی از بچه های ممتاز یا چند دانش آموز پرحرف است، پس او غیرمستقیم درس عدالت یا درس بی عدالتی و درس راست گویی یا دروغ گویی می گیرد همچنین دانش آموز لباس و قیافه معلم را می بیند و غیرمستقیم درس نظم یا درس بی نظمی می گیرد، درس خوش اخلاقی، مهر، محبت و یا درس خشونت می گیرد حتی در و دیوار کلاس، وسعت و نور کلاس و نوع اداره عمومی مدرسه در شکل گرفتن شخصیت کودک نقش تربیتی دارد. در این میان انتظار می رود آموزش وپرورش با همکاری خانواده ها باید تعلیم و تربیت فرزندان ایران زمین را به بالاترین سطح برساند تا در آینده بتوانیم شاهد رشد و توسعه همه جانبه کشور باشیم.
سه شنبه ، ۷مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نگار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]