واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مخاطبان سينما از اين فيلم لذت خواهند برد
نویسنده : احمدرضا معتمدي
بدون مقدمه بايد بگويم در وانفساي سينماي امروز، گاه ديدن يك فيلم شريف با روايتي اثرگذار و ساختاري محكم، بسي مايه خوشحالي و اميدواري است. اما فارغ از وجوه اثربخشي، همين كه يك فيلم به گونهاي ساخته شود كه قادر باشد نفسي تازه به جريان بيرمق سينما بدمد، بسيار ارزشمند و ستودني است. به ويژه اينكه، صاحب آن اثر، يك فيلمساز جوان تازهنفس باشد. در فيلم «خاكستر و برف»، با كارگرداني روبهرو هستيم كه خوشبختانه زبان سينما را به خوبي ميشناسد و عنصر مهم سينما را به عنوان فضاسازي توانسته است به خوبي رعايت كند. از انتخاب فضا گرفته تا نحوه روايت ماجرا. چنانكه براي طرح قصه، فضايي متفاوت در شهر ساحلي را انتخاب و اتفاقات اصلي را در همين فضا روايت ميكند. به عنوان نمونه اشاره به يكي از سكانسهاي فيلم كه دو تن از شخصيتهاي اصلي فيلم كه پس از سالها دوباره به هم رسيدهاند در اولين روز ديدار خود روي قايقي در حال غذا خوردن هستند كه عمد موجود در اين سكانس يعني تعليق درون سكانسي و معلق بودن شخصيتها كاملاً مشهود و تأثيرگذار است. تعليقها و فضاهايي از اين دست در فيلم گويي اشاره به كساني دارد كه در شرايط خاصي گرفتار شدهاند. آدمهايي كه نميدانند متعلق به چه فضا و طيفي هستند و در يك سردرگمي محض، دست و پا ميزنند. اين آدمها كه شايد خود ما جزئي از آنها باشيم نميدانيم انقلابي بمانيم يا خود را با همين معيارهايي كه متأسفانه به عنوان مدرنيته آمد و مهمترين عنصرش همان سرمايهداري است، وفق دهيم؟!
اكنون بين اين بياعتمادي و سردرگمي گرفتار آمدهايم و حتي اگر بخواهيم به همديگر كمك كنيم فكر ميكنيم خودمان بيش از همه به كمك نياز داريم و فراموش كردهايم كه ما از طريق همين كمكها به هم پيوند خوردهايم و ريشههايمان محكم شده و تبديل به درختي تنومند شدهايم و اكنون هم در حال تجزيهشدن هستيم و گويي نگاهها و باورهايمان در حال رنگ باختن است. فيلم «خاكستر و برف» پيرامون همين مسئله مهم و حياتي، هشداري جدي به مخاطب خود ميدهد و فضاسازيها و سردرگميها و رفت و برگشتهاي موجود در فيلم كه بسيار هم خوب از آب درآمده در واقع نگراني ما را نسبت به جامعه و فضاي پيرامونمان عميق و عميقتر ميكند.
بهرغم كمبود ماده خامي كه بايد فيلمنامه ميداشت، ولي بازيها در اين فيلم كاملاً حرفهاي انجام شده و بازيگران را در اينجا كاملاً متفاوت و غافلگيركننده ميبينيم و به نظرم از بازيگران اصلي فيلم، آقاي «ديرباز»، خانم «حجار» و حتي آقاي «اديب» به شكل هنرمندانهاي بازي گرفته شده است. نوع فضاسازيها، بازيها و كارگرداني، تصور فيلم چهارم يا پنجم يك كارگردان را به آدم ميدهد اما اينكه يك فيلمساز در اولين تجربه سينمايي خود به چنين حدي از كار رسيده باشد جاي خوشحالي و اميدواري دارد. نكتهاي كه ميماند اين است كه اصل ماجرا سريعتر از آنكه بايد لو ميرود و طرح ميشود. من معتقدم كه بايد در خود واقعيت هم ابهامي را باقي گذاشت چنانكه جا داشت شخصيت «احسان» در ابهام بيشتري ميبود و كشف شخصيت او براي مخاطب با رمز و رازآلودگي بيشتري همراه ميبود يا مثلاً بهتر بود «ابراهيم» از همان ابتدا تكليف خود را با موضوع مشخص نكند و مخاطب را زمان زيادي با خود معلق و منتظر نگاه دارد اما نگاهِ نو و ساختار محكم فيلم بار نقيصههايي از اين دست را نيز به دوش كشيده است و رعايت ساختار سينمايي اثر به ويژه در ميزانسنها و بازيهاي حساب شده و باورپذير بازيگران، جا و فرصتي براي احساس خلأ و خستگي مخاطب نميگذارد. واكنش مخاطب عام را در برابر فيلم «خاكستر و برف» نميدانم چه خواهد بود چنانكه ارتباط مخاطب عام با فيلمهاي خود من هم هميشه غيرقابل پيشبيني بوده است اما اطمينان دارم مخاطبان خاص سينما از اين فيلم لذت خواهند برد و هر كسي طرف خود را از آن خواهد بست.
گذشته از همه اين مباحث، براي من بسيار خوشحالكننده بود كه از يك فيلمساز جوان و تازه نفس فيلمي در اين سطح را به تماشا نشستم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]