تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826662413




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تو آن نکرده‌اي از فعل خير با من و غير


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تو آن نکرده‌اي از فعل خير با من و غير
تو آن نکرده‌اي از فعل خير با من و غيرشاعر : سعدي که دست فضل کند دامن اميد رهاتو آن نکرده‌اي از فعل خير با من و غيرکجاست در همه عالم وثوق اهل بهاجز آستانه‌ي فضلت که مقصد اممستکه پرتوي ندهد پيش آفتاب سهامتاع خويشتنم در نظر حقير آمدکه گفت خير صلوة الکريم اعودهابه سمع خواجه رسيدست گويي اين معنيکه دام مکر نهاد از براي صيد نصيبمباش غره به گفتار مادح طماعچگونه عالم و عادل شود به قول خطيبامير ظالم جاهل که خون خلق خوردصمدا کافي المهماتاحدا سامع المناجاتعالم السر و الخفياتهيچ پوشيده از تو پنهان نيستخالق الارض والسمواتزير و بالا نمي‌توانم گفتحافظ في جمع حالاتشکر و حمد تو چون توانم گفتفاستجب يا مجيب دعواتهر دعايي که مي‌کند سعديبه فريدون نه تاج ماند و نه تختبه سکندر نه ملک ماند و نه مالديگري در حساب گيرد سختبيش از آن کن حساب خود که تو راضرورتست که بر ديگران بگيرد سختچو خويشتن نتواند که مي‌خورد قاضيدروغ گفت که دستش نمي‌رسد به درختکه گفت پيرزن از ميوه مي‌کند پرهيز؟که هر شبي را بي‌اختلاف روزي هستچنين که هست نماند قرار دولت و ملککه دست دست تو باشد اگر بگردد دستچو دست دست تو باشد دراز چندان کندريغ سود ندارد چو رفت کار از دستعلاج واقعه پيش از وقوع بايد کردوگرنه سيل چو بگرفت، سد نشايد بستبه روزگار سلامت سلاح جنگ بسازگرت چالاکي و مردانگي هستمرا گويند با دشمن برآويزکند هرگز چنين ديوانگي مست؟کسي بيهوده خون خويشتن ريخت؟سپاهي چون نهد سر بر کف دست؟تو زر بر کف نمي‌ياري نهادنديگري تنگ عيش و کوته‌دستيکي از بخت کامران بينيوين برين تخت خويشتن ننشستآن در آن چاه خويشتن نفتادهر که را اين مقام و رتبت هستتاج دولت خداي مي‌بخشدکمر بندگي ببايد بستلاجرم خلق را به خدمت اوتو راست باش که هر دولتي که هست تو راستبه راه راست تواني رسيد در مقصودکجا به آتش دوزخ برند مردم راستتو چوب راست بر آتش دريغ مي‌داريپشت خم مي‌کنند و بالا راستعيب آنان مکن که پيش ملوکواجب آمد به خدمتش برخاستهر که را بر سماط بنشستيعذر بيچارگان ببايد خواستچون مکافات فضل نتوان کردکه هر چه دوست کند همچو دوست محبوبستگر اهل معرفتي هر چه بنگري خوبستکه سر صنع الهي برو نه مکتوبستکدام برگ درختست اگر نظر داريبه حکم آنکه تو را هم اميد مغفرتستاميد خلق برآور چنانکه بتوانيکه دستگيري درماندگان چه مصلحتستکه گر ز پاي درآيي بداني اين معنييا ديو کسي گفت که رضوان بهشتست؟هرگز پر طاووس کسي گفت که زشتست؟از نامه نخوانند مگر آنچه نوشتستنيکي و بدي در گهر خلق سرشتستبنده از اسب خويش در رنجستمرکب از بهر راحتي باشدراست خواهي چو اسب شطرنجستگوشت قطعا بر استخوانش نيستعمر در بندگي به سر بردستپدرم بنده‌ي قديم تو بودهم به روي تو ديده بر کردستبنده‌زاده که در وجود آمدکه مرا نعمت تو پروردستخدمت ديگري نخواهد کردکوته نظر مباش که در سنگ گوهرستدر چشمت ار حقير بود صورت فقيرقيمت بدان کنند که پر مشک اذفرستکيمخت نافه را که حقيرست و شوخگنکه دنيا و دين را درم ياورستکسي گفت عزت به مال اندرستکه بي‌مال، سلطان بي‌لشکرستچه مردي کند زور بازوي جاه؟زن زشتروي نکو چادرستتهيدست با هيبت و بانگ و نامپر و ريش بسيار و خود لاغرستبدان مرغ ماند که بر جسم اوبه جاهست اگر آدمي سرورستدگر کس نگر تا جوابش چه دادوگر خود به مال آستانش زرستمذلت برد مرد مجهول ناموگر مال خواهي به جاه اندرستخداوند را جاه بايد نه مالقناعت از اين هر دو نيکوترستاگر راست خواهي ز سعدي شنوبه تلطف نه کار هشيارستدست بر پشت مار ماليدنسنگ بر سر زدن سزاوار استکان بداخلاق بي‌مروت راکه فلاني به فسق ممتازستگر سفيهي زبان دراز کندو او به اقرار خويش غمازستفسق ما بي‌بيان يقين نشودبدگوهري که خبث طبيعيش در رگستهرگز به مال و جاه نگردد بزرگ نامسگ نيز با قلاده‌ي زرين همان سگستقارون گرفتمت که شوي در توانگري
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن