تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خودت را به داشتن نيّت خوب و مقصد زيبا عادت ده، تا در خواسته ‏هايت موفق شوى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815364936




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

باقر آل محمد؛ مؤسس بي بديل نهضت علمي و فرهنگي تشيع


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:


۳۰ شهريور ۱۳۹۴ (۱۰:۱۴ق.ظ)
به مناسبت شهادت امام محمد باقر(عليه السلام)؛ باقر آل محمد؛ مؤسس بي بديل نهضت علمي و فرهنگي تشيع موج-بي ترديد موقعيت علمي امام باقر(عليه السلام) به مثابه شخصيتي عالم و فقيه به ويژه به عنوان نماينده علوم اهل بيت (عليه السلام) بسياري را وا مي‌داشت تا از محضر او بهره گرفته و رفع اشکالات علمي و فقهي خود را از او بطلبند.
به گزارش خبرگزاري موج، امام باقر (عليه السلام) مؤسس نهضت فرهنگي تشيع؛ اوّل ماه رجب، يا سوم صفر سال 57 هجري قمري در مدينه متولّد شد.
پدر بزرگوارش، حضرت علي بن الحسين، زين العابدين(عليه السلام)، و مادر مکرّمه اش، فاطمه معروف به «امّ عبدالله» دختر امام حسن مجتبي (عليه السلام) است. از اين رو، آن حضرت از ناحيه پدر و مادر به بني هاشم منسوب است.
شهادت امام باقر (عليه السلام) در روز دوشنبه 7 ذيحجّه سال 114 هجري قمري در 57 سالگي، به دستور هشام بن عبدالملک خليفه اموي، به وسيله خوراندن سم، اتّفاق افتاد و مزار شريفش در مدينه و در قبرستان بقيع است.
آن حضرت يکي از اطفال اسير در فاجعه کربلا است که در آن وقت سه سال و شش ماه و ده روز از سنّ مبارکش گذشته بود.
حضرت امام باقر(عليه السلام) به علم و دانش و فضيلت و تقوا معروف بود و پيوسته مرجع حلّ مشکلات علمي مسلمانان به شمار مي‌رفت.
وجود امام محمّد باقر (عليه السلام) مقدّمه اي براي بيداري امّت بود؛ زيرا مردم، او را نشانه‌هاي فرزند کساني مي‌دانستند که جان خود را فدا کردند تا موج انحراف ـ که نزديک بود نشانه‌هاي اسلام را از ميان ببرد ـ متوقف شود.
امام باقر (عليه السلام) بر آن شد تا انحراف حاکمان و دوري آنان از حقايق اسلام را به مردم بفهماند و براي مسلمانان آشکار سازد که چنين اموري تحقّق يافته است.
در موسم حج، از عراق و خراسان و ديگر شهرها، هزاران مسلمان از آن امام همام فتوا مي‌خواستند و از هر باب از معارف اسلام از او مي‌پرسيدند.
امام باقر(عليه السلام) مؤسس و بنيان گذار حوزه علميه شيعه و نهضت فرهنگي انقلاب فرهنگي تشيع بود. ايشان شاگرداني مانند محمدبن مسلم، زرارة بن اعين، ابوبصير و بريد بن معاويه را تربيت کرد که امام صادق فرمود: «اين چهار نفر مکتب احاديث پدرم را زنده کردند.»
امام باقر (عليه السلام) شيعيان خود را چنين وصف مي‌کند: «همانا شيعه ما، شيعه علي، با دست و دل گشاده و از سر گشاده دستي و بي ريايي از ما طرفداري مي‌کنند و براي زنده نگاه داشتن دين، متّحد و پشتيبان ما هستند. اگر خشمگين گردند، ستم نمي‌کنند و اگر خرسند باشند از اندازه نمي‌گذرند. براي آن کس که همسايه آنان باشد برکت دارند و با هر کس که با آنان مخالف باشد طريق مسالمت پيش مي‌گيرند و شيعه ما از خدا اطاعت مي‌کند.»

امام باقر (عليه السلام) مؤسس نهضت فرهنگي تشيع
امام باقر(عليه السلام) اگرچه بر اثر سلطه حکومت طاغوت‌ها، از نظر سياسي منزوي بود و اعتراض‌هاي او به صورت يک نهضت سياسي همه جانبه براي سرنگوني رژيم بني‌اميه نيانجاميد، با اين که در اين راه تا سر حد شهادت حرکت کرد، ولي او دريافته بود که فرهنگ تشيع در انزوا قرار دارد.
از اين رو، لازم بود به يک انقلاب وسيع فرهنگي دست بزند و با تشکيل حوزه علميه و تربيت شاگردان برجسته، فقه آل محمد (ص) و خط فکري تشيع را آشکار سازد.
با توجه به اين موضوع، زمينه عميق و بنيان کن براي مبارزه با طاغوتيان خواهد شد، و در دراز مدت، شيعيان را به صحنه مي‌آورد، و مکتب اهل بيت (عليه السلام) را زنده خواهد کرد و با توجه به اين که سنگ زيرين و اساس انقلاب و قيام، نهضت فکري و فرهنگي است، بر همين اساس امام باقر زمينه سازي بسيار عميق و خوبي در اين راستا نمود و پس از ايشان، فرزند برومندش امام صادق با تشکيل حوزه علميه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رساند و به عنوان يک دانشگاه عظيم اسلامي، در تاريخ اسلام آشکار و ماندگار ساخت.
بنابراين مي‌توان گفت امام باقر مؤسس و بنيان گذار حوزه علميه شيعه و نهضت فرهنگي انقلاب فرهنگي تشيع بود.

امام (عليه السلام) شکافنده علوم
امام باقر (عليه السلام)، علاوه بر «شاکر» و «هادي» به ويژه به «باقر» به معناي شکافنده ملقب است، و جابر بن يزيد جعفي در توضيح لقب اخير مي‌گويد: «آن حضرت علم را شکافت و رموز و دقائق آن را روشن ساخت.»
يعقوبي نيز مي‌نويسد:«بدان سبب باقر ناميده شد که علم را شکافت.» راغب اصفهاني نيز مانند اين عبارت را گفته است.
يکي از علماي بزرگ سنّي به نام ابن حجر هيتمي درباره او مي‌نويسد: «محمّد باقر به اندازه اي گنج‌هاي پنهان معارف و دانش‌ها را آشکار ساخته، حقايق احکام و حکمت‌ها و لطايف دانش‌ها را بيان نموده که جز بر عناصر بي بصيرت يا بد سيرت پوشيده نيست و از همين جاست که وي را شکافنده دانش و جامع علوم و برافروزنده پرچم دانش خوانده‌اند.»

موقعيت علمي امام باقر (عليه السلام)
بي ترديد چنان که بسياري از علماي اهل سنت نيز گفته‌اند امام باقر (عليه السلام) در زمان حيات خويش شهرت بسياري داشت و همواره محضر او از دوستدارانش از تمامي بلاد و سرزمين‌هاي اسلامي سرشار بوده است
موقعيت علمي ايشان به مثابه شخصيتي عالم و فقيه به ويژه به عنوان نماينده علوم اهل بيت(عليه السلام) بسياري را وا مي‌داشت تا از محضر او بهره گرفته و رفع اشکالات علمي و فقهي خود را از او بطلبند.
در اين ميان، اهل عراق که بسياري از آنان شيعه بودند بيش از ديگران مفتون شخصيت آن حضرت شده بودند.
مراجعه کنندگان خضوعي خاص نسبت به شخصيت علمي امام داشتند چنان که عبدالله بن عطاي مکي گويد: «علما را در محضر هيچ کس کوچک تر از زمان حضور در محضر امام باقر (عليه السلام) نديدم.»
حکم بن عينيه با تمام عظمت علمي‌اش در ميان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزي در مقابل معلم خود به نظر مي‌رسيد.
شهرت امام باقر (عليه السلام) در زمان خود ايشان، نه تنها در حجاز که «کان سيد فقهاء الحجاز» بلکه حتي در عراق و خراسان نيز به طور گسترده فراگيرشده بود.
از سوي فقيهان بزرگ که وابسته به حوزه‌هاي فکري و علمي بودند، مسائل دشوار در محضر او مطرح مي‌شد و گفت و گوهاي بسيار با امام به عمل مي‌آمد، از او پاسخ مي‌خواستند تا امام را در تنگنا قرار دهند و در مقابل مردم او را به خاموشي وادارند، ولي آن حضرت با پاسخ‌هاي قانع کننده و مستدلّ و محکم خود، آنان را به اعجاب وامي‌داشت.
حوزه علمي او براي صدها دانشمند و محدّث که تربيت کرده بود پايگاهي مهّم به شمار مي‌آمد.
جابر جعفي گويد:«ابوجعفر هفتاد هزار حديث براي من روايت کرد.» و محمّد بن مسلم گويد: «هر مسئله که در نظرم دشوار مي‌نمود از ابوجعفر (عليه السلام) مي‌پرسيدم تا جايي که سي هزار حديث از او سؤال کردم.»
امام باقر (عليه السلام) در سخنان خود، اغلب به آيات قرآن کريم استناد مي‌نموده و از کلام خدا شاهد مي‌آورده و فرموده است: «هر مطلبي را گفتم، از من بپرسيد که در کجاي قرآن است تا آيه مربوط به آن موضوع را معرّفي کنم.»

ويژگي‌هاي اخلاقي امام (عليه السلام)
کسي از جانب پروردگار عهده دار مقام امامت مي‌شود که در تقوا، خدا ترسي و اجلال او، تواضع و فروتني و نشان دادن اخلاص در بندگي نمونه باشد، تا براي ديگران الگو قرار گيرد و امام باقر (عليه السلام) نمونه اي عالي از چنين ويژگي‌هايي است.
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب در مورد امام باقر (عليه السلام) مي‌نويسد:
«او راستگو ترين و گشاده رو ترين و بخشنده‌ترين مردمان بود. در ميان اهل بيت کمترين ثروت و در عين حال بيشترين هزينه را داشت. هر جمعه يک دينار صدقه مي‌داد و مي‌فرمود: «صدقه روز جمعه به خاطر فضيلت اين روز بر ديگر روزها، دو چندان مي‌شود.» چون پيشامدي غم انگيز به او روي مي‌نمود زنان و کودکان را جمع مي‌کرد و آن گاه خود دعا مي‌کرد و آنان آمين مي‌گفتند. بسيار ذکر خدا مي‌گفت. راه مي‌رفت در حالي که ذکر خدا مي‌گفت. غذا مي‌خورد در حالي که ذکر خدا مي‌گفت. با مردم سخن مي‌گفت، اما اين امر او را از ذکر خدا باز نمي‌داشت. فرزندانش را جمع مي‌کرد و به آنان مي‌فرمود تا طلوع آفتاب ذکر بگويند. هر کس از آنان را که مي‌توانست قرآن بخواند به تلاوت قرآن و هر کس را که نمي‌توانست به گفتن ذکر، امر مي‌فرمود.»

عبادت امام باقر (عليه السلام)
فرزند بزرگوارش امام جعفر صادق (عليه السلام) در وصف اخلاص و عبادت پدرش چنين مي‌فرمايد: «پدرم بسيار ذکر خدا مي‌گفت. من با او مي‌رفتم و او ذکر خدا مي‌گفت. با او غذا مي‌خوردم و او ذکر خدا مي‌گفت. با مردم سخن مي‌گفت، اما اين امر او را از ذکر خدا باز نمي‌داشت. زبانش را مي‌ديدم که به کامش مي‌چسبيد و با اين وصف پيوسته از گفتن ذکر لا اله الا الله باز نمي‌ايستاد. ما را جمع مي‌کرد و به ما مي‌فرمود که تا طلوع آفتاب ذکر خدا بگوئيم و هر يک از ما را که مي‌توانست بخواند به تلاوت قرآن فرمان مي‌داد و هر که نمي‌توانست، مي‌فرمود ذکر بگويد.»
امام صادق (عليه السلام) در همين باره باز مي‌فرمايد: «من بستر پدرم را مي‌گستردم و انتظار مي‌کشيدم تا بيايد. چون او به بسترش مي‌آمد و مي‌خوابيد من نيز به سوي بستر خود مي‌رفتم. شبي او دير کرد و من به جست و جويش به مسجد رفتم. مردم همه در خواب بودند. ناگهان پدرم را ديدم که در مسجد به حال سجده است. در مسجد جز او کس ديگر نبود. ناله‌اش را مي‌شنيدم که مي‌گفت: پيراسته اي پرورگارا! تو، به حقيقت پروردگار مني. از روي تعبّد و بندگي تو را سجده مي‌کنم. معبودا! کردار من اندک است پس تو خود آن را برايم دو چندان کن. بارالها! مرا از شکنجه‌ات در روزي که بندگانت را بر مي‌انگيزي، در امان نگاه دار و بر من نظر کن که تو البتّه توبه پذير و مهرباني.»

تسليم رضاي خدا
آن حضرت (عليه السلام) کاملاً به فرمان خداوند تسليم بود. يکي از اصحابش روايت مي‌کند که عده اي نزد ابوجعفر آمدند و ديدند که پسر آن حضرت بيمار و خود وي نيز ناراحت و اندوهگين است و آرام و قرار ندارد. ديدار کنندگان گفتند: به خدا قسم اگر به وي مصيبتي رسد، مي‌ترسيم از او چيزي ببينيم که خوش نداريم. پس ديري نپاييد که صداي شيون و زاري بر آن پسر بلند شد. در اين لحظه امام باقر با رويي گشاده و حالتي متفاوت با آن چه پيش از اين داشت، بر ديدار کنندگان وارد شد. آنان عرض کردند: فدايت شويم، ما از حالتي که شما پيش از اين داشتيد، مي‌ترسيديم (با مرگ اين کودک) حادثه اي پيش آيد که موجب اندوه و ناراحتي ما شود! حضرت به آنان پاسخ داد: «ما مايليم کساني که به آنان علاقه داريم، سالم بمانند و بهبود يابند. امّا هنگامي که فرمان خدا جاري مي‌شود به آن چه که او دوست مي‌دارد گردن مي‌نهيم.»

انجام اعمال صالح
آن حضرت از انجام هيچ کردار صالحي فروگذار نمي‌کرد. در اين باره روايت جالبي از يکي از اصحاب آن حضرت نقل شده است.
راوي مي‌گويد: ابوجعفر (عليه السلام) در تشييع جنازه يکي از مردان قريش حاضر شد. من نيز با آن حضرت بودم. مردي به نام عطاء در ميان تشييع کنندگان بود. ناگاه زني فرياد سر داد. عطاء گفت: اي زن اگر ساکت نشوي ما باز مي‌گرديم، اما زن خاموش نشد و در نتيجه عطاء بازگشت. راوي مي‌گويد: به ابوجعفر گفتم: عطا بازگشت. امام پرسيد: چرا؟ گفتم: اين زن فرياد سر داد و عطاء به او گفت: يا خاموش شو يا ما باز مي‌گرديم و چون اين زن دست از فرياد برنداشت عطا هم بازگشت.
امام (عليه السلام) فرمود: به راه خود ادامه دهيم. اگر ما باطلي را با حق ببينيم و حق را به باطل واگذاريم حق مسلمان را ادا نکرده‌ايم. چون بر جنازه نماز گزارده شد، صاحب عزا به ابوجعفر عرض کرد: باز گرد که تو پاداش خود را گرفتي خداوند تو را بيامرزد. تو نمي‌تواني راه بروي، اما آن حضرت از بازگشت امتناع ورزيد. به آن حضرت عرض کردم: صاحب عزا به تو اجازه بازگشت داد و من حاجتي دارم که مي‌خواهم آن را از شما درخواست کنم.
آن حضرت پاسخ داد: من با جنازه مي‌روم. ما به اجازه او نرفتيم و به اجازه او هم باز نمي‌گرديم بلکه اين فضل و پاداشي است که ما آن را طلب کرده بوديم. انسان تا آن اندازه که به دنبال جنازه مي‌رود، پاداش آن را دريافت مي‌کند.













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن