تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):لباس پاكيزه غم و اندوه را مى برد و موجب پاكيزگى نماز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837370196




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هر مدرسه ای که بروی حروف الفبا همین است!


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: تدریس در حاشیه ی شهر هر مدرسه ای که بروی حروف الفبا همین است! خبرگزاری پانا: ساختمان نیمه کاره ی حاشیه ی کوچه تمام شده است و من هر روز از کنارش رد می شوم .هنوز محل خدمتم را ترک نکرده ام .چون کسی نیست که جای خالی مرا برای تدریس پر کند. تا به امروز چهار سال می شود که فاطمه شاگردم است و می دانم که امسال حتما می رود . و من چقدر دلتنگش می شوم …
۱۳۹۴ يکشنبه ۲۹ شهريور ساعت 16:08

خبرگزاری پانا+حاشیه ی شهر +سارا ممبینی + تدریس


خبرگزاری پانا: کار سختی است سرو کار داشتن با افرادی که عواطف و دنیاهای گوناگونی دارند . هر قدر هم که بخواهی حول یک محور متمرکزو اداره شان کنی باز هم با تفاوت های آشکاری که بینشان است ،خیالی پر می زند و می رود و برگرداندن این خیال های پر زده، قدرتی شگرف می خواد که باید از عهده اش برآیی. باید هم مهر بورزی و هم بیاموزی . هم آشتی دهی وهم تشویق کنی و هم اقتدارت را نگه داری برای چرخیدن چهارچوب کلاس بر اراده ی خویش. زمامِ کلام و امور باید دستت باشد. باید بتوانی به دنیای کسانی که هر روز با آنها سرو کار داری وارد شوی که این نیز هنری دیگر است برای آموختن. باید با همکاران ، والدین و مدیریت نیز مرتبط باشی و انتظارات آنان را نیز برآورده کنی .باید سعی کنی احساس خستگی نکنی .مشکلات زندگی را به کلاس درس نیاوری و دوست باشی . یار باشی .همراه باشی . اندرز دهی . خوش رو و سرحال باشی . صدایت شمرده و رسا باشد و سردی و گرمی هوا و دانش آموزان و دیگران را تحمل کنی و حواست به درس دادنت باشد . باید در عین اینکه همه ی دانش آموزان کلاست را در فرآیند آموزش و یادگیری سهیم می کنی همه چیز را خود مدیریت کنی و باید و … وارد اتوبانی در حاشیه ی شهر شدم . پس از کلی جست و جو آدرس جایی که قرار بود محل خدمتم شود را پیدا کردم .چند خیابان به اتوبان اصلی راه داشت که یکی از آنها را باید تا انتها می رفتم . گرمای ناشی از دم کردگی هوا در ظهر شهریور ماه اهواز و نامعلوم بودن انتهای مسیر، کلافه ام کرده بود . محیط نا آشنا و غریب بود . سعی کردم انتهای کوچه را ببینم . جلوتر از میدانِ دیدم ،پیچی کوچه را به چپ منحرف می کرد و انتهای راه دیده نمی شد . کمی که جلوتر رفتم ،به یک ساختمان نیمه کاره، در حاشیه ی کوچه رسیدم . وقتی از کنار ساختمان نیمه کاره رد می شدم کنجکاو شدم و از کارگری که روی یک بلوک نشسته بودو برای فرار از گرما به صورت خود آب می پاشید پرسیدم این ساختمان وقتی ساخته شود ، چند طبقه می شود ؟!. با تعجب نگاهی به من کرد و گفت هفت طبقه ! ساختمان تا طبقه ی دوم ساخته شده بود . با خودم گفتم ،فکر می کنی تا کی باید در این منطقه کار کنی؟ تا آن موقع چند طبقه ی دیگر از این ساختمان ساخته می شود …از پیچ گذشتم و مقصدم را دیدم .کار کردن در آنجا به خاطر دوری مسیر سخت بود. حتما امکاناتی هم نداشت . وارد مدرسه شدم . مدرسه ی شهریور ماه خلوت است و کم رفت و آمد . حیاط را که نگاه می کنی دلت هوای صدای بلند همهمه و فریاد می کند هوای زنگ تفریح ….و من چقدر فروریختن نم نم باران را در زنگ تفریح های پاییز دوست می داشتم و هنوز هم دارم …وارد راهرو مدرسه شدم و پس از آن دفتر مدیر .مقدمات کار برای اولین روز مدرسه آماده شد.ولی همانی بود که فکر می کردم . نه آزمایشگاه و کار گاهی . نه امکانات ورزشی . نه وسایل سرد کننده و گرم کننده ای و نه حتی آب سرد کنی برای بچه ها ! کاردر مدرسه ای در حاشیه ی شهر ،مهرماه شروع می شد …. همیشه دلم می خواست قبل از اینکه رسما درس و مشق شروع شود یک دید کلی از احساسات و عواطف ، دیدگاه ها و اهداف دانش آموزانی را که قرار است یک سال در کنارشان باشم، پیدا کنم . برای همین مثل همیشه ،جلسه ی اول کلاس آشنایی و صحبت بود و نگاه . به اعجاز نگاه اعتقاد دارم به اینکه وقتی کسی را با چشم دل بنگری ، دریچه ی نگاهش که به سویت باز می شود وارد دنیایش می شود . و این ورود هر قدرم هم که کوتاه باشد ، تاثیر گذار است هم برای او و هم تو .وارد اولین کلاس که شدم ، بعد معارفه ،پای تخته نوشتم فکر می کنید در کجای زندگی ایستاده اید ؟ بچه ها گفتند یعنی چه ؟گفتم چند خط برایم بنویسید . برخی اعتراض کردند . به شان لبخند زدم و با نگاه به شان فهماندم که فرمانده کلاس منم ! اندکی گذشت و یکی برای خواندن آنچه نوشته بود دست بالا برد .اسمش را پرسیدم . گفت : فاطمه . فاطمه از من پرسید: خانم! قیصر امین پور را می شناسی ؟ گفتم بله . گفت می خواهم شعری از قیصر امین پور بخوانم . گفتم بخوان .فاطمه خواند : ما حاشیه نشین هستیم . مادرم می گوید : پدرت هم حاشیه نشین بود ، در حاشیه به دنیا آمد ، در حاشیه جان کند ، یعنی زندگی کرد و در حاشیه مرد . من هم در حاشیه به دنیا آمده ام . ولی نمی خواهم در حاشیه بمیرم . برادرم در حاشیه ی بیمارستان مرد . خواهرم همیشه مریض است .همیشه گریه می کند ، گاهی در حاشیه ی گریه کمی هم می خندد. مادرم می گوید سرنوشت ما را هم در حاشیه ی صفحه ی تقدیر نوشته اند . او هر شب ستاره ی بخت مرا که در حاشیه ی آسمان سوسو می زند به من نشان می دهد .ولی من می گویم این ستاره ی من نیست …من در حاشیه بزرگ شدم و به مدرسه رفتم …معلم می گوید حاشیه یعنی کناره ی هر چیز … فاطمه نوشته بود : برای من مهم نیست که در کجای زندگی ایستاده ام . او نوشته بود یه روز به مدرسه ی دیگر رفتم تا ثبت نام کنم .مدیر گفت جای خالی نداریم . مادرم گفت در حاشیه ی کلاس جایش دهید . من گفتم نمی خواهم .فاطمه نوشته بود وقتی کلاس اول دبستان بودم .معلممان حروف الفبا را یادمان می داد . وقتی آخر سال شد و همه ی حروف را یاد گرفتیم ما را برد به حیاط مدرسه و با هم تمامی حروف الفبا را روی بادکنک های رنگی نوشتیم .باد می وزید . معلم بادکنک ها در باد رها کرد و به ما گفت به آنها نگاه کنیم . باد ،بادکنک ها را به هوا برد . بادکنک ها آرام آرام بالا می رفتند .هنوز بالارفتن بادکنک ها یادم مانده است . معلم گفت هر مدرسه ای که بروی حروف الفبا همین است . کتاب های درس همین است . فقط باید یاد بگیری چطور بالا بروی . فاطمه بازهم نوشته بود برایم مهم نیست کجای زندگی ایستاده ام . می خواهم از جایی که ایستاده ام پرواز را یاد بگیرم . بعد فاطمه دفترش را بست و به سمت نیمکتش رفت و نشست . چشمم به دانش آموزان بود . از حالت چهره ی آنها پیدا بود بالا رفتن بادکنک ها بعضی ها را به فکر فرو برده و چقدر خوب بود این در فکر فرو رفتن برای آینده ی آنها … ساختمان نیمه کاره ی حاشیه ی کوچه تمام شده است و من هر روز از کنارش رد می شوم .هنوز محل خدمتم را ترک نکرده ام .چون کسی نیست که جای خالی مرا برای تدریس پر کند. تا به امروز چهار سال می شود که فاطمه شاگردم است و می دانم که امسال حتما می رود . و من چقدر دلتنگش می شوم … سارا ممبینی -دبیر زیست   













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[مشاهده در: www.pana.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن