محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827612481
جوان امروز در ادامه مسیر جوان دهه شصت گام برمیدارد
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: جوان امروز در ادامه مسیر جوان دهه شصت گام برمیدارد
سیده زهرا بلادی
ماهنامه ماه تی تی استان مازندران: امیرمحمد عباسنژاد کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی، چهارده سال است در حوزه دفاع مقدس قدم و قلم میزند. عباسنژاد در حال حاضر مشغول نوشتن خاطرات امیرسرتیپ محمدحسن نامی از فرماندهان دفاع مقدس، دکتر احمد خنجری از فرماندهان لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب و همچنین نقش ارتش در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است.این پژوهشگر آخرین کتاب خود تحت عنوان «۵۲۸ (بازروایی خاطرات بمباران شیمیایی بیمارستان صحرایی ۵۲۸ سومار)» را در هفته دفاع مقدس پیش رو، توسط انتشارات سوره سبز رونمایی خواهد کرد. هفته دفاع مقدس شاید بهترین بهانه برای گپ زدن با پژوهشگری باشد که در طی سالهای تحصیلدر دورهٔ کارشناسی به تحلیل و بررسی «انگیزههای ازدواج دختران با رزمندگان زمان جنگ» و در دورهٔ کارشناسی ارشد به «فراتحلیل مجموعه پایان نامهها، گفت و نوشتها و پژوهشها در خصوص کتاب دا» پرداخته است. در این مصاحبه به تحلیل اجمالی اثرات جنگ بر شکل گیری هویت جدید جامعه و همبستگیای که بعد از جنگ در جامعه ایجاد شده است میپردازیم.با توجه به اینکه ایران و ایرانی با هویت اجتماعی مخصوص به خود در سطح جهان شناخته شده است، اجازه بدهید اینگونه به بحث وارد شویم که به نظر شما آیا میتوان مبدا تاریخی شکل گیری برای هویت جمعی ایرانی تعریف کرد؟ اگر ما بخواهیم هویت جمعی را بررسی کنیم باید بدانیم هویت جمعی ما قبل از وقوع جنگ شکل گرفته بود. ایرانیها روحیه مخصوصی دارند و آن این است که در بحران، روح جمعی آنها شکل میگیرد. ما در انقلاب دیدیم که از همه اقشار و افراد در مبارزات شرکت کردند. زمانی که در هفده شهریور امام گفتند شاه باید برود، روح جمعی در همه به وجود آمد. در بین اعضای سازمان مجاهدین، مبارزین مختلف و در احزاب مختلف یک قطعیت نظر وجود داشت. طبق این قطعیت پیروان خط امام و دانشگاهها و سازمان مجاهدین همه گفتند شاه باید برود. روح ایرانی در ذات خود حاوی این همبستگی است. هویت جمعی مردم در زمان بحران بوجود میآید. ایران به عنوان کشوری که در زمان قاجاریه و حتی صفویه همواره در بحران بوده است، از نظر تاریخی برای داشتن یک بستر بسیار مناسب از وحدت ملی کاملا آماده بود.شما اوج بحران کشور را در زمان جنگ ایران و عراق میدانید؟ بله. تمام محاسبات حمله عراق به ایران درست بود، اما تنها چیزی که پیش بینی نکردندروح جمع پذیری ملت ایران بود. صدام در پیش بینیهایش برای تصرف سرزمین ایران این خصلت ایرانیان ـ روح جمع پذیری ـ را در نظر نگرفته بود. وقتی ارتشصدام در هفت هفته در پل نادری ماند، به این نتیجه رسید که قدرت ایران علاوه بر ارتش و نیروهای نظامی در روح جمع پذیری مردم است.یعنی روح جمع پذیری بود که یک جنگ چند روزه را به یک جنگ چند ساله تبدیل کرد؟بله. جنگ پنج روزه به جنگ هشت ساله تبدیل شد. این روح جمع پذیری یا هویت جمعی در بحث ابتکارات دفاع مقدس هم بکار گرفته شد. مهندسین و خلبانها، دانشجویان و دانشگاهیان و همه اقشار در وادی جنگ وارد شدند و تقریبا دست تنها بودند و توانستند یک سیستم موفق را به وجود بیاورند.آیا این روح جمعی فقط در ایرانیها وجود دارد؟ عراقیها این همبستگی جمعی را نداشتند؟ اینطور به نظر میرسد که ارتش عراق در زمان تحمیل جنگ به ایران همبستگی گسترده جهانی را نیز با خود به همراه داشت. به نظر من این نوع از همبستگی ملی در دوران دفاع مقدس فقط در جبهه ایرانیها بود و در عراقیها نبود. چرا که وقتی شیعیان عراقی (معاودین) از عراق اخراج شدند سپاه بعث تشکیل شد. ما در خاطرات عراقیها میخوانیم که با اجبار در جنگ شرکت میکردند، چرا که خانواده آنها تهدید میشد. حتی برخی از عراقیهایی که در ایران اسیر بودند، از ترس آزارهای رژیم بعث و بخاطر برخورد انسانی و انساندوستانه مسوولان ایران با اسرای عراقی در ایران ماندند و الان هم زندگی میکنند.. در آن زمان نزدیک به ۹هزار نفر از اسیران عراقیپناهنده شدند و سپاه بدر را تشکیلدادند. میتوان نتیجه گرفت شدت روح جمعی در ایرانیها بسیار بیشتر بود. این روح از سال ۴۲ و سخنرانی امام در فیضیه قم هدایت شد. علاقهای که ایرانیان به اسلام داشتند و روحانیون که با این علاقه مردم همسو بودند نقاط اشتراک زیادی بین مردم به وجود آمد. این اشتراکات باعث همدلی و همبستگی بیشتر شد.برای بررسی مقوله جمع پذیری و روح همبستگی میتوان به سطح جمعیت گرایی و سبک زندگی جمع گرا توجه ویژه داشت. به همین دلیل است که امام خمینی (ره) انقلاب اسلامی را انقلابی برای مستضعفین و روستاییان میداند. ما در جنگ افراد مرفه هم داشتیم اما در انقلاب میزان کمتری از این افراد وارد جریان بودند. این دسته از افراد در دوران جنگ از طریق میهن پرستی و علاقهای که به میهن و کشور خود داشتند در صفوف دفاع حاضر شدند.اگر بخواهید نقطه اتصالی برای حضور درجبهه و جنگ بین همه افراد و اقشار در نظر بگیرید آن نقطه اشتراک مذهب است یا میهن یا شخص امام خمینی (ره)؟ من فکر میکنم در درجه اول همه ایرانیها در آن زمان بخاطر کشور به جنگ رفتند. در مراحل بعدی به دلیل عدالتی که در جامعه با پیروزی انقلاب به وجود میآمد.در جامعهشناسی نظریهای وجود دارد مبتنی بر این نکته، زمانی که جامعه دچار بحران است همبستگی افراد بیشتر میشود. ساموئل کلمن در کتاب همبستگی، به این نوع از همبستگی اشاره کرده است. این موضوع در جنگ ایران و عراق دیده میشود؟ ما به چشم دیدهایم که ممکن است همه افراد جامعه با یک بینش سیاسی خاص موافق نباشند اما به محض دخالت قدرتهای بیگانه، مردم کشور بروز این مسئله را از وظایف خود دانستهاند که بگویند ما خودمان مشکل خود را حل میکنیم. این مسئله تا چه اندازه دائمی است؟ بله. همینگونه است. در بحرانها روح جمع پذیری ظهور بیشتری دارد. حتی در اسارت روح جمع پذیری رزمندگان ما بیشتر از جبههها بود. بچههای ما در اسارت و غربت روح جمع پذیری را به یکدیگر تزریق میکردند. برخی با کمک به همنوع، برخی با دادن اطلاعات غلط به عراقیها و هر کسی با ترفند خاص خود در اسارات میخواست روح جمع پذیری را حفظ کند. بعد از جنگ این مسئله جمع پذیری در سازندگی ظهور پیدا کرد. خیلی افراد به ساختن خرمشهر کمک کردند. شور و هیجانی که در جنگ بین افراد به وجود آمده بود از میهن پرستی تبدیل به سازندگی شد.آیا همان میزان شور وجود داشت؟ خیر. چون سازندگی به عهده بومیها گذاشته نشد. کسانی که مسئول سازندگی مناطق جنگ زده و شهرها شدند افرادی از بیرون بودند که دلسوزی بومیهایی که در زمان جنگ از شهر خود دفاع میکردند را نداشتند. محسن رضایی خوزستانی بود، آقای نورانی، سوداگر و شمخانی به تهران آمدند و مسئولیت گرفتند. خوزستان حامی بومی نداشت. به همین دلیل خرمشهر آباد نشد. اما اگر به کردستان و سوسنگرد نگاه کنید میبینید با استفاده از همان روح جمع پذیری و شور همبستگی به چه درجات بالایی از سازندگی دست یافتند. هر شهر اندازه خود خراب شده بود اما چون افراد بومی در برخی شهرها نمانده بودند سازندگی به میزان جنگ از شور و انرژی همبستگی بهره نبرد. با اینهمه سازندگی شکل تازه روح جمعی در دهه هفتاد بود. این تغییر شکل بطور کامل در روند انقلاب اسلامی دیده میشود. پس از گذشت دهه هفتاد، دردهه هشتاد این جمع پذیری به مقابله در برابر تهاجمهای احتمالی امریکا تغییر شکل داد. در واقع تحریمها روح جمع پذیری را زنده کرد اما شدت این همبستگی از دوران جنگ بطور محسوسی کمتر بود. چرا که فشارهای اقتصادی بر مردم زیاد شد. با زیاد شدن فشار اقتصادی وارد بر جامعه مردم روح جمع پذیری را از دست میدهند و بیشتر به فردگرایی نزدیک هستند. به همین دلیل به اسارت اشاره کردم. در اسارت هیچ موضوع مالیای مطرح نیست. بنابراین اسیران ایرانیعلاوه بر حفظ جان خود به فکر حفظ هم سلولی و یا هم اردوگاهی خود بودند. ولی در حال حاضر اوضاع و احوال این هویت جمعی تغییر کرده است و دستخوش مسائل دیگری نظیر مسائل اقتصادی خواهد بود.شما فکر میکنید در چنین شرایطی یادآوری حماسه جنگ کمکی به تقویت روح جمع پذیری میکند؟ دقیقاً همینطور است. در شرایط امروز هرگونه یادآوری این نکته که ما به هر طریقی توانستیم از بحران جنگ بیرون بیاییم و این فقط به دلیل داشتن همبستگی و همدلی بین مردم بود به تشدید این روح جمعی و گسترش آن در زمان کمک میکند. وقتی شهدا را در شهرستانها تشییع میکنند شاهد حضور حداکثری مردم هستیم. چرا که این روح جمعی تحت تاثیر عوامل گوناگون در شهرستانها کمتر از شهرهای بزرگ خدشه دار میشود.یعنی شما پاشنه آشیل روح همبستگی را موضوع اقتصادی میدانید؟ بله. دشمن مشکلات اقتصادی را برای همین مسئله بر مردم وارد میکند. این ترفندی است که بر اساس آن میتوان روح جمعی را خدشه دار و مردم را به منفعت طلبی شخصی دعوت کرد. البته در قبال این ترفند جامعه ما میتواندضدحمله خوبی داشته باشد. اگر خوب دقت کنیم میبینیم که بعد از گسترش تهدیدهای جهانی علیه ایران روح جمعی مردم کشور بار دیگر همبستگی را ایجاد میکند. برای نمونه در راهپیماییهای اخیر ۲۲ بهمن تعداد افرادی که شرکت داشتند خیره کننده بود.جشنهای ملی هم در ادامه آن همبستگی قرار میگیرد؟ دقیقا همینطور است. در حال حاضر پیروزی تیم والیبال ایران، قهرمانی تیم کشتی و یا هر رویدادی که منجر به پیروزی ایرانیان میشود هم، روح جمعی کشور را تقویت میکند. بنابراین این وحدت با شرایط و اتفاقهای مختلف و متنوعی میتواند ایجاد شود که ملت ما اوج آن را در هشت سال دفاع مقدس تجربه کرد. بعد از آن در دهه هفتاد به دلیل سازندگی، این روح جمعی به حرکت واداشته میشود و سپس به موضوع تحریمهای مبتنی بر مسئله هستهای میرسیم. اوج بحران یا بدترین تحریمهای ایران در سال ۹۰ اجرا شد. این تحریمها به شدت بر اقتصاد مردم ایران فشار وارد کرد؛ اما ملت ما همچنان روح جمعی خود را حفظ کرده بود. البته کم و بیش افرادی دیده میشدند که مخالفت داشتند. اما کلیت جامعه در برابر بیگانگان یکپارچه بود. درباره موضوعات مرتبط با انرژی هستهای این روح جمع پذیری بیشتر خود را نشان داد. بنابراین میبینیم که روح جمع پذیری در هر زمانی متناسب با اتفاقها و سرفصلهای موقعیتی خود را نشان میدهد و بروز پیدا میکند.رسانهها تا چه اندازه بر ایجاد همبستگی در دوران جنگ و دیگر دورانهایی که به آن اشاره کردید تاثیر داشتند؟ در دوران جنگ مستندهایی از جبهه نشان داده میشد که به نظر میرسد تاثیر زیادی در روند جنگ داشتهاند. رسانه میتواند میهن پرستی و علاقه ملی را تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار دهد. هر رسانهای در هر کشوری با هر دیدگاهی میتواند تاثیر زیادی بر روند موضوعات بگذارد. در زمان جنگ رسانهها گستردگی امروز را نداشتند و یکدستی خاصی در این زمینه دیده میشد. رسانهها پیروزیها را بیشتر به نمایش میگذاشتند تا اعتماد و امید مردم به روند قدرت افزایی بر رزمندگان کمک کند. اگر دقت کنید در گزارش یکی از عملیاتهای ناموفق ایران دوران هشت ساله که عملیات کربلای۴ بود، هیچ رسانهای به نام شکست اشاره نکرد. همه رسانهها این عملیت را ناموفق خواندند. کلمات درستی انتخاب میشد تا روحیه مردم تحت تاثیر قرار نگیرد.اگر قرار بود رسانه، آیینه بدون فیلتری از جنگ باشد و تمام وقایع جنگ را نشان دهد خللی در روحیه همبستگی و امید جمعی ایجاد میشد؟مطمئن باشید اگر بحث سانسورهای خبری و سیاست گذاریهای درست در انعکاس خبرهای جنگ نبود روح جمعی کشور به سمت ناامیدی پیش میرفت و این ناامیدی اثرات مخربی در پی داشت. بعد از فتحخرمشهر، درون کشور بین سیاسیون و نظامیان اختلاف رای صورت گرفت. عدهای ناامید شده بودند و میخواستند در بدترین شرایط قطعنامه را علیه ایران بپذیرند؛ اما امام خمینی (ره) با یک تصمیم صحیح سیاسی توانست جنگ را اداره کند و جنگ را به خارج از مرزهای داخلی هدایت کند. بعد از فتح خرمشهر در سوم خرداد ۶۱ بلافاصله عملیات رمضان در تیرماه طراحی و اجرا میشود. برنامه عملیات رمضان ورود به خاک عراق بود. امام (ره) برای ورود به خاک عراق دلیل داشتند. دلیل این عملیات ایجاد یک موج همبستگی بود. امام میخواستند بگویند ما قابلیت این را داریم که وارد خاک عراق باشیم. در نهایت وارد خاک عراق نشدیم اما با این عملیات به چهل و دو کشور نشان دادیم که میتوانیم با چنین قدرتی جلوی کسانی که علیه ما میجنگند بایستیم. و همانطور هم شد. همه جهانیان وقتی دیدند نیروهای ایران بعد از سه عملیات بزرگ و نفس گیر وارد جنگ برون مرزی شدند، دچار حیرت وشگفتی شدند.اگر بخواهیم در طول زمان این روح جمعی را شبیه سازی کنیم، تاثیر کدام اتفاق بر ایجاد همبستگی بین مردم ایران را شبیه دوران جنگ میدانید. من اعمال تحریمها را نمونه بارزی میدانم. شکل گیری روح جمعی مردم ایران برای گذر از دوران سخت تحریمهای اقتصادی و سیاسی را دیدیم. در اواخر دههٔ ۹۰ اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران بهمثابه دهه ۶۰ بود. در سالهای جنگ به بدترین وضعیت رکود اقتصادی و فشار سیاسی روزگار را میگذراندیم. فشار اقتصادی زیادی بر ملت ایران بود. در این سالها ما ایستادگی کردیم و بحران منزوی شدن را پشت سر گذاشتیم. از نظر میزان همبستگی ملی، سال ۹۱ دقیقا همان سال ۶۱ است. حال اگر به فتح خرمشهر برگردیم میبینیم که اختلاف بین سیاسیون و نظامیان نشان دهنده این است که خودباوری جمعی میتواند چه تاثیراتی بر موفقیت ملی داشته باشد. فرماندهان عالی جنگ میگفتند باید وارد خاک عراق شد اما سیاسیون میخواستند ما قطعنامه علیه ایران را بپذیریم. در نهایت نظامیان طبق فرمان امام به خاک عراق وارد شدند. با وجود اینکه ما در عملیات رمضان موفقیتهای چشمگیری نداشتیم همانند سه عملیات قبل. اما با این عملیات شاکله اصلی جنگ تغییر کرد و به نوعی پیروزی ما در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از این عملیات شروع شد و عراق کشور متخاصم و بازنده شناخته شد. ما توانستیم مرزهای دقیق خود را حفظ کنیم. ایران موفق شد بهترینحالت قطعنامه را بپذیرد و سازمان ملل هم بعد از سالها از گذشت جنگ، به متجاوز بودن عراق و پرداخت خسارت وغرامت جنگی به ایران اعتراف کرد. پس ما بردیم و عراق باخت. در سالهای اخیر هم همین اتفاق افتاده و خواهد افتاد. در بحث تحریمها ما تا آخرین حد توان ایستادگی کردیم و خواهیم کرد و طبق رهنمودهای مقام معظم رهبری در یک نرمش قهرمانانه ایستادگی ما باعث رقم زدن یک نتیجه بردـ برد خواهد شد. شما نگاه کنید به نقش تاثیرگذاری ایران در منطقه و حتی جهان، این نشان از این است که با نرمش قهرمانانهای که با تدابیر مقام معظم رهبری صورت گرفته روح جمعی ملت ایران را به نوعی دیگر حفظ کرده است. در این سالها این تدبیر رهبری دقیقا همانند تصمیم حضرت امام (ره) در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود. از طرفی کشورهای غربی بخصوص کشور آمریکا و گروه پنج به علاوه یک به دلایلی میتوانند برد داشته باشند؛ چرا که امتیاز رابطه با ایران را از دست ندهند.در صحبتهای خود به این نکته اشاره کردید که ایرانیها از زمان صفویه دچار بحران هستند و روح جمعی قدرتمندی دارند. به نظر میرسد این روح جمعی قبل از انقلاب و در دوران گذشتهای مانند مشروطه یکدستی کمتری داشته است. همبستگی ملت ایران قبل از حضور پدیدهای بنام نهضت امام خمینی (ره) تفکیک پذیر و چند گانه دیده میشود. در دوران مشروطه بورژواها، همبستگی جمعی خود و روحانیون، همبستگی مخصوص به خود را دارند. این همبستگی چطور تغییر شکل پیدا کرد و به یکدستی ملموس بعد از انقلاب و بخصوص دوران جنگ تحمیلی رسید؟ در حماسه دفاع مقدس ما از حزب توده و از سازمان مجاهدین خلق هم شهید داریم. یعنی افراد بورژا و یا کراواتی هم شهید شدند. ما در این همبستگی قوی شدیم چرا که بحث وطن پرستی به وجود آمد. قبل از انقلاب اختلاف نظر داخل کشور بود. این اختلاف نظرها شبیه دعواهای بین افراد خانواده بود ومشکلات داخلی وجود داشت. اما خانواده ایران درحالی که اختلاف درونی داشتزمانی که با مشکلات و تهاجمهایی از بیرون مواجه شد و خود را در خطر دید، باز در خود وحدت ایجاد کرد و اختلافات داخلی را به سادگی کنار گذاشت. اعضای این کشور به یک تجمیع کلی رسیدند و وارد مرحله حساس جنگ شدند.جنگی که در حال حاضر در دنیا رخ میدهد کمتر جنگ نظامی و بیشتر جنگ نرم است. فکر میکنید این روح جمعی امروزه هم برای دفاع از حریم ملی در برابر جنگ نرم وجود دارد؟ جنگ تهاجمی و نرم از سال ۷۸ شروع شد. ما به جنگ نرم رسیدهایم و متاسفانه روح جمع پذیری در مقابل چنین جنگی آنطور که باید و شاید حس نمیشود. این جنگ در خانهها میخزد و خانوادهها را از ریشه مورد تهاجم قرار میدهد، اما به این دلیل که نمود بیرونی چندانی ندارد روح جمعی را آنطور که باید به مقابله دعوت نمیکند. وقتی بمب منفجر شود همه میبینند که فاجعه چه ابعادی دارد اما فاجعه جنگ نرم ابعاد ملموس و عینی ندارد. متاسفانه جوانان دهههای هفتاد تا نود ما به سمت بیگانه شدن با هویت جمعی پیش میروند، چرا که مهاجمان میدانند باید چه کنند.استراتژی ما در برابر ایجاد یک هویت تازه و جدید فرهنگی چیست؟ متاسفانه مدیران ما به این نتیجه نرسیدند که باید با زبان دانشجو یا با زبان خود جوان با او حرف بزنیم. دیگر به زبان آمرانه صحبت کردن جواب نمیدهد.برگشتن به ماجرای جنگ و یادآوری آن دوران برای جوانان دهه هفتاد به بعد تاثیر بسزایی دارد؟ با ادامه دادن این روند خیر. چندان تاثیری نخواهد داشت؛ چرا که ما در یک نگاه کلی نتوانستیم بین افرادی که در جنگ حضور داشتهاند و جوانان ارتباطی برقرار کنیم.پس ممکن است سیاستهای غلط باعث شود بزرگی و عظمت حماسه جنگ در ذهن جوانان از بین برود؟ دقیقا. ما کاملا خط قرمزی بین جوانان امروزی و جوانان گذشته ایجاد میکنیم. وقتی ما درباره شهدا طوری حرف میزنیم که انگار داریم درباره یک ابر انسان حرف میزنیم، نمیتوانیم جوانان امروز را قانع کنیم. من این انرژی را میبینم که جوانان ما به محض اینکه میهن را در خطر ببینند همان راه جوانهای دهه ۵۰ و ۶۰ را میروند. به همین دلیل کشورهای متخاصم به جنگ فیزیکی نزدیک نمیشوند و جنگ نرم را راهی برای نفوذ یافتهاند.عدهای جنگ نرم را جهانی شدن و در راستای دهکده جهانی پیش رفتن تفسیر میکنند. در چنین فلسفهای اینطور به نظر میرسد که در آینده از حل شدن در یک فرهنگ واحد جهانی گریزی نخواهد بود. بنابراین نفوذ به فرهنگ نوعی پیشرفت در راستای رسیدن به دهکده جهانی تلفی میشود.جهانی شدن زمانی معنی پیدا میکند که فرهنگ بومی یک کشور حفظ شده باشد. فرهنگ اروپاییها تقریبا همان فرهنگی است که در مسیر جهانی شدن به کشورها القا میشود. اما در این میان فرهنگ بومی ما چه میشود؟ ما جزء کشورهای درحال توسعه محسوب میشویم. توسعه برنامه ریزی شده توسط ابر قدرتهای جهان، میتواند فرهنگ ما را تحت تاثیر قرار دهد؟بله. ما موبایل، ماهواره و تبلت را وارد کردیم اما بومی سازی نکردیم. همه ما دولت الکترونیک را میشناسیم اما همه افراد کشور ما میتوانند فرهنگ زندگی الکترونیک را آنالیز کنند؟ ما باید فرهنگ یا وسیله تکنولوژیکی را وارد کشور کنیم که از فیلتر فرهنگ بومی خودمان رد شده باشد. جامعه تنها در صورت رعایت این روند است که به پیشرفت میرسد. در غیر این صورت غربیها میدانند که ما به کشور مبدا نیازمندیم تا پشتیبانی داشته باشیم و این وابستگی را قطعی میکند. ما نیاز به این تکنولوژیها داریم اما نباید اجازه دهیم این تکنولوژیها به فرهنگ ما آسیب بزنند. تکنولوژیها اقتصاد و شرایط نظامی ما را بهتر کردند اما متاسفانه باعث پسرفت فرهنگ ما شدهاند. در این میان افراد ضعیفتر بیشتر تحت تاثیرهجمههای فرهنگی قرار دارند.ما در زمان جنگ یک سرمایه عظیم انسانی را گذاشتیم... دقیقا. ما در انقلاب اسلامی و جنگ نزدیک دویست هزار شهید داریم. جنگ ما علاوه بر اقتصاد، نیروی انسانی ما را گرفت. نخبههایی در جنگ شهید شدند که جایگزینی ندارند.این سرمایه انسانی چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. این میزان شهید لزوما باید تاثیری در دگرگونی عظیم فرهنگی تا سالهای زیادی داشته باشد.این اتفاق به آن شکل باید و شاید نیفتاد چرا که ما دچار کجرویهایی هم شدیم. از راهی که امام برای انقلاب و کشور تعیین کرده بودند تا حدودی جدا شدیم و در این روند تلاطمهایی ایجاد شد اما خوشبختانه با راهنماییهای مقام معظم رهبری از مسیر خارج شدهٔ خود دوباره به سوی چشم انداز انقلاب برگشتیم. ممکن است سرعت کمی داشته باشد اما ما درحال حاضر و با توجه به امکانات و نیروی بالقوهٔ کشور در دسترسی به جایگاه فرهنگی قابل قبولی هستیم.بطور معمول بروز جنگ در هر کشوری، جامعه را با مشکلات دامنه داری مواجه میکند. از طرفی جنگ ما در قالب دفاع برکات گستردهای را نیز دربرداشته است. اگر بخواهیم بگوییم جنگ تحمیلی چه موقعیتهای مثبتی را برای کشور ایجاد کرد یا چه مشکلاتی را برای ملت رقم زد، به چه نکاتی میتوان اشاره کرد؟ خودباوریهایی که بین نیروهای جوان در دوران جنگ به وجود آمد بینظیر بود. این خودباریها که بین مردم و فرماندهان جوان جنگ ایجاد شد، مسبب یک همبستگی کم نظیر در تاریخ کشور ایران بود. تا حدود زیادی میتوان گفت پیشرفت ایران براساس این خودباروی حاصل شد. اولین خودباوری در ابتکارات جنگی بروز پیدا کردند. ساخت هاورکرافتها، قایقهای تندرو، پل بعثت، پل خیبر، جادههایی که رویرمل کشیده میشد و همه و همه حاصل خود باوری نیروهای ما بود. اوج این خودباوری در جنگ، بحث راه اندازی توپخانه بود. شهید شفیعزاده و تهرانی مقدم توپهای غنیمتی را بازسازی میکردند و علیه خود عراقیها استفاده میکردند. یا فرماندهانی عالیرتبه جنگ که با سن کمش و در اوج جوانی به راحتی عملیاتهای بزرگ را فرماندهی کردند و موفق نیز بودند. این خود اتکایی که امروزه در مورد موضوع انرژی هستهای دیده میشود از دوران جنگ ریشه گرفته است.از طرفی بدون شک اگر جنگ به ما تحمیل نمیشد، میتوانستیم هزینههای صرف شده در دفاع را صرف تولید و تقویت زیر ساختها و پشتیبانی از صنایع تولیدی و سنگین کنیم. صرف این هزینه برای ایجاد شهرکهای صنعتی میتوانست برای ما تولید اقتصاد موفقی را داشته باشد. از طرفی همانطور که اشاره شد ما نیروهای انسانی عظیمی را از دست دادیم. اینها همه نیروهای فعال و تولید کننده بودند. با یک حساب سرانگشتی میتوان گفت صد و پنجاه هزار نفر ازدویست هزار نفر شهید ما نیروی جوان بودند. پس از جنگ فشار اقتصادی باعث شد خانوادهها کمتر به فرزندآوری علاقه داشته باشند و همه این موارد جامعه ما را دچار چالشهای جدی کرد.بسیاری از مخالفان انقلاب اسلامی، پیروزی انقلاب و حتی پیروزی ایران در هشت سال دفاع مقدس را مدیون جوانانی میدانند که در دوره قبل از انقلاب تربیت شده بودند. این دسته از افراد حس میهن پرستی را شاکله اصلی حضور جوانان در جنگ تحمیلی میدانند و ادعا میکنند تربیت افراد در سیستم قبل از انقلاب باعث نجات ایران در شرایط حمله نظامی عراق شد. بهترین جواب برای این مدعا چیست؟ این نظریه را با دلیل میتوان رد کرد. درست است که بسیاری خلبانها و نظامیان زمان جنگ تحصیل کرده امریکا و کشورهای اروپایی بودند و برخاسته از خانوادههای متمول زمان شاه. اما در سال ۴۲ وقتی امام خمینی (ره) فرمودند یاران من هم اکنون در گهوارهها هستند به همان افرادی اشاره میکنند که در جنگ افتخار آفریدند. مگر شهید حسن باقری در چند سالگی فرمانده اطلاعات عملیات یا فرمانده نیروی زمینی سپاه شد؟ محسن رضایی در مکتب امام خمینی (ره) بزرگ شد. شهید عباس بابایی یا شهید دوران، در دوران انقلاب به ایران میآیند و نیروی انقلابی میشوند. در نیروهای ارتشی ساواکی و نفوذی هم بود. اما همین نیروها وقتی دیدند امام حق میگوید جلوی شاه ایستادند. چرا در دو سال آخر انقلاب ارتشیها از امام حمایت کردند؟ به این دلیل که حق مشخص بود. ارتش بود که جلوی غائلههای اقوام را بعد از انقلاب گرفت. قبل از تشکیل سپاه این ارتشیها بودند که بعد از پاک سازی تمام و کمال در خدمت دستورات امام (ره)، عمل میکردند. در آن سالها نیروهای انقلابی دست در دست ارتشیها بودند. پاسدارانی که در مکتب امام خمینی (ره) پرورش یافته بودند و نفس امام خمینی (ره) به آنها خورده بود، کشور را حفظ کردند. من میتوانم تضمین بدهم که تمام جوانان امروز ما که در ظاهر با آرمانها فاصله دارند در صورت بروز خطر برای کشور جزء اولین نفراتی هستند که عازم خط مقدم خواهند شد. جوان ایرانی ذاتا شور انقلابی دارد و روح جمع پذیری هم از همین نقطه نشات میگیرد. حضور گسترده مردم و اقشار مختلف در راهپیمایی ۲۲ بهمن دو سال گذشته همزمان با ترور دانشمندان هستهای و تهدیدهای امریکا و اعمال سختگیرانهترین تحریمها نشان دهنده یک روح جمعی قوی بود. در پاسخ به چند سوال قبل میشود گفتبا در نظر گرفتن چنین بستری میتوان آسوده بود کهرهبری میتوانند جنگ فرهنگی را با مدیریت و استادی به پیروزیای برسانند که امام خمینی (ره) جنگ نظامی را رساندند.سوالی که اینجا مطرح میشود آن است که کشور ما طیف وسیعی از قومیتها را در بر میگیرد. بعد از انقلاب این قومیتها به چالش کشیده شدند و علم استقلال طلبی در مقابله با روح جمعی برافراشته شد. چه ریسمانی اقوام را در مرز کشور به آرامش بازگرداند تا جایی که همین اقوام درحال حاضر پاسداران مرزها و تمامیت عرضی کشور ما هستند؟ همینطور است. در سال ۵۹ اتفاقات سنندج رخ داد. استقلال طلبی خوزستان، جریان پانعربیسم و استقلال طلبی عربها، استقلال طلبی ترکها و همه و همه اتفاق افتاد اما رهبری درست نیروهای انقلابی باعث شد همه این انرژیها به سمت مصلحت کشور پیش رفت. نیروهای بیرونی وقتی در جنگ شکست خوردند سعی کردند از این طریق وارد شوند. روح انقلابی اجازه نداد قومیتها از درون به خودشان آسیب بزنند. البته ملت ایران این خصلت را دارند که کمترین تهدیدی که وارد شود بلافاصله وارد عمل میشوند.رسانههای ما بعد از اتمام جنگ و در اوایل دوره سازندگی، شخصیتی از یک رزمنده را نشان میدهند که در سالهای اخیر این شخصیت دیده نمیشود. رزمندگانی که در این سالها به نمایش در میآیند افراد باورپذیرتری هستند. تا حدی که میتوان گفت گاهی پا از گلیم فراتر میرود. آیا این ترسیم جدید و ملموستر از یک رزمنده هدف خاصی را دنبال میکند؟ متاسفانه ما در تمام مناسبات خود افراط میکنیم. این افراط هم در سالهای گذشته با به تصویر کشیدن افراد فرشته خو و فرشته صفت دیده میشد و هم در این دوران با نمایش دادن افرادی که از پایینترین سطوح جامعه هم فرهنگ پایین تری دارند. این تیپ سازی در هر دو حالت ارتباط موفقی نخواهد ساخت. این اتفاق متاسفانه در کتابهای خاطره نویسی دوران جنگ هم اتفاق میافتد.برای ادامه دادن و جاری نگه داشتن فرهنگ جنگ و همدلی زمان جنگ بهترین راه چیست؟ اگر به احترامی که تمام جهان برای افراد حاضر در جنگهایشان و کهنه سربازان خود قائل است نگاه کنیم میبینیم که ما بسیار کم گذاشتهایم. در کشور فرانسه یا آلمان یک سرباز که حتی اشتباه بودن مسیری که برای آن میجنگیده هم مشخص است برای تمام اعضای جامعه بیاندازه قابل احترام است. اما ما برای ایثارگران و رزمندگان خود آنقدر که باید و شاید منزلت ایجاد نکردهایم. ما در مواردی مسائلی تعریف کردیم که افکار عمومی مردم را دچار تنش کرده است. مگر میتوان حتی یک رزمنده پیدا کرد که برای سهمیه دانشگاه فرزند خود جنگیده باشد؟ مگر میتوان یک جانباز پیدا کرد که برای وام جنگیده باشد. ما اگر بخواهیم جایگاهرزمندگان خود را با سربازان جنگ جهانی اول مقایسه کنیم میبینیم چقدر در این زمینه کم فعالیت کردهایم. بسیار خوشحال شدم که جایی شنیدیم که میخواهند از سیده زهرا حسینی به عنوان یک قهرمان ملی نام ببرند. سیده زهرا حسینی، خانمی است که از دل مردم برآمده است و از لحاظ نظامی هیچ وظیفهای درباره دفاع نداشته است. این زن یادآور رشادت شهداست. نماد قهرمانی ملت ایران است که در شهر خود از میهن خود دفاع کرده است.شما فکر میکنید انعطافی باید در بیان مسائل جنگ بنا بر زمان و تغییرات فرهنگی وجود داشته باشد؟بله. ما وقتی نتوانستیم بین افراد دهه ۷۰ و ۸۰ و ۶۰ ارتباط برقرار کنیم نمیتوانیم زبان مشترکی بین آن دوران و این دوران پیدا کنیم. آقای حاتمی کیا در آخرین اثر خود یعنی چ مثل چمران با نمادها شرایط کشور را در آن دوران و این دوران به هم پیوند میدهند. من فکر میکنم بهترین قالب پرداختن به جریان جنگ فیلم است. ارتباط حس در فیلم برقرار میشود.به نظر شما بهترین آثار فرهنگیای که تاکنون در مورد مقوله جنگ تحمیلی ساخته شده است کداماند؟ من بهترین آثار را در بررسی نقش زنان در جنگ میدانم. این موضوع نمایشگر مهمترین بخش پشتیبانی از جنگ است.
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]
صفحات پیشنهادی
جوان به نقل ازرحیم پور ازغدی: برخی انقلابیون دهه 60 اعتقادات دولت موقت را تکرار می کنند
جوان به نقل ازرحیم پور ازغدی برخی انقلابیون دهه 60 اعتقادات دولت موقت را تکرار می کنند تهران- ایرنا- روزنامه جوان در شماره شنبه بیست و یکم شهریور از قول عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشت من برای افراد دولت موقت نسبت به کسانی که در دهه 60 با آنها مقابله می کردند احترام زیادی قبه مناسبت روز ملی ازدواج: قانون تسهیل ازدواج جوانان پس از یک دهه هنوز در بایگانیها خاک میخورد!
به مناسبت روز ملی ازدواج قانون تسهیل ازدواج جوانان پس از یک دهه هنوز در بایگانیها خاک میخورد قانون تسهیل ازدواج جوانان در سال 1384 در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید اما هم اکنون با گذشت یک دهه از تصویب آن هنوز در دستگاههای مسئول اجرایی نشده است و در بایگانیها خاک میخورد تاپاتک غافلگیرکننده رامبد جوان به فردوسی پور
پاتک غافلگیرکننده رامبد جوان به فردوسی پور خندوانه گام به گام به برنامه 90 عادل فردوسی پور نزدیک می شود و عادل هم شاید نمی داند چطور باید خود را در رقابت با این حریف نطلبیده آماده کند عادل فردوسی پور و امپراطوری 15 ساله او سالهاست که محبوب ترین چهره تلویزیون است و پر بیننده تریجوانان ایرانی به بهترین الگوی ازدواج روی بیاورند
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس جوانان ایرانی به بهترین الگوی ازدواج روی بیاورند کرج-ایرنا-عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت جوانان ایرانی برای تشکیل زندگی از الگوهای دینی و معنوی استفاده کنند به گزارش ایرنا حجت الاسلام مفید کیائی نژاد در نشست با جوانان شهرستان های ساوجبلاغ نروزنامه جوان: بی مهری به ساکنان مسکن مهر شهرکرد همچنان ادامه داد
روزنامه جوان بی مهری به ساکنان مسکن مهر شهرکرد همچنان ادامه داد روزنامه جوان در شماره 58 ویژه نامه استان چهارمحال و بختیاری در مطلبی با عنوان بی مهری به ساکنان مهر شهرکرد همچنان ادامه دارد به قلم بهمن صفری مشکلات این طرح را مورد بررسی قرار داده است طرح مسکن مهر که توسط دولت قبضرورت تقویت روحیه جمعی در جوانان |اخبار ایران و جهان
ضرورت تقویت روحیه جمعی در جوانان کد خبر ۵۳۱۳۴۲ تاریخ انتشار ۲۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۲ ۲۵ - 13 September 2015 یک جامعه شناس گفت خانواده فردگرایی را در جوانان تقویت میکند اگر خانوادهها تلاش کنند روحیه جمعی را در فرزند پرورش دهند احتمال اینکه در آینده شهروندانی برخوردار از هویتی قویمعاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در گفتوگو با فارس: هنوز آیین نامه اجرایی قانون تسهیل ازدواج جوانان تد
معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در گفتوگو با فارس هنوز آیین نامه اجرایی قانون تسهیل ازدواج جوانان تدوین نشده استمعاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در مورد علت اجرایی نشدن قانون تسهیل ازدواج جوانان گفت از سال 84 تا کنون هنوز آیین نامه اجرایی این قانون تدوین نشده استیک کارشناس مسائل فرهنگی در گفتوگو با فارس مطرح کرد عدم مسئولیت پذیری جوانان از جمله کاهش تمایل پسران به ازدوا
یک کارشناس مسائل فرهنگی در گفتوگو با فارس مطرح کردعدم مسئولیت پذیری جوانان از جمله کاهش تمایل پسران به ازدواج بی مرزی ارتباطات مجازی تهدیدی برای زندگیهای مشترکیک کارشناس مسائل فرهنگی با بیان اینکه نگرانی از پذیرش مسئولیت از دلایل کاهش تمایل جوانان به ازدواج است گفت بی مرزی۱۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دختر جوان در ایران
۱۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دختر جوان در ایرانتاریخ انتشار چهارشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۲۱ ۴۶ معاون برنامهریزی و هماهنگی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری با بیان اینکه ایران ۱۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دختر جوان دارد گفت سیاست ما تعامل با وزارت ورزش و جوانان است اطسقوط دختر نوجوان هنگام فرار از دست مرد شیطان صفت
به گزارش افکارخبر سه شنبه هفته گذشته رهگذران خیابان سی متری جی متوجه سقوط دختر جوانی از طبقه اول خانه ای در کوچه شدند با اعلام موضوع به پلیس و اورژانس دختر جوان به بیمارستان منتقل شد سه روز پس از سقوط دختر ۱۷ ساله که از ناحیه مهره گردن آسیب دیده بود در مورد علت سقوطش گفت چندی-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها