واضح آرشیو وب فارسی:الف: نقد و بررسی دفتر شعر «اسمش همین است»
بخش فرهنگ و هنر الف، ۲۵ شهریور ۹۴
علیرضا آذر و شاعران امثال آن از خلاً و سکوت غزل فخیم سوء استفاده می کنند و با دست زدن به روندی که از ساختار گریزی شروع می شود .
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۴۶
کتاب «اسمش همین است» اثر «علیرضا آذر» است و نشر «نیماژ» آن را روانه بازار کرده است.چند سالی است ادبیاتی در شعر شروع به جولان کرده است که ریشه و زمینه ی بروز آن را می توان شعر و جریان موسوم به " پست مدرن " دانست که میدان را برای بسیاری در جهت نازل کردن ارزش شعر،خصوصاً قوالب کلاسیک و بالاخص قالب غزل باز کرد به طوری که شاعران زیادی که علیرضا آذر یکی از آن هاست،به جز ساختار ثابت غزل که شامل ملزومات عروضی آن است و حتی آن هم در مواردی لنگ می زند،نشانه ی دیگری از " غزلی" بودن کلام و واژه ها را در شعر خود ندارد.یکی از شگردهایی که این دسته از شاعران که احساس می کنند به صورت مکتوب نمی توانند دل مخاطب را به دست بیاورند، توسل به کلیپ های صوتی شعر خوانی - یعنی خواندن اشعار خود با صدای خود – و ضبط و تدوین آن ها به شکلی جذاب و تکثیر آن ها در فضاهای مجازی است.از ایرادهای وزنی گرفته تا مشکلات زبانی و نحوی همه به شکل پُر رنگی در شعرهای آذر به چشم می خورند و او محور نوشتن خود را صرفاً بر لفاظی و بازی های بسیار سطحی با کلمات،قرار داده است.دو بیت برای مثال ذکر می شود که از نمونه های ایراد وزنی شاعر است که با ضعف تألیف هم توامان شده است؛عادت به داغ دارم خوب است حس پرپردلسوخته ام ولی باز آتش فشان بیاور..**پسری خیر ندیدم که دگر شک دارمبعد از این هم به دعاهای پدر شک دارم..در مصراع دوم بیت اول یاد شده،عبارت " دلسوخته ام " و در مصراع اول بیت دوم عبارت " ندیدم " که باید " ندیده ام " باشد در صورت خوانشِ معیار و منطقی آن،از وزن خارج از وزن است.جدا از مشکلات فنی شعر آذر که اندک هم نیست و بسطِ تخصصی آن نیازمند مجالی بسیط تر است،این مشکلات در لایه ی محتوایی شعر او هم ادامه می یابد و شعر او را در اغلب موارد فاقد محتوای مفید می کند؛خودکشی مرگ قشنگی که به آن دل بستمدست کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستمگاه و بیگاه پر از پنجره های خطرمبه سرم می زند این مرتبه حتماً بپرمبرای مثال این ابیات،دو بیت از فضای آغازین یک مثنوی چهل و هشت بیتی است که شاعر خواسته به توصیف مقوله ی خودکشی بپردازد؛فارغ از ابتذال محتوایی چنین مفهومی،حتی ادوات شاعر هم در توصیف نارسا است.در بیت اول از ابیات فوق هیچ گونه اتفاق شاعرانه ای رخ نمی دهد و صرفاً دو جمله ی منظوم است.در مصراع اول بیت بعد آن هم شاعر سعی در خلق یک تعبیر شاعرانه را در قالب یک ترکیب داشته که جدا از کلیشه ای بودن این نوع از ترکیب سازی،شاعر موفق به خلق تعبیر دلخواه خود نشده است و این ها یعنی ضعف تألیف که قبلاً اشاره شد که یکی از پاشنه آشیل های علیرضا آذر است.نکته ی دیگر این که مثنوی چهل و هشت بیتی به نام " تومور دو " که به آن اشاره شد و دو بیت از آن ذکر شد از آن دسته از شعرهای شاعر است که شاعر آن را چه به شکل مکتوب و چه به شکل صوتی ( یعنی همان کلیپ های صوتی شعر با صدای شاعر ) از نقاط عطف کار خود می داند و این در حالی است که نه تنها فضای این ابیات،تابع اقتضائات قالب مثنوی نیست بلکه پیوستگی محتوایی و انسجام محوری هم در میان ابیات به شدت ضعیف است و در مقاطعی از شعر حتی موضوع هم دچار دگرگونی می شود و مخاطب را در سر در گمی فرو می برد.علیرضا آذر و شاعران امثال آن از خلاً و سکوت غزل فخیم سوء استفاده می کنند و با دست زدن به روندی که از ساختار گریزی شروع می شود و به ساختار شکنی می رسد و به ساختار ستیزی ختم می شود سعی در خاص نمایی شعر خود دارند و متأسفانه بخشی از مخاطبان که خوانش و فهم آن ها از شعر معمولاً در سطح باقی می ماند به آن گرایش نشان می دهند و با فریب خوردن از همان روندی که شاعر،آن را برگزیده است احساس می کند با فضای جدید و بکری در شعر امروز مواجه شده است،غافل از اینکه تجربیات بسیار موفق تری در همین نوع از تألیف به ثبت رسیده است و در نهایت هم حتی موفق ترین نمونه های آن شامل قانون ماندگاری در ادبیات نشده اند و همانند حبابی که دیر یا زود به عالم عدم می پیوندد،چند صباحی عرض اندام کرده اند و رخت بربسته اند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]