واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهی به ریشه اختلافات هند و پاکستان/بخش پایانی
از اختلاف بر سر منطقه «سیاچن» تا جدال برای نفوذ در افغانستان
پس از تأسیس ۲ کشور هند و پاکستان در سال ۱۹۴۷ به دلیل مسائل مختلف از جمله موضوع اختلاف مرزی سیاچن، روابط دو کشور همراه با نوسانات و تحولات گوناگونى بوده که در برخی موارد منجر به درگیرى و برخوردهاى نظامى شدیدی نیز شده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در اسلامآباد، همزمان با اوج گیری دوباره اختلافات مرزی میان 2 کشور هند و پاکستان و کشته شدن دهها نظامی و غیرنظامی ساکن مناطق مرزی، این سوال در اذهان عمومی ایجاد میشود که این اختلافات از کجا نشأت میگیرد. بر همین اساس قصد داریم در سلسله گزارشاتی به مهمترین زمینههای اختلافی میان اسلام آباد و دهلی در طول سالهای استقلال بپردازد. اختلافات دینی و جغرافیایی، اختلاف بر سر مسئله کشمیر، اختلاف بر سر سهم آب، اخلاف بر سر منطقه مرزی سیاچن و در نهایت اختلاف در خصوص مسائل سیاسی افغانستان بخشی از مجموعه افتراقاتی است که به اعتقاد کارشناسان؛ منجر به نشان دادن واکنشهایی از سوی هر 2 کشور در زمانهای مختلف در طول حیات استقلال پاکستان شده است؛ واکنشهایی که بعضا تنها جان مرزنشینان را هدف قرار داده و هیچ نتیجه مشخصی در بر نداشته است. در 2 قسمت قبلی؛ به بررسی مهمترین موضوعات اختلافی 2 کشور در دهههای گذشته پرداختیم و در این بخش به بررسی نقاط اختلافی بر سر منطقه مرزی سیاچن و همچنین اختلاف هند و پاکستان برای نفوذ در افغانستان خواهیم پرداخت. اختلاف بر سر منطقه مرزی سیاچن حدود 30 سال پیش یعنی روز 13 آوریل 1984 ارتش هند به فاصله کوتاهی قبل از نیروهای نظامی پاکستان به ارتفاعات منطقه یخبندان سیاچن در کشمیر شمالی رسید و کنترل آن را به دست گرفت. یخچالهای طبیعی سیاچن بخشی از کوههای قراقروم از جمله رشته کوههای مرتفع هیمالایاست و بخشی از خطوط مرزی دو بخش کشمیر تحت کنترل هند و پاکستان است. 30 سال پس از آن واقعه، اختلافات و نزاع 2 کشور بر سر مالکیت این مناطق کوهستانی ادامه دارد. اما یکی از افسران واحدهای کوهستانی ارتش هند که مبتکر آن عملیات بود، می گوید که این کشور به هر قیمتی باید کنترل این منطقه را در دست داشته باشد. این اختلاف بر سر مرتفع ترین نقطه مرزی دنیا که تقریبا از دیده جهانیان پنهان بوده اکنون وارد چهارمین دهه از عمر خود می شود. کنترل منطقه مرزی سیاچن به اندازهای اهمیت داشت که هند و پاکستان برای شناسایی این منطقه گروه های اکتشافی تشکیل دادند و تیم های کوهنوردی دو کشور یخچالهای طبیعی در این منطقه را شناسایی کردند. اما رقابت و نبردی که با چنگک و طناب کوهنوردی آغاز شد امروزه به یک صف آرایی نظامی و سنگر بندی در این مناطق مرتفع بدل شده و نیروهای هر دو طرف در حالتی منجمد، به معنای واقعی کلمه، در همان موقعیت های سی سال قبل خود قرار دارند. گفته میشود که در این سه دهه حدود 2700 نفر از نیروهای هند و پاکستان در این منطقه جان خود را از دست داده اند . اکثریت آنها نه در جریان نبرد بلکه به دلیل سرمازدگی، ریزش بهمن، و سایر دشواریهای مربوط به زیستن در ارتفاعات سرد و کمبود اکسیژن کشته شدهاند. یکی از افسران ارتش هند و از کهنه سربازان مستقر در این مناطق میگوید: این ماجرای طولانی در حقیقت هدر دادن جان افراد و منابع مالی در ابعادی بسیار تکان دهنده بوده است استفن کوهن یک صاحب نظر آمریکایی امور شبه قاره هند نیز سه دهه نزاع در منطقه یخبندان سیاچن را به «رقابت دو مرد طاس بر سر یک کلاه گیس» تشبیه میکند و می گوید که این ارتفاعات از نظر نظامی اهمیت چندانی ندارند. اختلاف هند و پاکستان برای نفوذ در افغانستان حکومتهای هندوستان در تمام دوران منازعه میان پاکستان و افغانستان بر سر دیورند، از موقف رسمی افغانستان حمایت کردند. روابط هندوستان همواره با زمامداران افغانستان در کابل گرم و نزدیک بوده است. دولت هند به ویژه پس از پیوستن پاکستان به پیمان نظامی سینتو در آغاز دهۀ پنجاه میلادی سدۀ بیستم، به برقراری مناسبات نزدیک با کابل پرداخت. زمامدارانِ هر دو کشور در شروع جنبش کشورهای غیرمتعهد، در شکلگیری و قوام این جنبش در واقع با انگیزۀ واکنش در برابر پاکستان، با همسویی بیشتر عمل کردند استراتژی هند در مناسباتش با افغانستان همیشه بر مبنای همکاری با دولتهای بر سرِ قدرت در کابل به استثنای حکومت طالبان، استوار بوده است؛ در حالی که سیاست پاکستان در جهت مخالفِ این استراتژی قرار دارد. هند در کمک به دولتهای بر سر اقتدار در کابل، خواستار قوت و نیرومندی آن دولتها میباشد تا در برابر پاکستان توان ایستادهگی و مقاومت داشته باشند، اما پاکستان همواره در صدد آن بوده تا دولتهای ضعیف و ناتوان را در کابل مشاهده کند. روابط و همکاری هند با دولتهای افغانستان، تنها به عرصههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خلاصه نمیشود؛ همکاری پنهان استخباراتی و امنیتی در برابر پاکستان، یکی از دیگر از عرصههای رابط میان دولتهای دو کشور است. اما نکتۀ اساسی و مهم در مناسبات میان افغانستان و هند، تحلیل و بررسی نقش و تأثیرِ آن در روابط میان افغانستان و پاکستان و دسترسی افغانستان به منافع ملی خویش است. آیا افغانستان از گسترش روابط با هند سود برد و توانست خود را در برابر پاکستان حفظ کند؟ به نظر میرسد که پاسخ این پرسشها در مسیر حوادث و وقایعِ چهار دهۀ اخیرِ افغانستان روشن شده باشد. در حالی که دولتها و زمامدارانِ افغانستان از روابط خود با هند در مقابل پاکستان به هیچ چیز دست نیافتند، ولی پاکستان از این رابطه در خصومت با افغانستان بهرهگیری کرد. زمامداران پاکستانی موفق شدند تا افکار عامه و ذهنیت بسیاری از حلقهها و گروههای سیاسی و مذهبی پاکستان را در دخالت و خصومت علیه افغانستان به بهانۀ روابط کابل با دهلی نو، آماده و قانع کنند. اما دولتمداران افغانستان هیچگاه موفق نشدند تا با اتخاذ یک سیاست دقیق و درست، از رقابت و خصومتِ هند و پاکستان در جهت منافع و مصالح افغانستان بهره بگیرند واقعیتهای ناشی از منازعۀ دیورند و استفادۀ هندوستان در میدانِ دشمنیاش با پاکستان از این منازعه، نشان میدهد که افغانستان قبل از آنکه پیروز این میدان باشد، قربانی این میدان است. نتیجه گیری استراتژی سیاست خارجی هند پس از جنگ سرد، تغییر شرایط بینالمللی و افزایش قدرت این کشور، توان باز تعریف نظم منطقه ای را به آن اعطا کرده است. بحران کشمیر، یکی از نمادهای افزایش توان هند در بازتعریف نظم منطقه ای به شمار میآید. البته در این میان، متغیرهای تاُثیرگذار بر حل این بحران، باید به ارتقای نقش اقتصاد در تعاملات میان کشورهای منطقه نیز توجه ویژه داشت؛ زیرا این امر باعث شده است تا اولاً ثبات و تداوم آن برای کشورهای منطقه حائز اهمیت شود و ثانیاً منافع مشترک و همپوش پدید آید که این دو، در ترکیب با یکدیگر، زمینه های اولیه نیل به صلح در بحران کشمیر را فراهم آوردهاند. هند با به کارگیری دیپلماسی پیچیده و بسیار دقیق، تاکنون توانسته است در ارتباط با مسئله کشمیر که اغلب جمعیت آن را مسلمانان تشکیل میدهند، در مقابل کشورهای مسلمان قرار نگیرد و حتی رابطه خوبی با بسیاری از آنها داشته باشد. همچنین هند پیوسته سعی کرده تا از بینالمللی شدن موضوع کشمیر جلوگیری کند. همان گونه که پیشتر اشاره شد، طی موافقتنامه شیملا در سال 1972 بین هند و پاکستان، هند این اختلاف را در حد اختلاف مرزی صرف، بین دو کشور نگاه داشت و سعی کرد تا از ارجاع این موضوع به سازمانها و مجامع بینالمللی جلوگیری کند، چه اینکه تاکنون در این امر، موفق نیز شده است. ذکر این نکته لازم است که آمریکا نیز نقش مهمی در ادامه اختلاف هند و پاکستان دارد و مسئله افغانستان نیز برای دهلینو و اسلامآباد از اهمیت زیادی برخودار است. آمریکاییها علاقه ندارند که مشکل هند و پاکستان به مرحلهای برسد که امنیت منطقه را بههم بزند. اما در عین حال مواضع آنها در مساله مبارزه با تروریسم با هند یکسان است و با پاکستان اختلافهای جدی دارند. اگر از این زاویه به موضوع روابط هند و پاکستان نگاه کنیم، نزدیکی هند و آمریکا برای پاکستانیها بسیارگران تمام شده و گران تمام خواهد شد و فشاری که امریکاییها به پاکستان میآورند در رابطه با منطقه وزیرستان شمالی است. در منطقه وزیرستان شمالی سازمان القاعده و لشکر طیبه و طالبان افغانستان و شبکه حقانی پایگاههایی دارند و از آن محل هم نیرو جذب کرده و هم تربیت میکنند تا در نهایت به داخل افغانستان فرستاده شوند و علیه ناتو و امریکا بجنگند. این مسئله هم امریکاییها را نسبت به پاکستان دچار تردید کرده و هم هندیها را که سیاست یکدست و صادقانهای درقبال این موضوع ندارند نگران میکند. این موضوع نیز لازم به ذکر است که افغانستان همچنان در برزخ روابط با هند و پاکستان معذب نگه داشته شده و در سایۀ این سیاست، افغانستان همچنان میدان جنگِ نیابتی هند و پاکستان باقی میماند. انتهای پیام/
94/06/21 - 10:31
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]