واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: از اينستاگرام تقلبي تا برق خورشيدي!
نویسنده : اولاد آدم
اولاد آدم پيش خودش ميگويد كه اين محمدرضا، كدام محمدرضاست؟ نميدانم يادتان ميآيد يا نه؟ در فيلمِ خانه دوست كجاست؟ پسربچهاي به نامِ احمد احمدپور در كلاسِ دومِ دبستان درس ميخواند. در تمامِ مدتِ نمايشِ فيلم، احمد خانه دوستش، محمدرضا نعمتزاده، را ميجويد تا دفترچه مشقِش را به او برساند. معلمِ دبستان شاگردان را تهديد كرده بود كه هركس مشق ننويسد از مدرسه اخراج خواهد شد. اين تهديد انگيزه كافي برايِ احمد ايجاد ميكرد كه جستوجويِ محمدرضا را ادامه دهد. و... اولاد آدم حالا يكي از معماييترين پروندههاي طول عمرش را ديروز با شنيدن خبري، حل كرد. بله! لابد شنيدهايد كه وزارت صنعت، معدن و تجارت اعلام كرده: محمدرضا نعمتزاده وزير صنعت در اينستاگرام فعال نيست و هر صفحهاي منتسب به وي جعلي است!
پس اين محمدرضا كدام محمدرضاست؟ نكند همان پسرك داخل فيلم است و حالا داراي كمالاتي شده است از پس گذران سالها! شايد اين سه دهه، سن او را آنقدر بالا نبرده كه نداند اينستاگرام چيست! يله! اولاد آدم هم فهميد كه هر محمدرضايي، محمدرضا نيست! اصولاً تشابه اسمي گاهي كار دست آدم ميدهد. در همان فيلم هم پسر بچه، در يك روستاي ديگر يك بابايي را به جاي پدربزرگ محمدرضا نعمتزاده اشتباه گرفته بود و كارگردان ميخواست بگويد كه هر نعمتزادهاي نعمتزاده نيست! اصولاً تشابه اسمي، اين روزها زهر مهلك است! حالا باز اين خوب است، گاهي اوقات تشابه مقامي پيدا ميشود كه اولاد آدم چند تا خبر را در يك روز ميخواند و ميبيند ضد و نقيض است و فكر ميكند از يك نفر متبادر شده است اما آنها متعلق به يك نفر نبوده و با سلسله مراتبي در يك سازمان از هم منفك ميشدهاند و اولاد آدم حافظهاش ياري نميداده كه پستها و مقامها را به طور كامل به ياد بياورد!
يك نمونهاش را در قالب دو خبر در يك روز با هم ميآورم:
1- مديرعامل توانير گفت: در حالحاضر نرخ پرداختي هزينه برق بهصورت تصاعدي متناسب با افزايش مصرف زياد ميشود، يعني هرچه ميزان مصرف افزايش يابد هزينهها واقعيتر ميشود و قرار نيست كه طرح جديدي مبني بر جريمه مشتركين پرمصرف وضع شود.
2- مديرعامل شركت برق منطقهاي تهران گفت: عدم دريافت قيمت واقعي برق، صنعت برق را در خدماترساني و اجراي پروژهها دچار مشكل ميكند، علاوهبر اين نيز مشكلاتي در حوزه خاموشي ايجاد خواهد كرد كه بايد تدابير اساسي براي آن انديشيده شود.
ميبينيد! هر مدير عاملي كه همان مدير عامل نيست، بلكه مدير عامل است! يعني اگر يكي زياد مصرف ميكند، بايد سر آن يكي را زد! سوءتفاهم نشود منظورم اين بود كه اگر يك نفر برق را بيش از حد استفاده ميكند و برقش را قطع نميكنند، يك نفر ديگر بايد بيبرقي بكشد تا عدالت اجرا شود! اصلاً چرا من رفتم سراغ برق. بحث شيرين اينستاگرام بازي بود كه يكهو زدم به بيراهه! مردم خوبمان حتماً ميدانند كه نبايد از بيبرقي به خودشان هراس راه بدهند و اولاد آدم نيامده بود تا اينجا سياهنمايي راه بيندازد. اصلاً حالا كه اينطور شد، اولاد آدم به شما بشارت بدهد كه علاوه بر اينكه شما ميتوانيد برق داشته باشيد، ميتوانيد برقفروش هم باشيد! حتماً ميگوييد كه اي اولاد آدم راهش را نشان بده! اينها كه دارند ميروند نيروگاههاي دست دوم وارد كنند، راهش را بگو تا يك كمكي هم به تدبير كرده باشيم تا ناممان را به نكويي برند و لقمه حلال به خانه بريم و....
راهش اين است: ابتدا آن 10 ميليون توماني را كه براي روز مبادا زير لحاف قايم كرده بوديد برميداريد و بعد ميبريد وزارت نيرو! آنجا سراغ هوشنگ را ميگيريد. اگر به شما گفتند كدام هوشنگ؟ جا نميزنيد! ديگر آنجا نه تشابه اسمي وجود دارد و نه تشابه مقامي و نه....! بله ميرويد سراغ هوشنگ فلاحتيان معاون وزير نيرو در امور برق و انرژي را ميگيرند و ميگوييد 10 ميليون تومانتان را آوردهايد! اگر تعجب كرد، ميگوييد نشان به آن نشان كه خودش گفته: يكي از راههاي توليد برق توسط مردم استفاده از نيروگاههاي خورشيدي است كه متقاضيان ميتوانند با سرمايهگذاري كمتر از 10 ميليون تومان مبادرت به احداث اين نيروگاهها كنند و برق توليدي اين نيروگاهها را از قرار هر كيلووات ساعت حدود 970 تومان به وزارت نيرو بفروشند....
ديديد كار نشد ندارد! همه كار شدني است. البته به اقتضاي سن، بعضي كارها سختتر ميشود. مثلاً پدربزرگ اولاد آدم دوست داشت كه هر روز برود اينستاگرام و هم عكس ببيند و هم عكس بگذارد، اما هر بار كه از اينستا خارج ميشد ديگر نميتوانست وارد شود. يعني حافظهاش به پسورد نميخورد. بعد صفحهاش را داد دست اولاد آدم. و اولاد آدم ديد كه كار سختي نيست و....
نگوييد آخرش منظور اولاد آدم از تمام اين حرفها چيست؟ مگر شما فيلم نميبينيد. بعضي از فيلمها ته ندارند! به آنها ميگويند فيلم ته باز! بيننده خودش تصميم ميگيرد كه قهرمان فيلم به عشقش برسد يا بزند و ملاج خودش را داغان كند. (حالا داغان يا داغون! گير نده برادر....)
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]