واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
زير بغل همسرتان هندوانه بگذاريد!
وقتی نقطهضعف همسرتان را دوستانه با او در میان میگذارید، ناباورانه ميبينيد كه از كوره درميرود و از شما دلخور ميشود؟
مجله سیب سبز: وقتي ميگويند زنان از ونوس آمدهاند و مردها از مريخ، واقعا راست ميگويند. دنياي زنها و مردها، حتي اگر در يك خانه به دنيا آمده و در كنار هم بزرگ شدهباشند، آنقدر متفاوت است كه ميتواند حرف سادهاي كه ميانشان رد و بدل ميشود را تبديل به جرقهاي براي شعلهور كردن يك آتش كند. حالا حساب كنيد زير يك سقف با مردي از خانواده ديگر، فرهنگ ديگر و حتي شهر يا كشوری ديگر زندگي ميكنيد!
طبيعي است كه در چنين شرايطي، حرفهايتان تا مدتها نصفه و نيمه يا اشتباه درك شوند و همسرتان هر چيز به ظاهر ساده و بياهميتي را به دليلي براي آغاز كردن يك جنگ تبديل كند اما نگران نباشيد! اگر از همين روز براي خاموش كردن آتشي كه ميتواند ميان مريخيها و ونوسيها راه بيفتد، تلاش كنيد، ميتوانيد آرامش را به خانه مشتركتان برگردانيد.
دست روی نقاط ضعف او نگذارید
هميشه از به كار بردن الفاظ و عباراتي كه باعث ميشود به همسرتان احساس بـيكـفـايتي دست دهد، خودداري كنيد. وقتي به رفتارها و واكنشهاي همسرتان خوب دقت كنيد، ميتوانيد اين الفاظ را شناسايي كنيد و در طول روزها، هر وقت ناخواسته از آنها استفاده كرديد، مچ خود را بگيريد تا به خودآگاهي بيشتري برسيد.
چرا مردها دوست دارند حق با آنها باشد؟
تصور كنيد با همسرتان به يك مهماني در يكي از قسمتهاي ناآشناي شهر دعوت شدهايد. همسرتان راه را گم كرده و دقيقا نميداند به كدام سمت ميراند و شما مطمئنيد كه دير به مهماني ميرسيد. به آرامي به سمتش برميگرديد و ميگوييد: «چرا از كسي نميپرسي بايد كدام طرف برويم؟» در كمال تعجب ميبينيد كسي كه عاشقش هستيد، مثل يك هيولا به شما ميپرد و با عصبانيت ميگويد: «ميدونم يه جايي همين طرفهاست. اگه كمي صبر كني و به من اجازه بدي ميتونم پيداش كنم. اصلا ولش كن!
الان ماشين رو سر و ته ميكنم و برميگرديم خونه!» شما كه اصلا انتظار چنين واكنشي را نداشتيد، ميگوييد: «من كه چيزي نگفتم؛ چرا عصباني شدي؟» و باز هم در كمال تعجب ميشنويد: «هميشه همينطوره! هيچ وقت به من اعتماد نميكني!»
اگر خوششانس باشيد در ميانه دعوا خانه مورد نظر را پيدا ميكنيد و وقتي سرتان در مهماني گرم ميشود، اين ماجرا را فراموش ميكنيد؛ در غير اين صورت احتمالا به خانه برميگرديد و بعد از ظهر آزاردهنده و كسالتآوري را ميگذرانيد.
اين داستان براي شما هم آشناست؟ اصلا ميدانيد چنين اتفاقهايي چرا ميافتد؟ چرا همسري كه تا همين چند دقيقه قبل با شما ميگفت و ميخنديد، بعد از شنيدن يك جمله به ظاهر ساده و با حسن نيت شما اينجور از كوره در رفت؟ واقعيت اين است كه مردها از اينكه اشتباه كنند، متنفرند و نميتوانند كسي را که اين اشتباه كردن را خواسته يا ناخواسته به رخشان ميكشد، تحمل كنند. واقعيت اين است كه خود مردها از اشتباهاتشان بيخبرند و در چنين شرايطي به اينكه خودشان راه را گم كردهاند و ميتوانستند با چند سوال ساده از آدمهاي محلي اوضاع را بهتر كنند، فكر نميكنند؛ بلكه تصور ميكنند ديگران كارهاي درست آنها را اشتباه جلوه ميدهند و بعد اين اشتباه ساختگي را به رخشان ميكشند. باورتان ميشود كه همين جملات ساده ميتواند در ذهن مردها چنين سناريوي پيچيده و ترسناكي را بسازد؟
مردها پيشنهاد، نصيحت و بازخوردي كه از شما ميشنوند را به عنوان يك حمله انتقادي تعبير ميكنند و خود را موظف به دفاع كردن در مقابل اين حمله ميدانند.
وقتي زني با سادگي و معصوميت به همسرش پيشنهادي ميدهد يا اطلاعاتي را در اختيارش ميگذارد كه تصور ميكند براي شوهرش مفيد است يا اينكه در خواستي كه از او دارد را مطرح ميكند، مرد جملات واقعي او را نميشنود و تنها اين جملات را در ذهن خودش بلند بلند تكرار ميكند: «تو بدي، تو اشتباه ميكني، تو اصلا لياقت نداري، تو بيكفايتي!»
چرا ميخواهند همیشه نامبر وان باشند؟
همه اين تعبيرهاي اشتباهي كه اغلب مردها ناخواسته از حرفهاي همسرشان ميكنند، ميتواند زنها را از اين موجودات غيرقابل پيشبيني و خشن بترساند و باعث شود پاورچين پاورچين از كنار اين مردهاي عبوس و نازك نارنجي رد شوند.
براي اينكه دليل اين اتفاق را بفهميد، دوباره بايد به عقب برگرديد و ببينيد چه اتفاقهايي در زندگي گذشته مردها افتاده كه آنها را با نقد و نصيحت و پيشنهاد بيگانه كرده است. مردها از كودكي آموزش ميبينند كه دنياي بيرون را در كنترل كامل خود داشته باشند و هميشه به موفقيت دست پيدا كنند. در عوض آنها ميآموزند كه به دنياي دروني خودشان كه شامل افكار و احساساتشان است، كمتر توجه نشان دهند.
همين پسرهاي كوچك، بزرگ ميشوند و اعتماد به نفسشان را بر اساس موفقيتها و دستاوردهايشان ميسازند و به عبارت ديگر اعتماد داشتن به خود را در گرو هميشه موفق شدن ميبينند. حالا وقتي يك زن با انتقادي دوستانه و كوچك به مردي كه هميشه آفرين شنيده و بارها به او گفته شده كه ستون خانه است، حمله ميكند، از نظر يك مرد، مستحق چنين واكنشهاي تند و گستاخانهاي هم هست. زني كه ناگفته اين جملات را تكرار كرده «تو بدي! تو اشتباه كردي!» عجولانه تصميم ميگيرد و از آنجا كه تصور ميكند صلاحيتش زير سوال رفته پلهاي پشت سرش را يكي پس از ديگري خراب ميكند.
بعد از اين سناريوي ناراحتكننده، زن منتظر عذرخواهي شوهرش مينشيند اما بعيد است كه خبري شود. مردها غالبا به سختي ميتوانند بگويند متاسفم. معذرتخواهي از طرف آنها به اين معني است كه كار اشتباهي كردهاند و خيلي بد هستند.
- مرد زندگيتان را بارها به شيوههاي متفاوت در روز تاييد كنيد و از تواناييها و قابليتهايش تمجيد كنيد. شايد باور نكنيد اما تعريفهاي شما ميتواند او را در ذهنش به يك پهلوان تبديل كند. پس ويژگيهاي مثبت كوچكش را بزرگنمايي كنيد و به او براي پرورش دادن اين ويژگيها و هر روز بهتر شدن انگيزه دهيد. از همين امروز شروع كنيد.
- وقتي همسرتان از كوره درميرود، شما مراقب واكنشهاي خود باشيد و نگذاريد با ادامه دادن راه او، به يك بازي باخت باخت وارد شويد. مثلا ميتوانيد با آرامش تكرار كنيد كه چنين حرفي نزديد و منظورتان دقيقا چه بوده است. شايد لازم باشد چند بار برايش توضيح دهيد تا شما و حرفهايتان را بهتر بشناسد و احتمال تكرار قضاوتهايش در آينده كمتر شود.
شما چه ميگوييد و او چه ميشنود؟
شما میگویید: عزيزم چرا نميايستي تا از كسي بپرسيم؟ او میشنود: تو احمقي، راه را گم كردهاي و اصلا نميتوانم به تو اعتماد كنم.
شما میگویید: الان غذاي هندي ميل ندارم. او میشنود: تو اصلا سليقه من را نميشناسي و باز هم اشتباه كردي. تو رستوران بدي را انتخاب كردي.
شما میگویید: دوست دارم لحظات رمانتيكتري را با هم بگذرانيم. او میشنود: تو بدي؛ اصلا نميتواني مرا ارضا كني و كنارت احساس خوشبختي نميكنم.
شما میگویید: شايد اگر با رئیسات صحبت كني، مهلت پروژهات را تمدید كند. او میشنود: تو هميشه شكست ميخوري و نميتواني كارها را به موقع انجام دهي. چرا سعي نميكني اينجوري انجامش بدهي؟
چرا مردها با روانشناسان ميانهاي ندارند
براي يك مرد غالبا خواندن يك كتاب در زمينه رشد شخصيتي، يا وقت گرفتن از مشاور و روانكاو به معني اعتراف كردن به اين واقعيت تلخ است كه كارها را خوب انجام نميدهد و پسر بدي است. درحالي كه زنها با بهبود دادن تفكر و رفتارهايشان احساس بهتري پيدا ميكنند و از اينكه اشتباه كنند، نميترسند. مردها حاضر نيستند هيچ كدام از راههايي كه خانمها براي ساختن فردي قويتر و غنيتر از خودشان امتحان ميكنند را انجام دهند. اگر ميخواهيد پيش از راضي كردنش براي صحبت با روانشناس به نتيجه بهتري برسيد، از اين راهحل كمك بگيريد:
يك روز پشت ميز گفتوگو بنشينيد و در محيطي آرام با هم در مورد احساساتتان صحبت كنيد. حتي اگر چنين لحظات سختي را پشت سر گذاشتيد و مجبور شديد قيد مهماني را كه برايش حسابي برنامهريزي كرده بوديد، بزنيد، وقتي اوضاع آرامتر شد از همسرتان بخواهيد دليل عصبانيتش را با جملات دقيق با شما درميان بگذارد.
قبل صحبت كردن در مورد اين موضوع يك قرارداد امضا كنيد كه تنها بندش اين است كه هيچ كدام از ما حق نداريم ميز را تا 10 دقيقه ترك كنيم، فریاد بكشيم و دوباره عصباني شويم.
شايد از حرفهاي بدبينانهاي كه شوهرتان ميزند، تعجب كنيد اما خونسرديتان را حفظ كنيد و با آرامش بعد از تمام شدن حرفهايش به او پاسخ دهيد. اگر تمركز نداريد و نكاتي را كه گفته فراموش ميكنيد، با كلمات اختصاري روي كاغذي كه جلويتان گذاشتهايد، يادداشت كنيد كه در چه مواردي بايد برايش توضيح دهيد.
بعد از تمام شدن حرفهايتان يك قرارداد ديگر امضا كنيد. در اين قرارداد بنويسيد كه هيچ كدام از شما حق ندارد به ديگري طعنه بزند، با زبان بيزباني حرف بزند يا حرفهايش را به شكلي غير از آنچه كه واقعا كلمات ميگويند، تفسير كند. تنها همسرتان نيست كه ميتواند پايبندي به اين قرارداد را به شما يادآوري كند، بلكه هر يك از شما دو نفر بايد هر روز مچ يكديگر را بگيريد و حرفها، نگاهها و حتي عادت نادرست ذهنخوانيتان را اصلاح كنيد تا جايي براي حالت تدافعي به خود گرفتن باقي نماند.
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 522]