تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خداشناس ترين مردم پر درخواست ترين آنها از خداست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828062514




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مشاطه‌ي اين عروس طناز


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مشاطه‌ي اين عروس طناز
مشاطه‌ي اين عروس طنازشاعر : جامي مشاطگي اينچنين کند سازمشاطه‌ي اين عروس طنازدر سيل بلا فتاده چون کوه،کان پي سپر سپاه اندوهجاني پر از آرزوي ليليچون ماند برون ز کوي ليليزد گام سوي قبيله‌ي خويششد حيله‌گر و وسيله‌انديشچون جان ز فروغ عقل روشنز اعيان قبيله جست يک تندارم به تو اين اميدواريگفت: «اين به توام اميد ياري!وز پي برساني‌اش کلاميکز من به پدر بري سلاميدردم بنگر، دواي من کن!کخر طلب رضاي من کن!فيروزي جاودان من اوست،ليلي که مراد جان من اوستبا من! که جهان بدين نيرزدگو با پدرش که: کين نورزدداماد نه، کمترين غلامش»باشم به حريم احترامشگريان ز حضور قيس برخاستآن يار تمام بي‌کم و کاستاشراف قبيله را خبر کردز آن ملتمسي که از پدر کردسوگند بر اتفاق خوردندبا يکدگر اتفاق کردندو آن دفتر غم ز هم گشادندسوي پدرش قدم نهادندهر مهره که سفته بود سفتندبا او سخنان قيس گفتندبر روي نهاد دست و بگريستدانست پدر که حال او چيستوز اهل قبيله همرهي خواستمحمل پي رهروي بياراستتا وادي خيمه گاه ليليراندند ز آب ديده سيليوافکند بساط ميهمانيآمد پدرش چنان که دانيو افسون و فسانه درگرفتند،چون خوان ز ميانه برگرفتندپرده ز ضمير خود برانداختهر کس سخني دگر درانداختبالا نرود نوا ز يک دستگفتند درين سراچه‌ي پستخود گو که چسان شود ترازو؟تا جفت نگرددش دو بازو،کردند به سوي ميزبان رويوآنگاه به صد زبان ثناگويحي عرب از سخات زنده!کاي دست تو بيخ ظلم کنده!کز چشم دلت بدو نگاهي‌ستدر پرده تو را خجسته ماهي‌ستوين ميغ ز پيش ماه بگشاي!بر ظلمتيان شب ببخشاي!با طاق دگر گرش کني جفتطاق است و، بود عطيه‌اي مفتچون بخت به بندگي‌ت مشتاققيس هنري‌ست ديگر آن طاقدر فضل و ادب فسانه‌ي شهردر اصل و نسب يگانه‌ي دهرداماد گذاشتيم و فرزند،محروم‌اش ازين مراد مپسند!زين شهد رهان ز تلخکامي‌ش!بپذير به دولت غلامي‌ش!مشتاق هم‌اند اين دو اخترلايق به هم‌اند اين دو گوهرگفتيم تو را، دگر تو داني!آيين وفا و مهربانيره کرده ز رسم مردمي گمآن دور ز راه و رسم مردمطياره‌سوار راه غفلتمطموره‌نشين چاه غفلتبرهم‌زن روزگار ليلييعني که کفيل کار ليليصد عقده‌ي خشم بر جبين زدبر ابروي ناگشاده چين زدچون خانه‌ي عنکبوت سست استگفت: «اين چه خيال نادرست است؟در کيش خرد درست بوديگر اين طلب از نخست بوديپر شد ز نواي اين ترانه،امروز که حيز زمانهخالي ز سماع اين سر آوازيک گوش نماند در جهان بازاين قصه به کنج خانه گويندطفلان که به هم فسانه گويند،پيمانه بدين خروش نوشندرندان که به ناي و نوش کوشند،از صورت حال ما کند بيمناصح که نهد اساس تعليم،باشد بتر اين ز هرچه باشد!رسوايي ازين بتر چه باشد؟ز افتادن سخت پاره پاره،شيشه که شود ميان خارهبر قاعده‌ي نخست گردد؟کي ز آب دهان درست گردد؟زين گفت و شنود لب ببنديد!خيزيد و در طلب ببنديد!آلايش دامن من آيدعاري که به گردن من آيدمن بعد مرا به من گذاريد!عاري دگرم به سر مياريد!چون ديده‌ي خود بدو سپارم؟آن خس که به ديده خست خارم،چون دعوي دل‌دهي پذيرم؟ز آن کس که به دل نشاند تيرم،پر گشت ازين محالشان گوشچون عامريان نشسته خاموشآيين سخن ز سر گرفتندمهر از لب بسته برگرفتندزين بيهده افتخار تا چند؟گفتند: «حديث عار تا چند؟وز دايره‌ي هنر به در نيستقيس هنري بجز هنر نيستهان! تا نکني دليل عيبش!عشقي که زده‌ست سر ز جيبشبر چهره‌ي فخر از آن غباريدر پاکي طبع نيست عاريرسوا گشته‌ست در زمانه،گفتي: ليلي ازين فسانهکز عاشقي‌اش بلند نام است!رسوايي او بگو کدام است؟دلالگي جمال او کردهر چند که قيس گفت و گو کرد،زين‌سان نه سخن گزار باشددلاله اگر هزار باشد،نه عيب بود در او و ني عار»دلالگي جمال دلداردر دايره‌ي کجي‌ش منزلآن کج‌رو کج‌نهاد کج‌دلچون بي‌خبران ز راست رنجيدچون اين سخنان راست بشنيدکز وي نه تهي‌ست هيچ جايي،گفتا: «به خدايي خداييخواهيد براي قيس يک موي،کز ليلي اگر درين تک و پويگو دست ز وي بدار، مجنون!يک موي وي و هزار مجنون،وز ليلي من مراد خواهد؟مجنون که بود، که داد خواهد؟مردن ز فراق از مرادشجان دادن اوبس است دادشکام دل خويشتن مجوييد!»با من دگر اين سخن مگوييد!وآزار عتاب او کشيدند،آنان چو جواب اين شنيدندبا قيس، حريف راز گشتندنوميد به خانه بازگشتندهر گل که شکفته بود، گفتندهر قصه که گفته بود، گفتندو آرام دل و قرار ازو رفتاميد وصال يار ازو رفتوز سينه‌ي دردناک، مي‌گفت:از گريه به خون و خاک مي‌خفتيارب به روان روشن او«ليلي جان است و من تن اوکاري به مراد من نپرداختکن کس که مرا ازو جدا ساختوز زندگي‌اش مباد برگي!در هر نفسي‌ش باد مرگي!سر در دهن نهنگ بادش!پا ميخ شکاف سنگ بادش!دستش کوته ز خارش پشت!بادش ناخن جدا ز انگشت!و آواره به هر ديار بادا!»جانش چو دلم فگار بادا!وز خاک قبيله دامن افشاندناقه ز حريم حي برون راندخارا کن کوه نامراديشد آهوي دشت و کبک واديهم‌کاسگي غزاله کرديخونابه ز کاس لاله خورديوين زمزمه مي‌سرود و مي‌رفت:شد باز چنانکه بود و مي‌رفتمجنون و نفير شوق پرداز«ليلي و سرود عشرت و نازمجنون و به دشت، يار گورانليلي و عنان به دست دورانمجنون و به آهوان تگ و دوليلي و به اين و آن سبک رومجنون و به کوه با گوزنانليلي و سکون به کوه و زنانمجنون و صفير کوف و کرکسليلي و ترانه گو به هر کسمجنون و خراش گرگ و روباهليلي و خروش چنگ و خرگاهمجنون و به غار غم حصاريليلي و چو مه به قلعه‌داريهر شير سزاي مرغزاري‌ستآري هر کس براي کاري‌ستهر کس به نصيب خود بسازيمآن به که به نيک و بد بسازيم
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن