تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسن مجتبی (ع):خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826435883




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روايتي از يك سبك زندگي خطرناك


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
روايتي از يك سبك زندگي خطرناك
فيلم «مردن به وقت شهريور»
روايتي از يك سبك زندگي خطرناك «مردن به وقت شهريور» هشداري به برخي از سبك‌هاي زندگي بود كه اين روزها در بخش‌هاي ازتهران و برخي ازكلان‌شهرها درحال رواج است.


گروه سینما و هنر فرهنگ نیوز ، معصومه طاهری :  مدتي است فيلم «مردن به وقت شهريور» به تهيه‌كنندگي وكارگرداني هاتف عليمرداني و بازي حميد فرخ‌نژاد، هانيه توسلي،‌ نوید لایقی‌مقدم، صبا گرگین‌پور در برخي سينماها اكران مي‌شود. داستان آن هم مربوط به نوجواني به نام سیناست كه چند ماه بیشتر برای قبولی در کنکور فرصت ندارد اما در اين اوضاع و احوال از یک سو بنیاد متزلزل خانوادگی و از سوی دیگر آشنایی او با یک جوان هنجارشكن خیابانی ماجراهایی را برای او رقم می‌زند.
 
در فيلم «مردن به وقت شهريور» كارگردان دست روي حساس‌ترين گروه جامعه؛ يعني نوجوانان گذاشته است؛ دوران  گذار از كودكي به جواني كه بحران اقتضاي خود را همرا دارد و فيلم به دنبال علت‌ها و معلول‌ها از زاويه نگاه خود است.  بد من فيلم (ام.جي) كه البته  اغلب با او همزادپنداري مي‌كنند در پايان با مرگش كه نام فيلم نيز به همين دليل انتخاب شده پرده از زندگي واقعي‌اش برداشته مي‌شود و مشخص مي‌گرددد كه علت تمام رفتارهاي هنجارشكنانه او مربوط به اتفاقاتي است كه در زندگي داشته يعني همان نبود خانواده تا  او را هدايت و سرپرستي درستي بكند. هاتف عليمرداني خانواده را محور و نقطه ثقل فيلم خود قرار داده  در اين  اثر همه چيز به نوعي به خانواده مربوط مي‌شود. برادري كه دوسال است بيماري ام اس گرفته  و اعضاي خانواده هركدام به نوبت از او پرستاري مي‌كنند. پدري كه با وجود مشغله‌كاري درخانه حضور دارد و سعي مي‌كند تا فضاي آرامي در خانه ايجاد شود زيرا استرس براي حامد بيمار خوب نيست براي همين همه اعضاي خانه سعي مي‌كنند فضاي عاري از استرس براي او ايجاد شود اما ناخواسته  شرايط و اتفاقات پيش رو خلاف اين موضوع را شكل مي‌دهد تا آنجا كه  حامد هم به شكلي درگير اتفاقات  رخ داده توسط بدمن فيلم مي‌شود.
 



 
(ندا)  زني كه قرار بوده همسر پدر بشود و باحضور كمرنگش حال وهواي خوبي به خانه ‌داده و مادربزرگي كه به آنها گاهي سرمي‌زد و به شكلي همه اعضا زنجيره‌وار به هم مرتبط هستند،‌ اما در عين حال گسستگي دراين زنجير آشكاراست. فيلم سعي مي‌كند علاوه آموزنده بودن براي نوجوانان  به واكاوي علت ومعلول‌هاي روابط در خانواده بپردازد كه البته هر چند اهميت دارند اما اين خانواده را نمي‌توان قابل تعميم درجامعه ايراني دانست،  چراكه خانواده فضاي سرد و بي‌روحي دارد كه مدام بين پدر و پسر نوجوان كنكوري تنش و اختلاف است؛ به‌صورتي كه در پلاني پدر دچار استيصال مي‌شود و نمي‌داند چه بايد بكند. اعضاي خانواده ارتباط خوبي با هم ندارند و بيشتر ازهم فرار مي‌كنند تا اين‌كه در كنارهم باشند و مادربزرگ سهمي به‌عنوان تسبيح كانون خانه براي تقويت روابط اعضا ندارد او كسي است كه مي‌آيد خانه را جمع  وجور مي‌كند و مي‌رود  آن هم  تنها دوبار نشان داده مي‌شود و براي پسر و دخترنوجوان كه در حساس‌ترين دوران زندگي هستند هيچ همراه و مشاوري نيست؛ شايد براي همين سينا ترجيح داده بود تا با پسر هنجارشكن و مشكل‌داري مانند ام.جي دوستي كند كه در آخرش عواقب خوبي برايشان به همراه نياورد .
 
 آنچه مسلم است اين‌كه خيلي خوب است كه در فيلم‌هاي سينمايي فارغ از تمام موضوعات كليشه‌اي و نخ‌نماي عشق‌هاي مثلثي و بي‌سروته رايج، ‌به نهاد و كانون خانواده پرداخته بشود اما عمدتا نگاه ناقص و كاريكارتوري باعث مي گردد تا به‌جاي ترويج و آموزش سبك زندگي اسلامي ايراني تنها صورت مسئله، بدون راه‌كار نشان داده بشود و عمدا يا سهوا آن را به كل جامعه تعميم بدهند؛ چيزي كه ساده‌ترين و راحت‌ترين شيوه در سينماي امروز ما شده است و متاسفانه اين خانواده بيمار براي نمايش راهي آلمان هم مي‌شود خانواده‌اي كه اگر از منظر روانشناسي و جامعه‌شناسي تحليل بشه بيمار است و به نوعي معرف و نماينده خانواده ايراني دردهه اخير قلمداد مي‌شود كه بايد به چنين اموري دقت و توجه زيادي كرد.
 



 
 فيلم  هشدار دهنده و آموزنده است اين‌كه والدين مراقب باشند  اگر آنها امنيت و آرامش فرزندان خود را تامين نكنند از بيرون، گرگ‌بچه‌هايي هستند كه دندان طمع براي جگرگوشه‌هايشان تيز كرده‌اند و خطر در كمين آنهاست  همان‌گونه كه هاتف عليمرداني كارگردان فيلم درنشست نقد و بررسي فيلم هم گفته بود: یکی از دغدغه‌های من طی سالیان بیان مشکلات نسل جوان و ارتباط نداشتن آنها با والدین‌شان بوده است. همواره دوست داشته‌ام نوجوانانی را به تصویر بکشم که با گذر از مرحله کودکی وارد برهوت نوجوانی می‌شوند و به دنبال یافتن جهان‌بینی هستند. از این رو این فیلم را یک اخطار اجتماعی برای خانواده‌ها و والدین می‌دانم. بسیاری از والدین انحراف فرزندانشان را باور نمی‌کنند.
 
 او سعي داشته تا مشكلات دوران نوجواني را به تصوير بكشد اما خود فيلم دچار بلاتكليفي و رفتارهاي هنجارشكنانه و قبح‌شكن تبديل شده بود كه درفضاي ساده و كوتاه يك‌ونيم ساعته بيشتر بد آموزي داشت تا آموزش. اول اين‌كه ندا كسي كه قرار بود همسر پدر خانواده بشود اولا ارتباط ندا با خانواده مبهم بود و گاهي به آنها سر مي‌زد در سكانسي وقتي دخترخانواده به او بي‌احترامي كرد با قهر رفت و شعارگونه  به  مرد كه دنبال او رفته بود  با اين مضمون گفت  خانواده از همه چيز مهمتر است؛ درحالي‌كه اگر اين دو سالها پيش كه باهم آشنا شده بودند  ازدواج مي‌كردند و ندا در كانون خانواده قرار مي‌گرفتند شايد امروز با همديگر مشكلات را  حل و فصل مي‌كردند و دركنارهم بودند نه اين‌كه تنها سري بزند و شامي بپزد و برود؛ چراكه زن در خانواده حكم مدير داخلي و چراغ روشني را دارد كه با حضورش مي‌تواند آرامش و امنيت بدهد چنان‌چه ندا هم اين‌گونه نشان داده شده بود اما بلاتكليفي چند ساله آن هم  در سبك و سياق زندگي اسلامي چندان منطقي و عقلايي نبود كارگردان مي‌توانست از اين شخصيت آرامش دهنده و تاثيرگذار بيشتراستفاده كند نه اين‌كه حتي او را هم  درسرگرداني به حال خود رها سازد، زيرا اگر گروه هدف درفيلم نوجوانان هستند بايد حداقل يك پايگاه امن و قوي برايشان متصور مي‌شد تا آموزش دهنده مثبت باشد وگرنه ذكر صرف مشكلات ومعضلات بدون هيچ راهكار تاثيرگذار نخواهد بود.
 



 
مسئله ديگر مربوط به رفتارهاي هنجارشكنانه ام .جي  همان پسرخياباني است. تلاش شده بود او را در فيلم بد من نشان بدهند درست است اما بعضا برخي كارهاي او آموزش غلط داشت  مثلا وقتي در خانه با جمع دختران و پسران بازي مي‌كردند شلوارك پوشيده بود كه تصوير جالبي در پرده سينما نداشت لزومي ندارد حتما عين اموري كه هست را نشان داد آن هم براي قشري كه زود الگو مي‌گيرد  در فيلم روابط و دوستي دختر و پسر خيلي عادي نشان داده مي‌شود شايد بايد هنرمندان ما يك چيز را ياد بگيرند و آن اين است كه  زيبايي كارهنر در انتقال مفاهيم  بدون پرداخت مستقيم و صاف و ساده موضوعات نابهنجار است مثلا در سينماي جنايي استفاده از ري اكشن‌ها و يا تصاوير نمادين براي نشان دادن قتل و فجايع بيشتر جواب مي‌دهد تا نشان دادن خود جنايت كه در آن مي‌تواند آموزش‌هاي منفي و خشونت به مخاطب هم القا شود دراين اثر هم كارگردان مي‌توانست باهنرمندي بيشتر روابط نامشروع ، ‌استفاده ازمواد مخدر رابه فيلم بيفزايد نه اين‌كه تا حد ممكن تصاوير خلاف عرف و شرع براي نشان دادن زشتي يك اتفاق و روند  داستان به تصوير بكشد.
 
درهرحال «مردن به وقت شهريور» تلنگر نسبتا خوبي براي خانواده‌ها بود  كه حواسشان جمع باشد  و فرزندان  جذب خلافكاران در بيرون نشوند اما اي كاش براي توليد و ساخت چنين فيلم‌هاي خوبي از حضور كارشناسان روانشناس و جامعه‌شناسان و متخصصين ديني استفاده مي‌شد تا بتوانند مروج سبك زندگي اسلامي هم باشند يعني دركنار به تصوير كشيدن معضلات اجتماعي، راه‌كاري درست و اصولي هم ارائه بدهند نه اين‌كه به نام فيلم تنها خطوط قرمز را رد کند و در فضايي ساختارشکنانه بخواهد معضلات را به تصوير بكشد يا اين‌كه فيلم تنها ادعا كندرواي يك داستان است هرچند مرگ بدمن فيلم و داستان  پس از آن انسان را به ياد بچه‌هاي مدرسه آلپ و سرنوشت شخصيت خلاف فرانچي مي‌اندخت اما  وقتي براي يك فيلم و داستان آن  بانام  آموزنده بودن براي خانواده و نوجوانان اين همه هزينه مي‌شود انتظار بيشتري در رابطه با كارشناسي بودن تمام وقايع براي همان قشر مي‌رود. شايد بتوان گفت «مردن به وقت شهريور» هشداري به برخي از سبك‌هاي زندگي بود كه اين روزها در بخش‌هاي ازتهران و برخي ازكلان‌شهرها درحال رواج است؛ ‌سبك زندگي كه نقش مادر چه به‌طور حقيقي و چه به شكل نامادري درخانواده‌ها كمرنگ مي‌شود «مردن به وقت شهريور» تلنگري ازهمين  جنس است پدرهرچقدرهم حساس و دلسوز باشد نمي‌تواند نقش يك مادر را در خانواده بازي كند مادري كه مشكلات خانه را به سرعت كشف و با روش‌هاي مبتكرانه خود حل و فصل مي‌كند در اين خانواده نقشي كمرنگ داشت. ندا به صورت نيم بند به‌خاطر حضور نصف و نيمه‌اش درخانواده توانسته بود اين تعادل تا زماني‌كه حضور دارد برقرار كند اما اين حضور كمرنگتر از آن بود  كه به مديريت خانه بينجامد.
 

تیزر فیلم "مردن به وقت شهریور" | دانلود فیلم











لینک را کپی کنید دانلود فیلم


94/6/14 - 09:15 - 2015-9-5 09:15:22





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن