واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در گفتگو با مهر مطرح شد:
ماجرای آن ۸ نقاش دعوت شده/ خباطان صلواتی صحن مطهر در نجف
شناسهٔ خبر: 2900790 - سهشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۰
استانها > مازندران
ساری – ۹ نفر بودیم، هشت نقاش و یک نانوا، نرفته بودیم که رفتوآمدمان را به رخ حضرت بکشیم، رفته بودیم تا کارگری کنیم و شدیم «خباط صحن حضرت فاطمه الزهرا(س)». خبرگزاری مهر - گروه استانها: «حقیقتاً نرفته بودیم تا رفتوآمد خود را به رخ حضرت بکشیم و بگوییم چند روز کارکردیم، پسدست ما را بگیر، اصلاً اینطور نبود».اینکه دکترای فلسفه باشی و نقاشی ساختمان و چوب کنی، کمی عجیب به نظر میرسید و ارتباط بین فلسفه و نقاشی چندان برایم روشن نبود. قرارمان شد بین ساعت ۱۰ تا ۱۱ صبح در دفتر ستاد عتبات عالیات غرب مازندران.جوانی نحیف و لاغراندام بود، یکساعتی می شد که خودش را از نور به دفتر ستاد عتبات عالیات رسانده بود و منتظر مانده بود، وقتی رسیدم داشت ماجرایی را از تفحص یک شهید غواص برای حاضران تعریف میکرد.اینگونه خودش را معرفی می کند، «اسدالله رنجبر هستم، فوقلیسانس و دکترای فلسفه و از مداحان شهر نور»، وقتی رابطه بین فلسفه و نقاشی ساختمان را از وی میپرسم، جواب میدهد: در دوران تحصیل برای تأمین خرج و مخارج بهاتفاق داییهایم به سرکار نقاشی ساختمان میرفتم و از طرفی چون درسم نیز خوب بود، ادامه تحصیل دادم.
آمده بویدم تا صحن مطهر حضرت زهرا(س) که در مجاورت حرم حضرت علی(ع) در دستساخت است را نقاشی کنیماز اینکه بالاخره کار نقاشی چوب و ساختمان یکجایی به کارش آمده بود، خرسند بود و لبخند میزند، از ماجرای آن ۹ نفر که به «خباط صحن فاطمه الزهرا(س) در نجف اشراف معروف شده بودند میگوید، «۹ نفر بودیم که از مازندران اعزام شدیم، هشت نفر نقاش و یک نفر نانوا، رفته بودیم تا صحن مطهر حضرت زهرا(س) که در مجاورت حرم حضرت علی(ع) در دستساخت است را نقاشی کنیم». دعوت شدیم...رواقهای صحن مطهر را رنگ میزدیم، از چهارم پنجم ماه رمضان امسال شروع کردیم و یک ماه اقامت داشتیم. به شبهای قدر که میرسد، مکث میکند، دلش و دلم هوای کربلا و نجف را می کند. میپرسم چه شد که اعزام شدی برای کار نقاشی، با نجابتی تمام پاسخ میدهد: بعضی سفرها حکم دعوت دارد و اینکه در ماه مبارک و شبهای قدر در صحن حضرت باشی، عنایت و دعوت است.از حال و هوای شبهای قدر تعریف میکند و اینکه سفرها دو گونه است، برخی برای تفریح میروند و برخی برای آنکه چیزی عایدشان شود، سفر میکنند اما این سفر، هر دو جنبه را داشته است.تبسم از صورتش پاک نمیشود، به بزرگی و وسعت صحن مطهر حضرت زهرا(س) اشاره میکند و از آن بهعنوان بزرگترین صحن جهان اسلام و دنیا یاد میکند که در ۱۰۰ هزار مترمربع و در پنج طبقه در دستساخت است و پیشبینی میشود فاز اول آن تا اواسط سال بعد به پایان برسد.
همسفرانش از شهرهای نوشهر، محمودآباد، آمل، بابلسر، جویبار، قائمشهر و ساری بودهاند و ساعت کارشان، بعد از سحر شروع میشد و تا حدود ساعت ۱۱ پیش از ظهر طول میکشید.از فصل کاریشان در نجف به فصل خرماپزان یاد میکند و ادامه میدهد: دمای هوای نجف گاهی تا ۶۰ درجه سانتیگراد هم می رسید و ادامه کار در این شرایط سخت می شد، اما بااینحال، کار سهماهه را گروههای مازندران ۲۰ روزه تحویل دادند.استادکاران صلواتی... ی. چند بار تکرار میکند، «خباطان الصحن فاطمه الزهرا(س)»، کارگرهای صلواتی هستند، البته تأکید میکند، افرادی که آنجا کارگری میکنند درواقع استادکارهای ماهری هستند که برای کارگری میروند و دستمزدی دریافت نمیکنند.هنوز در رویای حال و هوای شبهای نجف و فصل خرماپزان و یکسری اتفاقهایی که برایشان افتاده، بهسر میبرد. به خواسته من، اجرای آن شبهای پرماجرا را تعریف میکند، «تازه چند روزی رسیده بودیم که مصادف شد با اجرای برنامه تلویزیونی کوی محبت که از شبکه دوم سیما پخش میشد، وقتی مجری برنامه فهمید مداح هستم برای اجرا در اولین شب پخش برنامه دعوتم کرد و درست در شب میلاد امام حسن مجتبی(ع) به روی آنتن رفتم.»از هیئت محبان محلهشان در رستم رود نور سخن میگوید و اینکه برخلاف برخی هیئات، اسم هیئتمان، حسینه بیت الحسن کریم اهلبیت(ع) است و مرد بزرگواری، پارکینگ منزلش را به پاتوق بچه هیئتیها تبدیل کرده است، چیزی که کمتر در مازندران و ساختمانهایش مشاهده میشود.اینکه سه چهار سال در هیئت امام حسن(ع) خادمی کنی و درست در ماه رمضان راهی نجف اشرف شوی و سپس در شب میلاد کریم اهلبیت مولودیخوانی کنی، یک توفیق و عنایت برایشان محسوب میشود.
عربها بسیار به کارگران و خادمان صحن علاقه داشتند و وقتی سوار ماشین میشدیم و معرفی میکردیم، میدانستند که کجا باید پیاده کننداز عشق و علاقه عراقیها به خباط الصحن فاطمه الزهرا(س) میگوید و ادامه میدهد: عربها بسیار به کارگران و خادمان صحن علاقه داشتند و وقتی سوار ماشین میشدیم و معرفی میکردیم، میدانستند که کجا باید پیاده کنند.روایت مرمت آن قبر ششگوشهدر بین صحبتهایش به مرمت قبر ششگوشه سید و سالار شهیدان(ع) اشاره میکند، کمی مکث و این چنین بیان میکند: یکی از دوستانمان توفیق پیدا کرد وارد صحن حضرت سید الشهدا(ع) و جایی که قبر را تعمیر میکنند، شود.این ماجرا برایش بسیار شورانگیز است و ادامه میدهد: قبر مطهر آقا ۱۳ متر پایینتر از فضای موجود واقعشده است و برای مرمت، تنها اجازه دسترسی به هشت متر رادارند و یکی از دوستانم توفیق دسترسی پیدا کرد و تربت مخصوصی تهیه و بین دوستان توزیع کرد.غذای نذری حضرتاسدالله رنجبر، ماجرای غذای نذری حضرت را از دیگر توفیقات این سفر معنوی میداند و میگوید: در اینیک ماه، درواقع ما هر شب مهمان حضرت بودیم و غذای نذری میل میکردیم و این برای ما جالب و عجیب بود، باآنکه از طرف مجموعه ستاد عتبات برایمان غذا تهیه میشد، اما هر شب غذای نذری حضرت نیز به ما میرسید.وقتی درباره نگاه مردمان عراق به ایرانیها میپرسم، اینگونه پاسخ میدهد، بیشک نسبت به نگاهی که قبلاً داشتند بسیار تغییر کرده اما همچنان رنج ناشی از جنگ در بینشان حاکم است و بحث مدافعان حرم، سردار سلیمانی و فعالیت ستاد عتبات عالیات در بازسازی صحن مطهر، نگاهشان را مهربانتر کرده است.آنجا خط مقدم استجمله «آنجا واقعاً خط مقدم است»، آدم را به یاد جبهه و جنگ و کربلا میاندازد، میگوید: آنها میدانند، ایرانیها بهترین گچ کاران، نقاشان و هنرمندان هستند، همچنین بچههای اعزامی بهعنوان خادم و نوکر، مشغول فعالیت میشوند.
وقتی کارفرما امیرمومنان(ع) باشد، بقیه کارگر میشوند و کارشان را نقطهای در یک برگه سفید قلمداد میکند. رنجبر معتقد است، ما کارگرهای صلواتی بودیم و به عشق مولا، رنگ زدیم.حرف پایانیاش را با یک شعر به پایان میرساند، « خاصیت نگاه تو ما را خراب کرد/ این آفتاب غوره ما را شراب کرد/ آدم که گریه را پدرانه به ارث داشت، یادش بخیرباد که کار صواب کرد/ اندازه حسابشده باده میخورد/ هر کس که رفتوآمد خود را حساب کرد/ دیگری دلی نمانده که دلبر بخوانمش/ هجران کربلا دل ما را مذاب کرد/ ترسیدم این یار جوابم کند ولی/ دیدم کریم بود و ما را مستجاب کرد».امسال ۱۰۷ نیروی تخصصی از مازندران برای بازسازی عتبات عالیات اعزام شدند که در عراق از آنان خباطان الحصن حرمین شریفین یاد میکنند.خبرنگار: علیرضا نوری کجوریان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]