تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837070537
فرهاد؛ صدایی که با همه فرق داشت
واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: برای سیزدهمین سال درگذشت روشنفکر موسیقی پاپ؛ فرهاد؛ صدایی که با همه فرق داشت
محمود استاد محمد میگوید: اصلاً فرهاد خواننده نیست. روشنفکر است، دردمند است، ادیب است. از نثر بیهقی حرف میزند، متن انگلیسی ساموئل بکت را به من هدیه میدهد و سورهای از قرآن را از حفظ میخواند. به گزارش خبرنگار ایلنا؛ فرهاد؛ صدایی بیصدا در روزهای تلخ زمستان؛ صدایی که نزدیک به نیم قرن در ذهنها باقیمانده و هنوز هم حال و هوای آثارش با هیچ خواننده دیگری قابل مقایسه نیست. این حال و هوای خاص، حاصل سواد آکادمیک یا پیچیدگی موسیقی او نیست؛ آثار فرهاد خالص است و از درون او تراوش میکند. شهریار قنبری ترانهسرای برخی آثار فرهاد دربارهی او میگوید: «فرهاد در کنار نوازندگان، نه دورتر از نفسهای واروژان و اسفندیار، کلمههایم را میگریست.» فرهاد مهراد بیست و دوم دی ماه سال 22 بود که در تهران متولد شد. فرهاد نهمین و آخرین فرزند خانواده بود. او از ابتدای سالهای کودکی به واسطهی نوازندگی برادرش در ارکستر سمفونیک به موسیقی کلاسیک علاقمند شد اما خوش معتقد است که به دلیل محدودیتهایی که خانواده برای ایجاد کرد هیچوقت نتوانست حرفهای و آکادمیک تحصیل کند. او در آن زمان مجبور بود به خانهی دوستان ارمنی خود برود چراکه ارامنه در آن زمان آزادی بیشتری داشتند.
آغاز کار فرهاد با ارمنیها و رضا موتوری سرآغاز خوانندگی فرهاد در نوجوانی با گروه "چهار بچه جن" بود. در این گروه فرهاد به همراه چند نفر از هممحلیهایش که ارمنی بودند؛ شکل گرفت. یک بار گروه برای اجرا به هتل خورشید در اهواز رفته بود که چون خوانندهای نداشتند در آخرین لحظه قرار شد فرهاد آواز بخواند. بعد از آن فرهاد به کافهها و رستورانها رفت و در آنجا به نوازندگی و خوانندگی پرداخت. او آثار بزرگان موسیقی راک و بلوز را کاور میکرد و همواره مورد تحسین قرار میگرفت. فرهاد در سال 49 با موسیقی فیلم "رضا موتوری" فارسی خواندن را آغاز کرد. اسفندیار منفردزاده درباره انتخاب فرهاد گفته که پس از فیلم قیصر در آن زمان به دنبال صدایی خاص میگشته و چون یک بار صدای فرهاد شنیده بود او را انتخاب کرد اما فرهاد مطمئن نبود که میتواند فارسی بخواند درنتیجه منفردزاده به او قول میدهد که اگر از نتیجهی کار راضی نبود آن را پاک کند. البته هرگز چنین نشد چراکه این اثر به یکی از ماندگارترین آثار فرهاد تبدیل شد و فرهاد هم از آن راضی بود. از جمعهی سیاه تا شبانهی فرهاد چند ماه بعد و در پی حمله چند چریک به پاسگاه ژاندارمری در سیاهکل و علنی شدن مبارزه مسلحانه با رژیم پهلوی، اسنفدیار منفردزاده که به جریانهای چپ گرایش داشت، تصمیم گرفت آهنگی برای این واقعه بسازد. اسنفدیار منفرزاده میگوید زمانی که از شهیار قنبری خواست ترانهای در مورد دلگیر بودن غروب جمعه بسراید و از فرهاد خواست این ترانه را بخواند، به آنها نگفت که این آهنگ را برای سیاهکل ساخته و این موضوع فقط در ذهن او بوده است. فرهاد هم در مصاحبهای تایید کرده با اینکه با توجه به جو زمانه و گرایشهای منفردزاده حدسهایی میزده اما هیچ وقت در این مورد صحبتی بین آنها نشده است. ترانه "جمعه" ابتدا تهیهکننده پیدا نمیکرد اما خیلی زود تبدیل به یکی از پرفروشترین صفحههای موسیقی ایران شد. در ادامه قطعهی جمعه را میشنوید: فرهاد پس از قطعهی جمعه در جامعه به عنوان خوانندهای معترض و سیاسی شناخته شد و از سوی دیگر بسیار شهرت یافت. این شهرت باعث فعالیت بیشتر او نشد و او تا سال 57 تنها یازده قطعهی دیگر منتشر کرد
حدود سه سال بعد از انتشار جمعه، منفردزاده این بار با شعری از احمد شاملو به سراغ فرهاد رفت. شعری که با مطلع "کوچهها باریکن دکونا بسته، خونهها تاریکن طاقا شکسته، از صدا افتاده تار و کمونچه، مرده میبرن کوچه به کوچه"، آشکارا در انتقاد از وضع جامعه آن دوران ایران بود. این آهنگ که "شبانه" نام داشت با استقبالی کمنظیر روبرو شد. حتی قیمت بیشتر از معمول آن هم باعث نشد دانشجویان و جوانان از خریدن آن منصرف شوند. خسرو لاوی، مدیر استریو دیسکو که منتشرکننده این آهنگ و همه کارهای فرهاد در فاصه سالهای ۵۰ تا ۵۷ بوده، میگوید بعد از آن که ساواک این صفحه را جمع کرد، دانشجویان جلدهای خالی صفحه شبانه را به چند برابر قیمت خود صفحه میخریدند. در ادامه قطعهی شبانه را میشنوید: بعد از این وقایع ممیزی برای فعالیت هنرمندان بسیار زیاد شد و به همین نسبت انتشار کارهای سیاسی و اعتراضی غیرممکنتر میشد البته همچنان در طول این مدت آثار معترض بسیاری تولید شد.
آغاز روزگار غمانگیز فرهاد اما پس از انقلاب اسلامی در سال 57 به تدریج روزهای غمانگیز فرهاد آغاز شد. او مثل بسیاری از خوانندگان انقلابی شرایط زندگیشان دگرگون شد. به گفته خانم گلفام(همسر فرهاد)، او در آن سالها برای گذراندن اوقاتش و گذران زندگی کارهای مختلفی میکرد. از جمله چند بار با حسین الهی قمشهای، نویسنده و محقق ایرانی که از دوستان خانوادگی فرهاد بود، به قمشه رفت تا تکههای صنایع دستی برای فروش به تهران بیاورد، و مدتی هم روزهایش را در باغ یکی از آشنایانش در نزدیکی شهر دماوند میگذراند. فرهاد 14 سال نتوانست برای آثارش مجوز بگیرد. در سال 68 زمانی که سیدمحمد خاتمی وزیر ارشاد بود و فضای بازتری در ارشاد حاکم بود؛ فرهاد آلبوم "خواب در بیداری" را آماده کرد. البته آن آلبوم هم سرانجام در سال 72 توانست راهی بازار شود و این اولین اثر فرهاد بعد از انقلاب بود. شب تاریخی فرهاد در سینما سپیده انتشار این آلبوم یک اتفاق غیرممکن و تاریخساز دیگر را به همراه داشت. فرهاد در تهران کنسرت میدهد. این کنسرت در آن زمان خیلی دور از انتشار بود اما یکی از کارمندان این شرکت به نام رودابه طاهری با یک سال رفت و آمد مدام به وزارت ارشاد نهایتا توانست کاری را که در ابتدا غیرممکن مینمود انجام دهد. فرهاد مهراد؛ جمعه نهم دی ماه سال 73 در سینما سپیده روی صحنه رفت. استقبال مخاطبان بلیتهای 2500 تومان کنسرت را سه روزه به اتمام رساند. این درحالی بود که محمدرضا شجریان بزرگترین خوانندهی آن سالها برای کنسرتش بلیت 300 تومانی میفروخت. فرهاد میان صدها نفر خواند و شبی تاریخی ساخت اما چند سال بعد (فروردین ماه سال 76) فرهاد کنسرت دیگری را در هتل استقلال تدارک دید. این کنسرت به دلیل مسائلی که مشخص نیست از سوی مقامات تنها چند ساعت مانده به اجرا لغو شد. فرهاد به دلیل تعطیلی روزنامهها قصد داشت با گیتارش جلوی هتل برود و به مردم اطلاع دهد و روبه روی هتل به اجرای برنامه بپردازد اما به او وعدهی کنسرت دیگری داده شد و جلوی فرهاد را گرفتند. همسر فرهاد میگوید که این بدترین تجربه فرهاد در موسیقی بود و به او ضربه زد. فرهاد به تدریج از سال 78 حالش وخیم شد. او به به هپاتیت سی مبتلا شده بود و سرانجام سه سال بعدبه دلیل شدت یافتن بیماری به فرانسه رفت. او سه ماه آخر عمرش را در خانه یکی از بستگان خانم گلفام در شهری کوچک در شمال فرانسه گذراند و نهایتا در چنین روزی در سن 59 سالگی در پاریس درگذشت. فرهاد در گورستان تیه در جنوب پاریس به خاک سپرده شد اما صدای او هنوز زنده است.
محمود استاد محمد بازیگر، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در یادداشتی دربارهی فرهاد میگوید: «خبر درگذشت او من را از من جدا کرد و گفتم نمیتوانم از او ننویسم و این از سر اَدا و اَطوار نبود. دیگر حوصله اَدا و اَطوار هم ندارم و از هر چه سکوت عالمانه است نکبتم میگیرد. فرهاد موسیقیدان بود و در موسیقی نظریهپرداز. پیانو و گیتار را خوب مینواخت. موسیقی کلاسیک را از عهد رُنسانس تا قرن بیستم میشناخت ولی در حیطه موسیقی مدرن دانشی بسیط، حسی جوشنده و نگاهی بدیع داشت و اطلاعات شگرفی نیز در موسیقی غرب و همچنین موسیقی سنتی خودمان داشت و البته خواننده هم بود؛ ولی من با وجه موسیقیدان و به خصوص با وجه خوانندگیاش ارتباطی نداشتم، هرچند که از سالهای ۴۷ تا ۴۸ تا سال ۶۰ کمتر روز و روزگاری میشد که از حال یکدیگر بیخبر بمانیم. هنوز نوجوان بودم که خواسته و ناخواسته صدای او را شنیدم. جوانی که میخواند، ولی مثل دیگران نمیخواند. اَدا درنمیآورد. مانند بسیاری آرایش مو و مدل لباس و غمزههای نگاهش را به نمایش نمیگذارد. در حسرت خاطرات شبهای مهتابی و بید مجنون و بوسههای کشدار زنجموره نمیکند. برای گوش، اعصاب و شعور مردم احترام قائل است. میخواند زنده و جاندار، مینوازد حی و حاضر و با کششهای خوش طنین موسیقی اش فریاد میکشد از بیخ و بُن جگر. از زیر آوار خفقان نعره میزند و اندکی بعد غریبتر از کوکو سرای دشت غربت مویه میکند. در همان روزها برحسب اتفاق دقیقهای صدای او را از رادیو شنیدم. گفتوگو بود یا هر برنامه دیگری نمیدانم؛ ولی او حرف میزد. از بوف کور هدایت و زمستان اخوان حرف میزد و بحث میکرد و من مانده بودم معطل که: «او؟ خواننده ترانههای (ری چارلز) و غم تنهایی هدایت؟ خواننده کوچینی و یأس زمستانی امید؟» حیرتم معقول بود، هرگز نشنیده بودم که یک خواننده موسیقی پاپ از ادبیات ایران و همچنین هشیارانه از تاریخ سیاسی ایران حرف بزند. این پرسش در من کهنه شد تا چهار سال بعد که برای نخستین بار وی را در کافه فیروز، سر میز محمد آستیم دیدم. در آن دوران جذب آستیم و همراه شدن و هم صحبت شدن با او کار سادهای نبود. عبث، عبث تنهاییاش را نمیشکست و با هر کسی هم نمینشست و لذت کلام خون چکانش را به رایگان قسمت نمیکرد؛ ولی آن روز در کافه فیروز دیدم که آستیم اَنیس و مونس وی است. رفاقتشان کهنه است و فرهادِ همراه آستیم، اصلاً فرهاد خواننده نیست. روشنفکر است، دردمند است، ادیب است. از نثر بیهقی حرف میزند، متن انگلیسی ساموئل بکت را به من هدیه میدهد و سورهای از قرآن را از حفظ میخواند. فردای آن روز حیرتم را برای اکبر مشکین بازگو کردم. مشکین گفت: «پیره پدر! فرهاد خیلی بیشتر از آن است که تو شناختی .» از آن شب به بعد حدیث سالها همدردی و همبندی و هم خرجی آغاز شد و من دیدم، دیدم که آن مستغنی از هرچه که دنیویست، آن بینیاز از نام و جاه و جلالت مآبیهای متداول، کمر نیاز را چه آسان نمیشکند. او در تمام آن سالها به راحتی میتوانست، نه با فروش تاریخ تبارِ اندیشگیاش، فقط با رهن اندکی از وقتش ثروتمند شود، ولی نمیشد. نمیخواست، نمیفروخت، فروشنده نبود، حتی یک پرده از صدایش را، یک مضراب از سازش را. یک بار گفت: «من نمیتوانم زیر سایه سر نیزه، ترانه عاشقانه بخوانم و نخواند، هرگز نخواند.» او خواننده بود اما از امتیازات خوانندگی استفاده نمیکرد. ترانههای اجتماعی که سیاسی تلقی میشد میخواند اما میراثخوار سیاست نبود. مانند بسیاری لاف سیاسی نمیزد، دکان سیاست باز نمیکرد و از هیچ نمدی توقع هیچ کلاهی را برای خود نداشت که هیچ، حتی به کلاهی که دیگران بر سر خود میگذاشتند میخندید. اگر نوار «جمعه» آن زمان را نه «جمعه» بعد از انقلاب، چاپ سالهای پنجاه را پیدا کردید میبینید که ترانهسرا با یک هیبت سیاسی ترانهاش را تقدیم کرده است به دکتر اسماعیل خویی، آهنگساز با شهامتی مبارزاتی آهنگش را تقدیم کرده است به غلامحسین ساعدی و او برای آنکه در آن تقدیم نامچه دکاتیری کم نیاورد صدایش را تقدیم کرده است به «دکتر صلحیزاده» که آن روزها مشهورترین پزشک ترک اعتیاد بود. زهی تسخر! که او زد بر بنیان آن باورهای بی گوهر. پیش از این گفتم که در تمام دهه پنجاه شاهد تک لحظههایی از لحظات ماهیت هستی او بودم. از مرور لحظات میگذرم و به سال شصت، سال باور جداییها میرسم. همان سالی که زندگی حکم انجماد همه ما را جاری کرد و فهمیدیم که بهتر است سرمای زمستان خاموشی را تقسیم نکنیم. هرکس بار انزوای خودش را صبورانه بر دوش کشید؛ ولی در جمع ما حیرت وی از صبوریاش وسیعتر بود که چرا؟ چرا هیچکس او را نمیشناسد؟ نمیشنود؟ به جا نمیآورد؟ چرا شنوندگان و پذیرندگان و تأییدکنندگان پیشین اصرار دارند که او را نشنوند؟ به عنوان مثال «وحدت» سرود سنگرهای خیابانی سال ۵۷ شد. مگر ممکن است طنین صدای او در شبانگاهان سنگرهای خیابانی فراموش شده باشد؟ ولی شده بود. این ناممکن اتفاق افتاده بود و او نمیتوانست برای «سرود وحدت» مجوز پخش بگیرد. مسئولان اداره موسیقی همان سنگریان سال ۵۷ دیگر او را نمیشناختند، نمیخواستند «وحدت» را بشنوند و وی از این امتناع سخت، این برخوردهای یخین، دچار سرسام شده بود. یک بار از او پرسیدم که: «چه میگوید؟ آن سنگرنشین امروز مدیر شده؟» و او با زهر خندی گفت: «میگوید: (ح) جیمی کلمه ترجیع ترانه را غلط تلفظ کردهای» و عکسالعمل فرهاد کسی که عربی را با فصاحت حرف میزد و حتی خرده نیز بر ترجمه قرآن میگرفت چه میتوانست باشد؟»
۱۳۹۴/۰۶/۱۰ ۰۹:۱۵:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]
صفحات پیشنهادی
آموزش و پرورش زيربناي همه تحولات و پيشرفتهاي کشوراست
۷ شهريور ۱۳۹۴ ۱۳ ۲۳ب ظ آموزش و پرورش زيربناي همه تحولات و پيشرفتهاي کشوراست موج- معاون امور مجلس رئيسجمهور در مراسم افتتاح 141 کلاس درس گفت طرح رتبهبندي معلمان نيز با وجود همه دشواريها آماده و تصويب شد که مهر امسال يا شايد قبل از آن عملياتي ميشود به گزارش خبرگزاري موجهمه این دردسرها عواقب کوتاهی شماست
دوشنبه های داستان همه این دردسرها عواقب کوتاهی شماست خبرگزاری پانا دنیا برای لحظه ای سیاه شد و ناگهان میان موجی از سفیدی غرق شدم ۱۳۹۴ دوشنبه ۹ شهريور ساعت 12 49 چند بار دکمه سه را زدم آسانسور کار نمی کرد تا برسم بالا نفسم به شماره افتاد گوشه اتاق سنگینی نگاه پسربچه ای که یخواهر محترم، خدا همه گناهان تو را بخشید!
مقام والای مادری خواهر محترم خدا همه گناهان تو را بخشید آیا میدانی وقتی مادری نوزاد خود را بزرگ کرده و آن نوزاد از شیر گرفته شد فرشتهای میآید و خطاب به مادر میکند و به گزارش جام نیوز فرزند آوری و تربیت کودک در دین مبین اسلام جایگاه ویژه ای را دارد چرا که با تربیت خوب فما همه مديون فجر و انقلاب هستيم
ما همه مديون فجر و انقلاب هستيم سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در نشست خبري با اصحاب رسانه ضمن بزرگداشت ياد و خاطره شهيدان رجايي و باهنر و با اعلام اينكه مقابله با محصولات فرهنگي مسموم و مضر و حمايت از محصولات ايراني و منطبق با شعارهاي امام و انقلاب مورد توجه جدي مسئولان فرهنگرضایت سیامک صفری از کریم سگدست/ همه سکانسهایم دیدنی است
یادداشت مهمان رضایت سیامک صفری از کریم سگدست همه سکانسهایم دیدنی است شناسهٔ خبر 2895980 - چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۰ ۰۴ هنر > رادیو و تلویزیون سیامک صفری در یادداشتی درباره حضور خود در مجموعه دندون طلا یادداشتی نوشته و در آن آورده است که همه سکانسهای بازیاش دیدنی و خهمه باسوادها در یک قاب
همه باسوادها در یک قاب شناسهٔ خبر 2896140 - چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۶ ۵۸ مجله مهر > دیگر رسانه ها کاربران شبکههای اجتماعی با اشتراکگذاری این عکس نوشتهاند عکس باحالیه اسماشونو تو معادلهها روابط و قوانینی که تو درسهامون خوندیم شنیدیم خبرگزاری خیرآنلاین نوشت  نیما نادری در گفت و گو با فارس همه می خواهند بدانند سرنوشت «سیاوش مشرقی» چه می شود/ «تعبیر وارو
نیما نادری در گفت و گو با فارسهمه می خواهند بدانند سرنوشت سیاوش مشرقی چه می شود تعبیر وارونه یک رویا کلاس فوق تخصصی بودبازیگر نقش سیاوش مشرقی در مجموعه تلویزیونی تعبیر وارونه یک رویا گفت این روزها مخاطبان سریال با دیدن من می خواهند بدانند که چه سرنوشتی در انتظار سیاوش مشرقی استمجموعه داستان «کاش زیر همه برفها بنفشه بود» منتشر شد
مجموعه داستان کاش زیر همه برفها بنفشه بود منتشر شدکتاب کاش زیر همه برفها بنفشه بود اثر مژگان بابا مرندی و تصویرگری کمال طباطبایی از سوی انتشارات سروش به بازار نشر عرضه شد به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس کتاب کاش زیر همه برفها بنفشه بود اثر مژگان بابا مرندی و تهمکاری همه جانبه شبکه مستند با جشنواره بین المللی «محمد (ص) پیامبر صلح»
همکاری همه جانبه شبکه مستند با جشنواره بین المللی محمد ص پیامبر صلح در دیدار مدیر شبکه مستند با دبیر جشنواره بین المللی فیلم محمد ص پیامبر صلح قرار بر این شد که شبکه به پخش تیزر و راه اندازی یک برنامه تلویزیونی مرتبط با جشنواره اقدام کند به گزارش جوان به نقل از روابط عمهمه کمدین ها در خندوانه
همه کمدین ها در خندوانه گروهبندی کمدینهای مسابقه بیسابقه ایستاده باطنز خندوانه با حضور اکبر عبدی صورت گرفت باشگاه خبرنگاران خادمین عزیز حرم امام رضا ع شب گذشته به مناسبت تولد این امام بزرگوار از شادی خندوانه بهرهمند شدند و در واقع این شادی به آنها تقدیم شد از ابتدای برنام-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها