تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834905048
اولین فیلم تروریستی تاریخ سینما چه بود؟
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
سینمای ترور در ایران و جهان؛
اولین فیلم تروریستی تاریخ سینما چه بود؟
اگر واژه ترور را به معنای وحشت بگیریم و فیلمهای این نوع سینما را تبارسنجی نماییم، میتوانیم ردپای آن را از نخستین روزهای سینما و در همان فیلمهای صامت پیدا کنیم.
به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، در سال 1950 فیلمی در سینماهای آمریکا اکران شد که در آن یک بیگانهی غیرآمریکایی بیماری طاعون را در شهر نیواورلئان شیوع میدهد و توسط یک گنگستر سابقهدار به نام «بلاکی» و همدستش «فیچ» به قتل میرسد، درحالیکه خود بلاکی مبتلا به طاعون شده و مانند یک بمب مخرب رواج ویروس در شهر میچرخد. در اینجا پلیسی به نام «سروان وارن» و دکتری به نام «کلیتن رید» که متوجه طاعون شدهاند به همراه فیچ برای یافتن بلاکی و قرنطینه کردن وی تلاش میکنند. این فیلم که «وحشت در خیابانها» نام داشت توسط «الیا کازان»، فیلمساز معروف آمریکایی ساخته شد که در همان سالها در جریان مککارتیسم، بسیاری از همکارانش را لو داده بود. فیلمی که میتواند بهطور کامل پدیدهی ترور و وحشت از نگاه هالیوود را در جامعهی آمریکایی معنی نماید؛ یک بیگانه ویروسی مرگبار را در جامعهی آمریکا سرایت داده است، یک گنگستر او را به قتل میرساند و حالا بهعنوان ضدقهرمان در معرض خطر است.
نکتهی جالب این است که این فیلم در آستانهی یکی از تروریستیترین وقایع تاریخ آمریکا و جهان یعنی مککارتیسم به نمایش درآمد که بسیاری از آزادیخواهان و فیلمسازان و هنرمندان آمریکایی را به بهانهی مخالفت با سیستم سرمایهداری ایالات متحده، پای میز محاکمه کشاند، به زندان انداخت و یا از آمریکا تبعید کرد. فیلمسازانی مانند «چارلی چاپلین»، «مارتین ریت»، «درک بوگارد» و... .
کازان، فیلمسازی بود که خود در جریان مککارتیسم، با ژنرال مستبد و دیکتاتور آمریکایی همکاری بسیاری داشت به گونهای که حتی سالها بعد وقتی میخواستند از کازان در مراسم اسکار تقدیر کنند، عملکرد او در جریان مککارتیسم فراموش نشده بود و برخی فیلمسازان در سالن کداک تئاتر به این تقدیر اعتراض داشتند.
اولین فیلم تروریستی تاریخ سینما
قتل، کشتن، ایجاد وحشت، غارت و دزدی و راهزنی (که همهی این واژهها میتواند به معنای ترور باشد) در سینمای غرب و بهویژه هالیوود، یکی از محوریترین دستمایههای دراماتیک بوده و هست و در بیشتر ژانرهای سینما نیز اعم از وسترن، گنگستری، ملودرام، کمدی، علمی-افسانهای، هراس، انیمیشن و... ظاهر شده است. از سویی سینمای غرب، بر اساس اسطورههای یونان باستان و متون کلاسیک (که آنها را اسلاف خود میدانند) همان 36 وضعیت نمایشی معروف را برای خود قائل است (همان 36 وضعیت نمایشی که «ژرژ پولتی» آن را به رشتهی تحریر درآورده و امروزه از متون ثابت اغلب دانشکدههای هنرهای نمایشی در سراسر دنیا و متأسفانه کشور ماست). از این 36 وضعیت نمایشی، حدود 20 وضعیت بهطور مستقیم و 9 وضعیت بهطور غیرمستقیم به قتل و خشونت و راهزنی (یعنی مجموعهای که میتواند عنوان تروریسم به خود بگیرد) ارتباط دارد.
از سوی دیگر، بنیاد جامعهی غرب –بهویژه آمریکا- بر مبنای خشونت شکل گرفته؛ از همان زمان که فاتحان قارهی نو با نسلکُشی بومیان و سرخپوستان سعی کردند تا حاکمیت خود را بر این قاره تحقق بخشند و سرزمین آنها را تیول مشتی دزد دریایی و غارتگر اقیانوسها گردانند تا برقراری بردهداری به قیمت کشتار و بیخانمانی بیش از 200 میلیون سیاهپوست از جنگهای خشونتبار شمال و جنوب و تا لحظه لحظهی تاریخ این امپراتوری سلطه که سرشار از جنایت و خشونت است و به انحاء مختلف در سینمایش نیز نمود و بروز پیدا کرده است.
فاتحان قارهی نو، پس از نسلکشی بومیان و سرخپوستان، بر سر زمین و آب و طلا به جان هم افتادند و فردی و گروهی به قتل و غارت و کشتار همنوعان خود برآمدند، به حقوق و قلمرو و شخصیت یکدیگر تجاوز کردند و این تجاوز و غارت و ستمکاری به صورت یک نوع سبک زندگی در غرب درآمد و از همین رو بود که آن سرزمین را «غرب وحشی وحشی» نامیدند. در واقع خشونت و تروریسم را میتوان در رگ و پی و بند بند و سلول سلول جامعهی غرب صلیبی/صهیونی یافت.
در این غرب وحشی وحشی، افرادی با عنوان وسترنر حکم میراندند که خود را ورای هر قانون و قاعده و اصولی فرض میکردند و اگر قانونی هم وضع میشد، قانون مندرآوردی همان وسترنرها بود. در واقع میتوان اولین تروریستهای عصر جدید را همین وسترنرها دانست.
از همین روی، نخستین فیلم تروریستی تاریخ سینما، اولین فیلم وسترن این تاریخ یعنی اثر معروف «ادوین اس پورتر» در سال 1902 به نام «سرقت بزرگ قطار» است که در آن گروهی راهزن با ایجاد وحشت و ترور، دست به سرقت قطاری میزنند. ماجرایی واقعی که یک سال قبل از ساخت فیلم، توسط «رابرت لیروی پارکر» و «هری لنگ» در غرب آمریکا اتفاق افتاده بود. آن دو بعدها به نامهای «بوچ کاسیدی» و «ساندنس کید» معروف شدند. «جرج روی هیل» نیز در سال 1969 فیلمی دربارهی این دو راهزن ساخت به نام «بوچ کاسیدی و ساندنس کید» با بازی «رابرت رد فورد» و «پل نیومن». در حالی که پیش و پس از آن هم، دهها فیلم دربارهی دو راهزن فوق ساخته شده بود. در واقع بوچ کاسیدی و ساندنس کید، اولین تروریستهای تاریخ هستند که بر پردهی سینما نقش بسته و تصویر مثبت و دلنشینی از اعمال آنها به نمایش درمیآید.
راهزنی و سرقت و کشتار و ایجاد وحشت در قطارها و دلیجانها و بانکها، همگی در عرف جامعهشناسی اعمالی تروریستی محسوب میشوند و در طول تاریخ، همواره کسانی که به این اعمال دست یازیدهاند، تروریست خوانده شده و نکوهش شدهاند. اما وقتی این تروریستها در شکل و شمایل وسترنر و کابوی و اسطورههای فرهنگ آمریکایی قرار میگیرند، رنگ و بوی قهرمان مییابند و بهصورت مثبت بر پردهی سینما نقش میبندند.
فیلم سرقت بزرگ قطار را میتوان سرآغاز ژانر وسترن به شمار آورد؛ ژانری که از دیرپاترین ژانرهای سینمایی محسوب میشود. داستان این فیلم از رایجترین قصههای فیلمهای وسترن در طی سالیان دراز قرار گرفت. همواره بانکها، قطارها یا دلیجانهایی با پول یا اشیاء گران قیمت یا افراد معروف مورد هجوم یاغیان و دزدان و راهزنان و در واقع تروریستها قرار میگرفت و همین موضوع، دستمایهی قصههای متفاوت و مختلف واقع میشد.
وسترن؛ نخستین پردهی نمایش تروریسم
درواقع میتوان ژانر وسترن را اولین و مهمترین گونهی سینمایی دانست که در آن ترور و تروریسم نمایش داده شده و البته در شکل و شمایلی دوست داشتنی و دلپذیر به مخاطب القاء میشود. ژانری که اصیلترین ژانر آمریکایی سینما به شمار میرود، درواقع بنیاد تاریخ سینما بر مبنای ترور و وحشت و کشتار گذاشته شده که محبوبترین قهرمانهایش، مشتی تروریست هستند که جز قتل و غارت و انتقام یا ایجاد رعب و وحشت، منشاء عمل دیگری نبودند.
تماشاگران قدیمی سینما، حتماً بسیاری از نامهای این وسترنرها را به خاطر دارند. قهرمان (وسترنر، کابوی یا بهقول آن روزها آرتیسته که در واقع تروریتی بیش نبود) بر پرده سینما چنان غوغایی به راه میانداخت که همه را علاقهمند و شیفتهی خود میساخت، تا جایی که طرفدارانشان سالها با فیلمها و داستانها و خاطرات آنها زندگی میکردند؛ وسترنرهایی مانند «بیلی دِکید»، «ریچارد دیکس»، «جوزی ولز»، «جسی جیمز»، «فرانک جیمز»، «دانیل بون»، «رینگو کید» و... .
یاغیان و راهزنان، محبوبترین قهرمانان وسترن محسوب میشدند. Out low (خارج از قانون یا یاغی) بهترین عنوانی بود که در فیلمهای وسترن یافت میشد و حتی چندین فیلم با همین عنوان تولید شد که معروفترین آنها ساختهی «هاوارد هیوز» و «هاوارد هاکس» در سال 1943 بود.
آنها هفتتیرکشهای حرفهای بودند که حتی برای محافظت از شهر و بانک و یا شکار یاغیان دیگر به استخدام درمیآمدند، مزد میگرفتند و وظیفهی قتل و ترور را به عهده میگرفتند. مثلاً «کید شیلین» یا «تیم استران» (با بازی لی ماروین) در فیلم «کت بالو» (الیوت سیلورستاین، 1965) هفتتیرکشی حرفهای است که به استخدام دختر یک مزرعهدار درآمد تا انتقام قتل پدرش را بگیرد. چنین ماجرایی در فیلمهای متعدد دیگری نیز تکرار شده که معروفترین آنها، «شهامت واقعی» است. فیلمی که یک بار در سال 1969 توسط «هنری هاتاوی» جلوی دوربین رفت و یک بار هم در سال 2010 توسط برادران «کوئن». در این فیلم، یک هفتتیرکش حرفهای به نام «روستر کاگبرن» به استخدام دختر نوجوانی درمیآید تا انتقام خون پدرش را بگیرد. در فیلم هنری هاتاوی، «جان وین» نقش روستر کاگبرن را بازی کرده است که به خاطر آن، تنها اسکار دوران بازیگریاش را نیز دریافت نمود.
البته برخی از این هفتتیرکشها گاهی نقشی دو جانبه مییافتند و از هر دو طرف ماجرا پول میگرفتند و دست آخر، کسی را میکشتند که پول کمتری میداد! مثل کاراکتر «بد» در فیلم «خوب، بد، زشت» (سرجئو لئونه، 1961) که وقتی رفت تا دستمزدش را از کسی که برای قتلی استخدامش کرده بود، بگیرد، پس از دریافت پول او را کشت، چون طرف دیگر قرارداد، پول بیشتری داده بود! نکتهی قابل تأمل اینکه در فیلم خوب، بد، زشت، حتی کاراکتری که عنوان «خوب» را دارد و قهرمان فیلم و بهاصطلاح آرتیسته به شمار میرود (با بازی کلینت ایستوود)، همدست کاراکتر «زشت» است (که به قتل و غارت میپرداخت و قراردادش با «زشت» این بود که در مقابل دریافت سهمی از سرقتهای او، وقتی دستگیر شد و پای چوبهی دار رفت، طناب دارش را با گلوله بزند و نجاتش بدهد!) یعنی درواقع کاراکتر مثبت فیلم هم، خود یک تروریست تمام عیار به شمار میآید!
در فیلم «حرفهایها» (ریچارد بروکس، 1966) نیز 4 اجیر شده (برت لنکستر، وودی استراد، رابرت رایان و لی ماروین) که برای بازگرداندن همسر ظاهراً دزدیده شدهی یک مزرعهدار، لشکرکشی میکنند، وقتی متوجه میشوند که خود آن زن با عشق دومش گریخته، احساساتی شده و در مقابل همان مزرعهدار میایستند!
حتی آنان که بعدها خود بهاصطلاح مرد قانون شدند و نخستین قانونگذاران غرب وحشیِ وحشی به شمار آمدند، زمانی راهزن و یاغی بودهاند و حتی در زمان قانونمداریشان هم بنا بر مصالح خود و آنان که هزینههایشان را تأمین میکردند، حکم صادر مینمودند. نمونهی معروفش قاضی «رویبین» بود که دو فیلم «وسترنر» (ویلیام وایلر، 1940) و «زندگی و دوران قاضی رویبین» (جان هیوستن، 1972)، مهمترین آثاری بودند که در سینمای آمریکا دربارهی این شخصیت تاریخی ساخته شدند. رویبین، در ابتدا یک گاو دزد بود اما بعد در تگزاس قاضی خودخواندهای شد و با ایجاد رعب و وحشت و قتل و کشتار مخالفین خود، قانون خود را بر آن منطقه حاکم ساخت. بر اساس همان قانون خودنوشته، بسیاری از املاک مردم را تصاحب کرد و بسیاری را نیز به چوبهی دار سپرد.
حتی برخی وسترنرها که به استخدام قانون درمیآمدند تا بهاصطلاح قانون را در مورد یاغیان اجرا نمایند، خود سابقهای مملو از شرارت و خشونت و قتل و ترور داشتند. برای مثال «پاتریک فلوید» یا همان «پت گارت» معروف که با کشتن «ویلیام بانی» یا همان بیلی دِکید مشهور شد، یکی از یاغیان و آدمکشان نیومکزیکو بود و از همه جذابتر، «جان اچ هالیدی» یا همان داک هالیدی بود که همواره او را در کنار یکی از قهرمانان اسطورهای آمریکا یعنی «وایات ارپ» به خاطر داریم که در جدال معروف اوکی کرال شرکت داشت. داک هالیدی که خود یک پزشک بود، پس از کشتن دو سیاهپوست در سال 1870 به دالاس گریخت و در آنجا مقیم قمارخانهها شد. با کشتن فرد دیگری که او را در قمار به تقلب متهم کرده بود به جاکز بورو فرار کرد و در آنجا نیز سربازی را به قتل رساند و باز هم متواری شد و این بار به دنور رفت که در آنجا هم نزاع و آشوب به راه انداخت و در نتیجه راهی تومبستون شد و با وایات ارپ آشنا شد. ملاحظه میفرمایید که داک هالیدی حداقل تا قبل از دیدار با وایات ارپ، یک تروریست به تمام معنا بوده ولی فیلمهای متعددی (حدود 55 فیلم و سریال و یک بازی کامپیوتری) که دربارهی او و وایات ارپ ساخته شد، همگی از وی تصویر مثبت و شخصیتی قانونمدار و انسانی به نمایش گذاردهاند؛ از فیلم «قانونی برای تومبستون» ساختهی «دبلیو بی ایسون» و «باک جونز» در سال 1937 و «کلمانتین عزیزم» ساختهی «جان فورد» در سال 1946 گرفته تا «جدال در اوکی کرال» ساختهی «جان استرجس» در سال 1957 که «کرک داگلاس» نقش داک هالیدی را بازی میکرد و تا فیلمهایی مانند «وایات ارپ» (لارنس کاسدان، 1944) و «تومبستون» (جرج پی کاسماتوس، 1993) و تا فیلم «وقتی خدای توفان میراند» ساختهی «مایکل پریس» که قرار است اواخر همین امسال به اکران عمومی درآید.
کار تروریستهای وسترنر در سینمای آمریکا به آنجا رسید که در فیلمها میکشتند تا فقط کشته باشند و از این کشتارهای پیدرپی به تعبیر برخی منتقدان، بعضی فیلمسازان صحنههای بهاصطلاح شاعرانه هم در میآوردند! همانند «سام پکینپا» در فیلم «دار و دستهی وحشی» یا «این گروه خشن» که در سال 1969 ماجرای گروهی هفتتیرکش و ششلول بند حرفهای را روایت میکرد که برای هریک از عملیات خود، قتل و کشتار فراوان با سر و صدای زیاد به راه میانداختند، چه در هنگام سرقت بانک و چه وقتی به یک ژنرال یاغی مکزیکی کمک میکردند.
این نوع کشتار در سالهای بعد، فیلمهای سادیستیکی را در سینمای آمریکا به دنبال آورد که تماشاگرانش برای گروهها یا زوجهای یاغی که دیوانهوار به قتل و غارت میپرداختند در سالنهای سینما سوت میزدند و هورا میکشیدند؛ کسانی مثل «بانی پارکر» و «کلاید بارو» در فیلمی به کارگردانی «آرتور پن» در سال 1967 به نام «بانی و کلاید» که «الیور استون» مشابه آن را با نام «قاتلین بالفطره» در شکل و شمایلی دیوانهوارتر در سال 1994 بر پردهی سینماها برد. در این فیلم زوجی به نامهای میکی و مالوری، عملیات دیوانهوار ترور و ایجاد وحشت را انجام میدادند.
در واقع این زوجها ادامه پدیدهای بودند که از همین سینمای وسترن و یاغیها و عصیانگران سر برآورده بودند و بهاصطلاح به آنها «ضد قهرمان» میگفتند. پس از مدتی این ضد قهرمانها در سینمای غرب و آمریکا به صورت یک اسطوره مطرح شد.
ضد قهرمانان، یعنی آنها که قانون میشکستند و قواعد را بیشتر بههم میریختند و قلدرتر بودند (مثلاً در هفتتیرکشی سریعتر یا در درگیریها، بزنبهادرتر بودند) محبوبیت بیشتری یافتند و هنگامی این محبوبیت بیشتر شد که این درگیریها به خودویرانگری یا خودکشی ناگزیر میانجامید. به این معنا، آنها که عمری در جوامع مختلف ترس و وحشت ایجاد کرده بودند و انسانهای بسیاری را کشته بودند، در یک حرکت سامسونوار، خود را در معرض گلوله قرار میدادند زندگی خویش به اتمام میرساندند اولین کاراکترهای این جریان، همان وسترنرهای قانونشکن بودند. کاراکترهایی مانند بیلی دِکید که مثلاً در «تیرانداز چپ دست»، دست به ویرانگری زد و با هفتتیر خالی خود را در معرض گلولههای جایزه بگیرانش قرار داد و چنین وانمود کرد که اسلحهاش پر است، یا «آلن دلون» در فیلم «سامورایی» ساخته-ی «ژان پییر ملویل» که همین سرنوشت را داشت. اخیرتر از آن، «ژان رنو» در فیلم «لئون» یا «حرفهای» ساختهی «لوک بسون» در سال 1994 که البته در این فیلم ضدِ قهرمان یا همان لئون که قاچاقچیان بزرگ و جنایتکاران را میکشت، به خاطر نجات جان دختر نوجوانی که خانوادهاش را از دست داده بود، خود را قربانی کرد.
در واقع از همان سالهای اولیهی سینما، با سری فیلمهای «برانکو بیلی» و «تام میکس» و تولد سینمای وسترن، تروریستها قهرمانان ناجی بشر معرفی شدند. در چنین شرایطی بود که سینمای ترور در قلب سینمای جهان -که بخش اعظم آن از هالیوود تأمین میشد- به وجود آمد و تا همین امروز از مهمترین و اصلیترین ژانرهای سینمایی بهشمار میرود.
در یکی از صحنههای فیلم «زینهای شعلهور» در سال 1974، «مل بروکس» مجموعهای از قهرمانان این سینما را در هجو سینمای وسترن یک جا جمع کرده است؛ در صحنهای که کلانتر قلابی شهر برای مقابله با مهاجمین افرادش را خبر میکند، فریاد میزند: همهی راهزنان، دزدان، غارتگران، باجگیرها، بانکزنها، قاتلین، مزدورها، جنایتکارها، احمقها، شرورها، بد سابقهها، قاچاقچیها، الواطها، اسب دزدها و... بیایند برای کمک! به نظر میرسد در این صحنه، همهی خصوصیات وسترنرها بیان شده است و آیا این خصوصیات همان ویژگیهای تروریستها نیست؟
سینمای گنگستری؛ ترویستهای رسمی
اگر تروریسم کابویها و وسترنرها در اجتماعات غیرشهری شکل گرفت و رشد کرد و یاغیان وسترنر، از ناکجاآباد میآمدند و به ناکجاآباد میرفتند، دومین گروه از فیلمهایی تروریستی تاریخ سینما، بیپروا انواع و اقسام تروریسم شهری را در جوامع دههی 30 آمریکا به نمایش گذاشتند و به ژانر گنگستری معروف شدند. گروههای تروریستی که بهطور رسمی در شهرهایی مانند شیکاگو و نیویورک و... برای خود دم و دستگاه عریض و طویلی درست میکردند، باج میگرفتند، مواد مخدر و مشروبات الکلی قاچاق میکردند، با گرفتن پول، به عنوان آدمکش قراردادی استخدام میشدند و بر سر قلمروها و انحصارات قاچاق با گروههای مشابه درگیری پیدا میکردند. ایجاد وحشت و قتل و غارت و به آتش کشیدن اماکن و مراکز عمومی و کشتار مردم بیگناه، کمترین اعمال تروریستی بود که این گروههای مافیایی انجام میدادند و سینمای هالیوود یکی از اصلیترین ژانرهای سینمایی و گروهی از قویترین آثار خود را به همین تروریستهای جدید و شهرنشین اختصاص داد.
فیلمهایی مانند «دشمن مردم» (ویلیام ولمن)، «سزار کوچک» (مروین لروی) و «صورت زخمی» (هاوارد هاکس) که همگی در اوایل دههی 30 ساخته شدند و به نمایش درآمدند، نخستین آثار این ژانر به شمار میآیند. شخصیتهای اصلی این فیلمها اگرچه هریک بیرحم و خشن و سنگدل بودند و حتی نزدیکترین افرادشان را هم از دم تیغ میگذراندند اما به گونهای بر پردهی سینما به تصویر کشیده میشدند که بهشدت جلب نظر کرده و به عنوان نمادی از قدرت و شجاعت و عظمت به تماشاگر القاء میگردیدند. از همین روی تروریستها برای مخاطب به صورت کاراکترهایی سمپاتیک درآمدند که حتی مرگشان ترحم برانگیز جلوه میکرد. مثلاً در سکانس آخر فیلم «صورت زخمی» که تونی لامونته به محاصرهی پلیس درمیآید، پس از همهی جنایاتی که انجام داده، وقتی هدف رگبار گلولههای پلیس قرار میگیرد، صحنهها و نماها به شکلی چیده میشوند که احساس ترحم تماشاگر را برمیانگیزد. به این ترتیب، حتی بیرحمترین تروریستهای تاریخ سینما نیز برای تماشاگران آن دوست داشتنی تصویر شدند.
در سالهای بعد نیز ساخت این گونه فیلمها ادامه یافت و تعدادی از شاخصترین آثار تاریخ سینما، نمایشگاه چهرههای مثبت از این تروریستهای رسمی شدند. از جمله سهگانهی «پدر خوانده»، برگرفته از رمان «ماریو پوزو» و ساختهی «فرانسیس فورد کوپولا» که در سالهای 1972 و 1974 و 1990 ساخته شدند و جوایز متعددی را نصیب سازندگان کردند. فیلمهایی که سالها هم از سوی منتقدان و فیلمسازان و نشریات، به عنوان برترین فیلمهای تاریخ سینما شناخته شدند.
در همین راستا، حتی تعدادی اثر کمدی هم جلوی دوربین رفت و شمایل دلچسبی از تروریستهای گنگستر در اذهان باقی گذاشت؛برای مثال میتوان به فیلم «جیبی پر از معجزه» یا «معجزهی سیب» آخرین ساختهی «فرانک کاپرا» در سال 1961 اشاره کرد که در آن «گلن فورد» در نقش یکی از رؤسای گنگسترهای شهر، آدم خیّر و مهربان و انسان دوستی نشان داده شد که برای بر ملا نشدن دروغ مصلحتی یک پیرزن سیب فروش به دخترش، ناگزیر از اجرای یک نمایش دروغین گردید.
سینمای گنگستری هنوز هم از تولیدات مهم هالیوود بهشمار میآید که برخی سالهای اخیر جایزهی اسکار را نیز از آن خود کرده که از آخرینِ آنها میتوان به فیلم «مردگان» در سال 2007 اشاره کرد که بالأخره پس از سالها، اسکار بهترین کارگردانی را نصیب «مارتین اسکورسیزی» کرد. / مجله نقد سینما
۰۸/۰۶/۱۳۹۴ - ۰۸:۲۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]
صفحات پیشنهادی
فیلمبرداری اولین پروژه سلفی سینمای جهان به پایان رسید
فیلمبرداری اولین پروژه سلفی سینمای جهان به پایان رسید خبرگزاری پانا فیلمبرداری فیلم سینمایی گاهی به کارگردانی محمدرضا رحمانی و تهیهکنندگی امیر پورکیان به پایان رسید ۱۳۹۴ سه شنبه ۳ شهريور ساعت 13 25 به گزارش سرویس فرهنگی پانا «گاهی» سومین فیلم بلند سینمایی محمدرضطی چند روز گذشته فیلمبرداری اولین پروژه سلفی سینمای جهان به پایان رسید
طی چند روز گذشتهفیلمبرداری اولین پروژه سلفی سینمای جهان به پایان رسیدفیلمبرداری فیلم سینمایی گاهی به کارگردانی محمدرضا رحمانی و تهیهکنندگی امیر پورکیان به پایان رسید به گزارش خبرگزاری فارس گاهی سومین فیلم بلند سینمایی محمدرضا رحمانی پس از دلخون و ستایش به حساب میآید کهبازی فریبرز عرب نیا در اولین فیلم سلفی سینمایی ایران
فیلمبرداری فیلم سینمایی گاهی به کارگردانی محمدرضا رحمانی و تهیهکنندگی امیر پورکیان به پایان رسید فریبرز عرب نیا گاهی سومین فیلم بلند سینمایی محمدرضا رحمانی پس از دلخون و ستایش به حساب میآید که به نوعی هم متفاوت ترین تجربه کارگردانی او به شمار میرود و طی چند روز گذشته فاولین مرحله داوری هفدهمین جشن خانه سینما به پایان رسید
اولین مرحله داوری هفدهمین جشن خانه سینما به پایان رسید شناسهٔ خبر 2895163 - سهشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۲ ۴۶ هنر > سینمای ایران اولین مرحله داوری تخصصی فیلم های بلند سینمایی هفدهمین جشن خانه سینما به پایان رسید به گزارش خبرگزاری مهر در آخرین شب داوری فیلم های بلند سینمایی هفدهبا حضور رییس سازمان سینمایی اولین مرحله داوریهای هفدهمین جشن خانه سینما به پایان رسید
با حضور رییس سازمان سینماییاولین مرحله داوریهای هفدهمین جشن خانه سینما به پایان رسیددر آخرین شب داوری فیلمهای بلند سینمایی هفدهمین جشن خانه سینما دکتر حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی در کنار داوران این بخش حضور پیدا کرد به گزارش خبرگزاری فارس در شامگاه دیروز اولین مرحله دامروری بر برترینهای تاریخ سینما/۳ عظیمترین لوکیشنهای تاریخ سینما/از 40 هزار تن ماسه سفید برای «بن هور» تا 22
مروری بر برترینهای تاریخ سینما ۳عظیمترین لوکیشنهای تاریخ سینما از 40 هزار تن ماسه سفید برای بن هور تا 22 میلیون گالون آب برای تایتانیک همه علاقهمندان سینما فیلمهای بزرگ را به واسطه عناصر مختلفی میشاسند اما شاید کمتر کسی بداند که برای ساخت بن هور 40 هزار تن ماسه سفید ازمروری بر مهمترین اخبار سینمایی هفته از حذف نام«فجر» تا استقبال بی نظیر از فیلم «محمدرسول الله(ص
مروری بر مهمترین اخبار سینمایی هفتهاز حذف نامفجر تا استقبال بی نظیر از فیلم محمدرسول الله ص از تهدید منتقدان حذف نام فجر توسط ایوبی تا نامه ابوالقاسم طالبی به رئیس جمهور و استقبال پر شور مردم از اکران محمد رسوال الله ص را می توان از مهمترین رخدادهای سینما در هفته ای که گذشت دانپایان اولین مرحله داوریهای جشن خانه سینما
سهشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۲ ۲۷ اولین مرحله داوری تخصصی فیلم های بلند سینمایی شامگاه 2 شهریور ماه به پایان رسید به گزارش ایسنا روابط عمومی هفدهمین جشن خانه سینما ضمن اعلام خبر فوق افزود در آخرین شب داوری فیلمهای بلند سینمایی هفدهمین جشن خانه سینما دکتر حجت اله ایوبی رئیس سازماناولین آمار رسمی فروش فیلم محمدرسول الله (ص) اعلام شد
اولین آمار رسمی فروش فیلم محمدرسول الله ص اعلام شد اکران فیلم سینمایی محمدرسول الله ص به کارگردانی مجید مجیدی از روز گذشته پنجشنبه ۵ شهریور در سینماهای تهران و شهرستانها آغاز شد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت به گزارش ایلنا این فیلم در اولین روز نمایش فیلم محمد رسول الله«ژاک اودیار» اولین فیلم انگلیسی زبانش را میسازد/فیلمی وسترن با بازی بازیگر نامزد اسکار
ژاک اودیار اولین فیلم انگلیسی زبانش را میسازد فیلمی وسترن با بازی بازیگر نامزد اسکارژاک اودیار فیلمساز فرانسوی برنده نخل طلا گفت پروژه بعدیام یک فیلم وسترن است که اولین فیلم انگلیسی زبان کارنامه کاریام نیز محسوب میشود به گزارش خبرنگار فارس ژاک اودیار فیلمساز فرانسوی-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها