واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بررسي و نقد كتاب جايگاه اماكن زيارتي در توسعة گردشگري ايران معرفي اجمالي اثر مذكور (1)داراي شش فصل است: فصل اول: مفاهيم و ابعاد گردشگري (9ـ49)؛ فصل دوم: روند توسعة گردشگري در ايران وجهان (52ـ93)؛ فصل سوم: مديريت اماكن زيارتي در ايران (99ـ135)؛ فصل چهارم: گردشگري زيارتي در ايران (137ـ166)؛ فصل پنجم: اماكن زيارتي (168ـ203)؛ فصل ششم: راهبردهاي توسعة گردشگري زيارتي در ايران (214ـ223) نقد اثر تا آنجايي كه نگارندة اين سطور مطلع است، اين اثر اولين نگاشتة تخصصي در حوزة گردشگري مذهبي به زبان فارسي است؛ از اين رو بايد بسياري از لغزشهاي مؤلف را ناديده گرفت، با اين حال نكاتي چند به نظر ميرسد كه تذكر آنها خالي از فائده نيست. اين تذكرات را در دو بخش تذكرات كلي وتذكرات جزئي در ادامه ذكر ميكنيم. منظور از تذكرات كلي، ذكر لغزشهايي است كه در سرتاسر كتاب به چشم ميخورد بر خلاف تذكرات جزئي. تذكرات كلي 1ـ شيوة ارجاع به منابع در اين اثر به سبك دايرة المعارفها ومقالههاست. مثلاً در ص10 آمده است: »در فرهنگ لغت، گردشگري را بايد در اقطار عالم سفر كردن به منظور شناخت و آگاهي دانست. )معين، 1370(«، كه مؤلف ميبايست در پاورقي، نخست نام كتاب را ذكر ميكرد، سپس شمارة جلد، ودر آخر شمارة صفحة منبع مورد نظر. اين اشكال در سرتا سر اثر ديده ميشود. براي نمونه رك: ص11، ص19، ص20، و ... 2ـ بسياري از مباحث اين اثر چندان به موضوع اصلي )يعني نقش اماكن زيارتي در گردشگري( ارتباط ندارد، بلكه بيشتر به رودهدرازي وتفصيل بدون فائده ميماند. از جملة اين مباحث ميتوان به اين موارد اشاره كرد: الف. نمودارها و جدولهايي كه در ص87 ـ 98 آمده است. ب. نموداري كه دربارة ساختار تشكيلات سازمان گردشگري كشور كانادا آمده است (ص111). ج. نموداري كه دربارة ساختار تشكيلات سازمان گردشگري كشور مالزي آمده است (ص115). د. نموداري كه دربارة ساختار تشكيلات سازمان گردشگري كشور هند آمده است (ص118). هـ . نمودار ساختار سازمان ميراث فرهنگي وگردشگري (ص132). و: نمودارهايي كه در فصل پنجم (اما كن زيارتي در ايران) آمده است. 3ـ استفادة نابجا از منابع: گاه به جاي استفاده از منابع اصلي، به منابع فرعي دست چندم مراجعه شده است. در ذيل به چند نمونه اشاره ميكنيم: الف. در بحث لغوي زيارت (ص148)از كتاب پژوهشي دربارة زيارتهاي جمعه آقاي سيد كاظم موسوي استفاده شده، در حالي كه ميبايست مستقيماً به يك لغتنامة عربي مراجعه ميشد. ب. در مبحث زيارت، سياحت وگردشگري از ديدگاه اسلام آمده: »همچنين از نظر قرآن علاقه به كمال و تفريح و تفرج ...« (ص150ـ151) مستند اين موارد كتاب سيماي جهانگردي اسلام اثر آقاي رحيم پور است، در حالي كه براي استناد به آيات قرآن بايد به قرآن مراجعه كرد نه كتاب ديگري. ج. در ص157 آمده: »همچنين مسافرت به شهرهاي مذهبي وزيارتگاههاي ... پسنديده ميباشد. زيارت خانة خدا، مرقد رسول)صلي الله عليه و آله و سلم( . . . از مواردي است كه در متون ديني به آنها اشاره شده است(سايت آفتاب)«. آيا براي اثبات مطلبي اعتقادي و شرعي ـ آن هم مطلبي كه تدوين اين كتاب حول آن است ـ تنها استناد به يك سايت دست چندم پسنديده است؟! اين در حالي است كه مراجعه به كتاب هاي روايي مثل كامل الزيارات ابن قولويه ميتوانست به غناي اين مطلب بيفزايد. 4ـ عدم ذكر منابع: مثلاً در ص 159 روايت از حضرت امام صادق (عليه السلام) در مورد حق همسفر آمده، ولي به هيچ منبعي استناد نشده است. تذكرات جزئي 1ـ در ص 10 مؤلف در ابتدا به تعريف گردشگري در لغت و اصطلاح پرداخته، ولي مرزي بين تعريف لغوي وتعريف اصطلاحي نگذاشته است كه بهتر بود به اين مسأله توجه ميکرد. 2ـ مؤلف در ص 18ـ25 به مبحت گونهشناسي انواع گردشگري بر اساس اهداف سفر ميپردازد، ولي: اولاً: اين تقسيمبندي كامل نيست؛ مثلاً از گردشگري آموزشي (بورسهاي تحصيلي وتحقيقاتي) و يا گردشگري صنعتي سخني به ميان نيامده است. ثانياً: گاه بعضي از گردشگريها نوع ديگري از گردشگري را در بر ميگيرد؛ مثلاً شايد در يك نگاه كلي گردشگري مذهبي نوعي از گردشگري فرهنگي باشد و يا گردشگري اجتماعي ـ با توجه به تعريفي كه در اين كتاب از آن شده ـ گونة جدايي نيست؛ به عبارت ديگر، قسيم ديگر انواع نيست، بلكه اين گردشگري گاه ميتواند گردشگري طبيعت باشد يا گردشگري سلامت و يا . . . 3ـ تخريب يادمانهاي باستاني را از جمله مصاديق جنبههاي منفي توسعة گردشگري در حوزة محيط زيست (ص31) به شمارآوردن، شايد چندان درست نباشد، بلكه اين كار از اثرات منفي در حوزة فرهنگي و اجتماعي گردشگري است. 4ـ از آنجا كه در تدوين بخش مفصلي از فصل اول ـ يعني: انواع جاذبههاي گردشگري )ص33 به بعد(ـ از منابع لاتين استفاده شده، مثالهاي ذكر شده در اين منابع هم عيناً ذكر شده است، در حالي كه ميشد به نمونههايي از اين مثالها در ايران اشاره كرد. مثلاً به جاي (ويا لا اقل در كنار) جزاير ماسيفيك(ص36) ميشد از جزاير خليج فارس )مثل كيش( نام برد؛ و يا به جاي پارك حيوانات وحشي كاليفرنيا، باغ پرندگان كرج را كه در خاور ميانه نمونه است ذكر كرد؛ و يا به جاي چشمههاي معدني شرق اروپا )ص38( از چشمة آب گرم محلات و يا چشمه هاي آب گرم استان اردبيل ياد كرد. البته اين نقيصه تنها به اين فصل اختصاص ندارد، بلكه در بخشهاي بعدي هم به چشم ميخورد. مثلاً در بخش جشنوارههاي فرهنگي از فستيوال فرهنگي هاوايي )ص43( نام برده ميشود، در حالي كه جشنوارة ساليانه فيلم فجر و يا نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران نمونههاي ملموستري براي خوانندة ايراني اين اثر است. 5ـ پرداختن به تروريسم به عنوان يك مانع براي سفر گردشگران (ص50)آن هم در نصف صفحه چندان مطلوب نيست. بهتر بود صفحات بيشتري به اين مبحث اختصاص مييافت. البته ميبايست در ابتدا به عوامل توسعة گردشگري اشاره شود )كه متأسفانه بخشي مستقل به اين مبحث اختصاص نيافته است(، آنگاه در ذيل آن به موانع گردشگري پرداخته ميشد. 6ـ مفهوم زيارت از لحاظ لغت و اصطلاح در ص 148 ـ يعني پس از گذشتن بيشتر از نيمي از كتاب ـ آمده، در حالي كه چينش منطقي مباحث اقتضا ميكند تعريفات و تبيين مفاهيم در ابتداي اثر باشد. 7ـ معرفي مهمترين اماكن زيارتي ايران به تفكيك استانها ناقص است. از جمله: الف. در استان اصفهان امامزاده شاهرضا از قلم افتاده است؛ و يا به قبرستان تخت فولاد، كه مهمترين قبرستان ايران است اصلاً اشاره نشده است. ب. در استان قم امامزاده شاه سيد علي، امامزاده موسي مبرقع و يا مجموعة »چهل اختران« كه محل دفن چهل امامزاده است از قلم افتاده، در حالي كه شهرت اين اماكن در استان قم از آنچه مؤلف محترم ذكر كرده بيشتر است وحتي زائراني از كشورهاي ديگر ـ مثل عراق و پاكستان ـ به زيارت اين اماكن ميآيند. ج. در استان خراسان رضوي، به خواجه ربيع و پير پالاندوز اشاره نشده است. د. به طور كلي به غير از حضرت دانيال )عليه السلام( كه در شوش مدفون است، از ديگر انبياي الهي كه در ايران مدفونند غفلت شده است، در حالي كه بالغ بر ده پيامبر الهي در ايران به خاک سپرده شدهاند وحتي كتابي هم در همين زمينه با خصوصيات كتابشناختي زير چاپ و منتشر شده است: پيامبران سرزمين ما، تأليف عباس صالح مدرسهاي، تهران: پيام آزادي؛ و اصولاً معلوم نيست معيار مؤلف براي گزينش امكان زيارتي چه بوده است؟ به نظر ميرسد معيار او براي انتخاب بر اساس شناخت شخصي بوده و يا اصلاً معياري نداشته است. 8 ـ در فصل پنجم كه به اماكن زيارتي در ايران اختصاص يافته، تقريباً در هر صفحه يك نمودار آمده است كه چندان لزومي ندارد. بهتر بود به جاي اين نمودارها از هر استان، يك عكس از امامزادههايش گذاشته ميشد. البته مؤلف محترم ميتوانست در انتهاي كتاب و به عنوان ملحقات، عكسهايي از اماكن مهم زيارتي قرار دهد، اماكني كه شهرت چنداني ندارند؛ مثل آرامگاه حضرت دانيال نبي (عليه السلام) در شوش، نه زيارتگاههايي كه براي همه شناخته شدهاند؛ مثل: بارگاه حضرت امام رضا(آلاف التحيه و الثناء) در مشهد و بارگاه حضرت معصومه(عليها السلام) در قم. 9ـ چنانکه از كتابنامه برميآيد، از منابع عربي استفادهاي نشده است، در حالي كه در تدوين اثري كه دربارة مسألة زيارت است، نگاه به منابع عربي، از جمله كتب حديثي لازم وضروري است. نگاه به زيارت، فلسفه و فوائد آن، همه از جمله مطالبي است كه تنها در روايات آمده است. البته مؤلف محترم چندان به اين مباحث نپرداخته، در حالي كه اگر به جاي مباحث غير ضروري ودرج نمودارهاي نه چندان سودمند بيشتر به اين مباحث مي پرداخت، نگاشتة او اثري مفيدتر بود. المزار شيخ مفيد، كامل الزيارات ابن قولويه و المزار مرحوم مشهدي از جمله منابعي هستند كه مؤلف محترم ميبايست به آنها مراجعه ميکرد؛ البته بسياري از اين منابع ـ از جمله كامل الزيارات ـ به فارسي هم ترجمه شده و نياز چنداني به آشنايي با زبان عربي نيست. البته به حكم آن كه عيب مي جمله بگفتي هنرش نيز بگو، چنانكه در ابتداي اين نوشتار گفتيم، اين اثر اولين نگاشتة تخصصي در حوزة گردشگري مذهبي به زبان فارسي است و شايسته است بسياري از لغزشهاي مؤلف را ناديده گرفت. اين اثر مسلماً راهنماي ديگر نويسندگان در اين زمينه خواهد شد. همچنين نثر روان مؤلف محترم و ويراستاري و استفادة بجا از نمادهاي ويرايشي، از ديگر نكات مثبت اين اثر است كه نبايد ناديده گرفت. پي نوشت ها : 1)خصوصيات كتابشناختي اثر: رياحي سليماني، نادر. جايگاه اماكن زيارتي در توسعه گردشگري ايران، تهران: سازمان چاپ و انتشارات چاپ اول. 1389. شمارگان: 2000، 256ص، 3700تومان. منبع:فصلنامه وقف ميراث جاويدان ش 72 /ع
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1600]