تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روزه براى من است و من پاداش آن را مى‏دهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820527274




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به وقف‏شناسي فقيهان(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 نگاهي به وقف‏شناسي فقيهان(2)
نگاهي به وقف‏شناسي فقيهان(2)   نويسنده: سيد مصطفي مطبعه چي اصفهاني   چند نکته در مورد وقف‌نامه‌هاي موجود هست که با بررسي آنها به تلقي مسلمانان پي مي‌‌بريم: 1. معمولاً در متن به بهره‌وري و راه‌هاي جلوگيري از انحطاط وقف اصلاً اشاره نشده يا کمتر اشاره شده است. نه محوري که معمولاً در وقف‌نامه هست مشتمل بر سير اقتصادي وقف، بيلان مالي موقوفات، سير بهره‌وري، پيشگيري از انحطاط و تخريب و عوامل افزايش‌دهنده نيست، با اينکه اينها از ارکان وقف‌اند. 2ـ يک مسألة مهم تجديد وقف‌نامه است. آيا در هر زمان بر اساس شرائط و مقتضيات زمان مي‌توان متن را عوض کرد؟ مرجع و نهاد تصميم‌گيرنده کيست؟ اگر بتوان اين ساز و کار را به اجرا درآورد و براي هر رقبه تاريخي را مشخص کرد؛ مثلاً 10 سال، و هر 10 سال فلان نوع از وقف‌نامه‌ها را تجديد نمود، حتماً تحولي در کل وقف ايجاد خواهد شد. ج) نمودارهاي سنجشي   منظور از نگارش اين بخش، معرفي برخي حقايق و واقعيت ها در زمينة تلقي يا تعريف عامة مردم و نخبگان، نيز فقيهان در گذشته تا حال از وقف با استفاده از نمودار است. وقف به عنوان کانوني ترين و اصلي‌ترين مفهوم در اين مقاله تجزيه و عناصر ساختاري آن معين خواهد شد. از تجزيه و تحليل وقف مشخص مي‌شود كه وقف چند لايه معنايي دارد: لاية اول آن معناي لغوي است. در کتاب‌هاي لغت معاني‌يي چون سکون، منع و تعليق دارد. لاية دوم آن معناي اصطلاحي آن است. يعني در چند علم مثل فقه و تجويد کاربرد ويژه با معناي خاص دارد. لاية سوم آن کاربردهاي آن در بين عامة مردم است. عرف مردم بر اساس تلقي خاص، آن را به‌کار مي‌‌برند و بر اساس آن تلقي، داد و ستد، تعهد و الزام و... به وقف حمل مي‌‌شود. وقف سير تحولي از لاية لغوي به لاية اصطلاحي داشته و در گذر از فرايندي، ساختار اصطلاحي آن شکل گرفته است. در فرهنگ اسلامي، شارع، القائات و خطاب‌هاي شرعي در شکل‌دهي به مفهوم وقف نقش مؤثري داشته‌اند؛ به‌ويژه وقتي به اصطلاح فقهي وقف نگاه مي‌‌کنيم، مي‌‌بينيم احاديث نبوي و ائمه (عليهم السلام) در شکل دادن به آن و جا انداختن آن در اذهان مردم تأثير فراوان داشته است. امّا ما نسبت به وقف عرفي (کاربرد وقف در بين مردم و تلقي عام از وقف) در دورة رسالت و امامت اطلاعات اندکي داريم؛ از اين رو به درستي نمي‌دانيم عرب‌ها يا مصري‌ها در آن زمان چه تلقي‌يي از وقف داشتند، هر چند با کاوش در فرهنگ شفاهي و کتبي مردم اين زمان مي توان به درک و دريافت مردم پي برد. يک نکتة مهم اين است که گاه در برخي اصطلاحات لاية عرفي از لاية تخصصي فاصله مي‌‌گيرد و بين آنها جدايي و انفکاک پديد مي‌‌آيد. در اين موقع مردم نسبت به آن اصطلاح واکنش منفي يا مثبت نشان مي‌‌دهند. اين مورد بستگي دارد به نوع تلقي مردم که مثبت يا منفي شده‌است. براي مثال در دورة الغاي وقف در قرن نوزدهم در عثماني که قلمرو پهناوري داشت، مردم تلقي منفي از وقف پيدا کردند و بر اين باور شده بودند که وقف يعني گريز از پرداخت قرض، گريز از پرداخت ماليات و امثال اينها؛ از اين‌رو نسبت به وقف واکنش منفي نشان دادند و خواستار الغاي وقف شدند. با بررسي کارشناسانه و بررسي‌هاي ميداني دربارة تلقي مردم معلوم خواهد شد که تلقي مردم ايران در حال حاضر از وقف نسبت به مفهوم فقهي و شرعي آن متفاوت است. همين نکته علت (جزء العله و علت ناقصه)ناکارآمدي وقف ‌است. از اين طريق به دست خواهد آمد که مفهوم وقف داراي چهار عنصر ساختاري است: وقف (تلقي عرفي-بنيان لغوي -بنيان اصطلاحي- كاركرد عملي) مفهوم وقف=معناي لغوي+ مفهوم اصطلاحي+ فهم عرف از آن+ نقش عملي آن اگر اين چهار عنصر در راستاي هم و مکمل يکديگر باشند، بخشي از کارآمدي اجتماعي وقف به دست آمده است، امّا برعکس اگر اينها سازوکار متعامل و هماهنگ نداشته باشند، بلکه متضاد يکديگر نقش بازي کنند، وقف، هويت اولية خود را از دست مي‌‌دهد؛ از اين‌رو توانايي خود براي ايفاي نقش مثبت از دست مي‌دهد. در همين زمان کنوني، تلقي عرفي وقف در مردم، مفاهيمي مانند ايثار مال، بخشش اموال و صدقه دادن در راه خدا )پولي را در راه خدا به فقيري دادن( است و همة اينها با اصطلاح فقهي و شرعي آن ناسازگار است؛ زيرا در شرع و فقه عناصري ساختار وقف عبارت‌اند از: وقف شرعي و فقهي= مال + حبس اصل مال + مصرف منافع مال + برنامه‌ريزي براي ازدياد منافع و مصرف. وقف عرفي= مال + بخشش آن + جهت تقرب / مال+ ايثار آن + به نيت تقرب متغيرهاي کارآيي وقف با فهم و درک معناي وقف در نمودار زير به يکديگر مرتبط شده‌اند: تفاهم مردم و متون; تلقي معناي صحيح وقف توسط مردم ; درک صحيح از وقف; کارآيي وقف. به هرحال فرهنگ وقف به عنوان يک خُرده فرهنگ نسبت به فرهنگ فقه اسلامي مشتمل بر مفاهيم کليدي و کانوني است. خود مفهوم وقف به عنوان اصلي ترين واژه، از نقش همه‌جانبه و وسيعي برخوردار است. در اينجا تلاش کرديم اين مفهوم را تجزيه و تحليل کنيم و عناصر ساختاري آن را شناسايي نماييم. آنگاه جايگاه اين مفهوم در کارآمدي اين فرهنگ وارسي شود. البته آنچه بيان شد، اجمالي بود و هر يک از اين موضوعات نياز به تحقيق مفصل و مستقل به ويژه با شيوة سمانتيکي و هرمنوتيکي دارد. متغيرهاي ثانوي وقف شناسي   غير از وقف به عنوان اصلي ترين مفهوم، در اين فرهنگ، واژه هاي ديگري هم هست که نقش ثانوي دارند. در اينجا به تجزيه و بررسي برخي از اين مفاهيم مي پردازيم. يکي از اين مفاهيم، ارکان وقف است. وقف سازماني است که چند گروه در آن سهيمند که عبارتند از: واقف، موقوفه، موقوفٌ عليه، متولي و ناظر. اين چهار بخش در فقه اسلامي به نام ارکان وقف شناخته مي شوند و سازمان وقف را تشکيل مي دهند. درک صحيح از وقف، ويژة واقف نيست، بلکه همة اقشار بايد درک و فهم درست از وقف داشته‌باشند. به عبارت ديگر، وقف يک برنامه و يک نهاد است که اقشاري که به گونه‌اي با آن درگير و مرتبطند بايد از آن آگاهي و بصيرت کافي داشته باشند. خلاصه اينکه آگاهي درست و صحيح مردم، مقدمه و زمينة تصميم گيري هاي درست آنان است. اين فرايند را در وقف اين گونه مي‌‌توانيم نشان دهيم: شناخت صحيح ; تصميم‌گيري صحيح; برنامه‌ريزي مطابق شرع و منطبق با واقعيت‌ها اما ارکان وقف در سازمان وقف به عنوان علت صوري اند و فعال شدن آن نياز به متغيرهايي ديگر مثل علت غايي دارد. با تجزيه اين سازمان به متغيرهاي زير مي رسيم: ـ غايت و هدف از تشريع وقف سازمان وقف لاجرم بايد به سوي هدفي جريان داشته باشد. در واقع همة احکام فقهي علل غايي دارند (42). اين نکته در بين قدما به »علل الشرايع« معروف بود و کتاب‌هايي نيز در اين باره عرضه شده است (43). در فقه اهل سنت از اين مسأله به نام »مقاصد الشريعه« ياد مي شود. ـ بيان تجربه‌هاي مربوط به دوره نبوي و دوره ائمه(عليهم السلام)؛ ـ بيان موفقيت‌هاي واقفان در دوره‌هاي مختلف تاريخي تاکنون؛ ـ بيان برنامه‌ها و احکام شرعي وقف؛ ـ بيان علت‌هاي ناکامي‌هاي برخي واقفان؛ ـ بيان برنامه‌ها و دستورات حقوقي وقف؛ ـ استفاده از علومي مثل: تاريخ، حقوق، جامعه شناسي و مديريت جهت دستيابي به کارآمدي افزون تر. کارآمدي سازمان وقف منوط به همة علوم مرتبط است و سهم همة اين علوم در وقف، هر يک به گونه اي متناسب است و نبايد يکي را عمده کرد و ديگري را به حاشيه راند. مثلاً برخي فقط احکام فقهي را بيان مي‌‌کنند و به گونه‌اي القا مي‌‌کنند که احکام خشک و بدون انعطافي هست که حتماً واقف يا موقوف عليه بايد اجرا کنند. در حالي که بايد از تجارب تاريخي و احاديث نبوي هم استمداد جست تا محرک‌هاي اساسي در ضمير و نهاد اشخاص به وجود آيد. عوامل فوق در مجموع دو گونه اند: برخي با تعيين هدف و غايت براي وقف، اين سازمان را به سوي آن هدايت مي کنند؛ و برخي به گذشته و تجربه اندوزي از گذشته و گردآوري تجارب گذشته مرتبط است. يعني با تجزية ارکان وقف درمي يابيم که مجموعه اين ارکان که سازمان وقف را تشکيل مي دهند براي کارآيي نياز به غايت و ديگر عوامل کارآمدي دارند. وضعيت تلقي‌هاي شرعي و عرفي تلقي عرف ايران در اين عصر از وقف با تلقي شرع از آن تا حدي متفاوت است. با توجه به اينکه وقف مرکب از چهار عنصر است، بايد ديد تفاوت تلقي‌هاي شرعي و عرفي در چيست؟ اركان وقف   تلقي شرعي واقف(کسي که جهت تأمين نياز جامعه يا خانواده مالي را حبس مي‌‌کند) تلقي عرفي واقف(کسي که مالي را ايثار يا بخشش مي‌‌کند)<br/> تلقي شرعي موقوفه(مالي با توان بهره‌دهي که قابل خريد و فروش و... نيست) تلقي عرفي موقوفه(مال مرده و بي‌خاصيت يا مال زيادي) تلقي شرعي موقوف عليهم(نيازمندِ مصرف‌کنندة منافعِ مال وقفي تا غني شود) تلقي عرفي موقوف عليهم(مصرف‌کننده منافع وقف که گاه نياز کاذب دارد.) تلقي شرعي متولي(کارشناسي که با مديريت علمي بايد منافع بيشتري از موقوفه به دست آورد و براي مصرف آن منافع تدبير عالمانه بينديشد.) تلقي عرفي متولي(کسي که به موقوفه چشم دوخته يا سود و منافع خود را در نظر مي‌‌گيرد.) راه‌کارها و سياست‌هاي پيشنهادي وقف داراي اهميت زيادي در جامعه اسلامي است و بايد به مردم شناخت و آگاهي درست داد تا بتوانند در اين زمينه به درستي تصميم بگيرند. حدود ده راهکار در اينجا ارائه شده‌است. با اجراي اينها، شناخت مردم از پديده وقف تصحيح خواهد شد و به تبع آن وقف پوياتر مي‌‌شود. فرهنگ سازي   الف: سياست‌ها به تفکيک نهادها   1ـ بخش آموزشي - در کتاب‌هاي درسي در دوره‌ها و مقاطع مختلف، بخش‌هايي به وقف اختصاص يابد. - معلمان و مدرسان دوره‌هاي توجيهي ويژه داشته باشند تا کاملاً با ابعاد وقف آشنا شوند. 2ـ بخش پژوهشي - برنامه‌ريزي براي پايان‌نامه‌هاي تشويقي در اين زمينه - تأسيس پژوهشگاه وقف 3ـ بخش اطلاع‌رساني - موظف کردن رسانة ملي جهت اختصاص بخشي از برنامه‌هاي خود به وقف - حمايت نشريات وقفي و موظف کردن نشريات به درج خبرها و اطلاعات وقف - انتقال تجارب سودمند ديگران به فرهنگ خودي معاصر - توجيه و آموزش مبلغان و روحانيون تلقين و اجرا 4ـ بخش قانون‌گزاري (جهت زمينه‌سازي براي اجرا) - تصويب خط مشي و چشم‌انداز بيست ساله براي وقف با يک برنامة جامع (اين خط مشي در مجلس شوراي اسلامي يا سازمان اوقاف مي‌‌تواند انجام شود) - بازنگري در قوانين - تصويب قوانين مؤثرتر براي بهره‌دهي بيشتر 5ـ بخش اجرايي - اصلاح سازمان وقف - ارتقاي سازمان وقف - تأسيس نهادهاي اجرايي ديگر به هنگام لزوم ب: سياست‌ها به تفکيک اقشار مردم   هر قشري از مردم نياز به برنامه‌ريزي خاص خود را دارد. 1ـ فرهنگ عمومي براي اصلاح ديدگاه‌ها در سطح عامه مردم با ـ تبليغات ـ کارهاي رسانه‌اي ـ فيلم و سريال ـ کتاب و نشريه 2ـ فرهنگ تخصصي ـ دانشمندان و فرهيختگان ـ مديران ـ روحانيون و طلاب نمودارهاي تحليلي سياست‌ها سياست‌هايي که در حوزة وقف مي‌‌توان اجرا کرد و به اصلاح وقف مدد رساند، به اعتبار نهادها و به اعتبار اقشار مردم ترسيم شد، امّا مي‌‌توان نمودارهاي ديگري هم ترسيم کرد: • وقف‌پذيري (44).   الف: عوامل 1- آگاهي و شناخت صحيح دادن به جامعه 1-1) افزايش حس نوع دوستي 1-2) افزايش حس ترحم 2-ايجاد محرك هاي اخلاقي 2-1) نفع مادي وقف به واقف 2-2) افزايش شهرت واقف 2-3) نفع مالي به واقف در جاي ديگر ب: پيامدها 1- افزايش موقوفات 2- افزايش درآمد وقف هاي گذشته<br/> • وقف‌گريزي   الف: عوامل 1- نداشتن آگاهي صحيح از وقف 2- ترس از، از دست دادن اموال(عين+منفعت) 3- ترس از سيطره دولت بر اموال(وقفي و غير وقفي) ب: تدبير 1- توجيه و فرهنگ سازي 2- ولايت واقف بر رقبه وقفي 3- ممنوعيت مصادره و توقيف ج: ايجاد محرک‌ها (45). 1- معافيت مالياتي براي واقفان 2- امتيازهاي اعتباري يا...براي واقفان 3- شهرت ملي با تبليغ رسانه اي براي واقفان • نهادهاي مؤثر   الف: درون نظام سياسي رسانه ملي سازمان اوقاف مجلس شوراي اسلامي شوراي عالي وقف وزارت ارشاد وزارت علوم ب: بيرون نظام سياسي 1- روحانيت 2- نشريات غيردولتي 3- پژوهشگران غيردولتي نتيجه گيري تلقي و فهم فقيهان از وقف به رغم اينکه هنوز متکي بر تعاريف فقهاي قديم است و هنوز دستاوردهاي علوم مختلف مديريت، جامعه شناسي و اقتصاد به عنوان کارشناسي و موضوع-شناسي وارد در تعريف فقهي وقف نشده، اما اين تعاريف کارآمدي و کارآيي مطلوبي دارند و مي توانند سازمان وقف را به سوي اهداف مقبول هدايت نمايند. البته متصديان دانش فقه بايد در کنار اتکا بر بنيادها و بنيه هاي فقه سنتي، از تجارب جديد علوم هم بهره ببرند و تلقي هاي خود را تا حدّي متحول نمايند. اين مقاله در سه بخش، نخست به ذهنيت فقيهان در عرصة وقف مي پردازد. تحولات تلقي آنان را کاوش مي کند و تلاش مي کند علل تعميم و عموميت تحبيس الاصل و تسبيل المنفعه را کشف نمايد. اما در بخش بعد، به بررسي تلقي هاي عمومي مردم مي پردازد. نخست با مطالعات فراوان به اين نتيجه مي رسد که چون همة مدارک و اطلاعات درباره ذهنيت مردم درباره وقف گزارش نشده و به ما نرسيده، در اين دوره نمي توانيم تحليل هاي دقيق و کارگشا داشته باشيم، ولي در همين حدي که هست مي توان دريافت که ذهنيت مردم با تلقي فقها تا اندازه اي متفاوت است. مهم آن است که چون مردم ذهنيت درستي از وقف ندارند و در اين باره غلط فکر مي کنند، تصميم گيري ها و عمل آنان هم به تبع غلط و ناصواب است؛ در نتيجه، بسياري از کاستي ها و مشکلات و آسيب هاي وقف ناشي از همين نکته است. اين مقاله در بخش سوم تلاش مي کند يافته هاي پژوهشي خود را با نمودارها و جداول نشان دهد. در واقع اين بخش خلاصه و تبيين مستقلي از دو بخش پيشين است. پي نوشت ها :   42)الروضة البهية، ج3، ص165؛ تحرير المجلة، ج5، ص144. 43)الفقه الإسلامي و أدلته، ص10. 44)اين مسأله به تفصيل توسط برخي محققان بررسي شده است. ر.ک: ادوار فقه، محمود شهابي، ج1، ص1-25. 45)مثل علل الشرايع شيخ صدوق. 46)منظور ايجاد شرايطي در جامعه است که مردم از وقف استقبال کنند. 47)منظور محرک‌هايي است که براي افراد انگيزه بشود که اموالشان را وقف کنند. 48) عنوان اين اثر اين گونه است: تاريخچه اوقاف در اصفهان.   منابع و مآخذ 1. ابن داود سليمان بن اشعث، سنن ابي داود، به کوشش محمد محيي الدين عبدالحميد، بيروت: دارالفکر، بي تا. 2. احمد بن حنبل، مسند احمد، بيروت: دارصادر، بي تا. 3. امامي، سيد حسن، حقوق مدني، تهران، [بي‌تا]. 4. بدوي، محمد )زير نظر(، الکشاف الجامع لأدبيات الأوقاف، تأليف ايمان عيسي عبدالعزيز و ديگران، الکويت: الأمانة العامة للأوقاف، 2008م. 5. پايگاه اطلاع رساني سراسري اسلامي )پارسا(، وقف در آينه آثار: کارنامة منابع پيرامون وقف، قم: مؤسسه اطلاع رساني اسلامي مرجع، 1387. 6. تويسرکاني، سيد احمد، »اختلاف نظر دو فقيه هم‏عصر در يک مسأله وقفي«، وقف ميراث جاويدان، ش19 و20، ص48ـ55. 7. جعفري، يعقوب، موسوعة الوقف في الفقه الاسلامي، به کوشش محمد علي خسروي، تهران، منظمة الأوقاف والشؤون الخيرية، 1427ق/ 2006م. 8. جناتي، محمد ابراهيم، »وقف از ديدگاه مباني اسلامي«، وقف ميراث جاويدان، ش5، ص48ـ50. 9. حر عاملي، تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، به کوشش مؤسسة آل-البيت)عليهم السلام( ، قم، 1416ق. 10. الخراساني، محمد کاظم، کفاية الأصول، قم: مؤسسة آل البيت)عليهم السلام(، 1429ق. 11. ري شهري، محمد، ميزان الحکمة، قم، دارالحديث، 1378. 12. الزحيلي، وهبه، الفقه الإسلامي و أدلته، دمشق: دار الفکر، [بي‌تا]. 13. سپنتا، عبدالحسين، اوقاف در اصفهان (46). ، اصفهان: اداره کل اوقاف استان اصفهان، 1346. 14. شهابي، محمود، ادوار فقه، تهران: دانشگاه تهران، 1357. 15. شهيد اول، محمد بن مکي، الدروس الشرعية في فقه الإمامية، 1414ق. 16. شهيد ثاني، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية، چاپ سنگي، 1345ق. 17. شيخ الطائفه طوسي، الاستبصار في ما اختلف من الأخبار، به کوشش سيد حسن موسوي خرسان، تهران: دارالکتب الإسلامية، 1490ق. 18. شيخ صدوق، علل الشرايع، مؤسسة دار الحجة للثقافة، 1416ق. 19. شيخ طوسي، المسبوط، تهران: المکتبة المرتضوية، 1378ق. 20. الصخيان، الأوقاف الإسلامي و دورها الحضاري، المدينـة المنورة: دار المآثر، 1421ق. 21. عطار، فاروق، »وقف در لغت و شرع«، ترجمة حميدرضا آژير، مشکوة، ش42، 1372، ص 57-84. 22. فخر المحققين، إيضاح الفوائد في شرح القواعد لابن مطهر الحلي، [بي‌تا]. 23. کاتوزيان، ناصر، حقوق مدني، تهران، 1365، ج3. 24. کاشف الغطاء، محمدحسين، تحرير المجلة، به کوشش محمد مهدي آصفي و محمد الساعدي، قم، المجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الإسلامية، 1422ق. 25. متقي هندي، علي، کنز العمال في سنن الأقوال، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق. 26. محقق حلي، نجم الدين، شرائع الإسلام، نجف اشرف، 1384ق، دو جلد؛ بيروت، دار الاضواء، 1983م. 27. مسلم، صحيح مسلم، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقي، بيروت: دار إحياء التراث العربي، 1972م. 28. مطبعه چي، سيد مصطفي)به کوشش(، کنوز الوقف في العالم الإسلامي، قم، بي‌تا. 29. معرفت، محمد هادي، »حقيقت وقف«، وقف ميراث جاويدان، ش18، ص32ـ37. 30. ملکوتي فر، ولي الله، »بررسي تطبيقي تعريف وقف، وقف نقود و شرايط موقوفه«، وقف ميراث جاويدان، ش33 و 34، ص139ـ148. 31. نجفي، محمدحسن، جواهر الکلام في شرح شرايع الإسلام، بيروت، 1994م. 32. نسائي، احمد بن شعيب، سنن النسائي، بيروت: دارالفکر، 1348ق. 33. نظيف، مجتبي، »اعتبار و قصد قربت در وقف«، وقف ميراث جاويدان، ش 37، ص 69-82. 34. نوري، ميرزا حسين، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، بي‌تا. 35. "Awqaf in history and its implications for modern Islamic Economies", Murat çizakça Islamic Economies Studies, vol.6, No.1, November 1998. 36. "Awqaf in history", The Encyclopedia of Islamic Modern World, Vol 3. /ع  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 601]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن