واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اولين كسي كه زمين را کروي ميدانست 987 سال پيش در چنين روزي در دوم ماه رجب سال 440 هجري قمري ابوريحان بيروني دانشمند برجسته ايراني در شهر غزنه درگذشت. ابوريحان شخصيتي كمنظير و ماندگار است كه جهان از قرن نوزدهم به بعد او را شناخت. ابوريحان مردي است كه به اكثر علوم زمان خود احاطه داشته است. او از اولين كساني است كه به پيداكردن وزن مخصوص بسياري از اجسام مبادرت ورزيد و آنچنان وزن مخصوص اين اجسام را دقيق محاسبه كرده كه اختلاف آنها با وزن مخصوصهايي كه دانشمندان قرون اخير با وسايل جديد خود محاسبه كردهاند بسيار ناچيز است. ابوريحان در طول عمر خود به شهرهاي مختلفي سفر كرده و به اندازهگيري طول و عرض جغرافيايي آن شهرها ميپرداخت و سپس موقعيت هر شهر را روي يك كره مشخص ميكرد و پس از سالها توانست آن نقاط را روي يك نقشه مسطح پياده كند و اين مقدمه علم كارتوگرافي بود كه اينكار با ابوريحان شروع شد. بيروني، تقريبا به تمام علوم زمان خود مسلط بود و همين طور در تمام شاخههاي رياضيات آن زمان دستي داشت. وي در جبر، مثلثات، هندسه و نگاشت، گنجنگاشتي ، مجموع سريها، آناليز تركيبي، روشهاي حل معادلات جبري، مسايل حلناپذير رياضي مانند تثليث زاويه، قضيه سينوسها در صفحه، عددهاي گنگ، مقاطع مخروطي و ... پژوهشهاي فراوان داشت و آثار بزرگي از خود بر جا گذاشت. ابوريحان در طول 72 سال زندگي خود حدود 143 كتاب نوشت (كه از مهمترين كتابهاي وي ميتوان به التفهيم، آثارالباقيه، قانون مسعودي، و تحقيق مالهند اشاره كرد) اين تعداد، اوراق نوشته شده به وسيله او را به 12 هزار برگ مي رساند. اين مرد بزرگ و دانشمند در بامداد پنجشنبه سوم ذيالحجه سال 362 هجري قمري در بيرون، حوالي خوارزم ديده به جهان گشود.
ابوريحان در طول عمر پربار خود هميشه بهدنبال كشف حقايق بود و هيچ چيز را در دنيا بر آن ترجيح نميداد. وي مسلمان بود و به مذهب تشيع اعتقاد داشت ، به ايرانيان علاقه فراواني نشان ميداد. دكتر پرويز شهرياري كه مطالعات زيادي بر تاريخ علم در ايران انجام داده است، درمورد جنبههاي مختلف اين شخصيت توضيح ميدهد: زماني كه در اروپاي غربي، جهل قرون وسطايي حكومت ميكرد و اثري از علم در هيج جاي دنيا بهچشم نميخورد، جز سوسوهايي از علم در هند و چين، دانشمنداني بنام در ايران درخشيدند كه از آن ميان، ابوريحان بيروني شاخص است. ابوريحان يكي از شخصيتهايي است كه به عقيده دكتر شهرياري هنوز بهدرستي شناخته نشده است. ابوريحان اولين كسي بود كه به كرويت زمين اعتقاد داشت و كسي بود كه جز به تجربه هيچ چيز را قبول نداشت. فرانسيس بيكن را كه سرچشمه تجربه ميدانند، قرنها پس از او مسئله تجربه را مطرح كرد. ابوريحان عاشق ايران بود. داستاني درباره او نقل استكه وقتي محمود غزنوي بنا بود به ايران لشكر بكشد، مأموران خليفه نزد او در خوارزم آمدند و پيام دعوت خليفه را به بغداد به او رساندند. ابوريحان نپذيرفت و گفت: من در ايران ميمانم، ولو در بند محمود غزنوي باشم و به بغداد نميآيم مشهور است وقتي ابوريحان در بستر مرگ بوده، مسالهاي از كسي ميپرسد. او ميگويد: حالا چه وقت پرسيدن است؟ ابوريحان ميگويد: بدانم و بميرم بهتر است يا ندانم و بميرم. آن شخص ميگويد: وقتي از خانه ابوريحان بيرون آمدم، هنوز يك كوچه بيشتر نرفته بودم كه صداي شيون بلند شد. ابوريحان بيروني بهدستور محمود غزنوي به هند رفت. محمود غزنوي بهدنبال قتل و غارتش بود اما ابوريحان به محفل علماي هند رفت. رهاورد اين سفر كتابي شد بهنام كتاب مالالهند شامل گذشته هند كه حاوي مباحث مردمشناسي فراواني هم هست. ابوريحان وقتي در هند بود، زبان سانسكريت را آموخت و بسياري از كتابهاي عربي و نيز كتابهاي خودش را به سنسكريت ترجمه كرد. چند كتاب هم از سنسكريت به عربي ترجمه كرد. او چنان عاشق ايران بود كه كتابهايي به زبان فارسي نوشت و اين مساله در آن دوره كه بيشتر كتابها به زبان عربي نوشته ميشد، عجيب بود. التفهيم را ابوريحان اول به فارسي نوشت و بعد به عربي برگرداند. دكتر پرويز شهرياري در پايان توضيحات خود درمورد ابوريحان ميگويد: همزمان با ابوريحان دانشمنداني مثل پورسينا، كوشيار گيلاني و خجندي هم بودند كه همه در رياضيات و اخترشناسي سرآمد بودند اما از آن ميان، ابوريحان مشهورتر است. در آن دوره 600 ساله كه دوران علم ايراني است، دانشمندان مختلفي داشتيم كه در همه جاي دنيا درخشيدند و هيچكس نميتوانست با آنها برابري كند اما اگر به تاريخ تمدن ويل دورانت كه در حدود 18 جلد نوشته شده، مراجعه كنيد، سهم ايران در تمدن جهان فقط حدود 10 صفحه است. ما بايد براي شناساندن تمدن خود بيشتر كار كنيم و حداقل كتابهاي دانشمندان خود را به فارسي ترجمه كنيم. ابوريحان در طول عمر خود با قناعت زندگي ميكرد و به تجملات و ظواهر دنيا اهميتي نميداد و زماني كه در غروب شب جمعه دوم رجب 440 در غزنه چشم از جهان فروبست، ثروت زيادي را براي خانوادهاش باقي نگذاشت و ثروت خانوادهاش همان نام نيك ابوريحان بود كه هميشه براي آنها جاودان ماند. منابع: شبكه رشد ملي مدارس ايران - سايت اينترنتي مشاهير ايران ارسالي از طرف کاربر محترم : sm1372
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 487]