واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بخش دوم
«کابل» به روایت تاریخ؛ از ظهور اسلام تا عصر غزنویان
پس از تصرف کابل در سال 81 هجری به دست مسلمانان شاه کابل به «گردیز» فرار کرده اما پس از تجدید قوا دوباره به سمت کابل بازگشت.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، شهر کابل پس از ظهور اسلام نیز توسط حکومتهای بومی و محلی اداره میشد و این وضع تا زمان حکومت «صفاریان» نیز ادامه داشت. طبق نوشته «غلام محمد غبار» در کتاب «جغرافیای عمومی افغانستان»، تا زمان صفاریان هیچ یک از فاتحان عرب به فتح حقیقی کابل و بلاد «هندوکش» کامیاب نشدند که بتوانند بر کابل حکومت کنند و مردم این شهر خود به تدریج به دین اسلام گرویدند. پس از شکست «امویان»، شهر کابل توسط حاکمان محلی که تحت حمایت مسلمانان بودند اداره میشد و این وضعیت تا زمان حکومت صفاریان ادامه داشت. کابل در تصرف صفاریان در این دوره اعراب به گرفتن خراج از شاه کابل قناعت کردند و فقط «یعقوب لیث» مؤسس سلسله صفاریان در قرن نهم بعد از میلاد توانست در نتیجه جنگهای سختی که انجام داد، «زابلستان»، «غزنی»، «بلخ» و « کابل» را ضمیمه ممالک اسلامی کند و همین یعقوب بود که از پادشاه گردیز خراج گرفت. به تدریج حکومت صفاریان در کابل رو به ضعف نهاد و پس از روی کار آمدن سلسله غزنویان در سال 344 هجری، کابل به تصرف غزنویان در آمد. کابل از غزنویان تا «بابر شاه» با توجه به اینکه غزنویان شهر غزنی را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرده بودند، به تدریج از اهمیت شهر کابل کاسته شد و شکوه گذشته خود را از دست داد و این روند در زمان حکومت تیموریان که پایتخت آنها هرات بود، نیز تکرار شد. سکه دوره غزنویان به نام سلطان مسعود غزنوی ضرب شده است. پس از سقوط تیموریان، بابر شاه بر کابل مسلط شد و دوباره این شهر پایتخت شد و تا سال 923 هجری همچنان پایتخت بود. گستره حکومت غزنویان دراین زمان کابل رونق تازهای پیدا کرد و آنگونه که در کتاب کابل قدیم نوشته شده است، بعد از ازدواج پادشاه، با دختر «سید مهدی آتش نفس» که از زمره پیشوایان روحانی کابل بود، دیوارها و حصارهای شهر کابل را ترمیم کرد و در سرسبزی شهر توجه زیاد داشت، به علاوه باغهای کابل 2 باغ بزرگ «جهان آرا» و «شهر آرا» نیز در همین دوران به وجود آمد. طبق نوشته «آصف آهنگ» در کتاب کابل قدیم، زمانی که «تیمورشاه» پایتخت را از «قندهار» به کابل انتقال داد، شهر کابل مرکز قدیم «کابلستان» یکبار دیگر سر از خواب گران چندین قرنه بلند کرد و به جنب و جوش افتاد. کابل در شعر صائب تبریزی کابل در زمان مغولان هند از شهرهای زیبای افغانستان بوده و شکارگاه شاهان مغولیه و پایتخت تابستانی «بابر» مؤسس دولت «مغولیه» هند بود. زیبایی کابل به حدی بود که، «صائب تبریزی» شاعر معروف قرن یازدهم وقتی به دعوت شاه مغول راهی هند شد، از طریق کابل به آنجا رفت و چندی در کابل مهمان بود، وی یک قصیده خواندنی در وصف کابل سرود: خوشا عشرت سرای کابل و دامان کهسارش که ناخن بر رگ گل میزند مژگان هر خارش خوشا وقتیکه چشم بر جیبینش خوشهچین گردد شوم چون عاشقان و عارفان از جان خریدارش چه موزون است یا رب تاق ابروی پل مستان خدا از چشم شوخ زاهدان بادا نگهدارش حصار مارپیچش اژدهای گنج را ماند ولی ارزد به گنج شایگان هر خشت دیوارش حساب مه جبینان لب بامش که میداند دوصد خورشید رو افتاده در هر پای دیوارش به روز عید میخندد گل رخساره صبحش به شام قدر پهلو میزند زلف شب تارش کابل در این دوران از بهترین شهرهای منطقه بود و چنان که دیدیم، صائب تبریزی قصیده معروفی در وصف آن سروده است. ادامه دارد... انتهای پیام/
94/06/01 - 11:17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]