تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820247484
علت جدایی رضا رویگری از همسر اول و ازدواج با زن دوم از زبان خودش!+تصاویر
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: گفتگویی پر حاشیه با رضا رویگری درباره شایعات این چندسال گذشته از جدایی همسر اولش گرفته تا ازدواج با همسر دومش.
رضا رویگری«از کودکی اطلاعات هفتگی در خانه ما بود، همیشه شنبه ها دم کیوسک منتظر بودم تا مجله بیاد و با ولع مطالبش را بخوانم. سالهای دور، یادش به خیر. این روزها دیگر وقت مطالعه ندارم.»
حرف های رضا رویگری با ما از این دیالوگ آغاز شد. هرچند که از سال ۹۰ تا به امروز چندین و چندبار با وی تماس گرفتیم و هربار به نوعی گفتگوی ما به تاخیر می افتاد. سرانجام توانستیم برنامه گفتگو را با رضا رویگری هماهنگ کرده و یک روز گرم مرداد ماه در خانه اش، مصاحبه ای مفصل با وی انجام دهیم.
گفتگویی که پر از حاشیه بود و رضا رویگری بدون طفره رفتن به تمام شایعات این چندسال گذشته پاسخ داد، تا دیگر پشت سر وی حرفی زده نشود!چرا اینقدر شایعه درباره فوت شما زیاد شده است؟!مگه زیاد شایعه شده؟!
پس از گفتگوی شما و همسر دومتان با یک نشریه که حدود یک ماه پیش بود ، این شایعات سرزبان ها افتاد. نظرات فراوانی هم درباره شما در دنیای مجازی منتشر شد.از آنجا که خودم از دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی دور هستم، دوست دارم این نظرات را از زبان شما بشنوم…
مثلا اینکه چرا همسرتان را رها کردید و یک زن جوان گرفتید؟! یا از این دست حرف های خاله زنکی…(باخنده) فکر کنم حسودی می کنند!
بین این شایعات مرگ و ازدواجتان، ارتباطی می بینید؟!نه، فکر نکنم اینگونه باشد. این دو قضیه ارتباطی به هم ندارند. شاید عده ای مرا خیلی دوست دارند و با این کار می خواهند اسم من در خبرگزاری ها باشد! پس از این شایعات تماس های فراوانی از داخل و خارج ایران داشتم که خیلی از دوستان من نگران شدند. ده نمکی تماس گرفته بود و می گفت با خودت حرف می زنم یا روحت؟! اینکه پخش شایعه مرگ چه نفعی برای برخی دارد را متوجه نمی شوم! چند روز پیش شبکه خبر برای تهیه گزارشی به خانه آمد و درباره این موضوع مفصل صحبت کردیم اما نمی دانم چرا پخش نمی کنند؟! جدیدا حرف های من را از تلویزیون پخش نمی کنند!
حرف خاصی زدید که حساسیت زا باشد؟!اصولا من حرف زیاد می زنم!(می خندد) مثلا محرم از تلویزیون با من تماس گرفتند که چرا نهضت امام حسین(ع) هنوز بعد از هزاروچهارصدسال زنده است؟! گفتم به دلیل اینکه دنبال پورش و برج و مازراتی نبود. حرف بدی زدم؟! واقعیت را گفتم اما این حرف من را هم پخش نکردند!
چند سال تنها زندگی کردید؟!به سال نرسید. چندماه بین ازدواج اول و دوم من فاصله بود. این شایعه بود که من بلافاصله از همسر قبلی ام جدا شده و با تارا ازدواج کردم. به اینگونه نبود. من از دو سال قبل از جدایی رسمی، به نوعی تنها زندگی می کردم و می خواستیم که جدا شویم. یک سال و هشت ماه بعد از جدایی هم که با تارا ازدواج کردم.
خیلی از مردم می پرسند چرا از همسر قبلی خود جدا شدید؟!من حس می کنم مردم کمی بیکار هستند و دنبال حواشی مختلف می گردند. این مسائل هم جز مسائل شخصی و خصوصی زندگی هست اما مردم به شدت درباره مسائل شخصی کنجکاو هستند. همسر قبلی من عاشق کارش بود و از صبح تا شب سرکار بود و خیلی به فکر زندگی نبود. وی دفتر روانشناسی داشت و همه وقت و زندگی اش کارش بود.
تارا(همسر رویگری): البته خیلی خانم خوب و دوست داشتنی بودند.
این روزها کم کار هستید یا پیشنهادهای خوبی به شما می شود؟!بیشتر نقش های الکی پیشنهاد می شود و به اجبار قبول می کنم. ماهی سه میلیون تومان اجاره خانه ام هست و خرج زندگی را باید از راه بازیگری دربیاورم. مجبورم خیلی از پیشنهادها را قبول کنم. یک اتفاق جالب چند روز پیش برایم افتاد.برای بستن قرارداد به یک دفتر سینمایی رفتم. به من گفتند یک سکانس بازی کن تا ببینم. کارگردان جوانی بود که می گفت باید اول تست دهی تا بعد قرارداد ببندیم! تارا هم گفت شما اول یک دکوپاژ بچین تا بفهمیم که کارگردانی، بعد از بازیگران تست بگیر!
چه شد که با تارا ازدواج کردید؟چندسال پیش برای برنامه ای به شیراز رفته بودم. تارا یک دوست به نام ستاره داشت که دوست مشترکمان محسوب می شد. ستاره به تارا گفت که یک دوست هنرپیشه ام برای چند روز به شیراز می آید و اسم من را برد، تارا هم گفت که تا به حال اسمش را نشنیده و نمی شناسمش! به هرحال ستاره و تارا برای استقبال من به فرودگاه آمدند و همانجا برای اولین بار همدیگر را دیدیم. تا من را دید، گفت آقای رویگری چقدر شما خوش تیپ هستید! همانجا بود که عشق شوری در میان ما نهاد! معمولا هم همه عاشق من می شوند. من در اوایل آشنایی مان گفتم تارا من آینده تو نیستم و باید به زندگی ات برسی اما واقعا بدون تارا هم نمی توانستم زندگی کنم. (باخنده) حرفی زدم که جذب من شود!
همسر دومتان از این هم گفته که نمی دانسته شما بازیگرید. مگر می شود رضارویگری را فردی نشناسد؟!حتما نمی شناخته! اهل دروغ گفتن نیست!
تارا: خیلی وقت ها پیش می آید که شما بازیگری را تنها به چهره می شناسید و حتی اسمش به ذهن شما نمی آید. این اتفاق برای خیلی از مردم افتاده. از سوی دیگر من شانزده سالگی برای ادامه تحصیل به مالزی رفتم و از دنیای فیلم و تلویزیون ایران دور بودم. به همین دلیل اصلا شناختی از رضا نداشتم. تنها هدیه تهرانی و امین حیایی و گلزار را می شناختم.
یا مثلا می گفتند که خانواده اش به شدت مخالف ازدواج با شما هستند.اینگونه نیست! پدر و مادرش به شدت من را قبول دارند و دوستم دارند. شاید شیطنت برخی از همکاران شما باعث شده تا حرف های ما به نحو مناسبی انعکاس پیدا نکند.
تارا: پدر من همیشه با من راحت بود و خیلی صمیمی بودیم.پس از آشنایی با رضا، عده ای پشت سرش حرف زده بودند و گفته بودند که شخصیت خوبی ندارد. یک روز پدرم از من خواست که درباره رابطه ام با رضا توضیح دهم. می خواست مطمئن شود رضا دنبال سوءاستفاده از من نیست. گفتم که رضا هیچ قولی برای بازیگری و این مسائل نداده و حرفش فقط ازدواج است. بالاخره پدر هست و روی دخترش حساس! یک روز رضا به منزل آمد و با پدرومادر ملاقات داشت و تمام شائبه ها از بین رفت. به هرحال این اختلاف سنی چهل و چهار ساله، کمی ذهنشان را درگیر کرده بود. یکی از شرایط آنها این بود که رضا اجازه بدهد درسم را تمام کنم.
تمام شد درستان؟تارا: مشغول تحصیل بودم که رضا سکته کرد و به خاطر مراقبت از وی درس را رها کردم.
داستان سکته شما چه بود؟!یک زمانی شایعات فراوانی برای من به وجود آمد و فشارهای پشت سرهم باعث شد که سکته کنم.
تارا: رضا قبلا هم سابقه بیماری داشت و چون ورزش می کردیم، فکر می کرد همین ورزش برای سلامتی کافی است و قرص هایش را مصرف نمی کرد. زمانی که سکته کرد، فشارش بیست و چهار بود.شایعه کرده بودند که آقای رویگری به خاطر خوردن مشروب فراوان سکته کرده.(می خندد) به من می گویند معتاد هستم اما من حتی سیگار هم نمی کشم. از این حرف ها زیاد شنیده ام.
تارا: اوایل آشناییم با رضا، دوستانم خیلی پشت سر رضا حرف می زدند. همین مشروب، اعتیاد و … یک روز به رضا گفتم واقعا معتاد هستی؟! رضا به من گفت که چند ماه هست من را می شناسی، اگر قرار بود معتاد باشم که می فهمیدی! برخی از مردم تنها با حرف زدن پشت سر دیگران، زنده هستند!
پسر شما هم مثل خودتان زود ازدواج کرد.خدارحمت کند پدرم را، در سن پانزده سالگی می خواست من ازدواج کنم. و البته روحانی شوم. شاید باور نکنید اما من جامع المقدمات را هم خواندم اما بعد مسیر زندگی ام عوض شد و سمت هنرپیشگی رفتم. پسر من متولد ۵۳ هست و زود ازدواج کرد.
شما نوه هم دارید؟یک دختر هشت ساله به اسم آوا. یک فیلم هم به اسم دهه شصتی ها با خودم بازی کرده است.
رابطه شما به پسرتان چطور است؟!خدا را شکر!
خدا را شکر خوب است یا خدا را شکر، بد؟!(می خندد) رابطه بدی با کیارش ندارم. وی به عنوان یک دی جی حرفه ای مشغول به فعالیت هست. نه دی جی عروسی! دی جی های مطرح که در اروپا و آمریکا مشغول به فعالیت است.
چرا رابطه شما با پسرتان شکرآب است؟!این شایعاتی است که می سازند. پسرم در سن جوانی برای فراگیری موسیقی به هند رفت و همانجا با همسرش که ایرانی هست، آشنا شد و نوه من هم هند به دنیا آمد. خیلی ارتباط نزدیکی با هم نداشتیم. مدتی است به ایران بازگشته و دورادور در ارتباطیم. اینکه شکرآب باشد و این حرف ها نیست!اما رابطه تان خیلی هم خوب نیست. از ازدواج و طلاقتان دلخور نیست که در ارتباط نیستید؟!نه، اصلا این حرف ها نیست. کیارش حرف من را گوش نمی کرد و ناراحت شدم. وی گریمور خوبی بود و گفتم کار را ول نکن اما حرفم را گوش نداد و الان هم پشیمان است. در سریال “ولایت عشق” جز گروه گریم آقای معیریان بود و سمت بازیگری هم رفت. هرچه گفتم حرفم را گوش نداد و شاید به خاطر همین کمی بین مان دلخوری باشد.پدر به شدت مخالف کار شما بود؟!خیلی مذهبی بود و می گفت نباید مطرب شوی! بعد از آنکه “ایران ایران” را خواندم، رابطه اش با من خوب شد و به من افتخار می کرد.
چه شد که شما “ایران ایران” را خواندید؟!دو سه نفر خواننده مطرح از ترس قبول نکردند که این ترانه را اجرا کنند. آهنگساز صدای من را در جایی شنیده بود و از من خواست این کار را اجرا کنم. ما هم شبانه به استودیو رفتیم و آن کار ماندگار را ضبط کردیم.
چرا همان زمان خوانندگی را ادامه ندادید؟!شرایط موسیقی در دهه شصت خوب نبود و محیط موسیقی پاپ بسته بود. دهه هفتاد دوباره سراغ خوانندگی رفتم و چند تیتراژ خوانده و سپس آلبوم جمع کردم. تا امروز هم سه آلبوم من روانه بازار شده است.شنیده ام دهه شصت به کل فعالیت هنری خود را تعطیل کرده بودید…درست است. سه سال با یکی از دوستان ترشی درست می کردم و می فروختم. یک تئاتر درباره زندگی حلاج کار کرده بودیم و رییس تئاتر شهر جلوی کار ما را گرفت. دلیلش هم این بود که صدای رویگری تحریک کننده است! من هم خودم را ممنوع الکار کرده و به ساخت و فروش ترشی روی آوردم.
چه شد به دنیای هنر بازگشتید؟مرحوم رضا ژیان یک روز سراغم آمد و گفت رضا بسه دیگه، این چه کاریه داری می کنی؟! خسته نشدی؟! گفتم چطور مگه؟! گفت یه کار تلویزیونی گرفتم، بیا یه نقش داره مخصوص خودت. نقش شیر محله بهداشت. با آن نقش به شهرت رسیدم و دوباره به دنیای هنر بازگشتم. بعد “محله بهداشت”، “کانی مانگا” و “اجاره نشینها” و… (باخنده) دنیای ترشی را فراموش کردم.
چه شد به آمریکا رفتید؟تئاتر “معرکه در معرکه” که نوشته آقای میرباقری بود را برای اجرا به آمریکا بردیم. یک سالی در آمریکا سکونت داشتم. آنجا نمایشگاه نقاشی برگزار کرده و تابلوهایم را فروختم. کنسرت هم در لس آنجلس برگزار کردم که آلبوم اول از همان کنسرت بیرون آمد.
پس باید شما را هم خواننده لس آنجلسی بنامیم. چرا در آنجا نماندید و به ایران برگشتید؟آنجا از بیرون نمای خوبی دارد و بهشت است وگرنه جهنمی بیش نیست. از یک سو دلتنگی بسیار برای خانواده و وطن و از سوی دیگر اینکه یک دلار باید از زیرپای فیل دربیاوری! آنجا به سختی می توانید پول دربیاورد. البته وضع من بد نبود. مثلا دکترهای ایرانی مقیم آمریکا مسجدی در جنوب لس آنجلس ساخته بودند و برای مراسم افتتاحش از من دعوت کردند. من هم رفتم و چند کار زنده خواندم و سه هزار دلار گرفتم یا برای مراسم شب احیا مرا دعوت کردند تا برایشان مداحی کنم. اینگونه درآمدزایی داشتم. در کل زندگی در آنجا بسیار سخت بود.
پس از بازگشت هم ممنوع الکار شدید. درست است؟!بله، یکی از دوستان{آقای سین.} لطف کرده و پشت سرم خیلی حرف زده بود. اینکه در آمریکا پناهنده شدم، یا کوکائین مصرف می کنم و زن اسرائیلی گرفته ام! تصمیم داشت از ریشه من را بزند. دوست قدیمی من هم بود. به هرحال به لطف آن دوست قدیمی، چند سالی را در دهه هفتاد ممنوع الفعالیت بودم. البته هیچ وقت دلیل ممنوع الکاری ام را نگفتند و رسما هم اعلام نکردند که ممنوع الفعالیت هستم.
پس چگونه به این نتیجه رسیدید؟!به یک باره پیشنهادهایی که به من می شد کاهش پیدا کرد و آنهایی هم که پیشنهاد کار می دادند، پشیمان می شدند. بعدتر یکی از دوستان گفت که وقتی اسم شما را به ارشاد اعلام می کنیم، آنها می گویند بهتر است از رضا رویگری استفاده نکنید. این بهتر است یعنی اگر استفاده کنید، فیلم توقیف می شود!
تارا: دهه هفتاد رضا ممنوع الکار بوده، پس حق داشتم که وی را نشناسم!
توجیه نکنید که رضا رویگری را نمی شناسید! مگر می شود فردی در ایران وی را نشناسد؟!الان هیچ فردی مثل تارا من را نمی شناسد!
تارا: برای من اصلا اهمیتی ندارد که حرفم را باور می کنید یا خیر اما واقعا حقیقت را گفتم.
چه شد از ممنوع الکاری خارج شدید؟!خودم هم نمی دانم! خودشان ممنوع الکار می کنند و بعدتر خودشان اجازه فعالیت می دهند.
در دوران ممنوع الکاری چه کار می کردید؟ ترشی نساختید؟!نه، دیگر سراغ ترشی نرفتم. قبلا هم این حرف را زده ام، اگر در سینما نگذارند کار کنم، سراغ تلویزیون می روم. تلویزیون نشد، نقاشی. نقاشی را از من بگیرند، خوانندگی و آهنگسازی. به هرحال آنقدر هنر دارم که بتوانم گلیم خود را از آب دربیاورم. در دوران ممنوع الکاری، نقاشی هایم را می فروختم. مثلا یک کلکسیونر از من درخواست می کرد نقاشی با امضای من داشته باشد و من هم پول زیادی می گرفتم و برایش نقاشی می کردم. آموزشگاهی هم داشتم و نقاشی تدریس می کردم.بعد از “مختارنامه” هم مدتی نبودید. دلیل آن چه بود؟!آن زمان هم نمی دانم به چه دلیل من را ممنوع الکار کرده بودند! دلیلش را هم هیچوقت متوجه نشدم. به ویژه آنکه در مختار نقش بسیار کلیدی و مهمی داشتم. من تا به حال در ایران یک ده آفرین هم به خاطر فعالیت های هنری ام نگرفته ام اما در عراق برای ایفای نقش کیان ایرانی، به من جایزه دادند. چهارسال زندگی من را به هم ریختند و در تلویزیون اجازه فعالیت نداشتم.
”مختار” تلفات جانی زیاد داشت یا شایعه است؟!نه، اینگونه نبوده. شاید منظورشان مار و مارمولک بوده(می خندد). مصدومیت زیاد بود که اکثرش هم سراغ من می آمد. در صحنه ای که کیان به شهادت می رسد، امین صلاحلو تبر را محکم زد و سرش کنده شد و زیر چشم من زخم شد. در شاهرود شمشیر به پایم رفت و از آن ور خارج شد. رفتم دکتر و گفت آقای رویگری چه شده؟! گفتم شمشیر خوردم. فردایش که تبر به چشمم خورد، دوباره پیش همان دکتر رفتم و گفت چه شده؟ گفتم تبر به چشمم خورده!نگاهی با تعجب کرد و گفت آقای رویگری، شما مطمئن هستید که در قرن بیستم زندگی می کنید؟!
با اکثر بازیگران که صحبت می کنم، همه از طلب هایشان می گویند. شما هم جز طلبکاران هستید؟!زیاد. نزدیک به ده پروژه هست که حضور داشتم اما پولی نداده اند. از گرفتن آن پولها هم ناامید شده ام. شکایت هم کرده ام اما فیلم ها پخش شده و اصلا نتوانسته ام کاری انجام دهم. برای اولین بار از طریق شما می خواهم اسامی چند نفر از این بدهکاران را اعلام کنم، شاید خجالت کشیده و طلب من را بدهند. یکی آقای بیژن شین. هست که چند ده میلیون از وی طلب دارم. دیگری آقایی به نام فارسیجانی بود که او هم چند میلیون تومان من را بلوکه کرده است. هرکاری هم انجام می دهم، نمی توانم پولم را از آنها بگیرم. امروز کمی پیش قسط می دهند. مثلا قرارداد شما بیست میلیون تومان است، یک میلیون را می دهند و باید برای باقی پول به دنبالشان بدوی!
برای آخرین آلبوم هم خودتان از جیبتان هزینه کردید؟!بله، صد و ده میلیون تومان هزینه تهیه آلبوم شد که از جیب دادم و تنها بیست میلیون تومانش برگشت. قرار بود اسپانسر به ما پول بدهد که نداد! موسیقی هم برای ما درآمدزایی نداشت. دلم می خواهد صدایم که آماده تر شد یک کنسرت بزرگ در تهران برگزار کنم که امیدوارم روزی این اتفاق بیفتد!سینماژورنالاخبار مرتبط :رضا رویگری به همراه همسر و عروس +عکسخبر درگذشت رضا رویگری در گروه های اجتماعی مجازیماجرای ازدواج رضا رویگری و همسر26ساله اش+عکس
چهارشنبه 28 مرداد 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]
صفحات پیشنهادی
رضا رویگری: قبل از جدایی رسمی از همسر اولم، دو سال تمام، تنها زندگی می کردم/آقای (س) باعت شد ممنوع الفعالیت شو
سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews com از کودکی اطلاعات هفتگی در خانه ما بود همیشه شنبه ها دم کیوسک منتظر بودم تا مجله بیاد و با ولع مطالبش را بخوانم سالهای دور یادش به خیر این روزها دیگر وقت مطالعه ندارم حرفهای رضا رویگری با ما از این دیالوگ آغاز شد هرچند که از سال ۹۰ تا برضا رویگری:به همسر دومام گفتم من آینده تو نیستم/ پسرم “کیارش” در اروپا یک دی.جی مطرح است
رضا رویگری به همسر دومام گفتم من آینده تو نیستم پسرم کیارش در اروپا یک دی جی مطرح است از کودکی اطلاعات هفتگی در خانه ما بود همیشه شنبه ها دم کیوسک منتظر بودم تا مجله بیاد و با ولع مطالبش را بخوانم سالهای دور یادش به خیر این روزها دیگر وقت مطالعه ندارم سینما ژورنال حرفقتل عام همسر دوم و فرزندانش با همکاری همسر اول + تصاویر
یک مرد 2 زنه با همکاری زن اولش همسر دوم و فرزندان او را به قتل رساند قتل عام خانواده 5 نفرهآقای" کریستوفرمتیو هندرسون " 40 ساله و خانم " روندارکارلسون " 42 ساله اهل " نیومارکت آلاباما " به اتهام قتل 4 نفر در روز سه شنبه بازداشت شدند براساس گزارش پلرضاییان: چرا سپاهان ۴ هفته اول باید میزبان باشد؟!
پرسپولیس نیوز رامین رضاییان مدافع راست ملی پوش پرسپولیس پس از شکست مقابل سپاهان اصفهان سکوت اختیار کرده و به شدت ناراحت بود وقتی که با این بازیکن تماس گرفتیم هنوز در شوک شکست سنگین در اصفهان به سر می برد و رامین چرا پرسپولیس این جوری نتیجه می گیرد به خدا نمی دانم خودم همعامل اغفال زن ثروتمند خراسان دستگیر شد/قتل عام همسر دوم و فرزندانش با همکاری همسر اول/روش غیراخلاقی برای گرفتن
عامل اغفال زن ثروتمند خراسان دستگیر شد قتل عام همسر دوم و فرزندانش با همکاری همسر اول روش غیراخلاقی برای گرفتن انتقام از همسر سابق تصاویر اخبار حوادث و انتظامی امروز در این بسته خبری گردآوری شده است به گزارش خبرنگار حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان اخبار حوادثقتل عام همسر دوم و فرزندانش با همکاری همسر اول
قتل عام همسر دوم و فرزندانش با همکاری همسر اول روز نو آقای کریستوفرمتیو هندرسون 40 ساله و خانم روندارکارلسون 42 ساله اهل نیومارکت آلاباما به اتهام قتل 4 نفر در روز سه شنبه بازداشت شدند براساس گزارش پلیس قربانیان که شامل همسر دوم آقای هندرسون یعنی خانم کریستین هنجداییمحسن رضایی از جبهه
جدایی محسن رضایی از جبهه معاون اجرایی جبهه ایستادگی در خصوص جدا شدن محسن رضایی از این جبهه گفت سمت سوی جبهه تغییری نکرده اما به دلیل اینکه آقای رضایی به سپاه پیوستند دیگر فعالیتی در جبهه ندارد به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز محمود افتخاری معاون اجرایی جبهه ایستادگی در گفت&zwnjرضایت گواردیولا از نمایش نیمه دوم بایرن
اتاق خبر 24 پپ گواردیولا سرمربی کاتالونیایی بایرن مونیخ پس از برتری ۵ بر صفر تیمش مقابل هامبورگ در اولین بازی فصل جدیدبوندس لیگای آلمان تلاش شاگردانش را ستود پرافتخار ترین سرمربی تاریخ بارسلونا در این باره گفت در نیمه اول کار دشواری پیش رو داشتیم چون هامبورگ با ۶ بازیکن دفاایجاد اولین شعبه بانک خارجی در ایران به میزبانی منطقه آزاد ماکو
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آراز سسی حسین فروزان در دیدار با مدیران شرکت ترکیه ای هلدینگ ناب ضمن تشریح توانمندی ها و قابلیت های این منطقه گفت شرایط سرمایه گذاری در منطقه آزاد ماکو در شرایط فعلی کشور فراهم شده است وی با اشاره به افزایش 3 برابری سرمایه گذاری درعکس: مادر و همسر جیسون رضاییان
عکس مادر و همسر جیسون رضاییان تصاویری از مادر و همسر جیسون رضاییان پس از آخرین جلسه دادگاه را مشاهده می کنید خبرگزاری ایسنا تصاویری از حضور مادر و همسر جیسون رضاییان در جمع خبرنگاران پس از آخرین جلسه دادگاه را مشاهده می کنید تاریخ انتشار ۱۹ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۶ ۳۵-
گوناگون
پربازدیدترینها