تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1821178829
گفتگو با رضا عابدینی
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : گفتگو با رضا عابدینی maloosak26th January 2007, 03:14 AMنظرتان درباره وضعیت کنونی آموزشهای آکادمیک گرافیک چیست؟ عرض کنم که من خودم اصلا گرافیک نخواندم و نقاشی خواندم. اما اگر دانشگاههایمان اوضاع بسامانی داشت ، وضع گرافیکمان مسلما با آن چیزی که الان هست ، بدون اینکه بگوییم بد است یا خوب ، توفیر میکرد. اما آنقدر که حالا خودم میدانم ، قصه از این قرار است که ما متاسفانه برنامههای درسیمان که از طرف آموزش عالی به دانشگاهها دیکته میشود ، حداقل مربوط به سی چهل سال گذشته آنهاست. اینکه در مدرسههای گرافیک دنیا چه میگذرد ، خیلی دیر به دست اینها رسیده است. معمولا اینطوری است. بهرحال اتفاقی که الان دارد میافتد و تفکیک کلاسها به این کارگاهها ، درسها و سرفصلها ، خیلی عجیب و غریب به نظر میآید. این یک مطلب . مطلب بعدی سر عوض کردن اسم گرافیک بود. از این گیرهای عجیب غریب که نمیدانم علتش چیست؟ نمیدانم سینما مثلا خونش پررنگتر از گرافیک است یا چون زورش بیشتر است که هنوز سینماست و نتوانستهاند اسمش را عوض کنند. من نمیدانم اصلا ارتباط تصویری به graphic design چه ربطی دارد؟ ارتباط تصویری یعنی چه؟ احتمالا از روی communication art به چنین نتیجهای رسیدهاند. این خیلی بد است. communication art یک بخشی از گرافیک است ، چرا باید اسم تمام آن ارتباط تصویری بشود؟ گرفتاری بنده و امثال بنده در ایران همین است وقتی برای دانشجو توضیح میدهیم که آقا ! گرافیک فقط سفارش نیست ، فقط به رب گوجه فرنگی فکر نکن. میگوید پس ارتباط تصویری یعنی چی؟ اصلا برای او معنی ندارد. در نتیجه این اسم برای خود استادها هم گرفتاری درست کرده است. پس مشکل اصلی به اسم و سرفصلهای این رشته برمیگردد؟ من کلا به اسم graphic art میشناسم که این ربطی به communication art ندارد. شما میروید تکنولوژی گرافیک یاد بگیرید ، اینکه کجا و چگونه میخواهی مصرفش کنید ، خودش رشتههای مختلفی دارد. ممکن است بخواهید graphic designer بشوید ، در communication art و یا advertising مشغول شوید. این را در سالهای بعد انتخاب رشته میکنید. مثلا مدرسهای در خارج از ایران است که دانشجو فقط رشته ارتباطات میخواند. یعنی کلیات گرافیک را دوره میکند. بعد گرایش پیدا میکند به communication art و چیزهای دیگری میخواند که صرفا علم است و اصلا هنر نیست. دیگری بازاریابی میخواند یا مخاطبشناسی و . . . الان سرکلاس از شاگرد میپرسیم مثلا ترم پیش چه خواندهای؟ میگویند ما ترم پیش معلمی داشتیم راجع به اینکه چگونه از کاغذ استفاده کنیم که دور ریز آن کمتر باشد چیزهایی خواندیم! آن یکی میگوید راجع به این خواندیم که مشتریها چی دوست دارند. اینها هیچ سازمانی ندارد و هیچ نقشهای کشیده نشده که ما به بچهها قرار است چی یاد بدهیم. اولا به آنها بگوییم مبانی زیباییشناسی چیست؟ بعد یک پله جلوتر معلم بیاید و به اینها تکنیک یاد بدهد. آخر سر هم یک معلم بیاید به اینها بگوید مخاطبشناسی چه و چه است. هیچ کس به این دقت نمیکند و همانطور که گفتم اینها مربوط به سی چهل سال قبل اروپاست. البته آنها مدام آن را ادیت میکنند ، ولی ادیتهایش هیچ وقت به ما نرسیده است. برای تایید این چیزی که عرض کردم ، میشود به دانشکده هنرهای زیبا موقعی که تأسیس شد تا ده پانزده سال بعدش رجوع کرد. ببینید که چقدر این دانشکده به روز بود و معلمهایی داشت که دائم میدانستند که آن طرف دنیا چه میگذرد. تمام آرتیستهای بنام امروز مملکت ما در هنرهای تجسمی ، دانشجوهای آن دورهاند. مثل ممیز ، کیارستمی ، شیوا ، مثقالی ، منوچهر معتبر و . . . این نتیجه منابع درست و حسابیاند. هنرستان هنرهای تجسمی هم در همان دوره و سالها ، بخاطر اینکه منابع درسیاش دقیق و مرتب طراحی و اجرا میشد ، شاگردهای بسیار درخشانی تربیت کرد. بعد از آن سالها دیگر آدمهای اینجوری نداریم و تک و توک کسانی پیدا میشوند. در واقع میتوان گفت اینها به دانشگاه مربوط نیست و خود آنها ، آدم ویژهای بودهاند. در مورد آموزشهای آزاد و خصوصی چطور؟ آموزشهای خصوصی گرافیک به آن شکل جدی نداریم ، جز چند تا از استادهای معتبرمان که کلاس دارند ، بقیه دیگر در واقع یک فهم شخصی از گرافیک دارند و اینجور آموزشها خیلی مثل نقاشی و طراحی جا افتاده نیست. اما همان چند تا که سراغ دارم و دیدم ، خیلی تاثیر فوقالعادهای داشتهاند. برای اینکه این معلمها با این تجربهای که دارند ، منابع درسی را برای خودشان تنظیم میکنند و طوری وارد مباحث میشوند که هیچوقت دانشگاه امکانش را ندارد. چرا که اولا در دانشگاه با ازدحام دانشجو روبرو هستید. رشته هنر مثل علوم نیست که شما بروید پای تخته یک چیزهایی بنویسید. باید با یکدیگر بتوانند ارتباط برقرار کنند ، در غیر اینصورت نمیشود. وقتی چهل پنجاه تا دانشجو در کلاستان هستند ، فقط میتوانید تندتند یک چیزهایی را تئوری بگویید. بهر حال گرافیک میتواند یک ابزار یا رسانه باشد یا آن را هنر مطلق میدانید؟ ببینید من با آن جمله که بطور قطعی گفتید بهرحال گرافیک یک ابزار است ، موافق نیستم. من گرافیک را مطلقا art میدانم ، درست عین نقاشی. ممکن است از گرافیک هم استفاده شود. مگر از نقاشی نمیشود برای یک مراسمی از آن استفاده کرد؟ مثلا برای مراسمی به نقاش سفارش میدهند که عکس فلان آدم را بکشید میخواهیم سردر اینجا بزنیم. درواقع داریم از نقاشی استفاده میکنیم. در گرافیک هم این اتفاق میافتد. بخاطر ماهیت و تاریخچه گرافیک ، ارتباط بیشتری با این ماجرا دارد ولی معنیاش این نیست که گرافیک به خودی خود نمیتواند وجود نداشته باشد و حتما باید یک سفارشی ، یک بازار کاری ، چیزی وجود داشته باشد. امروز لااقل دیگر اینطور نمیبینیم. ممکن است تا ۳۰ سال پیش اینطوری بود ولی امروز هستند آدمهایی که با تکنولوژی گرافیک ، کار میسازند و کار میکنند. کارهایی میسازند که art مطلق است. اصلا دلیلی هم ندارد که سفارشدهنده داشته باشد. اما در مورد اینکه تاثیر میگذارد؟ صددرصد موافقم. ببینید بهرحال هنرهای تجسمی مثل سایر هنرها احتیاج به یک بیس و پایه فکری دارد که به خودی خود ساخته نمیشود. ما در جامعهای زندگی میکنیم که سطح سلیقه تصویری یک حد بخصوصی است که روی همه تاثیر میگذارد. وقتی مشتری میآید سراغ آدم ، من نمیتوانم به سادگی یک چیزی که ایده خاصی است به او پیشنهاد کنم. برای اینکه نمیتواند بپذیرد. برای اینکه در ساختار ذهنی او جای نمیگیرد. من همیشه این را گفتهام ، در سالهای اخیر درست است که سطح عمومی گرافیکمان پایین آمده ، اما حجمش به نسبت سالهای قبل از انقلاب بیشتر شده است. در آن زمان ، سطح عمومی سواد بصری کمتر از این بود ، یعنی همه مردم آنقدر سواد بصری نداشتند که امروز دارند. منتهی تعداد این قلهها کم شده و این طبیعی است. یعنی رابطه ، رابطه درستی است. وقتی عمومیت پیدا میکند ، عمقش کم میشود که این به نظرم درست شدنی است. البته وقت میبرد تا این اتفاق بیفتد. لینک به منبع (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) نظرتان درباره وضع تبلیغات و ارتباطش با گرافیک چیست؟ در زمینه کار تبلیغاتی ، خیلیها سعی کردند کار کنند منتهی گرفتاری تبلیغات در ایران ، عین همان ماجرای آموزش گرافیک است. آخرین اطلاعاتی که ما راجع به تبلیغات داریم ، متاسفانه برای سی چهل سال قبل اروپا و آمریکا است. در بین آدمهایی هم که متولی این مساله هستند ، به ندرت کسانی پیدا میشوند که up today بدانند چه کار باید بکنند؟ از چه راههایی باید برود؟ تبلیغات اصولا یک علم بسیار پیچیدهایست. اینست که اینجا هم همان اشتباه اتفاق افتاده است. یعنی مثلا کسی که graphic design خوانده ، صاحب یک شرکت تبلیغاتی شده است. هیچکدام از اینها یک اصول درست و حسابی را طی نمیکنند تا آنطور که باید ، بتواند جواب بدهد. البته چند تا شرکت و چند تا آدم وجود دارند که در این زمینه کارهای علمی و خوب کردهاند ، ولی تاثیری که روی جامعه گذاشته ، کم است. تبلیغات محیطی را هم از این زاویه میبینید؟ ببینید وقتی ما گرافیستهایی داریم که خوب پوستر و روی جلد طراحی میکنند ، اگر یک متولی و مدیر دولتی هوشمند که مدیریت هنری را میفهمد به اینها رجوع کند ، قطعا یقین بدانید که کارهای خوبی انجام خواهد شد. منتهی چون این کارها خیلی کلان است معمولا هیچوقت دست آن کسی که باید بیفتد ، نمیافتد. مثلا میدانم یک دوره کوتاهی که آقای ممیز روی تابلوهای شهری اصفهان کار کرده بود. دقیقا آنچه را که باید ببینید ، در آنها میدیدید. برخی از این مدیران دولتی و سفارشدهندگان هنوز نمیدانند بیلبردی که در اتوبان نصب میشود ، اگر طراحی بسیار دقیق ، درست و زیبا داشته باشد ، دهها هزار از این حلوا شکریها و قوطی حلبیها و اینها چاپ بشود ، به اندازه یک بیلبرد کار نمیکند. اشکال اینست که این بیلبردهایمان مثل قوطیهای حلوا شکریست و بعضیها هنوز ذهنیت حلوا شکری را دارند! روی جلدهای شما را سمبل گرافیک دوم خردادی میدانند. آیا این را نتیجه فضای باز سیاسی آن زمان میدانید؟ ببینید من فکر میکنم تاثیر دورههای فکری ، فرهنگی و هنری تاثیری دفعی نیست. یعنی مثلا امروز وزارت ارشاد گفت که آقا شما از فردا آزادتر هستید که هرکاری دلت خواست بکن. این دلیل پیشرفت یک هنر نیست ، این حتما به یک سابقههایی در گذشته برمیگردد ، اینطوری نیست. من هم این را شنیدهام که چند جای دیگر هم گفته شده که مثلا گرافیک دوم خردادی. من واقعا از این مساله عصبانی شدم ، برای اینکه من مطلقا آدم سیاسی نیستم. اصلا شان هنر بسیار بسیار بالاتر از سیاست است. هر کسی میخواهد باشد ، اصلا برایم مهم نیست. در نتیجه به نظرم ارتباطی به دوم خرداد یا سیاستهای روز ندارد. اینها در مملکت ما یک سابقههایی دارد. الان یکی از ترسهای بزرگ من اینست با این حجم زیاد دانشجوی کم سواد گرافیک که الان دارد تولید میشود ، تاثیرش را چهل سال دیگر خواهیم دید. آن موقع تازه میفهمیم که چه بلایی سرمان آمده است. دانشکده هنرهای زیبا وقتی راه افتاد و کار کرد ، امروز تاثیرش را ما داریم روی نسلهای بعدی میبینیم. آنها درست اتفاق افتاده است. نمیخواهم حالا بیارتباط با این موضوع صحبت کنم ، ولی قطعا آزادیهای موجود در بعضی زمینهها ، در تغییرات هنر گرافیک تاثیر داشته است. پس این به اصطلاح آزادی ، در گرافیک مطبوعات و کتاب تاثیر داشته است؟ مطبوعات بطور کلی و در یک مقطعی رشد کرد ولی به نظرم بشدت متوقف شده است. ولی کتاب همچنان دارد. یعنی یک سنت خوبی پیدا شده و ناشران راغب شدهاند. حالا این را برمیگردانم به همان چیزی که گفتم ، به سابقهاش. سالها پیش من یادم است که آقای ممیز چه اصراری داشت که به ناشران بقبولاند با یک مشاور هنری کار کتاب را راه بیندازند و اصلا اینجوری نباشد که یک جلد را به حسن سفارش بده و یک جلد را به حسین. تاثیر آن کارها ، امروز این شد که ناشران فهمیدند که یک انتشارات خوب همانطوری که به ادیتور و مترجم خوب احتیاج دارد ، به یک مدیر هنری خوب هم نیاز دارد. ولی روزنامههای ما هنوز ، اینطور نشدهاند. اصلا اینها سنت شده است . ببینید اصلا اینکه خط روزنامهها نستعلیق باشد ، یعنی اینکه ما آدمهای رادیکال هستیم. اصلا یک چیزهای بیمعنا جا افتاده است. چون لوگوی فلان روزنامه در فلان تاریخ ، نستعلیق بوده ، لوگوی روزنامه ما هم باید نستعلیق باشد. اصلا من نمیفهمم این حرفها یعنی چه؟ متاسفانه ما حتی بسیاری از سردبیرهای روزنامهها و روشنفکرهایمان در زمینه ادبیات و روزنامهنگاری ، اشراف به هیچ از یک هنرهای دیگر ندارند. موسیقی را هم مطلقا نمیفهمند. برای من جالب است که فرض کنید یک آدمی که صبح تا شب از روزنامههای به روز فرانسه حرف میزند ، فلانی اینطور گفت ، میشل فوکو اینطور گفت ، اما وقتی میروی داخل ماشیناش ، میبینی نوار معین و مهستی و فلان را دارد گوش میکند! در نقاشی هم همینطور است ، از آبرنگها یا مینیاتورهای فلانی بیشتر خوشش میآید. این هم از گرفتاریهای اساسی ماست ، همین که از اول بحث دارم میگویم که گرافیک را یک چیز مصرفی نبینیم. فهم ما از هنر و فرهنگ باید به یک درجهای برسد که برای آدمهایی که در هنر این مملکت اسم و رسم دارند ، ارزشی قائل شویم. آن سردبیر روزنامه تمام سالهای جوانیاش را داشته بالا و پایین میپریده و این گرافیست بدبخت داشته یک گوشهای مطالعه میکرده روی طرح و نقش و هنر و فرهنگ این مملکت. حالا این دو تا به پست همدیگر خوردند ، حالا ایشان باید ببیند که او چی فکر میکند که فکرهای او را اجرا کند. این فهم هنوز وجود ندارد و تا زمانی که این فهم وجود ندارد همه این ادعاها بیربط و الکی است. تاثیر کامپیوتر را در گرافیک امروز چگونه ارزیابی میکنید؟ من یک مقالهای در این باره در نشریه "جهت اطلاع" نوشتم. ماجرا از این قرار است که مثل هر تکنولوژی دیگری که وارد ایران میشود ، چون مبانی فکریاش وجود ندارد ، دچار غلط فهمی میشود. یک اعتماد به نفس کاذب به یک سری از آدمها داد که آقا ما بلدیم کاری بکنیم ، اصلا محتوای گرافیک در ذهن اینها عوض شده است. در صورتی که روال کار گرافیست بنام غیر ایرانی را نگاه کنید ، هیچ کجا نمیتوانید بفهمید که آن آدم کی یاد گرفته که با کامپیوتر کار کند. اصلا هیچ کجا مرزی وجود ندارد تا بگویید این کار را نمیشود با دست کرد و از این به بعد دیگر کارهایش را با کامپیوتر انجام داده است. برای گرافیست نه ضعف و نه قوت است که بداند فیلترها در فتوشاپ چگونه کار میکنند ، هیچ مزیتی نیست. اصلا موضوع اینست که گرافیک را چون من یک هنر مطلق میدانم ، پیشرفتهترین کامپیوتر دنیا را هم بگذارند جلوی آدم ، اگر خلاقیت نداشته باشد ، به نظر من هیچ فرقی ندارد با آن موقع که کامپیوتر نداشت. متاسفانه در سالهای اخیر ، نقل مجلس تمام طراحان اینست که آقا چقدر هارد داری؟ رمات چیست؟ دستگاهات چیست؟ cpu چیست؟ من میخواهم بدانم در ۴۰ سال پیش آقای ممیز از آقای مثقالی میپرسیده شما با چه راپیدی این را کشیدید؟ مثلا برای این خوب شده که راپیدش خیلی درست و حسابی بوده که توانسته اینها را بکشد؟ اصلا این بحثها آنموقع نبوده است. خلاقیت مهم است. حالا نمیدانیم چرا این موضوع اینقدر مهم شده است. علتش همین اعتماد به نفس کاذب است که عرض کردم. وقتی یک عکس را وارد کامپیوتر میکنیم ، با فشاردادن یک دکمه ، بلایی سرش میآوریم که این بلا را یک سری آدم دیگر غیر از ما نشستهاند و به آن فکر کردهاند و ما داریم حاصلاش را می بینیم و خیال میکنیم ما این کارها را انجام دادهایم. کامپیوتر نباید برای ما تعیین تکلیف کند. البته کامپیوتر ابزار پیچیدهایست. این را شک ندارم و مثالی که زدم خواستم حالا یک خرده مبالغه کنم که موضوع روشن شود و کامپیوتر مثل راپید نیست ولی به این معنی هم نیست که او حالا صاحب یک ایده است. من فکر میکنم که با تمام پیچیدگیاش ، آدم میتواند خودش را به آن اضافه کند و اینجاست که ممکن است اتفاقی بیفتد در غیراینصورت شما دارید از طریق کامپیوتر مصرف میشوید. maloosak14th June 2007, 12:00 AMگفتگو با رضا عابدینی؛ دورتاريخى غرب روبه اتمام است کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشندرضا عابدینی/ عکس: شهاب اشتریرضا عابديني از جمله طراحاني است كه با توجه به ارتباطات فراواني كه با طراحان و انجمنهاي گوناگون گرافيكي در كشورهاي مطرح در زمينه گرافيك دارد بسيار تلاش ميكند تا خود را به عنوان يك طراح مدرن با هويت ايراني بشناساند. وي از تركيب عناصر مدرن گرافيك و المانهاي فارسي بارها منتخب بيينالهاي مطرح بوده است. عابديني متولد سال ۱۳۴۵، تهران و فارغالتحصيل رشته نقاشي در دانشگاه هنر سال ۱۳۷۰ است. وي سالهاست كه در زمينه تايپوگرافي در خطوط فارسي و عربي به پژوهش و تحقيق پرداخته و آثار فراواني را به جاي گذاشته است. الان بحثهايي كه چند سالي است مطرح است بحث هويت ايراني كارهاست. اينكه ما غرب زده شدهايم و كارمان را اگر كنار يك كار غربي بگذارند قابل تشخيص نيست كه كدامش ايراني است و خلاصه از اين مسائل. اما سئوالي كه اينجا پيش ميآيد اين است كه آيا مثلا وجود يك سرو يا چند تا اسليميختايي در يك پوستر هويت ايراني به كارميدهد؟ من كاري ندارم كه بقيه چه كار ميكنند. اضافه كردن يا استفاده كردن يك شكل با المان ايراني يك اثر را لزوما ايراني نميكند. مسئله اين است كه ساختار گرافيك در همه دنيا كاملا ساختار اروپايي و آمريكايي است. مينياتوري را كه ديروز يك هنرمند ايراني، ساخته، ايراني است به همان نسبت كاري كه امروز يك ايراني بسازد هم، ايراني است. اما اينكه در آن هيچ عنصر ايراني نباشد دليل بر رد ايراني بودن آن نيست. اينكه فكر كنيم بياييم عتيقه فروشي باز كنيم و كار سنتي انجام دهيم، يعني ايراني كار كردهايم، درست نيست. «سنتي» كه در ايران ميگويد معنايش قديمياست در حالي كه اينطور نيست. شما ميتوانيد كاري درست كنيد كه با تمام قواعد امروزي هماهنگ باشد. ميتوانيم با همه ابزارهاي جديد دردنيا كار كنيم و چون هنرمند ايراني هستيم كارمان ايراني باشد. من در كارهايم به زور دنبال چپاندن يك عنصر ايراني نيستم. سعي ميكنم ايراني فكر كنم. طبيعتا در اين ايراني فكر كردن، به مينياتور رجوع ميكنم، به نقاشيهاي قاجار، به خط فارسي و هزار چيز ديگر فكر ميكنم، اما اصلا قرار نيست نبش قبر كنم و اينها را كپي كنم. بايد ياد بگيرم كه هنر ايراني چه خاصيتهاي كلي دارد. اينها را سعي ميكنم در شكل و مدياهاي معاصر نمايش بدهم. شما معتقديد گرافيك از غرب آمده است. از طرفي ما ايرانيها اصولا معتقديم همه چيز اولش مال ايرانيها بوده. در واقع اختراعش مال ما بوده. درمورد گرافيك هم به درست يا اشتباه خيلي از گرافيستها معتقدند كه جوهره گرافيك مال ايرانيهاست و مثلا غرب فقط فن تكثير و چاپ را به آن اضافه كرده، اسم گرافيك ديزاين هم كه البته غربي شده است. شما چه فكر ميكنيد؟ اولا فكرميكنم اين از بيسوادي مطلق يك آدم ناشي ميشود. دوما اينكه از عدم اعتماد به نفس است. وقتي خيالت از كاري كه ميكني راحت نيست دائم بايد بچسبي به چيزي. «من آنم كه رستم بود پهلوان» دائم وضعيتمان اينطور است! فرض كنيم كه همه چيز از ايران شروع شده باشد. به ما چه مربوط؟ آيا ما چون در ايران به دنيا آمده ايم و در ايران زندگي ميكنيم يعني ايراني هستيم؟ به همين سادگي است؟ اينكه فرصت نداشتهايم كه در خارج از ايران زندگي كنيم «ايراني» به حساب ميآييم؟ خيلي از آدمها به محض اينكه سفارتي به آنها ويزاي دائم بدهد همه چيز را جمع ميكنند و ميروند. سئوال دومم اين است كه فرض كنيم گرافيك از دوران كورش بزرگ در ايران وجودداشته و ما چاپخانه افست داشتهايم. همه اينها به امروز چه ارتباطي دارد؟ ما چه مفهوميرا به طراحي گرافيك اضافه كردهايم؟ در مدت اين سه هزار سالي كه مدعي آن هستيم گرافيك داشتهايم، چرا اختلاف سطحمان با غرب اينقدر زياد است؟ غرب در دويست سال گذشته دايره فهم گرافيك را كيلومترها توسعه داده، ما چرا در اين ميان سهمي نداريم اگر گرافيك مال ما بوده است؟ خيلي طبيعي است، آدميكه شجاعت دارد، عقلش ميرسد و منفعل نيست. ميپذيرد كه گرافيك در غرب درست شده و دلايل روشن و تاريخي دارد كه اصلا چر ا درست شده است. وضعيت بوجود آمدنش درست مثل سينماست. چرا چنين ادعايي درباره سينما نداريم؟ البته شايد هم داريم و من نميدانم! به نظر من گرافيك هم به همان وضوح سينماست. يعني تكنولوژي كه در گرافيك استفاده ميشود عنصري است كه وجه اختلاف گرافيك ديزاين با فاين آرت است. در واقع بحث تكثير مطرح است. مفهوم اصلي گرافيك ديزاين در تكثير در معناي عامش نهفته است. نوع جديدي از هنر است كه هرگز در ايران وجود نداشته است. به خاطر اينكه هنر در ايران هميشه قداستي داشته كه بايد همه ميرفتهاند هنر را ببينند; هيچوقت هنر نميآمده پيش مردم و ... اما گرافيك ديزاين يك نوع قابل دسترستر از هنر مطرح در ايران است. در واقع جوهره اين شكل هنر، از شرايط جديد زندگي بوجود آمده است. اين حرف كه گرافيك مال ماست آنقدر احمقانه است كه فكر ميكنم كسي كه چنين اعتقادي دارد نه تنها گرافيك را درك نكرده بلكه تاريخ هم سرش نميشود. چون آدم دو صفحه تاريخ بخواند; متوجه ميشود كه اگر شرايط اجتماعي تاريخي باعث ميشود چيزي بوجود بيايد. وقتي ما شرايطش را نداشتهايم امكان ندارد گرافيك ديزاين در ايران درست شده باشد. يعني سادهانديشي مطلق است كه فكر كنيم چون نقوش روي سفالينههاي ما سياه سفيدند، خط خطي هم هستند و گرافيك هم چيزي شبيه اينهاست، پس اينها گرافيك است، برخورد خيلي سانتي مانتال از گرافيك است. اين حرفها كه تمدن از ايران شروع شده، همه چيز از ايران شروع شده، كه البته خيليهايش هم درست است چون ما يكي از چند تمدن بزرگ بودهايم، دليل نميشود كه دست روي دست بگذاريم و فقط افتخار كنيم. مهم اين است كه ما امروز چه گلي به سر اين تمدن زده ايم و ديگر اينكه اين رابطههاي هنري را با هنر قديممان پيدا كنيم و توسعه بدهيم. در جواب اينكه ميگويند ببينيد «چه تخت جمشيدي را دو هزار سال پيش درست كرديم» بايد پرسيد مگر تو درست كردهاي؟ وضعيت ما با تخت جمشيد مثل وضعيت يك اروپايي است با تخت جمشيد. او بليط ميخرد; ميرود تخت جمشيد را ميبيند، ما هم دقيقا همين كار را ميكنيم. چه كار خارق العادهاي كردهايم؟ تمام اطلاعات و دركي كه ما از هنر ايران پيش از قاجار و حتي قاجار داريم از طريق تحليلهاي غربي است. هر كتابي درباره مينياتور و خوشنويسي است، يا درباره هنر اسلاميو... اگر هم چيزي خودمان نوشتهايم مناب سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1669]
صفحات پیشنهادی
گفتگو با رضا عابدینی
View Full Version : گفتگو با رضا عابدینی maloosak26th January 2007, 03:14 AMنظرتان درباره وضعیت کنونی آموزشهای آکادمیک گرافیک چیست؟ عرض کنم که من ...
View Full Version : گفتگو با رضا عابدینی maloosak26th January 2007, 03:14 AMنظرتان درباره وضعیت کنونی آموزشهای آکادمیک گرافیک چیست؟ عرض کنم که من ...
گفتگو با شاعر جوان، رضا عابدين زاده به بهانه چاپ «روزهاي بي ...
10 دسامبر 2008 – گفتگو با شاعر جوان، رضا عابدين زاده به بهانه چاپ «روزهاي بي حواس» ؛ با تئوري نمي شود شعر گفت سلمان يزدي رضا عابدين زاده، متولد شهر مشهد، در ...
10 دسامبر 2008 – گفتگو با شاعر جوان، رضا عابدين زاده به بهانه چاپ «روزهاي بي حواس» ؛ با تئوري نمي شود شعر گفت سلمان يزدي رضا عابدين زاده، متولد شهر مشهد، در ...
در گفتگو با مهر مطرح شد:ابهام در قرارداد باشگاه استقلال با ...
رضا عابديني در گفتگو با خبرنگار مهر، در خصوص ثبت قرارداد دو بازيكن خارجي جديد استقلال در هيئت فوتبال استان تهران گفت: طبق قانون نقل و انتقالات باشگاهها ...
رضا عابديني در گفتگو با خبرنگار مهر، در خصوص ثبت قرارداد دو بازيكن خارجي جديد استقلال در هيئت فوتبال استان تهران گفت: طبق قانون نقل و انتقالات باشگاهها ...
نقد و نظرها و گفتگو با فرهاد عابديني كتاب شد
نقد و نظرها و گفتگو با فرهاد عابديني كتاب شد نقد و نظرها و گفتگو با فرهاد ... داوودي، رضا آشفته، غلامحسين سالمي با عابديني و در ادامه گفتگوهاي مختلف با او كه ...
نقد و نظرها و گفتگو با فرهاد عابديني كتاب شد نقد و نظرها و گفتگو با فرهاد ... داوودي، رضا آشفته، غلامحسين سالمي با عابديني و در ادامه گفتگوهاي مختلف با او كه ...
گفتگو با سامره گلزن اول استقلال
گفتگو با سامره گلزن اول استقلال-سامره: درباره تعویض دیگر فكر نمی كنمعلی سامره با دو گلی كه زد پاسخ منتقدان خود را داد.بازی چطور ... گفتگو با رضا عابدینی .
گفتگو با سامره گلزن اول استقلال-سامره: درباره تعویض دیگر فكر نمی كنمعلی سامره با دو گلی كه زد پاسخ منتقدان خود را داد.بازی چطور ... گفتگو با رضا عابدینی .
رحمتي قرارداد خود با استقلال را ثبت كرد
رضا عابديني بعدازظهر سه شنبه در گفتگو با ايرنا افزود: قرارداد «سيد مهدي رحمتي» دروازه بان فصل پيش تيم فولاد مباركه سپاهان اصفهان به مدت يك سال با تيم ...
رضا عابديني بعدازظهر سه شنبه در گفتگو با ايرنا افزود: قرارداد «سيد مهدي رحمتي» دروازه بان فصل پيش تيم فولاد مباركه سپاهان اصفهان به مدت يك سال با تيم ...
ابهام در قرارداد باشگاه استقلال با ساموئل
رضا عابديني در گفتگو با مهر، در خصوص ثبت قرارداد دو بازيكن خارجي جديد استقلال در هيئت فوتبال استان تهران گفت: طبق قانون نقل و انتقالات باشگاهها تا تاريخ ...
رضا عابديني در گفتگو با مهر، در خصوص ثبت قرارداد دو بازيكن خارجي جديد استقلال در هيئت فوتبال استان تهران گفت: طبق قانون نقل و انتقالات باشگاهها تا تاريخ ...
امير عابديني در گفتگو با مهر:خيليها هنوز استانكو را نميشناسند - واضح
امير عابديني در گفتگو با مهر:خيليها هنوز استانكو را نميشناسند / نگران اعتبار ... مدير روستا، بهزاد غلامپور، جواد زرينچه، نادر محمدخاني، رضا شاهرودي، امير افتخاري و .
امير عابديني در گفتگو با مهر:خيليها هنوز استانكو را نميشناسند / نگران اعتبار ... مدير روستا، بهزاد غلامپور، جواد زرينچه، نادر محمدخاني، رضا شاهرودي، امير افتخاري و .
مراسم تجلیل از رضا عابدینی برگزار شد
مراسم تجلیل از رضا عابدینی برگزار شد-سخنرانی هنرمندی كه از همهی نقاشان امسپرسیونیست ... او از سختی كار گرافیك نیز یاد و اظهار كرد: بسیاری تصور میكنند كه با یك سلیقهی .... مصاحبه با دبیركل اسبق سازمان ملل متحد پیرامون جنگ عراق علیه ایران ...
مراسم تجلیل از رضا عابدینی برگزار شد-سخنرانی هنرمندی كه از همهی نقاشان امسپرسیونیست ... او از سختی كار گرافیك نیز یاد و اظهار كرد: بسیاری تصور میكنند كه با یك سلیقهی .... مصاحبه با دبیركل اسبق سازمان ملل متحد پیرامون جنگ عراق علیه ایران ...
عابديني در گفتگو با مهر:قدرت تصميم گيري ندارم/ داماش در حال ...
عابديني در گفتگو با مهر:قدرت تصميم گيري ندارم/ داماش در حال سكته كردن است! قدرت تصميم گيري ندارم/ داماش در حال سكته كردن است! مديرعامل باشگاه داماش، اين ...
عابديني در گفتگو با مهر:قدرت تصميم گيري ندارم/ داماش در حال سكته كردن است! قدرت تصميم گيري ندارم/ داماش در حال سكته كردن است! مديرعامل باشگاه داماش، اين ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها