واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روند معتاد شدن يک نوجوان گفتگو با دکتر پرويز مظاهري در دوران کودکي، نحوه ارتباط با گروه همسالان معمولا توسط والدين تنظيم ميشود. اما با فرا رسيدن دوران نوجواني و جواني، اين قبيل نظارتهاي والدين بسيار دشوار و گاهي غيرممکن ميشود. از اين مرحله به بعد، بسياري از والدين دايما خود را در حاشيه زندگي اجتماعي فرزندشان مييابند زيرا همراهي فرزندان آنها با دوستان خود به مهمترين کانون زندگي اجتماعي آنها تبديل ميشود. جمله «با رفيقهايم از پدر و مادرم راحتترم» پيامي است که در اين مرحله از سوي برخي نوجوانان ارسال ميشود و در نقطه مقابل، برخي والدين که در اين رقابت خود را بازنده مييابند، شکايت ميکنند که: «او ديگر براي ما اهميتي قايل نيست!» اگر شما هم دچار چنين مشکلي شدهايد، گفتگوي ما را با دکتر پرويز مظاهري، دبير علمي انجمن روانپزشکان ايران بخوانيد تا بهتر بتوانيد با فرزندتان کنار بياييد. برخي والدين معتقدند مهمترين علت گرايش فرزندشان به اعتياد وجود دوستان ناباب بوده است. نظر شما در اين مورد چيست؟ اصولا اعتياد بازتاب يک سري نارساييهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است که ارضا نشدن غرايز ثانويه مثل احتياج به محبت، دوستي، امنيت، احترام و معاشرت به ايجاد فشارهايي منجر ميشود که عدهاي براي برطرف کردن آنها از مواد اعتياد آور و روانگردان استفاده ميکنند. در دوره نوجواني يعني از 11 تا 20 سالگي و خصوصا اواسط و اواخر اين دوره از زندگي، همسالان نقش ويژهاي در شکلگيري شخصيت نوجوان و برنامهريزي براي آينده وي دارند. متاسفانه اگر اين دوستان و همسالان عادت به مصرف مواد مخدر و روانگردان داشته باشند، ميتواند موجب تسريع در معتاد شدن دوستانشان شود. يعني دوستان ناباب فقط نقش کاتاليزوري دارند؟ ببينيد؛ اعتياد همانند ساير اختلالات روانپزشکي، علل زيستي، رواني و اجتماعي دارد. از طرفي عوامل موثر در اعتياد نوجوانان و جوانان عبارتاند از عوامل فردي و عوامل اجتماعي که لازم است در مورد هر يک توضيح مختصري بدهم. عوامل فردي شامل لذتجويي، کنجکاوي، احساس زايد بودن در خانواده و اجتماع، نداشتن زمينههاي مذهبي و اعتقادي، احساس تنهايي، شکست تحصيلي و فرار از منزل و مدرسه است. از عوامل اجتماعي نيز ميتوان از نابسامانيهاي خانوادگي و ندانمکاريهاي والدين، فقر فرهنگي و اقتصادي، پرجمعيتبودن خانواده و وجود والدين معتاد را نام برد. پس با عنايت به اين توضيحات ميتوان فهميد که وجود دوستان ناباب در عين حال که از عوامل اجتماعي موثر در گرايش نوجوانان به اعتياد است ولي تنها عامل نيست و نيازمند عوامل و زمينههاي ديگر نيز هست. ممکن است در مورد علل زمينهاي اعتياد در دوران نوجواني توضيح بيشتري بدهيد؟ دوره نوجواني داراي ويژگيهاي مختلفي است و نوجوان در اين مرحله بحراني، خود را در آستانه ورود به دنياي پيچيده بزرگسالي ميبيند و عدم درک صحيح نوجوانان توسط والدين و عدم اعتماد به آنان به تشديد بحران نوجواني و ناسازگاريهاي دوران بلوغ و نوجواني منجر ميشود. اگر خانواده کانون مناسبي براي زندگي نباشد، نوجوان سعي ميکند اوقات خود را در خارج از محيط منزل بگذارند و در نتيجه شانس بيشتري براي ارتباط با خلافکاران حرفهاي و توزيع کنندگان مواد مخدر که اکثرا از همسالان وي ميباشند، پيدا ميکند. در بررسي ويژگيهاي شخصيتي معتادان و مصاحبه با ايشان، اغلب آنها در جمع دوستان، با کشيدن سيگار، به تدريج و بدون تفکر و از روي تقليد، اعتياد را شروع ميکنند. والدين چگونه ميتوانند از اين روابط و دوستيهاي ناسالم جلوگيري کنند؟ والدين و به خصوص پدرها بايد شرايط سني فرزندشان را درک کنند و به آنها اعتماد داشته باشند. از دوران کودکي بايد دوستان فرزند خود و خانوادههايشان را بشناسند و اجازه دهند فرزندشان دوست يا دوستان خود را به منزل بياورد و خودشان نيز با والدين دوست فرزند خود آشنا شده و آنها را محک بزنند و در صورتي که ادامه اين دوستي را به صلاح نميدانند، آن را با دليل و برهان به فرزندشان گوشزد کنند. به کرات ديده شده که والدين، فرزندان خود را مجبور ميکنند که بين خانواده و دوست، يک نفر را انتخاب کنند و چون فرزندان بالطبع و ظاهرا والدين خود را انتخاب ميکنند، دوستي خود را به طور پنهاني ادامه ميدهند که اين امر موجب ايجاد اضطراب و افسردگي آنها ميشود. گاهي نيز والدين پا را فراتر گذاشته و از دوست فرزند خود ميخواهند که اين دوستي را به هم بزند و اين يعني تخريب شخصيت و تحقير فرزند که به جدايي عاطفي بين والدين و فرزندان کمک ميکند. خيلي از نوجوانان در برابر فشار همسالان توان «نه گفتن» ندارند؛ اين ضعف نميتواند زمينهساز اعتياد در اين سنين باشد؟ بله؛ به هر حال، والدين ميتوانند وقتي که رفتاري مستقلانه، صحيح، صادقانه و فردي را در رابطه با دوستانش از خود نشان داده توان «نه» گفتن او را با تعريف و تمجيد از فرزندشان حمايت و تاييد کنند. والدين اگرچه از بحث و مخالفت کردن فرزندشان ناراضي هستند اما ميتوانند توان اعتراض و «نه» گفتن او را حتي به خودشان تقويت کنند. والديني که اعتراض را حاضر جوابي، مخالفت را بياحترامي و مقاومت را نزاع ميپندارند، ممکن است فرزندشان را به اطاعت در برابر مشکلات بعدي اجتماعي وادار کنند. فرزندان بيش از حد سازگار که نميتوانند به والدين خود «نه»بگويند اغلب فاقد آمادگي «نه» گفتن به دوستان خود هستند. نوجوان 14 سالهاي را در نظر بگيريد که با جمعي از دوستان خود مشغول پرسهزدن در مکاني نامناسب است و از او انتظار ميرود حشيش يا مواد مخدر ديگري مصرف کند اما جرات «نه» گفتن ندارد زيرا چنين کاري موجب انتقاد، نزاع و حتي طرد شدن او از سوي ديگران ميشود. به طور مثال ممکن است اين جملات را بشنود که: «تو خيلي خودت را بهتر از ما ميدوني؟ از کارهاي ما خوشت نميآيد؟ ديگر نميخواهي با ما بپري؟ ما رو ضايع ميکني؟» در چنين شرايطي «نه» گفتن به مصرف مواد مخدر، برابر است با «نه» گفتن به دوستي. بر همين اساس والدين بايد براي مواقعي که فرزندشان نميتواند يا مايل نيست به طور مستقيم «نه» بگويد جايگزينهايي را به جاي پاسخ منفي يا مستقيم به او ياد بدهند. منبع:http://www.salamat.com /ج
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 458]