واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: پسران عزيز تر از جان! قبل از دست زدن به هر گونه ازدواج، حتما اين مقاله را بخوانيد. اينها مهمترين دلايل ازدواج پسران جوان است. اميدوارم با آشنا شدن با اين دلايل، از هر گونه ازدواج ناخواسته و نامناسب جلوگيري شود: 1- خسته شدن از زندگي يکنواخت. هر پسر مجردي معمولا بعد از مدتي، از زندگي خود خسته مي شود و در پي تغيير و تحول مي گردد. هر روز يک نوع تفريح، هر روز فيلم هاي تکراري. مگر فقط سينما رفتن و موسيقي گوش دادن و باشگاه رفتن و اينترنت و در بازار و خيابان ها دور دور کردن(!) مي تواند پاسخگوي نياز هاي تفريحاتي پسران جوان باشند؟ روزمرگي انسان را بيچاره مي کند تا جايي که گاهي انسان براي رهايي از آن به کارهاي خطرناکي مانند زن گرفتن هم دست مي زند که بسيار «جيز» است !! 2- به هم خوردن حال از خوردن املت،نيمرو و غذاهاي کنسروي و آماده. البته اين بند فقط شامل کساني مي شود که به اصطلاح مجردي زندگي مي کنند وگرنه کساني که در خانه ي پدرجان هستند و دستپخت بي نظير مادر جان را تجربه مي کنند مگر گوششان دراز است که بخواهند غذاهاي شور و يا احيانا کم نمک عيال را بخورند؟! 3- رفتن به بعضي از جاها مانند شهربازي و امثالهم که افراد مجرد را راه نمي دهند! بارها به شخصه ديده ام که سردر بعضي از شهر بازي ها ، پارک ها ، کافي شاپ ها و يا حتي سينماها نوشته اند «از پذيرفتن افراد مجرد معذوريم!». خب مجردان در اينجور موارد سرخورده مي شوند و مي روند معتاد مي شوند. معتاد شدن بهتر است يا زن گرفتن؟! 4- خراب شدن پوست دست بخاطر شستن لباس. البته اين بند شامل کساني مي شود که ماشين لباسشويي ندارند و يا هنوز تفکرات سنتي دارند و فکر مي کنند زن فقط مي شويد،مي سايد، مي روبد و غذا مي پزد. نمي دانند اگر بخواهند دختر امروزي بگيرند بايد لباس دو نفر را بشويند! 5- تمام شدن پول به خاطر خريدن ظروف چيني. اشاره: از بس هنگام شستن آنها را مي شکنند! باز هم مي گويم فقط کساني اين بند شاملشان مي شود که مجردي زندگي مي کنند. در اين صورت دو راه دارند: 1- اينکه زن بگيرند. 2- از ظروف ملاميني استفاده کنند! 6- سر رفتن حوصله. خب هر کسي از تنهايي خسته مي شود و دوست دارد دوستي بسيار صميمي داشته باشد تا سر به سرش بگذارد و يا سر به سر خودش گذاشته شود! اين يک چيز عادي است. البته رفيق هاي فاب و ناباب و غيرناباب(همان باب!) هم مي توانند تا حدودي از اين نياز ها را بر آورده کنند. 7- به تنگ آمدن از فرمايشات ديگران. مادر: پسرم، مادر بيا امشب بريم خواستگاري. چرا مخالفت مي کني مادر قربونت بره. دختر خاله ات خوبه؟ دختر زري خانم چطور؟! نکنه کسي رو زير سر داري بلا! بگو مادر من طاقت شنيدنشو دارم! پدر: دِ بچه برو زن بگير ديگه! من همسن تو بودم سه تا بچه داشتم. دختر عمت چطوره؟ چي؟ نه؟ برو گمشو پسره ي الدنگ علاف الپر الاغ!! 8- شنيدن جمله ي (اين پسره ديگه آدم شده!) از گوشه و کنار! خود زني تا چه حد؟! به هر حال هر کس نياز به مورد توجه قرار گرفتن و ديده شدن و تعريف شنيدن دارد ديگر! 9- ميل به بالندگي و شکوفايي! بدون شرح! و اما مهم ترين دليل: 10- فرار کردن از رفتن به سربازي در شهر غريب و ناشناس. زن گرفتن باعث مي شود در شهر خودت خدمت مقدس سربازي را انجام بدهي! بعضي ها براي اينکه از خانواده خود دور نباشند به اين راهکار هم دست مي زنند. و در آخر پسر عزيز، اگر شما هيچ کدام از شرايط بالا را نداريد، به هيچ عنوان اقدام به زن گرفتن ننماييد. همين زندگيتان چه عيبي دارد؟ خوش باشيد و لذت ببريد noandishaan.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]