تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن مجتبی (ع):كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نكند، من ضمانت مى كنم كه خداوند دعايش را ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816999512




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای در امان ماندن شیعیان از وبا با حکم یک عالم


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
ماجرای در امان ماندن شیعیان از وبا با حکم یک عالم
ماجرای در امان ماندن شیعیان از وبا با حکم یک عالم علامه سیدمحمد فشارکی گفت: من حکم کردم بر تمام اهالی شیعه سامرا که زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را هدیه کنند به روح جناب نرجس خاتون(س) و آن را شفیع کنند ... من ضامن می‌شوم که هر کسی این عمل را انجام دهد مبتلا به بیماری وبا نشود.


به گزارش فرهنگ نیوز، علامه سیدمحمد طباطبایی فشارکی در سال 1253 هجری قمری در فشارک اصفهان در خانه مرحوم حاج ابوالقاسم از علمای آن شهر دیده به جهان گشود، مادر وی خیلی علاقه داشت تا به زیارت بارگاه مطهر امام حسین(ع) برود و با توسل به پیشگاه آن امام راه تحصیل و طی کردن مراحل کمال فرزندش را هموار سازد، وی همراه گروهی از زائران حسینی فشارک به به قصد اقامت در کربلا ترک کرد.سیدمحمد در کربلا تحصیلات عربی، منطق و برخی مقدمات دیگر را از محضر حاج حسن بن سیدمحمد مجاهد فرا گرفت و بعد از مدتی از محضر اساتید دیگری همچون حسین بن محمد اسماعیل معروف به فاضل اردکانی نیز شاگردی کرد، سپس در سال 1286 قمری به نجف اشرف هجرت کرد و در محفل علمی میرزای شیرازی حضور یافت، وقتی مرحوم میرزای شیرازی درس خود را به سامرا انتقال داد، سیدمحمد نیز به این شهر آمد و درس استادش اکتفا کرد.

با رحلت مرحوم میرزای شیرازی در سال 1312 قمری همراه با خانواده به نجف برگشت و در حالی که خود به استادی ماهر تبدیل شده بود، در آنجا به تدریس پرداخت، مرحوم شیخ عبدالکریم حائری سال‌ها در سامرا و نجف در محضر وی شاگردی کرد، سرانجام آن مجتهد وارسته و عارف فرزانه در سوم ذی‌القعده سال 1316 قمری در نجف اشرف دارفانی را وداع گفت و پیکر مطهرش پس از تشییعی باشکوه در یکی از حجره‌های صحن مقدس علوی به خاک سپرده شد.

به مناسبت سالروز وفات علامه سیدمحمد طباطبایی فشارکی اشاره‌ای کوتاه به برخی مقاطع زندگانی وی می‌شود:

*ماجرای دستور مهدوی علامه برای در امان ماندن شیعیان سامرا از وبا

آیت‌اللّه شیخ مرتضی حائری از قول پدر بزرگوارش آورده است: با مرحوم میرزا علی آقا شیرازی، درس خصوصی نزد مرحوم آقای میرزا محمدتقی شیرازی می‌خواندیم، محل درس در بالا خانه‌ای بود، مرحوم استاد سیدمحمد فشارکی که از پایین صدای دوست یعنی میرزا محمدتقی را شنید، بالا آمد و این جریان در موقعی بود که بیماری وبا در سامرا آمده بود، سیدمحمد فشارکی به مرحوم میرزا رو کرد و گفت: آقای میرزا من را مجتهد می‌دانی؟ ایشان گفتند: آری! شما را مجتهد می‌دانیم، دوباره گفتند: من را عادل می‌دانی؟ گفتند: بلی! شما را عادل می‌دانیم، دفعه سوم گفتند: حکم مجتهد عادل را نافذ می‌دانی؟

گفتند: اطلاق آن، محل منع است، ایشان گفتند: من حکم کردم بر تمام رجال و نساء از شیعه سامرا که زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را هدیه کنند به روح جناب نرجس خاتون(س) والده ماجده حضرت حجت(عج) و آن را شفیع کنند نزد فرزندش حضرت حجت که ایشان شفاعت کنند عنداللّه و من ضامن می‌شوم که هر کسی این عمل را انجام دهد مبتلا به بیماری وبا نشود.

این حکم منتشر شد و همه عمل کردند و از شیعه هیچ کس مبتلا به بیماری وبا نشد و علی‌الظاهر کسی در آن اوان نمرد، جز یک پاره‌دوز شیعی که معلوم نشد آن زیارت را خوانده یا نه و آا به مرض و با مرده یا نه و به قدری مطلب روشن بود که سنیان، مردگان خود را شب دفن می‌کردند و می‌آمدند حرم امام هادی و حضرت عسکری علیهماالسلام می‌گفتند: انا نسلم علیک مثل ما یسلم علیک الشیعه.

*هنگامی که علامه فشارکی، شهادت استاد در تحریم تنباکو را طلب کرد!

سیدحسین حائری فشارکی نقل کرده است که در ماجرای تنباکو و فتوای میرزای شیرازی که منجر به قطع استعمار انگلیس در ایران شد، میرزا شاگردان برجسته و فاضل خود را شب‌ها نزد خود فرا می‌خواند و با آنان در خصوص فتوا به حرمت تنباکو و عوارض این حرکت شرعی و سیاسی بحث می‌کرد، سپس گفت‌وگوها به صورت مکتوبی در می‌آمد، مرحوم میرزا آن‌ها را مورد مطالعه قرار می‌داد و گاهی حاشیه‌ای بر آن مکتوب می‌نوشت.

زمانی سخن به اینجا رسید که: بیم آن می‌رود که میرزا به تحریم تنباکو فتوا دهد، جانش به خطر بیفتد؛ در این صورت چه جوابی در پیشگاه خداوند خواهیم داشت؟ آیت‌الله سیدمحمد فشارکی بر این باور بود که در مقابل این فتوا ـ که موجب حفظ اقتدار و عزت مسلمانان است و مصلحت دینی در آن نهفته است ـ اگر میرزا هم به شهادت رسید، ضرر نکرده است. از این رو، روزی با اجازه استادش به حیاط اندرونی او وارد شد و خطاب به میرزا گفت: شما حق استادی، تعلیم و تربیت و سایر حقوق بر من دارید؛ ولی خواهش می‌کنم به اندازه چند دقیق اجازه دهید تا من آزادانه نظر خود را بیان کنم.

میرزا از پیشنهاد او استقبال می کند و می‌فرماید: بگویید؛ سیدمحمد فشارکی می‌گوید: سید! چرا معطلی؟ فکر نکنم از اینکه جانت به خطر می‌افتد، هراسی به دل راه دهی، پس چه بهتر که بعد از خدمت به اسلام و تربیت علمی عده‌ای، به سعادت شهادت برسی که موجب رستگاری شما و افتخار ماست.

میرزای شیرازی جواب می‌دهد: من نیز چنین عقیده‌ای دارم، ولی می‌خواستم به دست دیگری نوشته شود و امروز به سرداب مطهر رفتم و این حالت دست داد و نوشتم و فرستادم، ولله المستعان و له الشکر علی وضوح الحجه.

*پرداخت قرض‌ها از سرای باقی!

از کرامات علامه فشارکی پس از حیات این است که به خواب شاگردش آیت‌الله میرزا حسین نائینی که بسیار مقید بود تا قرض‌های استادش را ادا کند می‌آید و می‌فرماید: میرزا حسین شما در مورد قرض‌های من بسیار افسرده شده‌اید، من به قدری که قرض‌هایم را ادا کنی پول دارم و آن پول در داخل دستمال در فلان جعبه است فردا برو و آن پول را بردار و قرض‌های مرا ادا کن، وقتی فردای آن شب آی‌ الله نائینی به سراغ آن جعبه می‌رود می‌بیند در آن جعبه فقط به اندازه قرض‌های سیدمحمد پول وجود دارد.

 

منبع: فارس


94/5/27 - 13:05 - 2015-8-18 13:05:12





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن