تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827672254




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چند غزل خواندنی از رهبر انقلاب


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
 چند غزل خواندنی از رهبر انقلاب چند غزل خواندنی از رهبر انقلاب

خورشید من برآی که وقت دمیدن است؛
چند غزل خواندنی از رهبر انقلاب
سنت جلسات شعر و شاعری رهبر انقلاب؛ دیگر تبدیل به یک سنت پایدار و جریان‌ساز در ادبیات کشور شده است. اما حضرت آیت‌الله خامنه‌ای؛ دستی بر شعر و شاعری هم دارند.



به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، توجه رهبر انقلاب به شعر و شاعری امروزه بر کمتر کسی پوشیده است،‌ توجهی که اوج آن را در جلسات نیمه رمضان دیدار شعرا با رهبر انقلاب می‌توان دید،‌ سنتی خوش که هر ساله شاعران را گرد شمع وجود رهبری در می‌آورد و آنها تازه‌ترین سروده‌های خود را در محضرشان قرائت می‌کنند. ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود، حسن ختام مجلس سخنان رهبر معظم انقلاب درباره شعر و جریان‌های ادبی است،‌ سخنانی که مسیر یکسال آینده و سال‌های پیش‌روی شعر را جهت می‌دهند.   اما رهبر انقلاب خود نیز دستی بر شعر دارند و تاکنون سروده‌هایی از ایشان منتشر شده است. در ذیل چند غزل سروده شده رهبر انقلاب آمده است:‌   خورشید من بر آی... دل را ز بی‌خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سرداده‌ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی‌رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه‌تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو این خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است
بگرفت آب و رنگ ز فیض حضور تو
هرگل در این چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی‌کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به دام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است   2   ز آه سینه‌ سوزان ترانه می‌سازم
چو نی ز مایه جان این فسانه می‌سازم
به غمگساری یاران چو شمع می‌سوزم
برای اشک دمادم بهانه می‌سازم
پرنسیم به خوناب اشک می‌شویم
پیامی از دل خونین روانه می‌سازم
نمی‌کنم دل از این عرصه شقایق فام
کنار لاله رخان آشیانه می‌سازم
در آستان به خون خفتگان وادی عشق
برون ز عالم اسباب خانه می‌سازم
چوشمع بر سر هر کشته می‌گذارم جان
ز یک شراره هزاران زبانه می‌سازم
ز پاره‌های دل من شلمچه رنگین است
سخن چو بلبل از آن عاشقانه می‌سازم
سر و تن و دل و جان را به خاک می‌فکنم
برای قبر تو چندین نشانه می‌سازم
کشم به لجه شوریدگی بساط (امین )
کنون که رخت سفر چون کرانه می‌سازم   3
سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش
چو آینه خو کرده حیرانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمری‌ست پشیمان ز پشیمانی خویشم
از شوق شکرخند لبش جان نسپردم
شرمنده جانان زگران جانی خویشم
بشکسته‌تر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هر چند «امین» بسته دنیا نی‌ام، اما
دلبسته یاران خراسانی خویشم   «مناجات ناشنوایان»   ما خیل بندگانیم، ما را تو می‌شناسی
هر چند بی‌‌زبانیم، ما را تو می‌شناسی
ویرانه‌ایم و در دل، گنجی ز راز داریم
با آن که بی‌‌نشانیم، ما را تو می‌شناسی
با هر کسی نگوییم راز خموشی خویش
بیگانه با کسانیم، ما را تو می‌شناسی
آئینه‌ایم و هر چند لب بسته‌ایم از خلق
بس رازها که دانیم، ما را تو می‌شناسی
از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را
فارغ از این و آنیم ، ما را تو می‌شناسی
از ظن خویش هر کس، از ما فسانه‌ها گفت
چون نای بی‌زبانیم ، ما را تو می‌شناسی
در ما صفای طفلی، نفسرد از هیاهو
گلزار بی‌خزانیم، ما را تو می‌شناسی
آیینه‌سان برابر، گوییم هر چه گوییم
یکرو و یک زبانیم ما را تو می‌شناسی
خطّ نگه نویسد حال درون ما را
در چشم خود نهانیم ، ما را تو می‌شناسی
لب بسته چون حکیمان، سر خوش چو کودکانیم
هم پیر و هم جوانیم، ما را تو می‌شناسی
با دُرد و صاف گیتی، گه سرخوش است ، گه غم
ما دُرد غم کشانیم، ما را تو می‌شناسی
از وادی خموشی، راهی به نیکروزی است
ما روز به، از آنیم، ما را تو می‌شناسی
کس راز غیر از ما، نشنید بس «امینیم»
بهر کسان امانیم، ما را تو می‌شناسی   5   از سر جان بهر پیوند کسان برخاستم
چون الف در وصل دل‌ها از میان برخاستم
واژگون هرچند جام روزی‌ام چون لاله بود
از کنار خان قسمت شادمان برخاستم
بزم هستی را فرض مهر فروزان تو بود
همچو شبنم چهره چون کردی عیان برخاستم
همچو بلبل با گران جانان ندارم الفتی
طوطیان چون لب گشودند، از میان برخاستم
از لگد کوب حوادث عمر دیگر یافتم
چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم
طاقت دم سردی دوران ندارم همچو گل
در بهار افکنده رخت و در خزان برخاستم
آزمودم عیش راحت را به کنج دام تو
از سر جولانگه کون و مکان برخاستم
صحبت شوریده حالان مایه شوریدگی است
با «امین» هر گه نشستم، بی‌امان برخاستم   6   حرفی  بگوی و  از لب خود کام ده مرا
ساقی ! ز پا فتاده شدم، جام ده مرا
فرسوده، دل ز مشغله جسم و جان، بیا
بستان زخود، فراغت ایام ده مرا
رزق مرا، حواله به نامحرمان مکن
از دست خویش ، باده گلفام ده مرا
بوی گلی، مشام مرا تازه می‌کند
ای گلعذار! بوسه به پیغام ده مرا
عمرم برفت و حسرت مستی ز دل نرفت
عمری دگر ز معجزه جام ده مرا
ای عشق ! شعله بر دل پُرآرزو بزن
چندی رهایی از هوس خام ده مرا
جانم بگیرو جام می از دست من مگیر
ای مدعی! هر آنچه دهی، نام ده مرا
مرغ دلم به یاد رفیقان به خون تپید
یا رب ! امید رستن از این دام ده مرا
بشکفت غنچه دلم، ای باد نو بهار!
خندان دلی بسان (امین) وام ده مرا   7
دلم قرار ندارد از فغان، بی تو
سپندوار ز کف داده‌ام عنان، بی تو
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
ز جام عیش لبی تر نکرد جان، بی تو
چو آسمان مه آلوده‌ام ز تنگدلی
پر است سینه‌ام از اندُه گران، بی تو
نسیم صبح نمی‌آورد ترانه شوق
سر  بهار ندارند بلبلان، بی تو
لب از حکایت شب‌های تار می‌بندم
اگر امان دهدم چشم خونفشان، بی تو
چو شمع کشته ندارم شراره‌ای به زبان
نمی‌زند سخنم آتشی به جان، بی تو
از آن زمان که فروزان شدم ز پرتو عشق
چو ذرّه‌ام به تکاپوی جاودان، بی تو
عقیق صبر به زیر زبان تشنه نهم
چو یادم آید از آن شکّرین دهان، بی تو
گزاره غم دل را مگر کنم چو «امین»
جدا ز خلق به محراب جمکران، بی‌تو   تسنیم



۲۴/۰۵/۱۳۹۴ - ۰۹:۵۵




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن