واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: روشنفكران پوپوليست
نویسنده : رحیم زیادعلی
در ادبيات رايج سياسي گرچه روشنفكر به كسي اطلاق ميشود كه درك واقعبينانهاي از جامعه خود دارد و تلاش ميكند با رويكرد اصلاحگرايانه درصدد رفع معضلات و مشكلات جامعه برآيد، اما اين اصطلاح مانند بسياري مفاهيم ديگر در همان تعريف تئوري باقي مانده و مدعيان در عمل به سمت و سويي ميروند كه فرسنگها با اين تعريف فاصله دارد.
اينان برخلاف رويه معمول، خود را درون سياست تعريف ميكنند، تعلقات حزبي و گروهي پيدا ميكنند، گاهي با توده همراه ميشوند(گرايش به پوپوليسم) و گاهي از آن دور ميشوند و با اصحاب قدرت و ثروت پيوندي استوار ايجاد ميكنند. انحراف از اهداف اصلاحگرايانه از همين جا آغاز ميشود اما براي جماعتي كه همواره در قاموس آنها هدف وسيله را توجيه ميكند، اين انحراف هم چندان موضوعيت ندارد!
داستان هستهاي و نحوه مواجهه با آن از سوي اين جماعت مصداق روشني از اين قبيل تناقضات آشكار در نظر و عمل است. اكنون كه نتيجه 12 سال مناقشه هستهاي غرب با ايران بر سر اين مسئله ( فارغ از كيفيت و محتواي آن ) به سرانجامي نزديك ميشود، درون جامعه ايران با هر فكر و گرايشي نميتوان كسي يافت كه مخالف فعاليت هستهاي ايران باشد اما از ياد نبريم در همين سالها بودند افرادي در اردوگاه به اصطلاح اصلاحطلبي كه (از قضا بعضاً دانش آموخته فيزيك هستهاي هم بودند) صنعت هستهاي را به «چاهويلي» تشبيه ميكردند كه آبي از آن براي مردم ايران در نميآيد. احمد شيرزاد، نماينده مشاركتي مجلس ششم كه در آن سالها ايران را به ۱۹ سال دروغگويي درباره فعاليتهاي هستهاي خود متهم كرد، چندي پيش در ميزگردي با موضوع ۱۰ سال مذاكره هستهاي در دانشگاه تهران، با بيان اينكه از اين چاه (صنعت هستهاي) آبي درنميآيد، مگر اينكه براي برخي افراد ناني درآيد، افزود: از سال ۸۲ تاكنون دريغ از يك ليوان آب براي كشور.
صادق زيباكلام نيز كه معمولاً خود را متخصص در همه حوزههاي مربوط و نامربوط ميداند، در اين ميزگرد با بيان اينكه من زماني در يك جا گفتم هستهاي چه گلي به سر ملت زده است و فقط به خاطر اين مسئله برايمان پرونده درست شد، ميافزايد: فعاليتهاي هستهاي دست كم از سال 82 به اين سو خيلي شيره گلوسوزي براي مملكت نبوده است، نه از نظر پيشرفت علمي خيلي خبري بوده و نه از لحاظ اقتصادي و چه بسا به ضرر ما بوده است.
اظهارات اين چهرههاي اصلاحطلب در حالي مطرح ميشود كه اكنون گروههاي مختلف اصلاحطلبي مدعي هستند مذاكرات هستهاي دولت براي استيفاي حقوق ملت ايران و كم كردن فشار تحريمها همزمان با حفظ اقتدار علمي ايران دنبال ميشود. البته تناقضهاي توأم با تحقير ملي از سوي اين به اصطلاح روشنفكران كه از قضا برخي از آنها سابقه مشاورت در دولت يازدهم را هم دارند، به اين ختم نميشود. چنانكه محمود سريعالقلم چندي پيش در مقالهاي با زير سؤال بردن عقل و شعور مردم مدعي شد مخالفت با غرب در جامعه ما كمتر ريشههاي فكري دارد بلكه بيشتر جنبههاي روحي و رواني دارد. او در جايي ديگر پوپوليسم را ويژگي برجسته در ايران معرفي كرده و با بيان اينكه تربيت عقلي در خانوادهاي ايراني بسيار ضعيف است، گفته بود: صدا و سيما، ميرود از يك لبوفروش ميپرسد نظر شما درباره برنامه هستهاي چيست؟يا يك راننده تاكسي كه از 5 صبح تا 12 شب بايد در اين خيابانها بدود، سر چهارراه از او ميپرسند كه نظر شما درباره برنامه هستهاي چيست؟ او چه دانشي دارد كه يك واكنش منطقي به اين سؤال بدهد.
حال اگر اين ديدگاههاي به اصطلاح روشنفكرانه جناب سريعالقلم را در كنار پيشنهاد اخير عباس عبدي، عضو سابق مشاركت كه چندي پيش خواستار به رفراندوم گذاشتن توافق وين (جمعبندي مذاكرات ) شده بود، قرار بدهيم، عمق اين تناقضات روشنفكرانه بيشتر آشكار ميشود.
عباس عبدي دليل پيشنهاد خود را تلويحاً در بيخاصيت دانستن تصميمات دو نهاد برجسته قانوني يعني شوراي عالي امنيت ملي و مجلس شوراي اسلامي در رد يا تأييد توافق ميداند؟!
او ميگويد: تصويب يا رد شوراي عالي امنيت ملي، عملاً فاقد معناي مشخص است، زيرا اين توافق براساس مديريت اصليترين اعضاي اين شورا به دست آمده است و تصويب شورا، نوعي تأييد عملكرد خودش است. ضمن آنكه مذاكرات شورا درباره آن غيرعلني و پشت درهاي بسته و بدون اطلاع مردم از كموكيف ماجرا است، از اين رو تصويب آن دستاوردي سياسي ندارد. مجلس نيز به دو دليل نميتواند وارد اين دستور شود، يا اگر هم وارد شود مفيد نيست؛ اول اينكه مجلس فعلي بازتاب واقعي آنچه در عرصه جامعه ميگذرد نيست(!) و به دليل مسائلي كه براي آن پيش آمده از وجاهت و اعتباري كه مناسب با اتخاذ تصميم در اين موضوع و تأييد و رد آن باشد برخوردار نيست. ولي مهمتر از آن اينكه توافق مذكور يك بسته است و نميتوان بخشي را پذيرفت و بخشي را نپذيرفت.
او البته در كنار اين توجيهات ضد خرد جمعي به دليل ديگري نيز اشاره ميكند و ميگويد: با رفراندوم درباره توافق هستهاي شور و نشاطي جدي در ميان جامعه ايران رخ خواهد داد زيرا ميتوان به صورت آزاد درباره جزئيات اين توافق در مطبوعات و صداوسيما بحث كرد و با آن موافقت يا مخالفت كرد. اثر آن نيز در نشاط سياسي جامعه و ارتقاي درك و فهم سياسي جامعه زياد است، ضمن آنكه در صورت تصويب اعتبار توافق را نزد جامعه جهاني بيش از پيش ميكند.
به عبارت ديگر عباس عبدي از پيشنهادي دفاع ميكند و آن را باعث نشاط سياسي جامعه ميداند، كه پيش از اين دكتر سريع القلم آن را عين پوپوليسم ميدانست. اكنون بايد مدعيان روشنفكري توضيح دهند كه چگونه ميخواهند با اين تناقض كنار بيايند؟ بالاخره مراجعه به آراي لبو فروشان و راننده تاكسيها پوپوليسم است يا نشاط سياسي و ارتقاي درك و فهم جامعه؟
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۰:۰۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]