آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
دستگاه آب یونیزه قلیایی کره‌ای
راهنمای انتخاب شرکت‌های معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1871732680
به یاد غواصان دریادل/78 در گوشه‌ای از خاک کم‌کم جات پیدا شد/ کم‌کم سرت، دستت، پلاکت، پات پیدا شد
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به یاد غواصان دریادل/78
در گوشه‌ای از خاک کم‌کم جات پیدا شد/ کم‌کم سرت، دستت، پلاکت، پات پیدا شد
علی احدی از شاعران کشورمان برای غواصان و شهدای خط شکن ابیاتی سروده است.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، علی احدی از شاعران کشورمان برای غواصان و شهدای خط شکن شعری سروده است. این شعرها به شرح زیر است:
در گوشه ای از خاک کم کم جات پیدا شد
کم کم سرت، دستت، پلاکت ، پات پیدا شد
برداشتم از خاک آرام استخوانت را
کم کم زوایای رشادت هات پیدا شد
پیچید عطر یاس از دور و برت وقتی
یک تکه از سربند یا زهرات پیدا شد
گودال، ترکش، تیر، جسم بی کفن، غربت...
مصداق های ظهر عاشورات پیدا شد
چشم انتظاران مسافرهای بی برگشت!
در لا به لای خاکها سوغات پیدا شد
...
عطر عجیبی در مشام کوچه ها پیچید
در شهر دود آلود بوی کربلا پیچید
...
تو آمدی حال و هوامان کربلایی شد
بوی خدا پیچید، دلهامان خدایی شد
غیرت به جوش آمد تمام شهر شد جبهه
الحق و والانصاف چه حال و هوایی شد!؟
آری هوای جبهه را سوغات آوردی
آری عجب شوری، چه شوقی، ماجرایی شد!؟
خاک شلمچه بر سر این شهر سیمانی
دردت به آن جانی که دردش بی حیایی شد
تو آمدی جریان شعر از دست من در رفت
تو آمدی اوضاع شاعر ماورایی شد
...
آنسوی قصه مادری فرتوت پیش آمد
با گام لرزان تا دم تابوت پیش آمد
...
مثل همان ایام، کودک را بغل کرد و
تابوت را یک آن، به گهواره بدل کرد و
بند کفن را مثل قنداقه به هم پیچید
یک لحظه طعم خاطراتش را عسل کرد و
تا در کویر چشم‌هایش اشک جاری شد
بغض معما گونه اش را گریه حل کرد و
قنداقه را محکم به روی سینه اش چسباند
هی خواند و گوشش را پر از خیر العمل کرد و
مادر همه ناگفته ها را گفت با فرزند
مادر تمام گفته هایش را غزل کرد و
...
برگشت به تاریخ اعزام پسر مادر
یک هفته قبل از کربلای چار، پشت در...
...
بار سفر را بستی آخر دست حق یارت
پرواز کن مثل کبوتر دست حق یارت
اسفند، قرآن، آش نذری، آبِ پشت پات
چشم حسودت کور مادر دست حق یارت
قربان قدت، مرد جنگم، در شب حمله
مثل علی(ع) در بدر و خیبر دست حق یارت
مادر فضای جبهه وقتی مثل عاشورا ست
با پا نه! باید رفت با سر دست حق یارت
بخشیده در راه خدا را پس نمی گیرند
شیرم حلالت باد مادر دست حق یارت
...
مادر مگر دل کند از تابوت فرزندش
پیوست در پایان قصه، دل به دلبندش شاعران کشورمان می‌توانند اشعار سروده‌شده خود درباره 175 شهید غواص را در اختیار خبرگزاری فارس قرار دهند تا در قالب یک کتاب منتشر شود. شاعران و هنرمندان درخواست باید سروده های خود را با موضوع 175 شهید غواص به آدرس [email protected] ارسال کنند تا به شکل روزانه منتشر شود. انتهای پیام/و
94/05/04 - 14:25
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-