تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798375286




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تحدید نسل شیعه؛ تهدید جامعه ایران (علل کاهش جمعیت و پیامدهاى آن) - بخش دوم و پایانی خطرات سیاسى و امنیتى ناشی از کاهش جمعیت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تحدید نسل شیعه؛ تهدید جامعه ایران (علل کاهش جمعیت و پیامدهاى آن) - بخش دوم و پایانی
خطرات سیاسى و امنیتى ناشی از کاهش جمعیت
کنترل جمعیت در ایران پیامدهاى ناگوارى را به ارمغان آورده که ازجمله تأثیرات آن در درازمدت مى توان به تضعیف نیروى دفاعى کشور، کاهش نیروهاى جوانان و نخبه، بر هم خوردن تعادل جمعیتى و تهدید مذهب شیعه اشاره کرد.

خبرگزاری فارس: خطرات سیاسى و امنیتى ناشی از کاهش جمعیت



  علل اجتماعى 1. بزهکارى اجتماعى: بعضى زوجین به دلیل مشکلات تربیتى، از داشتن فرزند امتناع مى ورزند. بیمارى ها، اختلالات روانى، اعتیاد و بزهکارى اجتماعى، ازجمله عواملى هستند که والدین را از داشتن فرزند زیاد باز مى دارند. آنها نگران هستند که مبادا فرزندانشان به این مسائل دچار شوند. وقتى که مسئولان بهداشت، آمار و ارقام وحشتناکى از مشکلات روحى و روانى کودکان و نوجوانان یا آنهایى که دست به خودکشى مى زنند اعلام مى کنند، مى گویند که همه اینها تقصیر پدر و مادر است. در نتیجه، والدین دچار اضطراب و نگرانى مى شوند و از داشتن فرزند صرف نظر مى کنند، و آمادگى خود را از دست مى دهند؛ چراکه داشتن یک فرزند و به عهده گرفتن مسئولیت کامل جسمى و روانى او و بزرگ کردنش به صورت انسانى کارآمد، هماهنگ با اجتماع و مسئولیت پذیر و مفید براى جامعه، بارى بسیار بزرگ را به دوش والدین مى گذارد. والدین هم با دیدن چنین مشکلاتى، از داشتن تعداد زیاد فرزند خوددارى مى کنند (سبحانى نیا، 1391). اما وجود جرایم در جامعه هیچ گاه به دلیل جمعیت زیاد نیست؛ زیرا در اغلب کشورهاى غربى که با کاهش جمعیت نیز مواجهند، آمار جرایم و جنایات، بسیار بالا و گاه تا 50 برابر کشورهاى پرجمعیت جهان سوم مى باشد. و اگر هر فرد از جمعیت هر کشور را انسانى هوشمند با قابلیت جسمى و فکرى مناسب بدانیم که خود در تولید کشورش نقش مؤثر خواهد داشت، برداشت مثبتى نسبت به جمعیت پیدا خواهیم کرد (حسینى طهرانى، 1345، ص 110ـ111). 2. رواج دیدگاه هاى فمینیستى: فمینیسم عمده ترین عامل بدبختى و تبعیض زنان و دختران را کانون خانواده و ازدواج و مادر شدن مى داند. از نظر آنها، پایبندى زنان به مسائل خانوادگى و تعهد زنان نسبت به ازدواج و تربیت فرزندان، باعث نابودى حقوقشان و بدبختى آنها در طول تاریخ بوده است. بنابراین، زنان براى رهایى از این بدبختى و عقب ماندگى نباید ازدواج کنند؛ چراکه آنها اعتقاد دارند زن تمام وقتش را براى خانواده و تربیت فرزندان مى گذارد و براى خود وقتى نمى ماند. آنچه باعث استقلال فکرى و شخصیتى زنان و رشد اجتماعى آنها مى شود، دورى از روابط خانوادگى و بنیان هاى خانواده است. وقتى نهاد خانواده از سوى فمینیست ها فاقد ارزش تلقى مى شود، مطمئنا نقش هاى سنتى پدر و مادر در خانواده و تربیت فرزندان کم ارزش به شمار مى آید. فمینیست ها نقش پدر و مادر را در خانواده و اجتماع زیرسؤال برده اند. از دیدگاه آنها، نقش مادر در خانواده و تربیت فرزندان از ارزش و اعتبار زن در اجتماع مى کاهد و باعث مى شود زن از رشد اجتماعى و پیشرفت همپاى مردان باز ماند. به باور فمینیست ها، ارزش زن و اعتبار واقعى آن در نقش مادرى دلسوز براى فرزندان نیست، بلکه در میزان کارکرد اجتماعى و فعالیت هاى عمومى وى در جامعه است. متأسفانه رواج نگاه فمینیستى در طبقات گوناگون زنان جامعه و حتى نفوذ آن در قشر مذهبى کشور، سبب شده تا بسیارى از زنان از زیر بار مادر شدن شانه خالى کنند و مواردى نظیر کار، فعالیت هاى اجتماعى، پیشرفت، تحصیلات و... را بهانه این امتناع قرار دهند (سبحانى نیا، 1391). آنها تلاش مى کنند زنان را متقاعد کنند که زایمان، زیبایى و سلامتى زن را به خطر مى اندازد. تردیدى نیست که حرکت زنان در کشورهاى اسلامى که راه فرهنگ غرب را در پیش گرفته اند، زنان مسلمان را به سمت الگوهاى فرهنگى غرب مى کشاند (حسینى طهرانى، 1345، ص 88). 3. اشتغال زنان: امروزه بسیارى از زنان در سازمان ها، ادارات، مراکز دولتى و خصوصى مشغول کار هستند و برخى هم در مشاغلى اشتغال دارند که غیرضرورى و غیرمرتبط و در حیطه و مسئولیت مردان است.این مشاغل که هیچ سنخیتى با جسم و روح زن ندارد، به دست زنان افتاده است. این موضوع باعث شده زنان بیشتر در خارج خانه مشغول به کار باشند. حتى شاغل بودن، یک ارزش براى آنان شده است، به گونه اى که زنان شاغل به زنان خانه دار که مشغول تربیت فرزند هستند فخر مى فروشند و خود را یک سر و گردن بالاتر ازآنان مى دانند.ازاین رو،این زنان به خاطر ترس ازدست دادن کار و موقعیت اجتماعى خود، پا بر روى میل مادرى خودمى گذارند و تنها به یک فرزند فکر مى کنند(همان). اسلام با کار و فعالیت هاى اجتماعى زنان مخالف نیست؛ اما این را نیز نمى پسندد که زنان از صبح تا شب به فکر تأمین معاش باشند و زمان و حوصله کافى براى تربیت و رسیدگى به فرزندانشان که اولویت اول آنان مى باشد نداشته باشند. اسلام با تقسیم کار و واگذارى تربیت فرزندان به زنان و ملزم کردن مردان به تأمین هزینه اقتصادى همسر و فرزندان، هرگونه اجبارى را از زنان برداشت تا آنان بدون هیچ نگرانى و اضطراب خاصى به فکر تربیت و وظیفه اصلى خود باشند. برخلاف دنیاى مدرن که به زنان ـ به اصطلاح ـ آزادى داد و خواست آنها را از بردگى در خانه رهایى بخشد؛ غافل از آنکه زن به بردگى مدرن و فشار کار مضاعف سپرده شد (سالارى مقدم، 1390، ص 27، به نقل از مطهرى، 1369، ص 203). 4. شهرنشینى: سیاست هاى جمعیتى تابعى از الگوهاى توسعه است. الگوى زندگى شهرنشینى نیز متناسب با سیاست افزایش جمعیت مى باشد. شیوه زندگى آپارتمان نشینى، که اکنون در کشور با آن مواجه هستیم، با سیاست کاهش جمعیت تطبیق دارد. اکنون 71 درصد جمعیت کشور در شهرها و 29 درصد در روستاها زندگى مى کنند که این آمار، توازن را نشان نمى دهد. درحالى که چهار دهه قبل، این ترکیب جمعیتى برعکس بود؛ یعنى فقط 30 درصد جمعیت کشور شهرنشین بودند (سبحانى نیا، 1391). بررسى آمار و اطلاعات جمعیتى کشور در طول نیم قرن اخیر حاکى از آن است که رشد جمعیت ایران بیشتر معطوف به مناطق شهرى کشور بوده است؛ به گونه اى که عملاً جمعیت مناطق روستایى افزایش نیافته و حتى در بعضى مناطق روستایى، جمعیت با رشد منفى مواجه بوده است و مواردى را نیز مى توان یافت که روستاها خالى از سکنه و تبدیل به مناطق متروکه شده است. تعداد شهرها از سال 1335 از 201 شهر، به 1331 شهر در سال 90 افزایش یافته است (مرکز آمار ایران، 1391). سیاست هاى غلط دولت ها سبب شده که بسیارى از روستاییان کار پرزحمت بر روى زمین و در کنار دام را رها کرده و در جست و جوى رفاه بیشتر و کار کم زحمت تر در ادارات، سازمان ها و حتى مشاغل کاذب، به شهرها مهاجرت کنند که این امر، تورم جمعیت در نقاط خاص را به دنبال دارد (حسینى طهرانى، 1345، ص 111). عامل اصلى رشد شهرنشینى در ایران، مهاجرت از روستا به شهر بوده است و از آنجا که اغلب مهاجران را جوانان تشکیل مى دهند، توسعه شهرنشینى در ایران، با سالخوردگى جمعیت در روستاها همراه بوده است (وشمگیر، 1388، ص 126). یکى از عواملى که سبب کاهش بارورى مى شود وجود و گسترش شهرنشینى است؛ چراکه آمارها تفاوت 5/1 تا 2 بچه را میان خانوار شهرى و روستایى نشان مى دهد. بنابراین، از دید طرف داران کنترل جمعیت، رشد شهرنشینى یکى از عوامل کاهش بارورى جامعه است. 5. افزایش سن ازدواج: سن ازدواج براى مردان و زنان، نسبت به سال هاى گذشته افزایش یافته و به میانگین 2/27 سال براى مردان و حدود 23 سال براى زنان رسیده است (سازمان ثبت احوال کشور، 1391). ناگفته پیداست که غریزه جنسى و نیاز به محبت و عاطفه مادرى، ازجمله علل و انگیزه هاى اصلى گرایش انسان به ازدواج و تشکیل خانواده است. ازاین رو، جوامع انسانى در طول تاریخ براى پاسخ گویى به نیازهاى جنسى و عاطفى بیشتر، به ازدواج و تشکیل خانواده روى مى آورند. حال اگر نیازهاى مذکور از راهى آسان تر، کم هزینه تر، متنوع تر و با کمترین مسئولیت فردى و اجتماعى تأمین و تدارک شود، بدیهى است که ازدواج و تشکیل خانواده، دست کم در بدو امر، مطلوبیت خود را از دست مى دهد. دیر ازدواج کردن و مسئولیت سنگین تشکیل خانواده، باعث مى شود شمار مجردان زیاد شود. درنتیجه، وقتى سن ازدواج بالا رود فرصت زمانى براى باردار شدن کم مى شود و تعداد فرزندان پایین مى آید. یکى از اهداف اجتماعى کنترل جمعیت، محدود کردن ازدواج ها و کشاندن بى رویه زنان به صحنه اجتماع و فعالیت هاى اقتصادى و در یک کلام، نابود کردن بنیاد خانواده و ایجاد فساد اجتماعى است (حسینى طهرانى، 1345، ص 123). 6. افزایش طلاق در زندگى جدید: در گذشته کمتر درباره طلاق و عوارض سوء آن و علل پیدایش و افزایش طلاق و راه هاى جلوگیرى از وقوع آن فکر مى کردند. در عین حال، کمتر طلاق صورت مى گرفت و کمتر خانواده ها از هم مى پاشیدند. مسلما تفاوت دیروز و امروز در این است که امروز علل طلاق فزونى یافته است. زندگى اجتماعى شکلى پیدا کرده است که موجبات جدایى، تفرقه و ازهم گسستن پیوندهاى خانوادگى بیشتر شده. در هر کجا که آداب و رسوم جدید غربى بیشتر نفوذ کرده، آمار طلاق هم افزایش یافته است. مثلاً، اگر ایران را در نظر بگیریم، طلاق در شهرها بیش از روستاهاست و در تهران که رواج آداب و عادات غربى بیش از شهرهاى دیگر است، بیش از یک چهارم طلاق هاى ثبت شده سراسر کشور مربوط به تهران است؛ یعنى 27 درصد طلاق هاى ثبت شده را تهران تشکیل مى دهد، با اینکه نسبت جمعیت تهران به جمعیت سراسر کشور 10 درصد است. به طور کلى، درصد طلاق در شهر تهران بیش از درصد ازدواج است. تعداد ازدواج تهران 15 درصد کل ازدواج کشور است. طلاق عوارض تلخ و ناگوارى را به دنبال دارد؛ عوارضى همچون: سست شدن ارزش هاى مذهبى و فرهنگى، مشکلات اجتماعى و اقتصادى، فشارهاى عصبى و روانى، کاهش علایق و روابط انسانى و انحرافات و اعتیاد به مواد مخدر (صابرى زفرقندى، 1387، ص 1ـ4). بچه هایى که خود فرزند طلاق هستند، چون از نظر شاخص هاى سلامت روان نمره خوبى به دست نیاورده اند. بیشتر از بقیه بچه ها مستعد طلاق هستند و چون ترس از طلاق دارند، ممکن است دیرتر ازدواج کنند یا اصلاً ازدواج نکنند. این مسئله باعث مى شود که زندگى ها از هم پاشیده شود و فرزندى به وجود نیاید. پیامدهاى کنترل جمعیت خطرات سیاسى و امنیتى 1. تضعیف نیروى دفاعى کشور: نیروى جوان و جمعیت فراوان، یکى از شاخص هاى اقتدار نظامى و دفاعى است. از فرصت هاى مهم ناشى از جمعیت کشور، مى توان به توانمندى و اقتدار نظامى و سیاسى کشور در عرصه بین المللى اشاره کرد. به طور قطعى، جامعه اى که در سطح بین المللى داراى جمعیت بیشتر و جوان ترى است، مى تواند داراى ارتش و قدرت نظامى قوى ترى نیز باشد. دوران جنگ تحمیلى و حضور جوانان در عرصه هاى نظامى و عملیات هاى سرنوشت ساز، برگ برنده اى بود که ایران اسلامى توانست در دوران دفاع مقدس آن را کسب کند. مطمئنا کشورى که داراى جمعیت اندک و یا پیر باشد، توان رویارویى مقتدرانه در برابر تجاوز بیگانگان را نخواهد داشت (سبحانى نیا، 1391). اگر چه امروزه اقتدار نظامى در مناسبات بین المللى از اولویت خارج شده است و دولت ها تسلط بر مناسبات جهانى را در اقتدار اقتصادى جست و جو مى کنند، اما در شرایطى که جمهورى اسلامى ایران در معرض تهدیدهاى جدى دشمنان سیاسى خود قرار دارد و آشکارا مورد تهدید قدرت هاى زورگو قرار مى گیرد، نمى توان از این مزیت در راستاى اقتدار نظامى کشور، چشم پوشى نمود (وشمگیر، 1388، ص 132). 2. کاهش جمعیت جوان و نخبه کشور: از اصلى ترین پایه هاى پیشرفت و توسعه کشور، نیروى انسانى است. کشورى که با پیرى جمعیت روبه رو شود، خود به خود جمعیت جوان و نخبه آن دچار آسیب مى گردد و این کشور مهم ترین برگ برنده خود را در توسعه از دست خواهد داد. همان گونه که بسیارى از کشورهاى پیشرفته، فقدان جمعیت نخبه خود را با مغزهاى متفکر جوانان کشورهاى جهان سوم جبران مى کنند (سبحانى نیا، 1391). 3. بر هم خوردن تعادل جمعیتى: در بیان ساده تر، منظور از نرخ بارورى کل تعیین تعداد فرزندانى است که جانشین والدین شوند. اگر این شاخص در حد 1/2 بچه یا کمتر باشد، به معناى کاهش تدریجى جمعیت و درنهایت، انقراض نسلى است. با مراجعه به ارقام مرکز آمار ایران و سازمان ملل در سال 1385 این رقم براى کل کشور 8/1 فرزند است. یعنى 18 فرزند با 20 نفر والدین جایگزین مى شود که 2 نفر کمتر از حد جانشینى است. این رقم در حال حاضر (1390) به حدود 6/1 فرزند براى هر مادر رسیده است. در صورت اثبات صحت رقم یادشده، على رغم نظر منتقدان، موضوع انقراض تدریجى نسل مطرح و با ملحوظ داشتن عامل مهاجرت تقویت مى شود. تردیدى نیست که باید براى اصلاح آن به روش مقتضى اقدام شود (مشفق، 1389، ص 22). امروزه شاهد تفاوت نرخ رشد جمعیت در استان هاى مرکزى و حاشیه اى هستیم، به گونه اى که نرخ رشد استان هاى مرزى تقریبا حدود 5 برابر نرخ رشد جمعیت مرکزى است. با نگاهى به نقشه توزیع جمعیت در کشور، مى توان دریافت که جمعیت ایران در بستر جغرافیایى خود به گونه اى ناموزون پخش شده است؛ یعنى اگر سرزمین ایران به دو نیمه شرقى و غربى تقسیم شود، مى توان دریافت که تراکم جمعیت در نیمه غربى کشور ایران به مراتب بیشتر از نیمه شرقى آن است (وشمگیر، 1388، ص 124). همین تراکم کم یا زیاد، خود بر روى نحوه بهره بردارى از زمین تأثیر مى گذارد و بنابراین، کاربرى اراضى تحت تأثیر تراکم جمعیت متحول مى گردد؛ به گونه اى که شهرها در بهترین زمین هاى کشاورزى گسترش مى یابد. این امر، ضمن داشتن آثار و پیامدهاى منفى ناشى از تراکم جمعیت براى زندگى افراد جامعه، از ناحیه کاهش زمین هاى کشاورزى موجود، تخلیه منابع طبیعى جامعه و درنتیجه، تضعیف امنیت غذایى کشور و به تبع آن، افزایش وابستگى به مواد غذایى وارداتى، امنیت عمومى جامعه را تهدید مى کند (همان، ص 126ـ127). 4. تضعیف جایگاه ایران به عنوان یک کشور شیعى: هرچند که شیعیان در سراسر جهان در میان ملل اسلامى پراکنده هستند؛ ولى تنها کشورى که در آن دولتى با حاکمیت شیعه سر کار است، کشور ایران است. این کشور هم اکنون ام القراى جهان اسلام است و چشم جهان اسلام به آن دوخته شده است. این سرمایه ارزشمند شیعه که منادى اسلام ناب محمدى در جهان است، مى باید هم از نظر کمّى و هم کیفى شاخص هاى لازم را داشته باشد و یکى از این شاخصه ها، جمعیت قابل قبول است که بتواند در برابر جهان کفر قد علم کند (سبحانى نیا، 1391). نکته حایز اهمیت در خصوص کاهش جمعیت، برنامه اى است که سیاست مدارن و استراتژیست هاى آمریکایى و اروپایى براى مقابله با جمهورى اسلامى ایران در نظر گرفته اند. برژینسکى ـ مشاور سابق امنیت ملى آمریکا ـ در مصاحبه اى با روزنامه «وال استریت ژورنال» در مارچ 2009، در خصوص تغییر جمعیت ایران نکته اى را بیان کرد که ابعاد بسیار گسترده اى دارد. وى در این مصاحبه گفته بود: «از فکر کردن به حمله پیش دستانه علیه تأسیسات هسته اى ایران بپرهیزید و گفت و گوها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه، بازى طولانى مدتى را انجام دهید؛ چون زمان و آمارهاى جمعیتى و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونى نیست» (همان). نتیجه گیرى سیاست کنترل جمعیت که با توصیه کشورهاى غربى و با حمایت سازمان هاى بین المللى در ایران اجرا شد، امروزه باعث تهدید نسل شیعه شده است و نرخ رشد جمعیت ایران را به 3/1 درصد کاهش داده که مى تواند زنگ هشدارى براى افق چشم انداز آینده کشور تلقى گردد. گسترش فرهنگ رفاه زدگى و ادعاى دفاع از حقوق برابر زن و مرد، از عوامل مهمى است که بحث اکتفا به حداقل فرزندآورى را ترویج کرد. هرچند عواملى مثل اشتغال مادران و کشاندن آنان به صحنه هاى فعالیت اجتماعى و ترک خانه و تبلیغات نادرست در مورد سیاه نشان دادن فرزندآورى و خطرات بهداشتى و اقتصادى که مى تواند براى خانواده و جامعه در پى داشته باشد، در روى آوردن خانوارهاى ایرانى به سیاست کنترل جمعیت دامن زده است. ازاین رو، امروزه که خطرات تحدید نسل و کنترل آن مشخص شده، لازم است تا با حمایت از خانواده هاى ایرانى و آگاه سازى آنان از اهداف دشمنان، زمینه هاى گذار از این تهدید اجتماعى و ملى را فراهم آوریم. پیشنهادها در پایان، به منظور حل مشکلات جمعیتى کشور و دستیابى به الگوى توسعه پایدار، پیشنهادهاى زیر ارائه مى شود: 1. تشکیل شوراى عالى سیاست گذارى و برنامه ریزى جمعیت با تأکید به منابع اسلامى؛ 2. رصد مداوم تحولات جمعیتى توسط مراکز علمى ـ پژوهشى معتبر در سطح کشور و منطقه و بررسى نیازهاى آینده شناسانه جهان اسلام و ایران در بحث جمعیت؛ 3. انجام مطالعات عمیق در زمینه ارزیابى سیاست هاى جمعیتى گذشته، حال و آینده براى رسیدن به حد مطلوب جمعیت و جلوگیرى از بروز عواقب پیش گفته؛ 4. تدوین سیاست هاى جامع جمعیتى. منابع حرّعاملى، محمدبن حسن (بى تا)، وسائل الشیعه، قم، دارالکتب الاسلامیه. حسینى طهرانى، سیدمحمدحسین (1345)، کاهش جمعیت ضربه اى سهمگین بر پیکر مسلمین، مشهد، مؤسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلامى. دهخدا، على اکبر (1349)، لغت نامه دهخدا، زیر نظر محمد معین، تهران، دانشگاه تهران. سالارى مقدم، مریم  (1384)، مادران شاغل و تربیت فرزند، پایان نامه سطح 2، مشهد، مؤسسه علمى ـ پژوهشى مکتب نرجس علیهاالسلام. سبحانى نیا، محمد، «تحدید خانواده، تهدید جامعه» (محرم 1391)، ره توشه راهیان نور، ش 1، ص 25ـ50. صابرى زفرقندى، احمد (1387)، علل و عوامل طلاق در جامعه ایران و اثر آن در کودکان و نوجوانان، تهران، رایحه یاس. صفاتى، زهره (1380)، پیشگیرى از باردارى (کنترل جمعیت و مسائل فقهى مرتبط به آن)، قم، نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها. عمید، حسن (1389)، فرهنگ فارسى، تهران، امیرکبیر. مشفق، محمود و همکاران (1389)، لزوم تجدید نظر در سیاست هاى جمعیتى ایران، تهران، مرکز مطالعات و پژوهش هاى جمعیتى آسیا و اقیانوسیه. مطهرى، مرتضى (1369)، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا. معین، محمد (1385)، فرهنگ فارسى معین، تهران، امیرکبیر. وشمگیر خسروى، حسن (1388)، آسیب شناسى تحولات ساختار جمعیت در ایران (با رویکرد امنیت اقتصادى)، تهران، مؤسسه تحقیقاتى تدبیر. زهرا سوختانلو: دانش آموخته حوزه علمیه نرجس علیهاالسلام مشهد. اعظم رحمت آبادى: استادیار مؤسسه علمى ـ پژوهشى مکتب نرجس علیهاالسلام مشهد. معرفت - سال بیست و دوم ـ شماره 189 ـ شهریور 1392، 45ـ58 . انتهای متن/

94/05/04 - 05:22





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن