واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقدی بر رویکرد دولت در تکیه افراطی بر سرمایهگذاریهای خارجی
پیام تأکید رهبری بر ظرفیتهای اقتصاد داخلی و مردمی چیست؟
بایستی به این نکته توجه کرد که اگر تمام اهتمام دولتمردان به جای دراولویت قراردادن ظرفیتهای درونی کشور روی سرمایههای خارجی تمرکز پیدا کند امکان پریدن پرنده از قفس بسیار زیاد است.
در دیدار رهبری با مسئولان نظام در ماه مبارک رمضان ایشان یکبار دیگر بر ظرفیتهای متنوع و بیشمار کشور برای رشد و پیشرفت اقتصادی و مقابله با هجمههای بیرونی و معضلات اقتصاد داخلی تأکید کردند. مواردی چون سرمایه انسانی، جایگاه اقتصادی کشور در دنیا، منابع فراوان طبیعی، موقعیت جغرافیایی ممتاز کشور، همسایگی با 15 کشور و بازار 370 میلیونی در دسترس، بازار نزدیک به 80 میلیونی داخل کشور، وجود زیرساختهای اساسی، تجربههای مدیریتی متراکم و فهرست مطولی از دیگر ظرفیتها.
متأسفانه از این ظرفیتها تاکنون به شکل درستی استفاده نشدهاست و برخی موارد و سرمایهها و ظرفیتهای خارج کشور به غلط مد نظر دولتمردان قرار گرفتهاست. در واقع در هیچکدام از این ظرفیتهای یادشده بر روی جذب سرمایهگذاری خارجی توجه نشده بود در صورتی که عمده تأکیدات دولت محترم فعلی بر جذب سرمایههای خارجی و سرمایهگذاریهای ایشان بر بخشهای مختلف تولیدی و صنعتی و کشاورزی کشور قرار گرفتهاست. در حالی که این سرمایهها به عنوان موتور محرک فعالیتهای اقتصادی و پیشقراول رشد و توسعه اقتصادی از سوی دولت تلقی میشود، رهبری معظم انقلاب بر یکی از ظرفیتهای عمده خارجی تحت عنوان «بازار 370 میلیونی همسایگان» این کشور پهناور به منظور صادرات کالا و خدمات و سرمایهگذاری متخصصین داخلی و ترانزیت کالا تأکید دارند. در واقع اگر بنا باشد بجای اینکه ما از بازار همسایگان برای پیشرفت اقتصادی خود استفاده کنیم، کشور خود را به بازار مصرفی کالاهای بیکیفیت بیگانگان و نه همسایگان خود تبدیل کنیم که غالباً با ما دشمنی دارند، این نه تنها موجبات رشد و پیشرفت کشور را فراهم نخواهد کرد بلکه ما را بیش از پیش به خارج از کشور وابسته می کند که به هیچ عنوان مطلوب نظام و در راستای سیاستهای اقتصاد مقاومتی نخواهد بود.
شاید بتوان گفت یکی از پیامهای تأکیدات فراوان رهبری معظم انقلاب بر ظرفیتهای داخلی و بازگویی چندین و چندباره آن ها و افزودن چند مورد جدید بر ظرفیتهای مغفول قبلی در سخنرانی های تازه، این باشد که بایستی بر همین ظرفیتها تکیه کرد و با بررسی و موشکافی بر روی آن، ظرفیتهای جدید مغفول در داخل کشور را شناسایی و برای شکوفاسازی و بهرهبرداری از آن برنامهریزی و اقدام کرد. تردیدی نیست که پیگیری جذب سرمایهگذاری خارجی آن هم با شیوه ای که هیچ تکنولوژی و منفعت اساسی برای کشورما نداشته باشد از طریق مذاکره و دیپلماسی و غیره توسط دولت و اولویتدادن به آن، راهی انحرافی در این عرصه میباشد که توجه دولت را از داخل کشور به بیرون از مرزهای کشور منحرف میسازد. سرمایه گذاری خارجی باید به تولید ارزش افزوده در سطح ملی بینجامد نه اینکه تنها بستری برای بهره برداری خارجی ها باشد.
اگر نیمنگاهی به بندهای 24گانه سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی نیز بیندازیم متوجه خواهیم شد که تکیه بر ظرفیتهای داخلی بسیار بیشتر از اهتمام به تشویق سرمایهگذاری خارجی است و راه علاج کشور این است که از منابع و سرمایهها و امکانات تولیدی همین سرزمین میتوان بسیاری از نیازهای مردم را برآورده نمود و اگر هم در ذیل یکی از بندها به تشویق سرمایهگذاری خارجی اشاره شدهاست فقط و فقط به منظور توسعه صادرات محصولات تولیدکنندگان داخلی است و افزایش قدرت رقابتپذیری آن ها.
در برنامه ششم توسعه هم در بند 8 مربوط به امور اقتصادی به تشویق و ایجاد انگیزهها و مشوقهای لازم برای این امر تأکید شدهاست. همچنین در بند 60 امور سیاست خارجی به اولویت دادن به دیپلماسی اقتصادی با هدف توسعه سرمایهگذاری خارجی، ورود به بازارهای جهانی و دستیابی به فناوری برای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی و سند چشمانداز اشاره شدهاست. بند 68 امور سیاست خارجی نیز به حمایت قضائی مؤثر در تضمین حقوق مالکیت و استحکام قراردادها به منظور توسعه سرمایهگذاری بخش خصوصی و سرمایهگذاری خارجی اشاره دارد.
به نظر میرسد با توجه به اسناد بالادستی مذکور، روی سرمایهگذاری خارجی و البته سرمایه ایرانیان خارج از کشور حساب ویژهای باز شدهاست. اما بایستی به این نکته توجه کرد که اگر تمام اهتمام دولتمردان به جای دراولویت قراردادن ظرفیتهای درونی کشور روی سرمایههای خارجی که همچون کبوتری به محض احساس کوچکترین ناامنی از آشیانه خویش کوچ میکند، تمرکز پیدا کند امکان پریدن پرنده از قفس بسیار زیاد خواهد بود. شاید این اشتباه راهبردی در تعیین اولویتها نیز همچون اولویتدادن به مذاکره برای حل مشکلات اقتصادی کشور، در یک جهت قرار گرفته و به تهدید و چالشی جدی برای کشور مبدل گردد و همچنان کشور را از نگاه جدی به ظرفیتهای داخلیاش غافل سازد. همان چالشی که رهبری از آن به عنوان سهلانگاری در عمل، تکیه بر نتیجهگیریهای کوتاهمدت و سطحینگری و چالش انتخاب راههای آسان و موازی ولی مهلک یاد میکنند. خوب است دوباره به این بیان رهبری تأملی کنیم که فرمود: «یکی از چالش ها، تردید در تواناییهای درونی است؛ [اینکه] به جوان دانشمند خودمان اعتماد نکنیم، به مجموعههای مردمی و غیر دولتی در امور اقتصادی اعتماد نکنیم، یکی از چالش ها است. بایستی اعتماد کرد، بایستی مردم را وارد جریان عظیم اقتصادی کشور کرد». علی اکبر ی
منبع: رصد، پایگاه تحلیلی دفتر پژوهش انتهای متن/
94/05/03 - 00:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]