محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826307647
حجتالاسلام پناهیان: «شکر» برجستهترین مصداق مثبتبودن است
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حجتالاسلام پناهیان:
«شکر» برجستهترین مصداق مثبتبودن است
شکر آنقدر مهم است که اجر شکر در نعمت، بالاتر از صبر در مصیبت است. ولی غالباً شیطان اجازه نمیدهد که ما شاکر باشیم و نیمه پر لیوان را ببینیم.
به گزارش خبرگزاری فارس، حجتالاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «تنها مسیر برای زندگی بهتر» به سخنرانی پرداخته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید: معرفی برنامهای که دین برای زندگی انسان دارد بعد از بیان شرایط و ویژگیهای یک برنامه خوب در جلسات گذشته، به این نتیجه رسیدیم که باید این برنامه را از دین بگیریم. در این چند جلسه باقیمانده، میخواهیم برنامهای که دین برای زندگی انسان دارد را معرفی کنیم. مجموعه دستوراتی که دین به ما داده است؛ مثل نماز، روزه، حج، زکات، جهاد، بسیاری از دستورات اخلاقی، دستورات فقهی و دستورات حقوقی را در نظر بگیرد. وقتی انسان اینها را در نظر میگیرد به یک مجموعه منسجم میرسد که در واقه برنامهای برای یک زندگی بهتر است؛ برنامهای که زندگی ما را در دنیا و آخرت تأمین میکند، و ما را زندهتر میکند.
ما نمیخواهیم فهرست طولانی و بلندی از دستورات دینی را بیان کنیم-با توجه به اینکه همه ما کم و بیش از این فهرست خبر داریم- بلکه میخواهیم برای آشنایی با کلیّت این دستورات، حدود هفت ویژگی از ویژگیهای برجسته دستورات دینی را عنوان کنیم. به این ترتیب، دستورات دین در ذهن ما یکمقدار خلاصهتر میشود، طبقهبندی میشود و ابعادشان بهتر دیده میشود. شاید در این صورت، زیباییهای دستورات دینی هم بهتر شناخته شود. این ویژگیها را میتوان به عنوان ویژگیهای غالب برنامه دین برای زندگی تلقی کرد. البته ویژگیهای مهم دستورات دین لزوماً در این هفت ویژگی منحصر نمیشود ولی به نظر بنده، این هفت ویژگی در دستورات دینی، فراوانتر مشاهده میشوند. ضمن اینکه این هفت ویژگی را میتوان به نوعی «هفت شاخص برجسته موفقیت یک انسان در زندگی» یا «هفت اصل کلیدی برای رسیدن به یک زندگی بهتر» بهحساب آورد. در نوع دستورات دینی، مثبتگرایی وجود دارد اولین ویژگیای که به عنوان ویژگی برجسته برنامهها و دستورالعملهای دین، میتوان مدّ نظر قرار داد که بسیاری از دستورات مهم دین، صریحاً این ویژگی را به ما یاد میدهند و نشان میدهند، ویژگی «مثبت بودن» است. دین در دستورات کلیدی خودش به ما یاد میدهد که «مثبت باش، مثبتنگر باش، مثبتگرا باش، مثبتاندیش باش» و در نقطه مقابل دین هم، ابلیس انسان را به سمت منفیها میکشاند. کمااینکه خداوند میفرماید: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً»(بقره/268)
شما میبینید که در نوع دستورات دینی، به صورت بسیار ظریفی این مثبتگرایی، مثبت بودن، مثبتنگری یا مثبتاندیشی وجود دارد. مثلاً در مورد حرص، به ما توصیه میشود که «حرص دنیا را نخور، حرص نزن! البته در یک حدّ معقول برای رسیدن به آن چیز، فکر کن، برنامهریزی کن و تلاش کن، اما بدون حرص» حرص زدن، یک تلاش نامعقول را به دنبال دارد و ذهن آدم را از واقعبینی منصرف میکند. حالا این «حرص» چرا پدید میآید؟ از بس نکات منفی به آدم هجوم میآورند که منجر به حرص خوردن میشود؛ مانند نگرانی موهوم از اینکه «مبادا از دست بدهم!» آدم(ع) هم با فقدان یک مثبتنگری دچار فریب ابلیس شد اگر مثبتنگری باشد آدم دچار حرص نمیشود. حضرت آدم(ع) هم در واقع با فقدان یک مثبتنگری، دچار فریب ابلیس شد. «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلی»(طه/120) شیطان آدم را وسوسه کرد و گفت: میخواهی تو را به پادشاهی جاودانه راهنمایی کنم؟ در حالی که حضرت آدم(ع) میتوانست اینطور جوابش را بدهد: «مگر من جاودانه نیستم؟! مگر من الان این چیزهای مثبتی که تو به من وعده میدهی را ندارم؟!» حضرت آدم(ع) با این پیشفرض که فکر میکرد آن چیزها را ندارد، به سراغ شجره ممنوعه رفت. در حالی که اگر آدم(ع) آن موقع احساس مثبتی داشت، طبیعتاً به ابلیس میگفت: «من نیاز ندارم! من همین الان هم این چیزهایی که تو میگویی را دارم».
اگر مثبتنگری باشد، آدم شاکر میشود. یکی از ویژگیهایی که واقعاً قلیلی از بندگان خدا میتوانند به آن برسند ویژگی شکر است (وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ؛ سبأ/13) حتی از بین آدمهای خوب هم عده کمی به آن میرسند. شکر-به تعبیری- یعنی اینکه «نیمه پر لیوان را ببین!» و شکر به تعبیری، آخر مثبتنگری، عین مثبتنگری و تمام مثبتنگری است. پیامبر(ص) تأکید داشت درباره اصحابش سخن مثبت بشنود نه منفی دین برای مثبتنگری و شکر، به آدم برنامه میدهد. با مثبتنگری، بسیاری از نگرانیها از دل انسان رخت خواهد بست. مثبتنگری نسبت به خدا میشود «شکر». مثبتنگری نسبت به دیگران هم این است که انسان به دیگران سوءظن نداشته باشد و دلپاک باشد. مثلاً وقتی نزد پیامبر(ص) میخواستند از دیگران بد بگویند، پیامبر(ص) به آنها میفرمود: دل من را نسبت به اصحابم خراب نکنید. البته شاید آنها فکر میکردند این کار لازم است و پیامبر(ص) باید باخبر شوند، ولی خیلی از آن بدگوییها واقعاً جا نداشته و حضرت با این شیوه کنترل میکردند. اما واقعاً رسول خدا(ص) تأکید داشتند بر اینکه درباره اصحابشان سخن مثبت بشنوند؛ حتی اصحابی که ضعیف بودند و بعضاً بیدین هم بودند.
در جریان سفری که پیامبر(ص) برای یکی از جنگها از مدینه خارج شده بودند، جوانی از اصحاب خوب حضرت، نزد ایشان آمد و به حضرت خبر داد که «عبدالله بن اُبی»-که از منافقین مشهور مدینه بود- دارد در جمع برخی از انصار، صحبت میکند و میگوید که «اگر ما به مدینه برگردیم مهاجرین را از مدینه بیرون خواهیم کرد!» این ماجرا در سوره منافقون هم آمده است(یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ؛ منافقون/8) آن جوان تأکید میکرد که عبدالله بن اُبی دارد در بین اصحاب شما انشقاق ایجاد میکند و فتنه راه میاندازد. اما پیامبر گرامی اسلام(ص) به آن جوان فرمودند: شاید تو اشتباه شنیدهای! گفت: یا رسول الله! من اشتباه نشنیدم، مطمئن هستم که او دقیقاً همین را گفت. حضرت فرمود: شاید منظورش چیز دیگری بوده است. باز هم آن جوان اصرار کرد و در نهایت رسول خدا(ص) فرمود که من این مسأله را بررسی میکنم.
مثبتنگری پیامبر(ص) واقعاً بینظیر بود. رسول خدا(ص) موضوعی به آن اهمیت را از منافقی که آیه قرآن در مورد او نازل شد، نمیخواست به سادگی بپذیرد. شاید بهخاطر این مثبتنگری حضرت بود که خیلیها فکر میکردند میتوانند مثلاً سر حضرت را کلاه بگذارند! و حتی به ایشان اتهام سادهلوح بودن را هم میزدند(وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ؛ توبه/61) انسان بعد از مدتی دینداری، مثبتنگر و مثبتگرا میشود یک برنامهای که دین به آدم میدهد و این برنامه به شدت برای یک زندگی خوب لازم است «مثبتنگری» است. برای این مثبتنگری وجوه مختلفی میتوان برشمرد؛ مثلاً مثبتنگری در ارتباط با دیگران، در ارتباط با خداوند متعال یا در ارتباط با مقدرات. اساساً انسان بعد از مدتی دینداری، مثبتگرا میشود.
الان برای اینکه به آدمها آرامش بدهند، یک کلاسهایی را خارج از دین، راه میاندازند و مثبتنگری را تبلیغ میکنند و برخی آدمها هم چقدر از این کلاسها خوششان میآید و میگویند: «بهبه! چقدر حرفهای خوبی میزنند! با اینکه حدیث و آیه قرآن هم نمیخوانند ولی ما را به مثبتنگری دعوت میکنند و این مثبتنگری به ما آرامش میدهد!» در حالی که دین زیباترین صورت مثبتنگری را به آدم داده است و ضمن اینکه از افراط در مثبتنگری انسان هم جلوگیری میکند تا انسان یکدفعهای دچار خامی نشود و فریب نخورَد. دین با ریشههای بسیار عمیق فکری و عقلانی، انسان را مثبتنگر میکند، نهاینکه بیجهت و بیدلیل، او را مثبتنگر کند. مثبتنگریای که دین به ما میدهد بسیار دقیق است. کسی که درباره آیندهاش مثبتنگر باشد به یک آرامشی میرسد یکی از ویژگیهای برجسته دین مثبتنگری است و اگر شما از زاویه مثبتنگری و مثبتگرایی، محاسبه نفس کنید، ضرر نکردهاید بلکه خیلی استفاده میکنید. یعنی اگر شما بخواهید مثبتگرا بودن خودتان را کنترل و مراقبت کنید، انگار ده تا صفت دیگر را هم در خودتان کنترل کردهاید.
آدمهای خوب همیشه مثبت هستند و همیشه با یک روحیه مثبت با مسائل برخورد میکنند. یک نمونهاش این است که اگر کسی درباره آینده خودش مثبتنگر باشد به یک آرامشی در زندگی میرسد و از نگرانیهای بیاساس درباره آینده خلاص میشود. یک نمونه دیگرش این است که وقتی بر سرش بلایی بیاید، نمیگوید: «من چه گناهی کردهام که این بلا بر سرم آمد؟» بلکه میگوید: «شاید خدا این بلا را بر سرم آورده تا رشد کنم» مگر کربلا در اثر گناه اصحاب اباعبداللهالحسین(ع) بوده است؟ معلوم است که نه! اصلاً به آدمهای خوب، بلا بیشتر میرسد.
شما نباید درباره خودتان بهطور قطعی بگویید که «این بلا حتماً بهخاطر یکی از گناهانم بر سرم نازل شده؛ چون برای پاک شدنم لازم بوده بر سر بلا بیاید!» بلکه باید بگویید: «من ضعف دارم و احتمال دارد به خاطر گناهانم باشد و همیشه باید استغفار کنم، ولی ممکن است واقعاً خدا از سر محبّتش این بلا را فرستاده تا بیشتر رشد کنم» و البته ممکن است هر دوی اینها با هم باشد. اهمیت روحیه مثبتنگری در دعا؛ راضی باش و دعا کن روحیه مثبتنگری در دعا هم خیلی لازم است و باید رعایت شود. مثلاً به ما توصیه شده است که هنگام دعا کردن باید یقین داشته باشید که اجابت دمِ در است و خدا قطعاً اجابت خواهد کرد. امام حسن مجتبی(ع) میفرماید: «من ضمانت میکنم که اگر کسی غیر از راضی بودن به رضای الهی در قلبش خطور نکند، هر دعایی بکند دعایش مستجاب شود؛ أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجُسْ فِی قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ فَیُسْتَجَابَ لَهُ»(کافی/2/62). پس راضی باش و دعا کن.
برخی میگویند: «اگر ما راضی بودیم اصلاً چرا دعا میکردیم؟! معلوم است که راضی نیستیم و شاکی هستیم که داریم دعا میکنیم تا اوضاع ما بهتر شود!» البته جمع بین این دو، کار دشواری است، ولی آدمهای مثبت(مثبتگرا و مثبتنگر) میتوانند هم راضی باشند و هم دعا کنند، و اتفاقاً دعایشان بهتر مستجاب میشود. برخی که برداشت صحیحی از دین ندارند، وقتی متدین میشوند، منفیتر میشوند! بعضیها که برداشت صحیحی از دین ندارند، وقتی متدین میشوند، نهتنها مثبتتر نمیشوند، بلکه منفیتر میشوند؛ منفینگر میشوند و نگاهشان به آدمها بد میشود. در حالی که نمونههای زیادی وجود دارد که نشان میدهد دین ما چقدر آدمها را به سمت مثبتنگری سوق میدهد. مثلاً اینکه امام صادق(ع) میفرماید: اگر چهل نفر علیه یک مؤمن، چیزی گفتند ولی خودِ آن مؤمن انکار کرد و گفت که من آن کار را انجام ندادهام یا من آنطوری نیستم، باید حرف خودش را قبول کنیم نه حرف آن چهل نفر را(إذا بَلَغَکَ عَنْ أخیکَ شَیْءٌ وَ شَهِدَ أرْبَعُونَ أنَّهُمْ سَمِعُوهُ مِنْهُ فَقالَ: لَمْ أقُلْهُ، فَاقْبَلْ مِنْهُ؛ مصادقة الاخوان (شیخ صدوق)/82) یعنی یک نفر در مقابل چهل نفر! و طبیعتاً آن یک نفر به نفع خودش مثبت حرف میزند. و به ما فرمودهاند که آن چهل تا منفی را نپذیرید و آن یک مثبت را بپذیرید.همچنین در روایت دارد که اگر شما امروز کسی را در حال گناه دیدی، فردا نباید به چشم گنهکار به او نگاه کنی؛ شاید او توبه کرده و خدا او را بخشیده و پاکش کرده است.
خیلی زشت است که ما با داشتن این دین و این برنامه قوی که ما را به مثبتنگری و مثبتگرایی دعوت میکند، این ویژگی برجسته بسیاری از دستورات دینی را درک نکرده باشیم! متاسفانه علیرغم این مسأله، برخی از مؤمنین اصلاً روحیه مثبتنگری ندارند و بعضیها اتفاقاً به دلیل دینداری، منفی میشوند! تحلیل بنده این است که آن کسی که در اثر دینداری تبدیل به آدم منفیای شود، در واقع روح حاکم بر دستورات دینی را درک نکرده است. او آدمی است که زورش میآمده دیندار شود، و حالا که دیندار شده است، با همه بیدینها بد است! در حالی که نهتنها نباید با همه بیدینها بد باشد، بلکه باید برای بسیاری از بیدینها دلش رحم بیاید. مثل اینکه وقتی یک کسی ثروتمند شد، باید نسبت به فقرا دلسوز و دلرحم شود. آدم دیندار هم حتماً باید این موضوع را در خودش در نظر بگیرد. «سلام» یعنی من درباره تو «مثبت» هستم همانطور که تحلیل کردن یک بازی مهم فوتبال توسط کارشناسان و گزارشگران برجسته و حرفهای، برای علاقهمندان فوتبال خیلی اهمیت دارد، برای ما هم تحلیل ویژگیهای برجسته دین، باید اهمیت داشته باشد. و ما در جریان این بحث، در واقع داریم یکچنین کاری را انجام میدهیم. ما میگوییم به عموم دستورات دینی نگاه کنید و ببیند که دستورات دینی عموماً از ما چه میخواهند و چه انتظاری دارند؟ یکی از ویژگیهایی که عموم دستورات دینی بر آن تأکید میکنند، مثبتنگری است. ولی بعضیها حواسشان به این ویژگی مهم دین نیست و نگاه خُشک و سردی به دستورات دین دارند.
اصلاً همین کلمه «مُسلم» که به ما مسلمانان گفته میشود، وجه تسمیهاش این است: «کسی که دیگران از دست او در سِلم هستند» یا «کسی که دیگران از اذیت او سالم هستند». و «مؤمن» هم یعنی کسی که دیگران از اذیت او در امان هستند. و «سلام» که اینهمه به آن سفارش شده است نیز یک کلام کاملاً مثبت است. اینکه ما به همدیگر «سلام» میدهیم در واقع به این معناست که من درباره تو «مثبت» هستم و من نیامدهام با تو درگیر شوم و بجنگم! پس اینکه ما در تحلیل ویژگیهای برجسته برنامه دین برای زندگی، ویژگی مثبت بودن را اول میآوریم، بیدلیل نیست. آنوقت بعضیها با همین دینی که سرشار از مثبتنگری و مثبتگرایی است، به موجوداتی منفی یا منفینگر تبدیل میشوند! و بعضیها با این منفینگری عبادت میکنند، و بعضیها با این منفینگری درِ خانه اهلبیت(ع) میروند که توسل پیدا کنند! در آغاز ادعیه و زیارتنامهها نیز، مثبتترین کلمات میآید در آغاز ادعیه و زیارتنامهها نیز، همیشه مثبتترین کلمات میآید. یک نمونهاش زیارت امین الله است(که اگر دوتا زیارتنامه داشته باشیم که معتبرترین زیارت باشند، زیارت امینالله یکی از آنهاست و این زیارت را میتوانید برای همه ائمه هدی(ع) بخوانید.) در صفحه اول این زیارت در واقع با تعابیر مختلف از خدا تقاضا میکنی که «خدایا! من را مثبت کن» مثلاً با این عبارات: «اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ رَاضِیَةً بِقَضَائِک»(کاملالزیارات/40) یعنی خدایا من را به مقدرات خودت مطمئن کن، به قضاء خودت راضی کن.
در فراز بعدی میخوانیم: «مُولَعَةً بِذِکْرِکَ وَ دُعَائِک» یعنی «خدایا! مرا نسبت به ذکر و دعای خودت مولع (حریص) قرار بده» چه کسی به ذکر خدا وَلع دارد؟ کسی که دغدغه ندارد، آرامش دارد، نسبت به مقدرات الهی مطمئن است و نسبت به قضای الهی، راضی است. چنین کسی میتواند به خوبی، به ذکر و دعا بپردازد. اما کسی که این آرامش و اطمینان را ندارد، فقط موقع بلا به سراغ خدا میآید و یک سَری میزند و میرود. کمااینکه خدا درباره اینها میفرماید: «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُون»(عنکبوت/65) سعی شیطان این است که انسانها مثبت نباشند/شکر برجستهترین مصداق مثبت بودن شیطان میگوید: «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ»(اعراف/17) یعنی من از چند جهت انسانها را محاصره میکنم(وسوسه میکنم) برای اینکه این انسانها شکر خدا را بهجا نیاورند و-به تعبیر ما- «برای اینکه مثبت نباشند». شیطان سعی میکند انسانها شاکر نباشند و شکر برجستهترین ویژگیای است که مصداق مثبت بودن است. خداوند متعال نیز در قرآن کریم میفرماید: «وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ»(سبأ/13) تعداد کمی از بندگان من، شکرگذار هستند. این آماری است که خداوند از شاکرین داده است. شکر آنقدر مهم است که اجر شکر در نعمت، بالاتر از صبر در مصیبت است. ولی غالباً شیطان اجازه نمیدهد که ما شاکر باشیم و نیمه پر لیوان را ببینیم.
متأسفانه مثبت نبودن، فرهنگ ما شده است. مثلاً وقتی میگوییم: «خُب، چه خبر؟» طرف مقابل، بهجای اینکه یک چیز مثبت بگوید، یا یک خبر خوب بدهد، یک چیز منفی میگوید یا یک درد و گرفتاری را مطرح میکند. فرهنگ رسانهای ما هم طوری شده است. مثلاً یک نفر هزارتا حرف مثبت میزند، ولی بازتات چندانی پیدا نمیکند، اما یک حرف منفی یا انتقاد بیان میکند، و آن را درشتنمایی میکنند و بازتاب میدهند؛ این فرهنگ غلط است و این یک بیماری در فرهنگ ما است. دین، آدم را به یک موجود مثبت تبدیل میکند احتمالاً این داستان را شنیدهاید که حضرت عیسی(ع) با اصحابش داشتند از جایی عبور میکردند که لاشه متعفن سگی را دیدند. هر کدام از اصحاب، درباره تعفن و بوی بد آن لاشه حیوان، یک چیزی گفتند. اما حضرت عیسی(ع) فرمود: چه دندانهای سفیدی دارد. (أَنَّ عِیسَى(ع) مَرَّ وَ الْحَوَارِیُّونَ عَلَى جِیفَةِ کَلْبٍ فَقَالَ الْحَوَارِیُّونَ مَا أَنْتَنَ رِیحَ هَذَا الْکَلْبِ فَقَالَ عِیسَى ع مَا أَشَدَّ بَیَاضَ أَسْنَانِهِ کَأَنَّهُ نَهَاهُمْ عَنْ غِیبَةِ الْکَلْب؛ مجموعه ورام/1/117) ببینید ذات یک پیغمبر خدا، چگونه شده است! اصلاً مثبت بودن در جان او جاری شده است و اول نکات مثبت و خوبیها را میبیند. اما خیلیها اینگونهاند که به هر چیزی که نگاه میکنند اول بدیها و نکات منفیاش را میبینند.
برنامه دین برای زندگی بهتر چیست؟ البته دین برای زندگی بهتر دستورات و برنامههایی دارد ولی در یک تحلیل کلی، یکی از اصول دستورات دینی این است که آدم را به یک موجود مثبت تبدیل کند. حتی نسبت به «مرگ» هم نباید منفی نگاه کنیم شما حتی نسبت به «مرگ» هم نباید بد و منفی نگاه کنید. بنده به مسئول محترم یکی از سریالها میگفتم: شما چرا آن افرادی که در حال احتضار بودند(در کُما بودند) در یک بیابان برهوت و هولناک نشان دادید؟ کسی که بخواهد بمیرد که در یک چنین فضایی نمیرود! ایشان گفت: ترس از مرگ موجب شد که خیلیها زنگ زدند، و گفتند که «ما تنبّه یافتیم و رفتارهای خودمان را درست کردیم.» گفتم: این دستور دین نیست که دیگران را اینگونه از مرگ بترسانیم، ضمن اینکه در روانشناسی میگویند «آدم از هرچیزی بترسد سعی میکند فراموشش کند!» و فراموش کردن مرگ، خوب نیست. بعد گفتم: شما در تلویزیون یک مستندی را درباره کسانی که به نوعی، تجربه مرگ را داشتند، پخش کردید و آنها غالباً تجربه خودشان را اینطور بیان میکردند که «بالا رفتم، رها شدم، فضا نورانی شد...» یعنی با اینکه آنها آدمهای معمولی هم بودند، درباره مرگ حرفهای مثبت و قشنگ میزدند.
امیرالمؤمنین(ع) مردی را دید که از شدت ترس، رنگش پریده است. حضرت فرمود: چه مشکلی داری؟ گفت: از خوف خدا اینطوری شدهام. حضرت فرمود برای چه از خدا میترسی؟ گناه نکن نترس؛ خداوند که به کسی ظلم نمیکند(نَظَرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ ع إِلَى رَجُلٍ أَثَّرَ الْخَوْفُ عَلَیْهِ، فَقَالَ ع: مَا بَالُکَ؟ قَالَ: إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ.فَقَالَ ع: یَا عَبْدَ اللَّهِ خَفْ ذُنُوبَکَ وَ خَفْ عَدْلَ اللَّهِ عَلَیْکَ فِی مَظَالِمِ عِبَادِهِ وَ أَطِعْهُ فِیمَا کَلَّفَکَ وَ لَا تَعْصِهِ فِیمَا یُصْلِحُکَ ثُمَّ لَا تَخَفِ اللَّهَ بَعْدَ ذَلِکَ. فَإِنَّهُ لَا یَظْلِمُ أَحَداً وَ لَا یُعَذِّبُهُ فَوْقَ اسْتِحْقَاقِهِ أَبَداً؛ میزان الحکمه/حدیث5458) در جای دیگری حضرت درباره خوف شیعیان توضیح میدهند و میفرمایند که خوف شیعیان از شدت محبت به پروردگار عالم است! از بس خدا را دوست دارند، میترسند که نتوانند حقش را ادا کنند (وَ هُمْ فِی ذَلِکَ خَائِفُونَ أَنْ لَا یُقْبَلَ مِنْهُمْ وَ لَیْسَ وَ اللَّهِ خَوْفُهُمْ خَوْفَ شَکٍّ فِیمَا هُمْ فِیهِ مِنْ إِصَابَةِ الدِّینِ وَ لَکِنَّهُمْ خَافُوا أَنْ یَکُونُوا مُقَصِّرِینَ فِی مَحَبَّتِنَا وَ طَاعَتِنَا»(کافی/8/128) ببینید این چقدر قشنگ است! مراقبت باشیم مثبت بودن را به عنوان اخلاق و عرفان لائیک و غیردینی ترویج ندهند دیگران نیایند مثبت بودن را به عنوان اخلاق و عرفان لائیک و غیر دینی ترویج دهند و بعد با این کار، بخواهند خودشان را خیلی تحویل بگیرند! اتفاقاً دین با غالب دستورات خودش، این روحیه مثبت بودن را ترویج میدهد، و این روحیه را تزریق میکند.
مثبت بودن یکی از برجستهترین ویژگیهای غالب دستورات دینی است؛ برخی از دستورات دین منحصراً دارند مثبتنگری را تقویت میکنند و برخی از دستورات دین هم اوج قله مثبتنگری، مثبتگرایی، مثبت بودن هستند که واقعاً کمتر کسی به آن میرسد. فال بد نزدن، یکی از وجوه مثبتنگری است/ حسن ظن به خدا، خیلی مهم است پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرمودند: هیچ وقت فال بد نزنید(لَا عَدْوَى وَ لَا طِیَرَةَ وَ لَا هَامَ؛ جعفریات/168) و (أَنَّ النَّبِیَّ ص کَانَ یُحِبُّ الْفَأْلَ الْحَسَنَ وَ یَکْرَهُ الطِّیَرَة؛ مکارمالاخلاق/350) این هم یکی از وجوه مثبتنگری است. چرا فال بد میزنید و میگویید: «نه! من میدانم که این کار خراب میشود!» انگار همین فال بد زدن هم در عالم مؤثر است که به سفارش کردهاند فال بد نزنیم. (امام صادق(ع): تأثیر فال بد به خودت بستگى دارد : اگر آن را آسان بگیرى آسان مى شود ، اگر سخت بگیرى سخت مى شود، و اگر آن را به چیزى نگیرى چیزى نخواهد بود؛ الطِّیَرَةُ على ما تَجعَلُها؛ إن هَوَّنتَها تَهَوَّنَت، و إن شَدَّدتَها تَشَدَّدَت، و إن لَم تَجعَلْها شَیئا لَم تَکُن شَیئا؛ کافی/8/197)
حسن ظن به پروردگار آنقدر مهم است که در آخرین مراحل عملیات حجّ و عمره، در سعی بین صفا و مره، دعای ویژهای هست که در آن از خدا میخواهیم: خدایا، حسن ظنّ من را به خودت بالا ببر. (عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: کُنْتُ وَرَاءَ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع عَلَى الصَّفَا أَوْ عَلَى الْمَرْوَةِ وَ هُوَ لَا یَزِیدُ عَلَى حَرْفَیْنِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ حُسْنَ الظَّنِّ بِکَ فِی کُلِّ حَالٍ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ فِی التَّوَکُّلِ عَلَیْک؛ کافی/4/433) معلوم میشود این حسن ظن خیلی کمیاب است و به این سادگیها بهدست نمیآید! تنها کسی که در انتهای روز عرفه، در عرفات بخشیده نمیشود، کسی است که به خدا سوءظن دارد و با شک و تردید میگوید: «یعنی خدا مرا بخشید؟!»
بعضیها تصور میکنند که این نشانه تواضع است که بگویند: «خدا که ما را تحویل نمیگیرد، ما را آدم حساب نمیکند!» این تواضع نیست! این برطرف کردن عجب نیست! اصلاً آدمها به مقدار امیدشان به کرم پروردگار، دعا میخوانند، نه به مقدار گناهانشان. آدمها به مقدار امیدشان به رحمت حضرت حق مناجات میکنند، نه به مقدار ترسشان از عذاب. آدمها به مقدار امیدشان به اینکه خدا آنها را تحویل گرفته و گرامی داشته، به خدا مقرّب میشوند. با توجه به اینکه خدا میفرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ»(اسراء/70) چرا نمیتوانیم به اندازه علی(ع) اشک بریزیم؟ چرا ما نمیتوانیم به اندازه أمیرالمؤمنین علی(ع) اشک بریزیم؟ برای اینکه ما نمیدانیم خدا چقدر ما را دوست دارد؟ ما حتی قبول هم نمیکنیم که خدا خیلی ما را دوست دارد. چرا امام زمان ارواحنا له الفداء، پرونده اعمال ما را لااقل هفتهای دوبار مرور میکنند؟ از بس ما را دوست دارند! از بس نگران ما هستند. هرکسی قبول کرد که محبوب دل آقا امام زمان(ع) است، هرکسی قبول کرد که حتی مادرمان ما هم به اندازه امام زمان(ع) برایمان گریه نکرده و دل نسوزاندهاند، هرکسی قبول کرد که حضرت فوقالعاده نگران و دلسوز ما هستند... هرکسی اینها را قبول کرد باید غبار قدمهایش را طوطیای چشم کرد! چون اگر شما این را قبول کنید، دیگر یک لحظه غفلت در زندگیتان نمیآید. در تمام زندگیتان میگویید: «من چطور جواب حضرت بدهم؟!»
مراقب باشیم که یکوقت روز قیامت به خودمان نیاییم که «ما فقط بهخاطر اینکه مثبتنگر نبودیم، همهچیز را از دست دادیم!» یعنی یکدفعه به خودمان میآییم و میبینیم بهخاطر اینکه در رابطه بین خودمان و خدا، مثبتنگر نبودیم، خیلی از چیزها را از دست دادهایم. انگیزه زندگی بهتر معطوف به گذشته است نه به آینده دین به ما میگوید مثبت باش؛ حالا اجازه بدهید از این نتیجه بگیرم که زندگی بهتر چه زندگیای است؟ زندگیای است که کسی دنبال موفقیت نباشد، بلکه باور کند که موفق شده است، یعنی همینکه خلق شده، موفق شده است و به همهچیز رسیده است و حالا به دنبال این است که از خدا تشکر کند و این محبت را پاسخ دهد. چون به همهچیز رسیده و دیگر معدوم نمیشود. انگیزه زندگی بهتر معطوف به گذشته است نه به آینده! اینکه میگوییم معطوف به گذشته است، از سرِ تشکر است نه از سرِ کینه و کدورت.
برخی میگویند اگر دنبال چیزی نباشیم، آنوقت خوب کار نمیکنیم! در حالی که اینطور نیست. کسی که ببیند و باور کند که خدا همه چیز به او داده است، حالا میخواهد از خدا تشکر کند و جوابش را بدهد لذا خوب کار میکند. اگر هم نگران باشد، نگرانیاش از این است که «خدایا، من چطور میتوانم پاسخ محبتهای تو را بدهم؟!» دین میخواهد ما را به اینجا برساند. حسن ظن به خدا؛ عملی که در روز قیامت هم اثر دارد در روز قیامت که دیگر عمل کردن اثری ندارد، یک عمل هست که اثر دارد و آن «حسن ظن به پروردگار عالم» است. در روایت هست که یک بندهای را دارند به سمت جهنم میبرند، در آخرین لحظه، بر میگردد و یک نگاهی میکند. خدا میفرماید: بنده من را برگردانید. از او میپرسد: چرا نگاه کردی؟ او میگوید: خدایا فکر نمیکردم من را به عذاب بیندازی. لذا خداوند میفرماید: تو را بخشیدم؛ به خاطر همین مقدار حسن ظن. (أَنَّ آخِرَ عَبْدٍ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ یَلْتَفِتُ فَیَقُولُ یَا رَبِّ لَمْ یَکُنْ هَذَا ظَنِّی بِکَ َ فَیَقُولُ مَا کَانَ ظَنُّکَ بِی قَالَ کَانَ ظَنِّی بِکَ أَنْ تَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی وَ تُسْکِنَنِی جَنَّتَکَ... وَ أَدْخِلُوهُ الْجَنَّة؛ فقه منسوب به امام رضا(ع)/361) چرا این روایت را به ما گفتهاند؟ برای اینکه در همین دنیا این حسن ظن به خدا را پیدا کنیم تا همه چیز به ما بدهند. این مثبت بودن خیلی اشک آدم را درِ خانه خدا درمیآورد.
بیایید خودمان را در مثبت بودن غرق کنیم؛ مثبت بودن نسبت به خدا، نسبت به امام زمان(ع)، نسبت به عالم، نسبت به مقدرات، نسبت به گذشته و آینده. کار مثبت بودن به آنجا میرسد که وقتی اذان میگویند، تو میگویی: «خدا دارد من را صدا میزند و میگوید: الان میآیی؟» نمیگویی: «خدا دارد همه را صدا میزند!» بلکه میگویی: «خدا دارد فقط مرا صدا میزند که به درگاهش بروم» یعنی هر اذان صدا زدنِ یک نفر است. انتهای پیام/
94/04/31 - 10:26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]
صفحات پیشنهادی
در آستانه روز قدس منتشر شد «شکرا لایران»؛ ترانه هنرمندان فلسطینی برای تشکر از ملت ایران+کلیپ
در آستانه روز قدس منتشر شدشکرا لایران ترانه هنرمندان فلسطینی برای تشکر از ملت ایران کلیپهنرمندان فلسطینی در غزه با اجرای قطعه موسیقی شکرا لایران از حمایت های مادی و معنوی ایران از مردم و مقاومت فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی تشکر کردند به گزارش خبرگزاری فارس هنرمندان فلسطینی بحجتالاسلام پناهیان: بهترین نوع تسلیم چیست/ماجرای سرقت لجام مرکب علی(ع)
حجتالاسلام پناهیان بهترین نوع تسلیم چیست ماجرای سرقت لجام مرکب علی ع دین یک درختی است که تنه اصلی آن تسلیم و رضا است و امیرالمؤمنین ع میفرماید اگر خودت را تسلیم خدا کنی خودت را سالم نگه داشتهای و وقتی جزع میکنی مقدرات خودت را عوض نمیکنی بلکه فقط اجر تو از بین میرود بهحجتالاسلام پناهیان: مسئولان جامعه نقش زیادی در رسیدن به زندگی بهتر دارند
حجتالاسلام پناهیان مسئولان جامعه نقش زیادی در رسیدن به زندگی بهتر دارندحجتالاسلام پناهیان با اشاره به نقش مسئولان در شکلدهی به زندگی بهتر گفت سه امام اولِ ما بیش از اینکه بخواهند کار تعلیم و تربیتی انجام دهند در پیِ این بودند که سیاست را سامان دهند و دنبال این بودند که وضفرزند مرحوم کافی: علمای نجف به حجتالاسلام فلسفی لقب «جادوی بیان» را داده بودند
فرزند مرحوم کافی علمای نجف به حجتالاسلام فلسفی لقب جادوی بیان را داده بودندفرزند حجتالاسلام فلسفی میگوید آقای فلسفی نان خانه را تا آخر عمر خود میخریدند و وقتی نانوا ایشان را میشناخت و به ایشان احترام میکرد محل خرید خود را عوض میکردند به گزارش خبرگزاری فارس حجتالاگفتاری از حجتالاسلام پناهیان کدام آیه قرآن سبب اسلام آوردن اکثر یهودیان مدینه شد
گفتاری از حجتالاسلام پناهیانکدام آیه قرآن سبب اسلام آوردن اکثر یهودیان مدینه شدیهودیهای مدینه در مقابل دعوت پیغمبر ص مقاومت داشتند و مسلمان نمیشدند و میگفتند ما از کجا بفهمیم که ایشان همان آخرین پیامبر موعود است وقتی که آیه 6 سوره مبارکه احزاب قرآن نازل شد اشکالشان بیشتربرجستهترين مصداق پاسداري، پيوند محکم امت با رهبر معظم انقلاب است
۱۶ تير ۱۳۹۴ ۱۰ ۵۲ق ظ جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه برجستهترين مصداق پاسداري پيوند محکم امت با رهبر معظم انقلاب است موج - جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه گفت برجستهترين مصداق پاسداري برقراري بيش از پيش پيوند امت با رهبر معظم انقلاب است چراکه بايد قدردان نعمت ولايت فقيه وحجتالاسلام والمسلمین رفیعی مطرح کرد توصیههای 6 گانه امام صادق(ع) به بازاریان / حقالناس با «بک یا الله&
حجتالاسلام والمسلمین رفیعی مطرح کردتوصیههای 6 گانه امام صادق ع به بازاریان حقالناس با بک یا الله گفتن بخشیده نمیشوداستاد حوزه علمیه با اشاره به توصیههای 6 گانه امام صادق ع به اهل بازار گفت ایشان بازاریان را به پرهیز از دروغ حق گویی پرهیز از عیب پوشانی و در داد و ستشکر برجستهترین مصداق مثبت بودن است/هفت اصل کلیدی برای زندگی بهتر
تنها مسیر برای زندگی بهتر ۲۳ شکر برجستهترین مصداق مثبت بودن است هفت اصل کلیدی برای زندگی بهتر شناسهٔ خبر 2862295 - دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴ - ۱۶ ۴۱ دین و اندیشه > اندیشمندان دریافت 24 MB حجت الاسلام پناهیان در مسجد امام صادق ع با بیان اینکه اولین ویژگی مهم دستورالعملهای دین محجتالاسلام پناهیان در دوازدهمین اجتماع مدافعان حرم میخواهیم به دستور علی مردانه رفتار کنیم/انسان با دشمن با
حجتالاسلام پناهیان در دوازدهمین اجتماع مدافعان حرممیخواهیم به دستور علی مردانه رفتار کنیم انسان با دشمن با زبان التماس حرف نمیزنددوازدهمین اجتماع مدافعان حرم بعدازظهر دیروز در میدان امام حسین ع با حضور خیل گسترده جوانان عاشق اهل بیت برگزار شد به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبسعید جلیلی در ویژه برنامه همدلی، مقاومت، پاسداری از حریم ولایت»: اندیشهای که اقتدار ما را غنیسازی میکن
سعید جلیلی در ویژه برنامه همدلی مقاومت پاسداری از حریم ولایت اندیشهای که اقتدار ما را غنیسازی میکند قابل محدود شدن محصور شدن و تعلیق نیست خطوط قرمز رهبری در مذاکرات هستهای مصداق دفاع ولایت از منافع امت استسعید جلیلی در بین مردم انقلابی اصفهان گفت اندیشهای که اقتدار ممسئول اطلاعرسانی صدا و سیمای مرکز قزوین عنوان کرد «شکر بندگی» و «جشن بندگی» در رادیو قزوی
مسئول اطلاعرسانی صدا و سیمای مرکز قزوین عنوان کردشکر بندگی و جشن بندگی در رادیو قزوینمسئول اطلاعرسانی صدا و سیمای مرکز قزوین گفت رادیو قزوین با برنامههای شکر بندگی و جشن بندگی طی عید سعید فطر میهمان مخاطبان است حسن اکبری امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در قزوین اظهار کگفتاری از حجتالاسلام ماندگاری ۴ حبّی که با محبت اهل بیت(ع) در تعارض است
گفتاری از حجتالاسلام ماندگاری۴ حبّی که با محبت اهل بیت ع در تعارض استیک کارشناس دینی گفت ما همگی محب اهل بیت ع هستیم اما بیحیایی اسراف و تجملگرایی تنبلی و بیاعتنایی را هم دوست داریم که ائمه اطهار ع آنها را دوست ندارد و هر کس باید به اندازهای که میتواند آنها را از دلشناگفتههای رضا داودنژاد از کار با پدر فیلمسازش؛ دستمزدم برای بازی در فیلم «بی پناه» هر روز یک اسباب
ناگفتههای رضا داودنژاد از کار با پدر فیلمسازش دستمزدم برای بازی در فیلم بی پناه هر روز یک اسباب بازی بود ماجرای دعوای خالههای داودنژاد در کلاس هنرپیشگیرضا داودنژاد در خصوص تجربه همکاری با پدرش گفت دستمزدم برای بازی در فیلم بی پناه هر روز یک اسباب بازی بود آن موقع بابا دیالوگ مچهل و یکمین «عصرانه ادبی فارس»/ نادمی: پاسداشت زبان، وظیفه اصلی شاعر است/ میرجعفری: شعر سعدآبادی بی
چهل و یکمین عصرانه ادبی فارس نادمی پاسداشت زبان وظیفه اصلی شاعر است میرجعفری شعر سعدآبادی بینقاب استیک شاعر در عصرانه ادبی فارس گفت سعدآبادی تجربه زیستی برای شعرش دارد و این تجربه از افراد سن و سالدار بیشتر انتظار میرود این ویژگی و خصلت موجب شده که شعرش صادقانه باشد و بهپناهیان: زندگی بهتر یک بحث کاملاً سیاسی است/ دعا برای فرج، یک دعای سیاسی است+صوت
تنها مسیر برای زندگی بهتر جلسه نوزدهم پناهیان زندگی بهتر یک بحث کاملاً سیاسی است دعا برای فرج یک دعای سیاسی است صوت وقتی از زندگی بهتر صحبت میکنیم همه باید متوجه بشوند که داریم سیاسی صحبت میکنیم چون تا وضع قدرت و افراد قدرت اصلاح نشوند-آنهم نه یک اصلاحِ حداقلی- کسی بهپس از انتقاد برگزیده جایزه کتاب سال «آییننامه شناسایی و پشتیبانی از برگزیدگان ادبی» تصویب شد
پس از انتقاد برگزیده جایزه کتاب سالآییننامه شناسایی و پشتیبانی از برگزیدگان ادبی تصویب شدمشاور رییس بنیاد ملی نخبگان از تصویب آییننامه شناسایی و پشتیبانی از برگزیدگان ادبی توسط هیئتامنای بنیاد ملی نخبگان و با هدف ارتقای زبان و ادب فارسی و شناسایی اجتماعات نخبگانی در زمینه ادبی«طرائف الحکم» در نمایشگاه بینالمللی قرآن رونمایی و عرضه شد
طرائف الحکم در نمایشگاه بینالمللی قرآن رونمایی و عرضه شدکتاب طرائف الحکم گزیدهای از سخنان امیرالمؤمنین ع که توسط استاد عبدالصمد حاج صمدی گردآوری شده است در نمایشگاه بینالمللی قرآن رونمایی و عرضه شد به گزارش خبرگزاری فارس آیین رونمایی از کتاب «طرائف الحکم»-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها