تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى گيرد، در سينه اش بى قرارى مى كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826957652




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا خدا بر تعبیر خلقت هستی در 6 روز تاکید می کند؟


واضح آرشیو وب فارسی:الف: چرا خدا بر تعبیر خلقت هستی در 6 روز تاکید می کند؟


من با حاجتم روى به تو آوردم، نیاز خواهى‏ ام را به پیشگاه تو قرار دادم، و خواندنت را دست‏ آویز خویش نمودم‏ بى‏ آنکه مستحق شنیدن خواهشم و شایسته گذشت از من باشى ...


تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۰۴
 


شرحی مختصر بر دعاى روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ واسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین فضل خداي را كه تواند شمار كرد يا كيست كه شكر يكي از هزار كرداگر كشش از جانب حق نباشد سالك راه به جايي نمي برد. در اين دعا سالك صادق از خداوند مي خواهد كه "ابواب فضل" خويش را به روي او بگشايد زيرا اگر خداوند با فضل و لطف با بنده برخورد نکند، كوشش هاي سالك در برابر علو و عظمت خداوند هيچ به حساب مي آيد.

چرا خداوند از توبه و بازگشت بنده اش خوشحال می شود؟/ درس های ماه رمضان آیت الله آقا مجتبی تهرانی در باب دعا، سه مورد مطرح است: یک؛ داعی، یعنی درخواست کننده و آن كسي که ديگري را صدا می ‏زند، دو؛ درخواست،‌ که به آن دعا می‏ گوییم و سه؛ مدعوّ، يعني درخواست ‏شونده. پيرامون «داعی» و «دعا» صحبت کردیم، حال درباره مدعو صحبت می کنیم. تناسب «دعا» با «شناخت نسبت به مدعو»حال كه ما، بندگان خدا، مي‏ خواهيم از خدا درخواست كنيم، به طور متعارف بايد شناختي نسبت به درخواست‏ شونده داشته باشيم. چرا كه شناخت نسبت به درخواست‏ شونده، روي درخواست، مؤثر است. مثلاً ما پیش هر کسی نمی ‏رویم، هر چیزی را بخواهیم. يعني وضع، روحيه و... طرف مقابلمان را بررسي مي‏ كنيم و توانش را در نظر می‏ گیریم، بعد به سراغ او رفته و از او درخواست می‏ کنیم. پس درخواست، متناسب با شناخت ما از درخواست‏ شونده است. لذا بايد درخواست‏ های ما، بر محور شناخت ما از خدا باشد. حال سؤال اينجا است شما كه از او درخواست دارید، خدا را چگونه می‏ شناسید؟ نكته اوّل؛ خوشحالي خداوند از توبه بنده ‏اشما در باب توبه، روایات متعددي داریم، ابو عبیده حَذّاء می‏ گوید: «شنیدم امام باقر(ع) فرمود: خداوند تبارک و تعالی وقتي بنده‏ اش توبه مي‏ كند، خوشحالی‏، فرح و شادی‏ اش از آن کسی که مرکب و توشه ‏اش را در بیابان تاريك، تك و تنها، گم کرده و سپس آنها را مي‏ يابد، خیلی شدیدتر است. كسي كه زاد و توشه‏ اش را در وسط بيابان گم كرده، شب هم فرا رسيده و او راه به هیچ جا ندارد، اگر مرکب و زاد و توشه‏ اش را پیدا کند، چقدر خوشحال می شود؟ خوشحالی خداند، از توبه عبد، یعنی روآوردن عبد به خدا، بیشتر از آن شخص است. چرا خداوند اينقدر خوشحال مي‏ شود؟ هر كس باشد در چنين شرايطي مي‏ گويد او به من، بد کرده است. من هرچه به او خوبي کردم، او ـ‏ نعوذ بالله‏ ـ به من بد کرد. هرچه من خواستم او را با محبّت كردن‏ هايم، به سمت خود بکشم، او کاری مي‏ کرد كه موجبات غضب و خشم من را فراهم مي‏ آورد. آيا حالا که او به خدا رو کرده است، خدا این‏قدر خوشحال می‏ شود؟ خدا آن‏قدر خوشحال می ‏شود که خوشحالي‏ اش از آن شخصی که در وسط بیابان تاریک، مرکب، راحله‏ و زادش را گم کرده بود و الآن آنها را پیدا کرده، بيشتر است! نكته دوم؛ رحمت و غفران بي‏پايان الهيما نسبت به زمان‏ هاي خاصِ ماه مبارك رمضان، مثل هنگام افطار روایات متواتري داریم که خداوند هزاران هزار کس را از آتش نجات می‏ دهد، ولو اينكه این‏ها مستحق آتش باشند؛ يا درباره شب جمعه ماه مبارک رمضان اين هست كه خداوند در هر ساعت، هزار هزار نفر از کسانی که مستحق آتشند نجات می‏ دهد و در قرآن هم داريم که خداوند به پيغمبر مي‏ گويد: «إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ أُجیبُ دَعوَۀَ الدّاعِ إِذا دَعانِ». درباره لیله قدر هم آمده است که خدا درب‏ های آسمان را باز می‏ کند، فرشتگان مي‏ آيند و بساطی است، وصف نشدني. آخر چرا اين‏طور است؟ در آیات، از من سؤال کردند، من به آنها نزدیک هستم، من جواب كسي را كه من را بخواند، می‏ دهم. يا در جاي ديگري امر مي ‏كند كه از من بخواهيد! «أُدعونی أَستَجِب لَکُم»؛ امر هم می ‏کند. سؤال اينجا است كه چرا اينگونه است؟من برای خاطر اینکه این چرا را روشن کنم می‏ روم سراغ مسأله روش دعا کردنی را که در روایات ما داریم. نكته سوم؛ روش خاصّ دعا كردندرباره روش دعا کردن روايات اين‏طور به ما این را آموخته ‏اند كه اوّل بايد حمد و ثنای الهی را به جا آوريم. حمد و ثنای الهی کردن، دليلش خیلی روشن است. ما هم خودمان وقتي كه مي‏ خواهيم پیش موجود کریمی برويم اوّل حمد و ثنایش می‏ کنیم، بعد از او تقاضا می‏ کنیم. مي‏ گوييم: شما خوب و بزرگي ولي ما بد کردیم! سرمان را پايين می ‏اندازیم و معذرت‏ خواهی می‏ کنیم و می‏ گوییم که شما بزرگید! کریمید! شما ما را ببخشید! روایات زیادي داریم که اوّل حمد و ثنای الهی کنید، بعد سراغ تقاضايتان برويد! اوّلین تقاضا هم معذرت خواهی، پوزش طلبی و استغفار است. من در روایاتی که مسأله حمد و ثنای الهی را پيش از دعا، مطرح كرده بود، دقت کردم كه ببینم ائمه(عليهم‏السلام) روی کدام یک از صفات خدا بیشتر تکیه می‏ کنند. کدام صفت را بيشتر می‏ آورند كه داعي در ابتداي دعايش، آن را بگويد. جود؟ کرم؟ غفاریت؟ يا امثال این‏ها؟ مثلاً چون ما كه گناه کرده ‏ایم، اوّل بگوییم «یا غفار الذنوب». دیدم روي یک صفت این‏ها زیاد تکیه می‏ کنند که اوّل آن را بگو! جلب نظر خدا به وسيله «يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»حالا من یکی، دو روایت را در اين رابطه مي‏ خوانم. در روايتي آمده است: «پيغمبر به مردي برخورد کردند كه داشت می‏ گفت: «يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ! حضرت به او فرمودند ديگر بس است! تقاضا کن! خدا نظرش را به تو انداخت. تو می‏ خواستی نظر خدا را جلب کنی، با این «يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»هایت نظرش جلب شد. حالا حاجتت را از او بخواه! در یک روایت دیگر آمده است كه پیغمبر اکرم فرمود: «خداوند فرشته ‏ای را موکّل، بر کسی کرده است که بگوید: «يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينٍ»، وقتي كه شخصي سه مرتبه اين نام را ببرد،  فرشته به او مي ‏گويد: «قَالَ لَهُ المَلَكُ إنَّ أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْكَ»؛ أرحمُ الراحمین به تو رو آورد، «فَاسْأَلْ». پس از او بخواه! علّت خوشحالي خدا، مهرباني به بندگان استحالا اینجا من می‏ خواهم وارد جواب این سؤال‏ ها شوم كه خوشحالی خدا برای کسی که به سراغ او می‏ رود و می‏ خواهد توبه کند، برای چيست. اينكه چرا خدا اينقدر اصرار می‏ کند كه بیایید و توبه کنید! چرا اين‏طور تأكيد شده كه در درخواست‏ كردن‏ ها، اوّل «یا أرحم الراحمین» بگوييد؟ این‏ها براي چيست؟ ما در روايات و آثارمان داریم مهربانی خداوند نسبت به بندگانش، از مهربانی مادر به فرزندش، بيشتر است. من در ابتدا،‌ سراغ جرياني در ارتباط با یکی از انبیاء مرسل الهی كه صاحب شریعت است می‏ روم و بعد مسأله را تطبيق مي‏ دهم. شما شنیده ‏اید كه قارون به حضرت موسي خیلی بد کرد. قارون با حضرت موسی، خیلی بد عمل کرد و حتی تهمت بسیار بدی هم به حضرت موسی زد كه خدا هم بعداً قارون را پیش مردم، راجع به همان تهمت، رسوا کرد. حرف من از اينجا است كه حضرت موسی به سجده افتاد و شروع کرد به گریه کردن. به خدا گفت: خدایا اگر من پیغمبر تو هستم، انتقام من را از قارون بگیر و من را بر او مسلط کن. خدا هم کم نگذاشت. به حضرت موسی وحی کرد كه من زمین را در اختیار تو قرار دادم كه فرمان تو را ببرد. هر فرمانی به زمین بدهی، فرمانبردار تو است. تو هر کاری می‏ خواهي انجام دهي، بکن! حضرت موسی به آن زمینی که قارون روی آن ایستاده بود فرمان داد که او را ببلعد. یک مرتبه زمین باز شد و قارون تا زانوهایش در زمین فرو رفت. قارون به حضرت موسی رو کرد و گفت: ما را عفومان کن! ما را ببخش! ما بد کردیم. حضرت موسی او را نبخشید. حضرت براي بار دوم به زمین امر کرد و او تا کمرش در زمین فرو رفت. دوباره قارون به حضرت موسی رو کرد و گفت: ما را ببخش! ما بد کردیم. گفت: نمی ‏بخشم. بار سوم؛ حضرت موسی امر کرد به زمین كه او را بِبَلع! قارون تا گردن در زمين فرو رفت. بار سوم به حضرت موسی گفت: ما بد کردیم؛ تو ما را عفو کن! حضرت او را نبخشید و براي بار چهارم به زمین امر کرد و قارون از بین رفت. به موسی وحی آمد یا موسی! می‏ دانی چرا او را نبخشیدی؟ جهتش این بود كه تو خالق او نبودی. او اگر به من رو آورده بود، من او را می ‏بخشیدم. چند بار از تو طلب عفو کرد و تو او را نبخشیدی! اگر یک دفعه به من گفته بود، من او را می‏ بخشیدم. «مهر مادري» نَمي از درياي «مهر خداوندي» استحالا سِرّش را می‏ خواهم بگویم. مهر و محبّت مخلوق و معلول، به وجود خالق و علّت آمیخته است. این که در مورد مادر می‏ بينيد او به فرزندش دلبستگي شديد دارد و هیچ‏گاه حاضر نیست به بچه‏ اش صدمه‏ ای بخورد و حتی حاضر است گاهی جانش را هم فدای او کند، به همين دليل است. يعني مقداری، رابطه علیّت بين او و فرزندش وجود دارد، لذا نمي ‏تواند سختي او را تحمل كند. البته فرزندی که به ‏طور طبیعی از مادر متولد شده باشد و مادر هم مشکل روانی نداشته باشد. می ‏گویند مادر در سلسله عِلل «علّتِ مُعِدِّه» است. این «علّتِ مُعِدّه بودن» است كه چنين حالتي را درون مادر، به وجود آورده است. مادر یک مقدار، رنگی از «علّت» دارد و در كنار هزاران علّت ديگر، سبب وجود فرزند است وگرنه او كه علّت تامه نیست. خدا «علّت تامّه» همه بندگان است و محبّتش به مراتب از محبّت مادر بيشتر است. این را بدانید كه اگر خدا،‌ هم خشمی دارد، مسبوق به مهر و محبّت او است. «يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه‏». مسأله این است. می‏خواستم این را بگویم به همه آن‏هایی که دارند حرف مرا گوش می‏ کنند كه من وقتی این‏ مطالب را می ‏بینم، یک وقت پيش خودم فکر کردم، من که از قارون بدتر نیستم! شما از قارون بدترید؟ ما هیچ کدام از قارون بدتر نیستیم. خدا به موسي می‏ گوید: اگر او به من رو کرده بود، من از او می‏ گذشتم. بعد فهمیدم كه چرا ائمه به ما گفته ‏اند وقتي مي‏ خواهي سراغ خدا بروي و دعا كني،‌ اوّل این صفت بگو! بگو به او «یا أرحم الراحمین»؛ ای مهربانترین مهربانان! كه کسی به مِهر تو نمی ‏رسد! تو كه يك چنین مِهری به مخلوق داری!

چرا خداوند در قرآن به تعبیر خلقت هستی در 6 روز تاکید کرده است؟/ تفسیرهای ماه رمضان امام موسی صدر کسانی هستند که از خویش فراتر می روند و تلاش می کنند که جامعه ای صالح بیافرینند تا انسان صالح در آن زندگی کند و خیر فراگیر باشد. انسانی که ذهنش آمادگی کامل برای پذیرش روش های تربیتی بشری دارد و این چیزی است که قرآن به آن اشاره می کند، وجوب توجه به امر و نهی و تقویت اعتقادات برای پرورش نفس و تزکیه آن و ایجاد جامعه ای مناسب برای انجام دادن عمل صالح. این انسان از راه هایی که حاصل اندیشه هایی است که تاریخ را محرک می داند، فراتر می رود تا به آنچه خاص قرآن است برسد. و آن ارائه تصویری جدید یا به اصطلاح معاصر تصویری انقلابی از جهان بینی انسان است. تا انسان، فرد یا جماعت، که با این جهان بینی زندگی می کند هم با هستی هماهنگ باشد و هم با جامعه و خویشتن. این اسلوب در سوره الرحمن نیز مانند بقیه سوره های قرآن واضح است. زیرا در مقدمه خداوند می فرماید: «الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ * الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ * وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ» و می گوید: «وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ» خداوند متعال آسمان را برافروخت و ترازو را برنهاد.» این چه ترازویی است؟ بهترین ترازو، یعنی هر چیزی که زیر آسمان و موجود است، موزون و دقیق است و حساب و اندازه و مقدار دارد. قرآن پیش روی انسان تصویری موزون و دقیق رسم می کند تا بعد از این جمله ای اضافه کند: «آسمان را برافروخت و ترازو برنهاد تا در ترازو تجاوز نکنید. وزن کردن را به عدالت رعایت کنید و کم فروشی نکنید.» در نتیجه باید گفت ای انسان که زیر آسمانی که در آن ترازو نهاده شده است زندگی می کنی، بدون شک باید به میزان توجه کنی و در مسیر الهی حرکت کنی وگرنه اگر در مسیری به جز جریان هستی گام برداری، در این هستی غریبی و در زندگی ات شکست خواهی خورد. بر همین مبنا این مسئله را به صورتی وسیع تر در این کلمات قرآن در سوره احقاف می یابیم: ما آسمان ها و زمین و آنچه را که در میان آن جز به حق نیافریده ایم... بنابراین هستی بر پایه حق استوار است. سپس به این کلمات می رسیم: ما آسمان ها و زمین و آنچه را که در میان آن جز به حق و در مدتی معین نیافریده ایم. هستی بر پایه مدتی معین استوار است. یعنی همه موجودات و همه حرکات و همه توانایی ها و همه آنچه د رهستی موجود است، بر مبنای مدت استوار است، مدتی معین. در نتیجه انسان هنگامی که به کاری بخواهد دست بزند و در آن موفق باشد باید برای خود مهلت زمانی قرار بدهد، باید برنامه ریزی کند، با تنبلی نمی توان به اهداف رسید، بلکه باید مهلتی معین و محدود قرار داد و نباید آن را به تاخیر انداخت. از این رو، تعیین برنامه زمانی برای این است که انسان در زندگی پیروز شود. از آنجا که به تعبیر قرآن هستی در 6 روز خلق شده است، در شش مرحله یا شش دهر، نه در شش روز به معنای شب و روز. بنابراین هستی یکباره آفریده نشده است. با این که می دانیم قرآن تاکید می کند که خداوند برای آفرینش نیازمند زمان نیست و تا بگوید باش! اشیاء به وجود می آیند. اما آفرینش جهان در مدتی معین و محدود و طرح آن در قرآن برای این است که انسان در زندگی و برنامه و اهدافش برنامه ریزی داشته باشد. تلاش نکند که یکباره پرورش یابد یا ثروتمند شود یا به مقامی و تجربه ای دست یابد، بلکه باید زمانی را برای تحصیل مال، آموزش، مقام، تندرستی و ... قرار دهد. البته باید وقت محدود و معینی را قرار دهد تا به امروز و فردا کردن دچار نشود. مضمون این معانی و مفاهیم تربیتی این است که قرآن تصویری از هستی طرح می کند که انسان در زندگی و در کارهایش باید به این الگو ملتزم باشد که در غیر این صورت با محیطی که در آن زندگی می کند بیگانه و در نتیجه فردی ناتوان خواهد بود. کار دین آسان کردن وضع انسان و موفقیت او در زندگی است نه منفعت و مصلحتی فراتر از آن.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن