واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اوقات فراغت از رؤياي دانشآموزان تا كابوس والدين
نویسنده : محمدرضا هادیلو
دهه 60 و 70 يادش بخير؛ همان زماني كه تابستان براي بچه مدرسهايها به عنوان دوران استراحت بين دو پايه تحصيلي قلمداد ميشد و پدر و مادرها خيلي درگير برنامهريزي براي اين سه ماه تعطيلي فرزندان نبودند.
آن موقع دخترها در خانه به فراگيري هنرهاي مادر مشغول بودند و پسرها در كنار تمام بازيها و تفريحاتشان، به نوعي كار كردن در اجتماع را تجربه ميكردند. از فروختن بستني و باميه و شانسي گرفته تا كار كردن زير دست اوستاي مكانيك و خياط و بنا. كار، عار نبود و هركس از همان روز اول مشغول فعاليتي ميشد كه درآمدي هم داشت، زرنگ به حساب ميآمد. حتي بعضي از بچهها از خردادماه كه امتحانات پايان سال شروع ميشد به دنبال كاري ميگشتند تا از اين قافله عقب نمانند و در مسير مدرسه و خانه به هر مغازه و دكاني سرك ميكشيدند و جمله معروف «آقا شاگرد نميخواي؟» را تكرار ميكردند.
اما با گذشت زمان، دانشآموزان به «آقاهايي» تبديل شدند كه از چند ماه قبل از شروع تابستان، والدينشان بايد اين در و آن در بزنند تا آنها را در كلاسهاي مختلف با هزينههاي سرسامآور ثبت نام كنند. حالا همان تعطيلات نام «اوقات فراغت» را به خود گرفتهاند. البته چنان از فراغت حرف به ميان ميرانند كه گويي در باقي ساعات، بچهها در حال كشف و اختراع و نوآوري هستند.
اگر اغراق نكرده باشيم بايد بگوييم همان فراغتي كه روياي دانشآموزان است به كابوسي براي والدين تبديل شده. هنوز كسي نميداند چرا اوقات فراغت با تابستان و تعطيلاتش مطرح ميشود، يعني در طول سال هيچ دانشآموزي اوقات فراغت ندارد؟
در تعريف كلي، اوقات فراغت، آسايش و بيكاري معني شده اما در كشور ما در شهرها و شهرستانها اوقات فراغت را براي زمانهايي استفاده ميكنند كه حجم كارها كمتر شده باشد.
امروزه با كم شدن حجم كاري دانشآموزان در مدارس و آماده شدن آنها براي يك استراحت 90روزه، جنگي در خانوادهها سرميگيرد كه بيش از هر زمان ديگري از افراد انرژي ميگيرد.
با اتمام مدارس اوقات فراغت براي دانشآموزان شهرنشين با يكسري از عوامل مداخلهگر در برنامهريزي همانند اشتغال والدين، سطح تحصيلات، ساختار بومي منطقه، جنسيت دانشآموز، علاقهمند بودن، نگرشها، استعدادهاي ذاتي و همچنين تفاوت سني دانشآموزان ابتدايي و دبيرستان روبهرو است.
اگر در گذشته بيكاري و اوقات فراغت بيشتر بوده اما در عوض اضطراب و استرس كمتر بود، اما اكنون استرسها و فشارهاي روحي آنقدر زياد شده كه اوقات فراغت به يك بحران براي خانوادهها تبديل شده است.
البته نبايد فراموش كنيم كه والدين هم در به وجود آمدن اين شرايط مقصر هستند. از فرزندان، يك دانشمند و ورزشكار و نخبه ساختن، تفكري است كه برخي پدر و مادرها را مجبور كرده تا چنان براي تابستان بچههايشان برنامهريزي كنند كه آنها فقط فرصت خروج از اين كلاس و ورود به كلاس بعدي را داشته باشند.
بايد بپذيريم كه خانوادهها در تعيين اوقات فراغت فرزندانشان دچار افراط و تفريط هستند. برخي از آنها كاملاً بيخيال كلاسهاي آموزشي ميشوند و ميگويند فرزند ما تازه از مدرسه رها شده و برخي ديگر دانشآموز را در كلاسهاي مختلف ثبت نام ميكنند، در صورتي كه همين افراط و تفريطها بزرگترين ضربات را به بچهها وارد ميكند.
روانشناسان معتقدند والدين نبايد خواستههاي خود را به فرزندانشان تحميل كنند، چراكه اگر فرزندي نتواند نيازهاي پدر و مادرش را ارضا كند، دچار افسردگي، ناكارآمدي، اضطراب و جداسازي عواطف از خانواده ميشود.
به هر حال با توجه به نحوه تقسيم امكانات در كشور بايد گفت كه عدالت در اوقات فراغت وجود ندارد. در شهرهاي بزرگ والدين، دانشآموزان را حتي بيش از سقف ممكن در كلاسهاي مختلف ثبتنام ميكنند و در مناطق محروم و روستايي به دليل نبود امكانات يا فرهنگ آن منطقه، دانشآموزان در تابستان فعاليتهاي فيزيكي همانند كار در مزرعه را تجربه ميكنند؛ موضوعي كه جداي از درست و غلط بودنش، بار رواني زيادي به بچهها وارد ميكند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]