واضح آرشیو وب فارسی:فارس: رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران:
علامه شعرانی یکی از ۱۵ استاد درجه یک فلسفه تهران بود
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران گفت: تا زمانی که اساتیدی مانند مرحوم علامه شعرانی به جوانان معرفی نشوند، نباید از آنها انتظار داشته باشیم به دنبال فرهنگ غربی نروند.
به گزارش خبرگزاری فارس، مهدی محقق رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران و از چهرههای ماندگار کشورمان در برنامه ضیافت و در رابطه با استاد خود مرحوم علامه ابوالحسن شعرانی به گفتوگو پرداخت که مشروح آن در پی میآید:
من در سال 1323 که درس حوزوی را آغاز کردم، استادی داشتم به نام آسید هادی ورامینی که در همان زمان ایشان استاد مرحوم جلال آل احمد بودند، کنار حجره ایشان نیم حجرهای بود که متصل به مدرسه مروی بود، برای اولین بار آنجا مرحوم شعرانی را دیدم که طلبهها به دیدن این استاد بزرگ میآمدند و سؤالهای خود را می پرسیدند و ایشان نیز با گشادهرویی و تواضع پاسخ آنها را میدادند. از سال 1330 بنده شاگرد مستقیم ایشان بودم که در خیابان سیروس به خانه ایشان میرفتم و خدمتشان همراه با آسید محمدرضا علوی تهرانی که بعدها امام جماعت مسجدی در خیابان کارگر شدند، شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری میخواندم. بنده همه مدرسین فلسفه را در تهران دیده بودم، اما ایشان نبض دانش در دستشان بود. آقای شعرانی یک مدرس تمامعیار بودند و طوری تدریس میکردند که شاگرد هم درس را متوجه شود و هم تعالیم عالی را فرا بگیرد. من وقتی دروس حوزوی را شروع کردم، در سال 1325 میخواستم به قم مشرف بشوم، در این زمان در مدرسه سپهسالار قدیم حجره داشتم، در آن ایام دو نفر از اساتید بزرگ مشهد در آن مدرسه و اتاق ما رفت و آمد داشتند، یکی آقای ترابی خانرودی و دیگری آیتالله وحید خراسانی بودند. هر دوی این بزرگواران بنده را تشویق کردند که به جای قم به مشهد بروم و دلیل آن را این میدانستند که کسانی که به قم می روند ادبیات عرب را به خوبی یاد نمیگیرند لذا من به مشهد رفتم. اما از آن جایی که بنده به فلسفه و حکمت علاقهمند بودم، پس از این که یک سالی را نزد استاد خود ادیب، ادبیات عرب را فرا گرفتم به تهران بازگشتم. در تهران 15 استاد درجه یک فلسفه حضور داشتند، در تهران در مرحله اول از محضر آمیرزا مهدی آشتیانی استفاده کردم، بعد از ظهرها هم خدمت آقای شعرانی در منزلشان میرسیدیم. یکی دیگر از اساتید بزرگ در آن زمان شیخ محمدتقی آملی بودند که ایشان استاد، علامه حسن زاده آملی و آیتالله جوادی آملی بودند، آشیخ محمد تقی آملی واقعا برای شاگردان خود مانند پدر بودند، به یاد دارم زمانی که بنده عمامه را از سر برداشتم گریه کردند و گفتند خاک بر سر ما که نمیتوانیم شما را نگه داریم، ایشان فکر می کردند که من عمامه برداشتم تا پی خوشی بروم، اما بعدها که من ترجمه کتاب خودشان را به انگلیسی که در نیویورک چاپ کرده بودم نشانشان دادم، خوشحال شدند و بنده نیز از خوشحالی ایشان بسیار خرسند شدم. اما مرحوم شعرانی روحیه من را به خوبی میشناختند و همیشه و هرجا که بنده را می دیدند در رابطه با این که توانسته بودم در لندن در کرسی استاد بنشینم تشویقم میکردند. یادم می آید که چند سال بعد مقاله ای نوشتم در رد ابنمیمون بر جالینوس و دفاع از موسی بن عمران که مربوط به فلسفه یهودی بود. وقتی این مقاله به دست ایشان رسیده بود، فرموده بودند که ای کاش همه شاگردان و طلبه های ما نیز به ادیان دیگر توجه داشته و نسبت به این موارد نیز آگاه بودند. این تشویق و تکریم ایشان برای من بسیار اهمیت داشت. مرحوم شعرانی معلمی بی ادعا اما تمام عیار بود و طوری درس میدادند که شاگردان متوجه میشدند. علامه عالمی بسیار جامعالطیف بودند، و آن زمان در تهران کسی نبود که مانند ایشان باشد، به طوری که ایشان هم متون طبی میدانستند و هم اهل ریاضیات و نجوم بودند. البته مرحوم آسید احمد خوانساری هم همین طور بودند که من محضر ایشان را درک نکرده بودم. ایشان از آن جمله استادانی است که باید به جوانان معرفی شود، تا جوانان بدانند که چه مفاخری در این مملکت زندگی و پرورش یافتهاند اما متأسفانه ما در این رابطه کوتاهیهای زیادی می کنیم.
انتهای پیام/ک
94/04/11 - 14:31
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]