تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):براى بهشت درى است‏بنام (ريان) كه از آن فقط روزه داران وارد مى‏شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846059604




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

براعت استهلال غزل سعدي(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
براعت استهلال غزل سعدي(1)
براعت استهلال غزل سعدي(1)   نويسنده: دکتر عبدالرضا مدرس زاده*   چکيده در دهه هاي اخير روند توجه به سعدي و آثار او سيري صعودي و اميدوار کننده داشته است ؛اما همچنان مي توان با دقّت نظر به کشف زواياي پنهان در شعرِ اين استاد سخن نايل شد. در مقاله حاضر، نشان داده ايم که سعدي در آغاز غزل هاي خود، غزلي صرفاً توحيدي را براي تيمّن آورده است و در آغاز همين غزل در بخش طيبات(که اصلي ترين بخش غزل هاي اوست)باور توحيدي خود را به شکل زيبايي به روش براعت استهلال بيان کرده است. سعدي در اين غزل توحيدي ، به جاي بيان ديگر نعمت ها و آفريده هاي خداوند در مقام ستايش، مي گويد: اکبر و اعظم خداي عالم و آدم صورت خوب آفريد و سيرت زيبا جالب توجه اين که سعدي همه جا در غزل هاي خود از صورت و سيرت زيبا سخن رانده و دفاع کرده است و در واقع به آن براعت استهلال نمود بخشيده است . نتيجه چنين براعت استهلال و چنين طرح مطلبي از سوي سعدي به شکل گيري غزل هاي حد وسط (هم مجازي و هم حقيقي)منجر شده است . و در نهايت او به معرفي و توصيف «عشق اخلاقي»توفيق يافته است، همچنان که در گلستان و بوستان نيز اخلاق عاشقانه را شرح مي دهد. واژه هاي کليدي: غزل سعدي ، براعت استهلال، عشق حد وسط(عشق اخلاقي). پيش در آمد يافتن يک مصداق از ارزش و اعتبارِ پنهان در لايه هاي دروني يک اثر ارزشمند هنري پس از گذشت چند قرن از آفرينش آن اثر، در حقيقت کشف بخش ديگري از راز ارجمندي و والايي صاحب اثر در سال هاي پس از پايان تدوينِ کارنامه هنري اوست که لذت ناشي از کشف چنين خلاقيّتي به معني نتيجه دادن کوشش هايي است که کارنامه شناخت آن هنرمند را پربرگ و بار مي سازد. درست است که در دهه هاي اخير، روندِ نگاه به سعدي و آثار او سيري تکاملي و معني دار داشته است و اين به معني آن است «سعدي کُشي»در دهه هاي نزديک به ما عملاً راه به جايي نبرده است.(1)و سعدي پژوهي اينک پا به پاي حافظ شناسي و به موازات تحقيقات ادبي معاصر، راهي را مي پيمايد که لا محاله نتيجه آن پي بردن به شگرفي ها و شگفتي هاي پنهان شده در درون شعر و شخصيّت سعدي است، اما ناگفته پيداست که نگرش به شعر و شخصيّت سعدي از دريچه دانش هايي که در مطالعات سنتي ادب فارسي تا ابتداي سده کنوني جايگاهي نداشته اند (مانند نقد ادبي جديد، سبک شناسي و...)کار محقّق را از کشيده شدن به وادي تکرار و نقل هاي فرسوده و هميشه مکرر- مانند آنچه که در تذکره ها اتّفاق افتاده است-نجات خواهد داد.(2) در دسته بندي آثار تحقيقي و ادبي که عنوان آنها سعدي است، در مي يابيم که موضوع معمول و مرسوم آنها، زندگي شخصي، مسافرت ها و زمينه هاي علمي و تخصّصي سعدي از قبيل محل تحصيل، استادان ، معاصران و ...بوده است که البته اين موارد در اثر برخورد با بعضي تعارض ها که در مجموعه حکايت هاي گلستان و داستان هاي بوستان وجود دارد؛کار پژوهش را ، گاه به تناقض گويي ، رد و تأييد ديدگاه هاي ديگران و در نهايت تاليف چند اثر منتقدانه ديگر درباره سعدي کشانيده است. در روزگار کنوني و پس از اين همه کارو پژوهش مستمر درباره آثار سعدي، پرداختن به اينکه او براساس مصراع «مرا در نظاميه ادرار بود»(بوستان،ص159)در آنجا درس خوانده يا خير؟موضوعيت خود را از دست داده است؛ هر چند که طرح چنين مسائلي با هدف نگرش به زواياي گوناگون زندگي و آثار سعدي خالي از لطف نيست، اما ارزش آنها به پاي حرف هاي تازه و دست اول در عرصه سعدي پژوهي نخواهد رسيد. و از مناقشات عمده ميان سعدي شناسان سنتي و منتقدان آنها، يکي همين شيوه نگريستن به زندگي و شخصيِّت براساس اقرارهاي مستقيم و خود آگاه شيخ است .(3) يکي از اين نو نگرش هاي پژوهشي ، ارتباط کاربرد آرايه هاي ادبي در شعر شاعر با باورها، رفتار و شخصيّت شاعر و اوضاع اجتماعي روزگار اوست . در اين که شاعري از ميان آرايه هاي گوناگون لفظي و معنوي ،آرايه ي خاصي را مورد توجه قرار دهد(4)،نکته اي نهفته است که دانش سبک شناسي جديد آن را به آساني و زيبايي کشف و آشکار مي کند، که پرداختن به آن مجال ديگري را مي طلبد.(5)يکي از اين آرايه هاي ادبي، صنعت براعت استهلال است که زيبايي خاص خود را دارد و مورد توجه بسياري از شاعران قرار گرفته است. "براعت استهلال"سابقه اي به ديرپايي ادب فارسي پيش از اسلام دارد و در آثار نثر فارسي به زبان پهلوي نيز از اين آرايه استفاده شده است (فرشيدورد،1363،ص722) همچنين براعت استهلال در حکم مقدمه اي براي متن سخن (The main intention)است که شاعر يا نويسنده بر پايه اين مقدمه در متن کار خود سخن مي گويد .(فرشيد ورد، همانجا،ص554) شاعري که درآغاز مجموعه يا منظومه خويش از آرايه براعت استهلال استفاده مي کند، در حقيقت با اين «زيبا هلال را رؤيت کردن (6)»اجازه مي دهد که از آغاز شعرش و در حالي که فقط گوشه اي از ابروي هلالين مضامين غمزه پرور او، خود را نشان مي دهد، خواننده بتواند جان کلام و عصاره سخن او را يک جا دريافت کند. براعت استهلال را در حکم نظيره کوتاهي بر متن دانسته اند ،(صرامي،1383؛ 143)که گواهي بر موضوع داستان است . و در ادب اروپايي که شعر رواج چنداني ندارد اين آرايه در آغاز داستان ها به شکل مقدّمه داستان هاي تراژدي يوناني و همچنين در پيشاني نمايشنامه هاي اروپايي(مانند آثار شکسپير)خود نمايي مي کند.(اسلامي ندوشن،1351، 264) «براعت استهلال در بديع و در عمل تقريض (که عبارت است از دانستن کيفيّت انشاي شعر)،تعريف مي شود و از فروع صنعت حسن ابتدا و اخص ازآن است در اين حالت آغاز سخن مناسب حال گوينده و متناسب با مقصود است و مقدّمه بر مسائل و مباحثي دلالت کند که در متن (ذي المقدمه)بيان مي شود»(دادبه،1381،ص628) براعت استهلال در ادب فارسي بررسي چند نمونه از براعت استهلال هاي معروف در ادب فارسي، نقش و جايگاه اين آرايه ادبي را نزد شاعران ونويسندگان مختلف نشان مي دهد: در شاهنامه فردوسي آنگاه که داستان رستم و سهراب آغاز مي شود فردوسي از «ترنج نا رسيده»ياد مي کند که تندباد حوادث آن را به خاک افکنده است و دقيقاً يادآور برنايي و ناکامي سهراب به هنگام مرگ به دست پدر خويش است: اگر تندبادي بر آيد ز کنج به خاک افکند نارسيده ترنج (شاهنامه، چ،مسکو، ص185) و نيز شانزده بيت آغاز داستان رستم و اسفنديار هم، در حکم براعت استهلال است؛ «ناله هاي بلبل»به مويه او در مرگ اسفنديار تعبير شده است .(شعار، 1363،ص53) همچنين در کتاب «مدارج البلاغه»آمده است :خداوندي را ثنا سزاست که همه موجودات عالم، آثار صنع اويند؛ خالقي را سپاس رواست که تمام مخلوقات گيتي نمودار قدرت بر بدايع او»(7) در آغاز کتاب تاريخ جهانگشاي جويني براساس آنچه که در برخي مطاوي کتاب مغولان را به اشارت، ملحد و کافر مي داند به هنگام ستايش از حضرت حقّ - تعالي-مي گويد:«سپاس و ثنا معبودي راست که واجب الوجود است. رزّاقي که از راه ربوبيت بر مائده کرمش موحد و ملحد يکسان است .»(ص2) از آنجا که براعت استهلال معمولا در آغاز منظومه هاي بلند و مهم در ادب فارسي مي آيد، در بيشتر منظومه هاي مهم و معروف نظامي در خمسه، اين آرايه مشاهده مي شود . در آغاز خسرو و شيرين نظامي در حالي که با خداوند مناجات مي کند، مي گويد: خداوندا در توفيق بگشاي نظامي را ره تحقيق بگشاي عروسي را که پروردم به جانش مبارک روي گردان در جهانش (کليات خمسه،ص120) که واژه عروس، يادآور شيرين در اين شاهکار ادبي است. در ليلي و مجنون و به هنگام توصيف و گزارش مرگ اندوهبار ليلي در فراق مجنون، نظامي آغازينه اي با مضمون پاييز و فصل برگ ريزان قرار داده است که در نوع خود براعت استهلالي زيبا و خواندني است: رسم است که وقت برگريزان خونابه شود ز برگ، ريزان گل نامه غم به دست گيرد سيماي سمن شکست گيرد نرگس به جمازه برنهد رخت شمشاد در افتد از سر تخت انداخته هندوي کديور زنگي بچگان تاک را سر سيب از زنخي بدان نگوني برنار زنخ زنان که چوني نار از جگر کفيده خويش خونابه چکانده بر دل ريش در معرکه چنين خزاني شد زخم رسيده گلستاني باد آمد و برگ لاله را برد گرماي تموز ژاله را برد ليلي زسرير سربلندي افتاد به چاه دردمندي (کليات خمسه،ص578) سخن سنجِ عرصه ي پنج گنج در آغاز هفت پيکر، اين براعت استهلال را مي آورد: ما که جزيي ز سبع گردونيم با تو بيرون هفت، بيرونيم تودهي بي ميانجي آن را گنج که نداند ستاره هفت از پنج (کليات خمسه،ص601) هم او در آغاز شرف نامه که سخن از پادشاهي اسکندر است، مي گويد: خدايا جهان پادشاهي تو راست زما خدمت آيد خدايي تو راست و در آغاز خردنامه (اسکندري)مي گويد: خرد هرکجا گنجي آيد پديد زنام خدا سازد آن را کليد خداي خرد بخش بخرد نواز همان نا خردمند را چاره ساز نهان آشکارا درون و برون خرد را به درگاه او رهنمون (کليات خمسه،ص1164) تعبير «ناخردمند»يادآور اسکندر و رفتار خاص اوست. حافظ نيز در يکي از غزل هاي معروف خود بيت نخست را به شيوه براعت استهلال آورده که نشان مي دهد انگيزه سرودن اين غزل، مسند نشيني شاه و اميري بوده است: افسرِ سلطانِ گل پيدا شد از طرف چمن مقدمش يا رب مبارک باد بر سرو و سمن (8) (غزل 390) نورالدين عبدالرحمان جامي نيز در آغاز منظومه ليلي و مجنون، از آرايه براعت استهلال دور نمانده است: اي خاکِ تو تاجِ سربلندان مجنونِ تو عقل هوشمندان محبوب تو را نهاد ليلي مکشوف تو را سها سهيلي (هفت اورنگ جامي،ص226) همچنين عماد فقيه کرماني در سرآغاز منظومه ده نامه خويش چنين مي سرايد: به نام آنکه معجز نامه اوست حروف کائنات از خامه اوست محقق شد که بي نامش ز خامه نمي آيد برون فرخنده نامه (مثنوي هاي عماد ،ص407) صباحي بيدگلي، شاعر سرشناس دوره بازگشت ادبي، به هنگام سرودن مرثيه جانسوز و گيراي خويش درباره واقعه کربلا در بند اول اين مرثيه-که به اقتفاي دوازده بند محتشم کاشاني - سروده است، در مقدمه مي گويد: افتاد شامگه به کنار افق نگون خورچون سر بريده از اين طشت واژگون (ص141) همچنين ابيات آغازين مثنوي معنوي مولوي که «ني» به بيان هجران و دور ماندن از اصل خويش و سرانجام، بازگشت به آن اشاره دارد و غزل نخست ديوان حافظ- که با ظرافت و حساسّيت خاصي واژه ساقي در صدر ديوان قرار گرفته است و نشان از اهميّت مستي نزد حافظ دارد - در نوع خود جلوه هاي ديگري از براعت استهلال به شمار مي آيد. براعت استهلال غزل سعدي از همين زاويه نگرش به نمونه هاي بالا، مي توان به طرح «براعت استهلال»سعدي در غزل پرداخت . براساس نسخه معروف و معتبر شادروان فروغي و برپايه شکل گيري مجموعه غزل هاي سعدي بي در نظر گرفتن تقسيم بندي چهارگانه اي که نسخه هاي کهن، غزل هاي سعدي را به شکل بدايع، غزليات قديم، طيبات و خواتيم در خور دارند، غزل اول کليات، غزل معروف توحيديه، با مطلع زير مي باشد: اول دفتر به نام ايزد دانا صانع و پروردگار حي توانا (کليات،ص41) که براعت استهلال مورد نظر اين گفتار در بيت دوم آن است: اکبر و اعظم خداي عالم و آدم صورت خوب آفريد و سيرت زيبا ممکن است ديدگاه هاي متفاوت در مورد دسته بندي چهارگانه غزل هاي سعدي، ابتدائيت اين غزل را زير سؤال ببرد، پاسخ اين است که به هر روي، آن تقسيم بندي چهارگانه را هم با هر آغازينه اي بپذيريم، نبايد اين نکته را از نظر برانيم که اوج هنرمندي سعدي براي طرح مضامينِ عاشقانه در غزل فارسي، در بخش طيبّات است و چنانچه نگاهي به اجمال و از سر مقايسه، دست کم به مطلع غزل هاي بخش طيّبات و ساير بخش ها(بدايع، غزليات قديم و خواتيم)داشته باشيم، پي مي بريم که همه شور و اشتياق سعدي به عشق و نگرش ممتاز و منحصر به فرد او در سرودن شعر عاشقانه سرشار از احساس و تخيّل در طيبات به اوج خويش رسيده است.(9)ضمن اين که از محتواي سخن سعدي در غزل، پيداست که طيّبات نام زيباترين بخش از غزل هاي عاشقانه اوست . زيرا خود در پايان غزلي عاشقانه، که شرح رفتارعاشق پاي بند معشوق را بيان مي کند، مي گويد: آن چه رفتار است و قامت و آن چه گفتار و قيامت چند خواهي گفت سعدي؟ طيبّات آخر ندارد (کليات،ص472) در بيت بالا که ظاهراً حالت خطاب النفس هم دارد، سخن سعدي اين است که اين رفتار و گفتار دوست آنقدر شايان ستايش و نکوداشت است که طيبات سرودن او (در پاسخ به آن اعتراض نهفته در بيت)پاياني ندارد. علاوه بر اين، شروع غزل با تعبير«اول دفتر»مؤيد اين است که سعدي ارج و اعتبار بيشتري براي آن مقطع از شاعري خويش- که به هر روي طيبات نام دارد، قائل بوده است و قرينه آن اين است که آغاز همه آثار سعدي(گلستان، بوستان، قصايدو...)به مدح و ثناي حضرت حق- تعالي و تقدس-اختصاص دارد.(10) بنابراين توحيد سرايي سعدي به عنوان يک ويژگي سبکي در آغاز آثارش، حضور اين غزل را در آغاز بخش طيبات، موجه و منطقي مي سازد و شايد همچنان که سعدي پس از تنظيم حکايات و داستان هاي گلستان و بوستان ديباچه و مقدمه اي بر آنها نگاشت، در بخش غزل ها هم مي توان شاهد چنين دقت نظر و رويکردي بود . به ويژه آن که يکي از معاني اصطلاحي واژه دفتر به معني مجموعه شعر است و سعدي در طيبات تعبير«اول دفتر» و در بدايع عبارت «به پايان آمد اين دفتر»را آورده است.(11) به هر روي، اين غزل در هر کجا از ديوان سعدي - يکي از بخشهاي چهارگانه غزل سعدي هم که باشد و در هر مقطع عمر سعدي و در هر شکل وحالتي هم که سروده شده باشد، در سرآغاز غزل هاي او جا مي گيرد و «بر صدر ديوان مي نشيند»(12)که توحيد باري - تعالي -سخن گفتن سعدي، خود بهترين دليل و نشانه است .(13) و به همين اعتبار مي توان بر بحث براعت استهلال غزل سعدي تاکيد کرد. زيرا آنچه که در بيت: اکبر و اعظم خداي عالم و آدم صورت خوب آفريد و سيرت زيبا مورد توجه است و در اين براعت استهلال نهفته است، در سراسر اشعار سعدي در مجموعه چهارگانه غزل ها قابل مصداق يابي است . زيرا براعت استهلال آرايه اي دوسويه است؛ از يک سو در آغاز مجموعه يا منظومه مي آيد و در سوي ديگر بايد تا پايان کار مفاهيم نهفته در آن به شکل مشروح و مفصّل گزارش شده باشند. نکته اينجاست که سعدي در غزل هاي خود به خلاف ديگر آثارش پيش از آنکه از ساير صنايع و مخلوقات خداوندي سخن به ميان آورد، از توجه به مفهوم صورت و سيرت زيبا غافل نمانده است. در حالي که در قصايد توحيدي، سعدي از صنايع مختلف و بدايع رنگارنگ خداوند، سخن به ميان مي آورد؛ زيرا نتيجه گيري بحث در آنجا چيز ديگري است.(14) اما چنانچه در بيت مورد نظر دقت شود به نوعي لفّ و نشر هم در آن بر مي خوريم که زوج آمدن اکبر و اعظم ، عالم و آدم و صورت و سيرت مؤيد آن است . به عبارت ديگر سعدي صفت خاص اکبر را به خداي عالم نسبت داده که صورت زيبا را آفريده است و يادآور آيه مبارکه :فتبارک الله احسن الخالقين(مومنون/114))است . وصفت خاص اعظم را به خداي آدم نسبت داده است که سيرت زيبا را آفريده است .(رعايت تناسب آدم و سيرت زيبا هم بر مي گردد به اصل اصيل مورد توجه سعدي که آدميّت با سيرت زيباست نه با لباس زيبا(15)) رعايت تناسب ميان اعظم(که اسم اعظم الهي را يادآور است)با آدم(که احسن المخلوقين از سوي احسن الخالقين است)و سيرت زيبا قطعاً تصادفي نبوده است. و اين چيزي است که از عهده سعدي بدين شکل مي تواند برآيد. اين که توجه سعدي را به صورت و سيرت زيبا براعت استهلال غزلهاي او دانستيم به نگرش همزمان شيخ دز غزل به مبحث صورت و سيرت دوست(=انسان /محبوب=خداوند)ناظر است. پی نوشت:   * استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد کاشان ادامه دارد... /ع  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1903]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن