واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
گلی زیبا نمایان در چمن شد؛
اشعار جالب به مناسبت ولادت امام مجتبي (ع)
با تبریک ولادت کریم اهلبیت امام حسن مجتبی(ع) اشعاری بدین مناسبت تقدیم علاقه مندان به خاندان عصمت و طهارت می شود.
به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، با تبریک ولادت کریم اهلبیت امام حسن مجتبی(ع) اشعاری بدین مناسبت تقدیم علاقه مندان به خاندان عصمت و طهارت می شود. او آمده او آمده تا نور به شب ها بخشد روح شرف و عشق به دنيا بخشد او آمده تا باور و ايمان و صفا همراه دو صد عاطفه برما بخشد او آمده از صلح و محبت بي شك جاني ز ولا برتن تنها بخشد آن سيد خوبان و بهشت آمده تا برمهر و وفا ارزش و معنا بخشد او آمده با نام حسن در حسنش شوري به سرا پرده مولا بخشد او رود زلالي ست كه درفصل عطش جود و كرم خويش به دريا بخشد از لطف ، كريم اهل بيت عصمت ما را زكرم خدا به فردا بخشد ميلاد امام مجتبي (ع) آمده است شادي به حريم دل ما آمده است
*** گلی زیبا نمایان در چمن شد شب میلاد مولایم حسن شد شدم امشب سراپا مست نامش یقین مرغ دلم گردیده رامش نمی دانم چه گویم از وجودش تمام عـــرشیان محو سجودش
حسن را لطف یزدان بی حساب است که قدر و شان ایشان در حجاب است
که ایشان بی گمان حبل المتین است
ز مدحش بی گمان قاصر زبان است حســـن دوم امام شیعیان است شاعر:سید کمال الدین خردمندان
*** نیمه ی ماه خدا، ماه خدا پیدا شد کرم و جود و عطای ابدی معنا شد با ظهور پسر فاطمه ی بنت رسول آسمان محو تماشای گل زهرا شد حضرت حیدر کرار به وجد آمده بود چونکه با لطف خداوند رحیم بابا شد سائل خوان کریمانه ی اقای کرم با گدایی در خانه ی او اقا شد آینه دار خداوند جلی آمده است همه ی هستی زهرا و علی آمده است دل من صبح و مسا بر لب بامش باشد عامل مستی مان بردن نامش باشد باگدایی درش حاتم طایی دیده او کریم است و کرم مشی و مرامش باشد "واذا زلزلت الارض..." پیامد های نعره ی حیدری و ضربه ی گامش باشد نوکری در او کار من و تو نبود حضرت یوسف صدیق غلامش باشد پیرو صلح و سکوتش همه ایمان داریم کربلا شعبه ای از خط قیامش باشد پاره های جگرش هم دم " لایوم..." گرفت گریه بر کرببلا اوج پیامش باشد
عابد صومعه و دیر و کنشت آمده است حسن آقای جوانان بهشت آمده است
سائلم سائل بیچاره ولی محترمش سائلم سائل درمانده ی جود و کرمش او مسیحای من است آمده ام جان بدهد مرده را زنده کند هر دم و هر بازدمش پسر شیر خدا شیر جمل میباشد در عرب نیست کسی تاکه شود هم قدمش هم ادیب است و حکیم است وعلیم است و فقیه مجتهدان همگی تشنه ی جام قلمش لعن الله علی آل سعود، یک روزی باطلا از سر نو شیعه بسازد حرمش
یوسف هاشمی آل بنی هاشم اوست ایها الناس بدانید ا’باالقاسم اوست
بذر عشقش ز ازل در دل من روئیده دست تقدیر مرا بهرگدایی چیده پسر فاطمه بی مثل و نظیر است والله چه کسی خوب تر از او به دو عالم دیده؟ بی سبب نیست دم حضرت آقا گرم است حضرت احمد مختار لبش بوسیده خاکساری در خانه اش عزت بخشید به من بی سروپا خسته دل و شوریده نفس سرد من و گفتن از او هرگز جان به قربان موید ، شفق و ژولیده
خواهم از حق که در غصه به قلبم بندد لطف کرده به کریم ابن کریم ام بخشد
غم ندارم که پس از این دگر آقایی هست سید و سرور و سالاری و مولایی هست بر سر سفره ی او عالم وآدم جمع اند شکرلله سر این سفره مرا جایی هست حضرت ایزد منان به صراحت گفته این دروغ است برای حسن همتایی هست بهر اطعام یتیمان مدینه چو علی روی دوشش همه شب کیسه ی خرمایی هست یوسف است یوسف زهراست ولیکن آیا در دل خانه ی او همچو زلیخایی هست ؟؟؟
نه فقط شاعر درباری اهل کرم ام روضه خوان هستم و در روضه گریزی بزنم
به تب سوز و دعای سحرش گریه کنید در حوالی دو چشمان ترش گریه کنید سالها در غم بی مادری اش آب شده دیگر حالا به تن مختصرش گریه کنید مادری در بر اونیست غریب است به خدا مثل زینب همه بالای سرش گریه کنید دارد از شدت سم بال و پرش میسوزد پس بیایید به زخم جگرش گریه کنید
ای کریم ابن کریم حال بکا میخواهم هم بقیع هم نجف و کرببلا میخواهم شاعر : علیرضا خاکساری
۱۰/۰۴/۱۳۹۴ - ۱۹:۲۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]