تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بدانيد هر كس قرآن را بياموزد و به ديگران آموزش دهد و به آنچه در قرآن است عمل كند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821053120




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سالروز درگذشت جهانگیرخان قشقایی تارنواز ایلیاتی که تحول در چهل سالگی از او یک حکیم ساخت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سالروز درگذشت جهانگیرخان قشقایی
تارنواز ایلیاتی که تحول در چهل سالگی از او یک حکیم ساخت
جهانگیرخان قشقایی در سن چهل سالگی و در دیداری که با همای شیرازی داشته، دچار تغییر و تحولات روحی می‌شود و به کسب علم دینی همت می‌گمارد، به طوری که پس از آن لحظه‌ای تحصیل علم دین را ترک نمی‌گوید.

خبرگزاری فارس: تارنواز ایلیاتی که تحول در چهل سالگی از او یک حکیم ساخت



به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، از بزرگ زادگان ایل قشقایی و از تیره قره شوری بود. در ایام جوانی مشتاق موسیقی بود چندی مشق تار کرد و برای تکمیل آن فن به اصفهان آمد. از مدرسه صدر خوشش آمد و هر روز، صبح تا عصر به آنجا می‌رفت. سیزدهم رمضان 1328 قمری سالروز درگذشت فیلسوف و حکیم نامی، میرزا جهانگیر خان قشقایی است که به همین مناسبت مروری بر حکمت و زندگی این اندیشمند عالم اسلام داریم: چنان که از وی نقل حکایت می‌کنند، در هنگام رفتن به مدرسه، در دکان جنب مدرسه، درویشی وی را می‌خواند و از وطن مألوف و حرفه و نسب او جویا می‌شود. جهانگیرخان شرح حال خود را کماکان با درویش در میان می‌گذاشت و می‌گفت: چون گفتار من به پایان رسید، درویش خیره در من نگریست و گفت: گرفتم از این فن فارابی وقت شوی، مطربی بیش نخواهی بود. گفتم: نیکو گفتی و مرا از خواب غفلت بیرون کردی، هان بگو چه باید کرد که خیر دنیا و آخرت در آن باشد. گفت:چنین می‌آید که تو را فضا و هوای این مدرسه پسند افتاده، در همین جا حجره گرفته به تحصیل علم مشغول باش. گویند: جهانگیر خان می‌گفت: من بدین مقام، از همت نفس آن درویش و راهنمایی او رسیدم. یک اتفاق نیز در چهل سالگی حکیم در بازار اصفهان می‌افتد که وی جماعتی را می‌بیند در اطراف شخصی خضوع و خشوع می‌کنند علت را که می‌پرسید می‌گویند او از علمای اصفهان است،‌ بنابراین وی اراده‌اش برای تحصیل دانش مصمم می‌شود. مورخ دیگری در کتابش می‌نویسد که در یکی از تابستان‌ها که ایل قشقایی به ییلاق سمیرم آمده بود، جهانگیرخان نیز مانند سایر افراد ایل که برای خرید و فروش و رفع حوائج شخصی خود به اصفهان می‌آمدند، او هم به اصفهان آمد؛ و در ضمن تارش هم خراب شده بود و می‌خواست آن را تعمیر کند . از شخصی سراغ تارساز را گرفت و او یحیی ارمنی، تارساز معروف مقیم جلفا اصفهان را به او نشان داد. ضمناً به او گفت: برو پی کار بهتری و علم بیاموز، از تار زدن بهتر است. گفته آن شخص به جهانگیرخان خیلی اثر کرد. او در مدرسه صدر حجره‌ای برای خود گرفت و با یک عشق و علاقه مفرطی پی تحصیل رفت و رتبه‌اش به جایی رسید که یکی از بزرگان از حکما و فقها و مدرسین اصفهان شد». قشقایی با اینکه در مراتب علمیه سرآمد ارباب عمایم بود، از لباس بزرگان ایلات از سر تا پا بیرون نرفته، مانند ایلات کلاه و زلف داشت. او از شاگردان محمدرضا قمشه‌ای، ملااسماعیل اصفهانی درب کوشکی و میرزا عبدالجواد حکیم خراسانی مقیم اصفهان بود. جهانگیر خان در اثر شخصیت بارز علمی و مقام قدس تقوی و نزاهت اخلاق و حسن تدبیر، تحصیل فلسفه را که مرهون بود و با کفر و الحاد مقرون، از بدنامی نجات داد و آن را در کنار درس فقه و اخلاق رایج مطلوب کرد. وی معمولاً دو ساعت از آفتاب برآمده، به ترتیب فقه و شرح منظومه حکمت و سپس اخلاق تدریس می‌کرد. وی شاگردانی از جمله آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی، حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی، آقا میرزا محمدرضا مهدوی قمشه‌ای، آقا نجفی قوچانی، شیخ محمد حسن طالقانی و ده‌ها شخصیت برجسته عالم حکمت را تربیت کرد. شهید مطهری درباره‌ قشقایی می‌نویسد: «وی مردی به تمام معنی وارسته و عارف مشرب بود، با خلوت و تنهایی مأنوس بود و از جمع گریزان. در جوانی ثروتمند بود و خشکسالی 1288 هـ.ش تمام مایملک منقول و غیرمنقول خود را صرف نیازمندان کرد و تا پایان عمر درویشانه زیست.» جهانگیرخان قشقایی در علوم نقلی و عقلی، به ویژه در حکمت به مرحله کمال رسید و در مدرسه صدر به تدریس پرداخت. بزرگان از اهل علم و ادب برای استفاده از مکتب متعالی وی شتافتند. عناد متحجرین نسبت به فلسفه در زمان حکیم قشقایی به قدری زیاد بود که استاد جلال‌الدین همایی می‌نویسد: «مرحوم قشقایی فلسفه را در اصفهان از تهمت خلاف شرع و بدنامی کفر و الحاد نجات داد. سهل است که چندان به این علم رونق بخشید که فقها و متشرعان نیز آشکارا با میل و علاقه روی به درس فلسفه نهادند؛ و آن را مایه فضل و مفاخرت می‌شمردند». آثار وی عبارت‌اند از : شرح نهج‌البلاغه و تصحیح ترجمه اشارات که در هزاره شیخ در سال 1316 هجری به طبع رسید. وی به صورت مجرد در مدرسه صدر اصفهان می‌زیست. در نهایت پس از اینکه دکتر معالجش (دکتر میرزا مسیح خان) متوجه وخامت حالش شد، خان تبسمی کرد و به او گفت:‌هر چه تو می دانی من هم می‌دانم، من چاق شدنی نیستم. میرزا مسیح خان، دکتر شافتر را آورد و دکتر نسخه نوشت و دواها را از مریض خانه انگلیسی‌ها تهیه کردند. خان آنها را نخورد. سه چهار ساعت از شب گذشته بود که خان گفت: رختخواب را رو به قبله بکشید، سپس یک لیوان آب خوردن خواست. پس از آن به ذکر حق مشغول شد، و چند لحظه بعد در گذشت. تمام علما در آن شب حاضر شدند. صبح فردا تشیع جنازه شد و آقا نجفی بر او نماز خواند و در تخت فولاد اصفهان دفن شد.   *منابع: -مدینة الادب -جاویدان خرد، واعظ جوادی -دو رساله در فلسفه اسلامی -تاریخ فلسفه اسلامی، اسحاق حسینی کوهساری انتهای پیام/ک

94/04/09 - 13:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن