تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حق بزرگ‏تر خداوند اين است كه او را بپرستى و چيزى را با او شريك نسازى، كه اگر خال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835094552




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

معتادهاي جديد


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
معتادهاي جديد
معتادهاي جديد   نويسنده: طاهره براتي نيا   وقتي خط دايمي اش به اعتباري تبديل شد و قيمت کارت شارژ هاش پايين اومد، وقتي انگشتاش، مخصوصاً انگشت شست دست راستش ديگه خم نمي شد و توي ذهنش مدام دنبال جواب پيامکي مي گشت، فهميديم معتاد شده. مي گفت خودش هم خسته شده و داره زندگيش رو به باد مي ده. صداي دلنگ دلنگ گوشيش روي ذهنش راه مي رفت. به قول خودش، ترک يه طرفه فايده اي نداشت. اگه اون هم مي خواست ترک کنه، بقيه براش پيامک مي دادن، اون هم بايد جواب مي داد. ضبط موبايل هم فايده نکرد. اون قدر خودش رو به در و ديوار کوبيد که دل همه براش سوخت و موبايل هاشون رو دادن دستش. قسم مي خورد که پيامک نمي ده، فقط بازي مي کنه، ولي يه ساعت بعد که رفتم بالاي سرش، داشت پيامک بازي مي کرد. و حدود هزار تومن شارژش هم تموم شده بود. تا اينکه اون روز ديديم يه گوشه ي اتاق نشسته و زانوي غم بغل گرفته. گه گداري نگاهي به موبايلش مي انداخت و صفحه کليدش رو دست کاري مي کرد. خيلي عجيب بود که وقتي دست شويي رفت، موبايلش رو نبرد. حتي يک بار هم روي تلويزيون جا گذاشت و نيومد برش داره. آروم رفتم کنارش. - چيزي شده؟ موبايلت خراب شده؟ صفحه کليدش؟! سرش رو پايين انداخت و آه کشيد: - نه دوستم ترک کرده. باورم نمي شد. اينجا هيچ کدوم از ايده هاي روان شناسانه ام به کار نيومد. روي شونه اش زدم و شروع کردم به تحقير کردن: - آفرين به اون دوستت. واقعاً که نشون داد از تو راسخ تره ... تو که حتي ده دقيقه هم نتونستي تحمل کني. پس معلوم شد دوستت مي تونه ترک يه طرفه داشته باشه و تو نمي تونستي. حالا وقتشه که بشيني و يه کم فکر کني ... حيف اين همه پول نبود که بي خودي خرج مي کردي؟ آخه چرا ما فرهنگ استفاده از لوازم رو درست حسابي ياد نمي گيريم. هميشه بايد به خاطر همين کار هامون از همه ي کشور هاي پيشرفته، عقب باشيم. معلومه که اين دوستت واقعاً خيلي با فکر و با شعور ... بالاخره تصميم گرفته وقت با ارزشش رو صرف يه کار بهتر بکنه. يه کاري که باز خورد بهتري توي اجتماع داشته باشه . آخر پيامک بازي چه نتيجه اي داره جز فساد؟ غير از اينه که يه جوک مي فرستيد و فقط خودتون مي خنديد. به خدا همه اش يا تهمته يا غيبت. بعد از اين سخنراني طولاني پرسيدم: - حالا اين دوستت کي هست؟ هنوز غرق فکر بود که يک مرتبه دلنگ دلنگ گوشي اش دوباره بلند شد. مثل برق گرفته ها از جا پريد و به صفحه گوشي اش نگاه کرد، بعد هم قاه قاه شروع کرد به خنديدن. با تعجب بهش خيره شديم. صفحه رو نشون مون داد. يه پيامک جديد برايش اومده بود: - «من يک مسافرم. دکترا تجويز کردن روزي 20 تا پيامک بيشتر ندم. 20 تا اس ام اس يک اس ام اسي. منتظر 19 تا ديگه باش». بعد هم با خوش حالي که توي چشمانش موج مي زد، توي اتاقش رفت و در رو قفل کرد. منبع: گلبرگ جوان، شماره ي 113  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن