واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: جشن تولدي متفاوت
زانيار احمديمعتادي كه تاكنون مرده نيمه متحرك بود، اكنون همچون شاخ شمشاد مي درخشد، مي نازد و مي گويد؛ «من دوباره به دنيا آمدم.»زماني كه به جشن تولد پاكي يك معتاد دعوت شدم، حس عجيبي داشتم با خود فكر مي كردم پيوند مجدد يك انسان با جامعه، چقدر زيباست. هميشه مي شنيديم خانه پدر و مادر خانه اول و مدرسه خانه دوم ما است و حالا خانه بهبودي (پاكي)، خانه اول معتادان شده است.اينجا همراه با معتادهاي پاك در خانه بهبودي نشسته ايم. ضبط صوت روشن و بساط شادي مهيا مي شود. جوانان به ميدان پايكوبي مي آيند و با گرفتن دست دوستانشان، آنها را به شادي دعوت مي كنند. تمام جمعيت برمي خيزند و به دور فردي حلقه مي زنند كه دو سال است اعتياد را ترك كرده است. پس از يك ساعت رقص و شادي، نوبت به كادوهاي جشن تولد مي رسد؛ اما اين بار، كادوهاي جشن تولد هم متفاوت است، پند و اندرز مردان با اراده و ترك اعتياد كرده، هداياي جشن تولد پاكي است. دبير موسسه خيريه راهيان آرامش با نگاهي محبت آميز سخن مي گويد؛ «دوستي كه امروز به مناسبت دو سال پاكي از اعتياد در كنار او هستيم معجزه يي را پس از پاكي ديده كه ما هم مي توانيم نظاره گر آن باشيم. زماني كه او از مصرف موادمخدر خسته بود و نزد من آمد، صاحبخانه اش وسايل منزلش را بيرون انداخته بود اما اكنون معتاد ديروز و مرد با اراده امروز خانه خريده است و شغل دارد، كسي كه حوصله شنيدن حرف هيچ كس را نداشت اكنون ساعت ها صحبت هاي ما را گوش مي دهد و از همه مهم تر معتادي كه در گذشته هيچ كجا جايي نداشت، در جامعه اعتبار پيدا كرده است.اميدوارم موفقيت وي در زندگي اش همانند موفقيت اش در NA (انجمن معتادان گمنام) باشد.»يكي ديگر از پيشكسوت ها در پاكي از اعتياد مي گويد؛ «تولد دوستي را كه به واسطه مصرف نكردن موادمخدر در كنار او هستيم بايد به همه مردم تبريك بگوييم چرا كه اين تولد از باورها سرچشمه گرفته است. معجزه پاكي از اعتياد بر سر راه كساني قرار مي گيرد كه به خدا باور دارند. در مكتب NA (انجمن معتادان گمنام) غرورم از بين رفت و متوجه شدم كه خدا را بايد در وجود خودم بيابم و يافتم.به رسم هميشگي خانه بهبودي، پس از خاتمه حرف هاي اين پيشكسوت، همه معتادان براي او دست مي زنند و طبق رسم هميشگي شان مي گويند ماشاءالله. ن.م. نيز يكي از معتادان پاك است كه مي گويد؛ «موادمخدر، من را به روزي كشاند كه نتوانستم به خانه پدري ام برگردم و با لباس هاي كهنه مجبور به ترك خانه شدم. اين وضعيت ادامه داشت تا اينكه با خانه بهبودي (خانه ترك اعتياد) آشنا شدم و موقعيت را براي تغيير خودم مناسب دانستم. استفاده از پندهاي راهنمايم باعث شد تا از اعتياد پاك شوم و راه درست را انتخاب كنم.» سكوت كوتاهي خانه را تسخير مي كند و ن.م. با صدايي بغض آلود دوباره به حرف زدن ادامه مي دهد؛ «در زمان اعتيادم انسان خشني بودم، اما حالا آرام بودن برايم به يك عادت تبديل شده است، به گونه يي كه در بين دوستانم به «آرامش» شهرت دارم. چند روز قبل كه مشغول راه رفتن بودم، دو موتورسوار مرا با لفظ بسيار بدي صدا زدند اما در حالي كه مي توانستم آنها را تكه تكه كنم فقط گفتم «ببخشيد.» د.م. كه در همين مجلس حضور دارد مي گويد؛ «9 سال است كه مي خواهم ازدواج كنم اما نمي توانم اين كار را بكنم و عامل اصلي اين موضوع را هم خودخواهي و اعتياد خودم مي دانم كه باعث شد نگاه مثبتي كه در گذشته به من وجود داشت به نگاه منفي تبديل شود و امروز تنها نور اميدي كه در وجود من است شما NA يي هاي عزيز هستيد.» بعد از صحبت هاي د.م. به مدت 15 دقيقه هر شخصي در هر موردي اعم از مسائل خصوصي و غيرخصوصي زندگي اش صحبت مي كند. نوبت به فرد 2 ساله، ا.م. مي رسد تا سخني بگويد و شمع را فوت كند. او مي گويد؛ «2 سال و 19 روز است كه از اعتياد پاك هستم و از فرط خوشحالي نمي توانم صحبت كنم ولي از ته دل برايتان دعا مي كنم تا شما هم جشن تولد پاكي تان برگزار شود. معجزه زيادي پس از پاكي از موادمخدر ديده ام. شغل هاي جديد به من پيشنهاد مي شود در حالي كه در زمان اعتياد نمي توانستم حتي يك كارگر ساده باشم.» جشن تولد و خاموشي شمع ها با تشويقي دوستانه به پايان مي رسد و يك مرد پايان رهايي از دام اعتياد را با خاطره يي خوش در اذهان ثبت مي كند.
سه شنبه 21 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]