تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820244412
وصفي از «منارهاي دركوير»
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وصفي از «منارهاي دركوير»
نویسنده : محمدرضا كائيني
بيترديد «مسجد هدايت تهران»، از پايگاههاي شاخص سياستورزي ديني، در سه ربع اخير تاريخ ايران به شمار ميرود. نقش ممتاز شادروان آيتالله سيدمحمود طالقاني در رونق بخشيدن به برنامههاي تبليغي اين مسجد پس از شهريور 20، اين محل را به مثابه كانوني براي روشنفكران ديندار درآورد. پس از آغاز شدن نخستين جرقههاي خود باوري درساليان آغازين دهه 20، طالقاني پرچم بازگشت به معارف ديني و نيز پالايش آن را به اهتزاز درآورد و موفق شد تا جمع زيادي از جوانان مسلمان و نوانديش را پيرامون آن گرد آورد. او اين فعاليتها را پس از استقرار در مسجد هدايت تهران واقع در خيابان استانبول (جمهوري اسلامي كنوني) تداوم بخشيد، تاجايي كه در دهههاي بعدي تاريخ معاصر، اين مسجد به يكي از مهمترين مراكز مبارزات ضداستبدادي و ضداستعماري مبدل گشت. پس از كودتاي 28 مرداد32، اگرچه صبغه فرهنگي فعاليتهاي اين مسجد بيشتر شد، اماگرايشات پررنگ سياسي كاركردهاي آن همچنان محفوظ ماند. با فرارسيدن آغازين ساليان دهه 40 و آغاز نهضت امام خميني(ره)، اين كانون نامآور، به تمامي در خدمت نهضت اسلامي درآمد و در وقايع خردادماه 42، نقشي پررنگ ايفا نمود. هرچند درساليان پس از خرداد42، آيتالله طالقاني و برخي از چهرههاي شاخص اين مسجد، اغلب در زندان و تبعيد به سر ميبردند، اما چراغ بيداري دراين كانون همچنان فروزان ماند و در مواردي خاص و مهم، همچون اختصاص فطريه به مردم مظلوم فلسطين، اين مسجد همچنان كاركرد ابتكاري و جهتدهنده خويش را حفظ كرد. شايد بهترين وصفي كه درباره فعاليتهاي آگاهي بخش اين مسجد رفته، جمله معروف دكتر علي شريعتي باشد كه اين كانون را «منارهاي دركوير» خواند! مقالي كه پيش روي داريد، به مدد خاطرات برخي اصحاب اين مسجد و در بازنمايي نقش كم مانند آن در جنبش بيداري ديني در ايران در سه ربع قرن اخير به نگارش درآمده و در غايت خود، آشنايي نسل جوان انقلابي با اين پايگاه شاخص انقلاب را ميجويد. اميد آنكه مقبول افتد. آغازين گامها در مسجد هدايت به شهادت اسناد تاريخي، مرحوم آيتالله سيد محمود طالقاني پس از بازگشت به تهران، نهضت بيدارگري ديني و بازگشت به قرآن را كليد زد و در محافل و مجالس ثابت و سيار، به تبليغ معارف ديني ميپرداخت. در واقع استقرار در مسجد هدايت براي او، به مثابه آخرين و در عين حال پرثمرترين پايگاه تبليغي و مبارزاتي به شمار ميرفت. دكتر يدالله سحابي از قديميترين ياران و دوستان آيتالله، درباره چگونگي استقرار دوست ديرين خود در مسجد هدايت و آغاز فعاليتهاي آن ميگويد: «در سال 1322 عدهاي از مردم روشنفكر ملي و متدين، يك انجمن اسلامي تشكيل داده بودند به نام كانون اسلام، كه شبهاي جمعه در خيابان اميريه مجلس تذكري داشتند. سخنگوي آن مجلس، آقاي طالقاني بود. من خودم شبهاي جمعه ميرفتم و پاي صحبت او مينشستم. ايشان هم خيلي گرم و علاقهمند از افراد دانشگاهي و علمدوست استقبال ميكرد. بعد از مدتي، ايشان امام جماعت مسجد منشورالسلطان واقع در سپه غربي شد. ما هم ميرفتيم به آن مسجد و جوانها و دانشجويان و خيلي از افراد تحصيلكرده هم جذب شدند. كمكم با رسيدن سالهاي 30، جوانها بيشتر و بيشتر استقبال كردند و وارد مجلس درس شدند و كار سياسي و بحث و ابراز عقايد، توسعه پيدا كرد. مسجد منشورالسلطان هم كوچك بود. آن زمان در خيابان استانبول، مسجد كوچكي با يك مقبره بود. علاقهمندان با كمك اصناف متدين خيابان استانبول و چند تن از دانشجويان و جوانان پرشور آمدند، مسجد را ساختند و آن را توسعه دادند و اين مسجد هدايت كه امروز هست، همان است كه يك در، رو به كوچه و يك در به خيابان دارد.» (1) طالقاني و مواجهه با سناتور هدايت! روايتهاي ياران ديرين طالقاني نشان ميدهد كه تدارك و آمادهسازي مسجد هدايت براي فعاليتهاي پرشور و انقلابي وي، چندان هم بيچالش نبوده است. از جمله موارد اين چالشها، مواجهه تاريخي طالقاني با سناتور هدايت متولي مسجد هدايت بود كه در كلام زندهياد«حاج احمد صادق» بدين شرح آمده است: «در مسجد، مشكلاتي از نظر وضوخانه و آبريز وجود داشت. با كسب اجازه از آقا، از متوليان مسجد خواستيم تا مسجد را وسيع و ترميم كنيم. «سناتور هدايت» كه از اشراف فارس و سرسپرده انگليس و در ارتباط با دربار بود، مرتباً بهانه ميآورد و به عذر اينكه حكومت نميگذارد و چه و چه، از اين كار طفره ميرفت؛ چون آقا را شناخته و مشاهده كرده بودند كه چگونه در اين مسجد كوچك، شور و خروشي به پا كرده است... يادم ميآيد يك شب در خانه هدايت، آقا چنان رفتاري با آنها كرد كه هر دوي آنها (منظور دو برادر هدايتها) لال شدند و جرئت دم زدن پيدا نكردند. «آقا» با خشونت، مجلس را ترك كرد و رفت. هدايت گفت: من اجازه خراب كردن اين مسجد را به شما نخواهم داد. ما بالاخره با جمع كردن پول، مسجد را خراب كرديم، چون هدايت بهانه ديگرش، نداشتن پول بهطور تمام و كمال جهت بناي مجدد مسجد بود. به هر حال در عرض يك سال و چند ماه، مسجد به صورت كنوني در آمد. از زماني كه مسجد ساخته شد، رفتهرفته دانشگاهيان و جوانان، تمايل زيادي به آمدن به مسجد از خود نشان دادند.» (2) تبليغ قرآن در«مركز فسق و فجور تهران!» استقرار طالقاني در مسجدي در خيابان استانبول تهران كه در آن روزگار، مركزي براي سينماها و كافهها به شمار ميرفت، بازتابهاي گوناگون و متفاوتي داشت. اساساً براي بسياري از متدينين و حتي روحانيون قابل باور نبود كه بتوان در چنين مركزي به تبليغ معارف قرآني پرداخت و همين امر، دستمايه پارهاي تحليلها و حتي اعتراضات گشت. زندهياد شمس آل احمد كه با آيتالله طالقاني نسبت ِخويشي نيز داشت، دراينباره ميگويد: «در عهد شباب، چنانكه افتد و داني، غرق غفلتي بودم از خودي و بيگانه، عصيانزده از تحكمات پدر، مايل به هر چيزي كه صورتي از نوجويي داشت. خاطرم هست حتي خجالت ميكشيدم با پدرم كه امام جماعت مسجد پاچنار و از علماي مبرز تهران بود يا با مادر و خواهرانم كه حتي در روزگار كشف حجاب، چادري مانده بودند، همراهي نشان بدهم، چه رسد به اينكه به سيد محمود طالقاني، خويش معمم و جوان خود ابراز آشنايي كنم. در آن دوره قرتيها و فكليهاي تهران، معمولاً راسته خيابان استانبول را گز ميكردند و اين شده بود علامتي براي پيوستن به قافله تجدد، تجددي كه بعدها معلوم شد چه در چنته داشت! من هم گاهي اوقات به اتفاق برخي، بدون اينكه پول خوردن يك قهوه ترك هم در جيبمان باشد، در خيابان استانبول پرسه ميزديم. گاهي هم از سر كوچهاي رد ميشديم كه در آن علامتي بود از يك مسجد، دري و تابلويي و از عجايب روزگار اينكه در كنار آن يك سينما هم قرار داشت. من بلافاصله به ياد فاميل جوانمان ميافتادم كه در اين مسجد اقامه جماعت ميكرد و انگار ميدانستم كه با برادر بزرگم، سيد محمدتقي، همدرس بوده است. اين برادر بزرگ بعدها از سوي مراجع وقت، يعني آيات سيد ابوالحسن اصفهاني و سيد حسين بروجردي به مدينه رفت و در آنجا به ارشاد سادات نخاوله پرداخت. وهابيها او را با قهوه مسموم كشتند و پس از شهادت، در قبرستان بقيع مزار يافت. طالقاني خود در سفرنامه حج از ديدارش با برادرم در مكه و تلاشهاي او براي بازسازي قبور ائمه بقيع گزارش گونهاي ارائه داده است. از آن سالها خاطرهاي برايم به يادگار مانده كه در اين مقام، نقل آن را خالي از لطف نميدانم. مرحوم طالقاني وقتي در خيابان استانبول، امام جماعت شد، مورد انتقاد طيفي از روحانيون و متدينين تهران، از جمله پدرم قرار گرفت كه چرا محدودهاي را انتخاب كردهاي كه مركز فسق و فجور تهران و سينماها و عرقفروشيهاست؟ طالقاني جواب جالبي به اينها داد و گفت: «مسلمان كردن آدمي كه در بازار و محلات مذهبي ساكن شده، زحمتي ندارد. اگر من بتوانم حتي پاي يكي از افرادي را كه در اطراف سينماها و كابارههاي اين خيابان پرسه ميزنند، به مسجد باز كنم، اجر خودم را بردهام.» (3) پلي ميان حوزه و دانشگاه استقرار آيتالله طالقاني در مسجد هدايت، پس از مدتي كوتاه بركات خويش را نمايان ساخت. علاوه بر روي آوردن تعداد فراواني از دانشگاهيان روشنفكر به اين كانون، عدهاي از طلاب جوان و نوانديش نيز به اين مركز متوجه و علاقهمند شدند. حضور اين عده از جوانان پرشور و باانگيزه دانشجو و طلبه در مسجد هدايت، موجب گشت كه اولين سنگ بناي وحدت حوزه و دانشگاه در اين كانون نهاده شود. اين حقيقتي است كه درآن دوره مورد اذعان چهرههايي چون استاد شهيد آيتالله مرتضي مطهري قرار گرفته است. آيتالله محمد امامي كاشاني دراينباره معتقد است: «از همان دوره حضور در مدرسه سپهسالار، يعني سال 1328 بود كه به مسجد هدايت هم ميرفتم و مرحوم آيتالله طالقاني در آنجا تفسير ميگفتند. از جمله كسان ديگري هم كه در آن دوره در مسجد هدايت صحبت ميكردند، يا بعد از آنان دعوت شد، استاد شهيد مطهري، استاد محمدتقي شريعتي، شهيد باهنر، آقايهاشميرفسنجاني و عدهاي ديگر بودند. مرحوم آيتالله طالقاني از افراد مختلفي كه شايد بيشترشان توسط آيتالله مطهري معرفي ميشدند، دعوت ميكردند. در آن زمان مسجد هدايت به كانون مؤثر و عجيبي تبديل شده بود. در سالهاي منتهي به انقلاب، جوانان زياد به مساجد ميرفتند، ولي در زماني كه مسجد هدايت رونق داشت، جوانان عمدتاً به مسجد نميرفتند، ولي مسجد هدايت پر از جمعيت جوان و متدين و پرانگيزه بود. جملهاي از مرحوم آقاي مطهري درباره مسجد هدايت يادم هست. ايشان در اينباره تعبير بسيار جالبي داشت كه همه معاني در آن هست، ميگفتند: «اولين جايي كه بين حوزه و دانشگاه پل شد، مسجد هدايت است.» جايي نبود كه مثل مسجد هدايت، بين فيضيه و دانشگاه ارتباط برقرار كند و اين، خصيصه بارز اين مسجد در آن دوره بود. هر وقت ميرفتم ميديدم مسجد مملو از جوانان دانشجوست. بحثهايي كه آقاي طالقاني مطرح ميكردند تر و تازه بود و از آيات قرآن و نهجالبلاغه نكات و برداشتهاي زيبايي را انتخاب و بيان ميكردند و از ديگر دوستان هم براي غناي بيشتر برنامههاي مسجد دعوت ميكردند.» (4) مسجد هدايت، پايگاهي براي فدائيان اسلام مسجد هدايت در دوران نهضت ملي ايران، پايگاهي براي تمامي گروههاي مبارز به شمار ميرفت. از جمله گروه شجاع و متهور«فدائيان اسلام»كه با عنايت به دوستي شهيد نواب صفوي با آيتالله طالقاني، اين كانون را به مثابه مركزي براي فعاليتهاي خويش قلمداد ميكردند و در مقطعي در برنامههاي آن حضوري پررنگ داشتند. دكتر عباس شيباني دراين باره نقل كرده است: «مسجد هدايت در آن سالها پايگاه قشر تحصيلكرده مذهبياي بود كه از نهضت ملي حمايت ميكردند. طبعاً ما هم مثل بسياري از دوستان به لحاظ علائق مذهبي به آنجا راه پيدا كرديم. البته تركيب شركتكنندگان منحصر به قشر دانشجو نبود، مثلاً فدائيان اسلام هم به شكل دستهجمعي در جلسات مسجد هدايت شركت ميكردند، مخصوصاً در جمعه شبها با توجه به اينكه در خيابان اسلامبول، چندين كافه و سينما وجود داشت، اينها اذان ميگفتند كه بر فضاي اين خيابان تأثير زيادي داشت و بعد هم در مسجد حاضر ميشدند و به امامت آقاي طالقاني هم نماز ميخواندند.» (5) محمد مهدي عبدخدايي دبيركل امروزِ فدائيان امروز كه درآن دوره نوجواني پرشور بوده است نيز درباره دستور شهيد نواب صفوي براي حضور فدائيان اسلام در مسجد هدايت ميگويد: «فدائيان اسلام در آن مقطع از طرف مرحوم نواب صفوي مأمور شده بودند كه شبهاي شنبه بهطور دستهجمعي در خيابان اسلامبول تهران اذان بگويند. علت انتخاب اين محل هم اين بود كه در آن خيابان چندين كافه و كاباره و سينما وجود داشت و شبهاي شنبه افرادي كه اهل رفتن به اين اماكن بودند، در آنجا جمع ميشدند. اين كار در آن محدوده، به نوعي تبليغ شعائر اسلامي بود. مرحوم نواب به ما توصيه كرده بود كه بعد از انجام اين مأموريت، همگي به مسجد هدايت برويم و در نماز جماعت مرحوم آيتالله طالقاني شركت كنيم. ايشان همواره از حضور ما استقبال ميكردند. شايد يكي از دلايل آن اين بود كه شبهاي شنبه كسبه خيابان اسلامبول تعطيل بودند و دانشجويان هم كه براي درس تفسير ايشان ميآمدند، طبيعتاً روزهاي پنجشنبه و جمعه به منازل خود ميرفتند و قاعدتاً بايد مسجد خلوت ميشد، اما حضور فدائيان اسلام، نه تنها مانع از خلوت شدن مسجد در آن شبها بود، بلكه آنها شبهاي شنبه با اجتماع و صلواتهاي پرشور خودشان به اين مسجد رونق بيشتري ميدادند. البته در بعضي از موارد، ما فرصت نداشتيم كه بنشينيم و در درس تفسير ايشان هم شركت كنيم، چون همان شب جلسه هفتگي فدائيان اسلام تشكيل ميشد و ما بايد خودمان را به آن جلسه ميرسانديم. خاطرم هست در همان مقطع چند هفتهاي پشت سر هم رفتيم تا در نماز جماعت آيتالله طالقاني شركت كنيم، اما ايشان تشريف نياوردند! وقتي علت را سؤال كرديم كه ايشان كجا رفتهاند، مشخص شد به چالوس رفته و كانديداي دوره هفدهم مجلس شدهاند.» (6) و ختام سخن... شايد يكي از بهترين توصيفات درباره نقش كمبديل مسجد هدايت و هدايتگر آن مرحوم آيتالله طالقاني، وصفي است كه مرحوم آيتالله محمدرضا مهدوي كني درباره فعاليتهاي آن دارد. آيتالله مهدوي كه خود از پيشتازان مبارزات منتهي به انقلاب اسلامي است درباره نقش ممتاز مسجد هدايت در اشاعه انديشه ديني و تشديد مبارزات ديني براين باور است: «از امتيازات راه ايشان و اين مسجد اين است كه در آن زمان كه... در دانشگاه، مسلمان بودن، ننگ و عار بود و نماز خواندن را بچه مسلمانها با شرمندگي انجام ميدادند و خيليهايشان ميرفتند به منزلشان نماز ميخواندند و حتي نمازخانه در دانشگاه مورد تمسخر قرار ميگرفت... مسجد [هدايت] بود كه به جوانان تحصيلكرده ما روح ميداد. تا آنجايي كه ديگر آنها مجبور شدند در دانشگاه تهران مسجد بسازند. شما فكر ميكنيد كه ساختن مسجد در دانشگاه، بيمقدمه بوده است. بلي جوانان ما الان مسجد را در دانشگاه تهران ميبينند كه ساخته شده است، اما نميدانند كه براي آن، چقدر «خونبها» داده شده است تا آن مسجد در دانشگاه عَلم و ساخته شده است... زماني كه نمازخانه را ميبستند و مسخره ميكردند، بعد جو بيداري و حركت به جايي رسيد كه خودشان مجبور شدند در دانشگاه مسجد بسازند. اين مولود زحمات قبلي است و زحمات دائم و متداوم كه دوام داشت تا به اينجا رسيد و آنچه اساسي بود و دوامش بود...مسجد هدايت مركز هدايت و انقلاب شده [بود] و معلم كبيرش و معلم قرآنش هم طالقاني...»(7) پينوشتها: 1- ر. ك: تاريخ شفاهي مسجد هدايت، نوشته جليل امجدي، از انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، ص 36 2- ر. ك: طالقاني و تاريخ، از انتشارات نيلوفر، ص60 3- ر. ك: كتاب ماه تاريخي –فرهنگي يادآور، يادمان آيتالله طالقاني، گفت وگو با شمس آل احمد 4- ر. ك: همان، گفتوگو با آيتالله محمد امامي كاشاني 5- ر. ك: همان، گفتوگو با دكتر عباس شيباني 6- ر. ك: همان، گفت وگو با محمد مهدي عبدخدايي 7- ر. ك: يادنامه ابوذر زمان، از شركت سهامي انتشار، سخنراني آيتالله محمدرضا مهدويكني
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]
صفحات پیشنهادی
وصفي ازيك جهادگر بزرگ
وصفي ازيك جهادگر بزرگ نویسنده حجتالاسلام سيد محمد باقر زنجاني در ميان دانشمندان نامدار مسلمان در عصر حاضر علامه بلاغي يكي از برجستهترين و درخشانترين چهرهها و از تربيتيافتگان حوزه علميه هزار ساله نجف بود كه مدارج رشد علمي را با سرعتي كمنظير پشت سر گ-
گوناگون
پربازدیدترینها