تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس دوست دارد خداوند هنگام سختى ها و گرفتارى ها دعاى او را اجابت كند، در هنگام آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815634996




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هنرهای یک محصل ایرانی کوانتوم، در ژاپن


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سه‌شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۱:۰۱




1434265716933_aa.jpg

می‌پرسیم برنامه‌تان چیست؟ برای همیشه در ژاپن می‌مانید؟ می‌گوید: «برای پیداکردن کار به ایران آمده بودم. اگر کار پیدا کنم می‌مانم. دوست دارم در وطنم باشم، الان هم تمرکزم بر بازگشت به ایران است. در ضمن دوست دارم رشته‌ام در ایران توسعه پیدا کند....» این بخشی از گپ و گفت‌ ما با دکتر «الهام حسینی لپاسر»، دانشجوی دختر ایرانی محصل در دانشگاه «اوزاکا سیتی» ژاپن است که تحت نظر استاد سرشناس فیزیک هسته‌ای «می‌کیو ناکاهارا» در مقطع تحقیقاتی پسادکتری، فیزیک کوانتوم می‌خواند. * * * .... بیستم اردیبهشت امسال، «محمد مهیمنی» - عکاس ایسنا - پروژه‌ای را تحت عنوان «مهاجرت یک دانشجو» آماده کرد. او در این پروژه عکاسی که زحمت زیادی هم برایش کشیده بود، گوشه‌ای از زندگی «رضا» را به عنوان نمونه‌ای از دانشجویانی تصویر کرده بود که از بهترین دانشگاه‌های این مملکت راهی کشورهای دیگر می‌شوند به امید داشتن فضای بهتری برای درس، کار و تحقیق؛ پدیده‌ای که این سال‌ها از آن با عنوان «فرار مغزها» یاد می‌شود. اما ماجرای رضا و صدها مانند او، همان‌گونه که در آخرین عکس گزارش تصویری مهیمنی می‌بینیم، در قاب یک عکس یادگاری مقابل در یک دانشگاه یا مرکز تحقیقاتی خارجی به پایان نمی‌رسد؛ در واقع ته این داستان می‌تواند باز باشد. * * * با «الهام حسینی» در منزلشان در تهران به واسطه یک آشنای مشترک قرار گذاشتیم، در حالی که دو روز به بازگشتش به ژاپن مانده بود؛ کشوری که الهام را برای گذراندن دوره دکتری و پسادکتری در رشته فیزیک کوانتوم، گلچین کرده است. البته دلیل اولیه این دیدار در ذهنمان آشنایی با دانشجوی نخبه‌ای بود که در کنار کار جدی و خشک فیزیک کوانتوم، دستی هم بر هنرهایی چون خطاطی و عکاسی دارد؛ اما وقتی الهام حسینی به دلیل اصلی حضورش در ایران اشاره کرد، دیدیم این داستان یک جورهایی در همان خط سیر داستان «رضا»ی قصه «مهاجرت یک دانشجو» است؛ گرچه سعی کردیم از بهانه اول، هم خیلی دور نشویم؛ بنابراین خطاطی و عکاسی و تجربیات ژاپنی – ایرانی الهام حسینی در مسیر این نوشتار در کنار موضوع مهمی مثل فییزیک کوانتوم خودنمایی می‌کنند. الهام حسینی دارای مدرک دکتری فیزیک و 38 ساله است. او که دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد را در دانشگاه‌های «تربیت معلم» و «شهید بهشتی» تهران در رشته فیزیک گذرانده درباره علاقه‌اش به این رشته، به معلم فیزیکی در دوره دبیرستان اشاره می‌کند که در عین جدی‌بودن، درسش، زمزمه محبت بوده و موجب شده دست‌کم نیمی از یک کلاس 30 نفره برای دانشگاه این رشته را انتخاب کنند؛ گویا این‌جا هم مثل خیلی جاهای دیگر پای یک معلم در میان بوده است؛ معلمی که به قول این دکتر جوان، این ولوله را به جانت می‌اندازد که سر از کار طبیعت دربیاوری و قوانینش را یاد بگیری. حسینی درباره این که چگونه از دانشگاه «اوزاکا سیتی» ژاپن و کوانتوم سردرآورده هم می‌گوید: در همان شروع به کار به عنوان مربی، در کنفرانس «محاسبات و اطلاعات کوانتومی، ساخت کامپیوترهای کوانتومی» با پروفسور «ناکاهارا» که کتابش در این زمینه در ایران مرجع است، آشنا شدم. ایشان اتفاقا دنبال دانشجوی دکترا بودند که من خودم را معرفی کردم و با ایشان تز دکترایم را گذراندم و الان هم مقطع پست‌دکتری را می‌گذارنم. در واقع جمعا شش سال است که در ژاپن تحصیل و کار می‌کنم. وقتی می‌خواهیم درباره پروژه‌ای که روی آن کار می‌کند توضیح دهد اضافه می‌کند: « کار تحقیقاتی من هم در همین رشته است. من در دانشگاه اوزاکاسیتی در حال کارکردن روی پروژه‌ای هستم که نام اصلی آن «فیزیک، محاسبات و اطلاعات کوانتومی» است.» «و این کامپیوترهای کوانتومی دقیقا به چه دردی می‌ خورند؟»؛ سعی می‌کند به این پرسش ما پاسخی ساده بدهد. می‌گوید: «کامپیوترهای کوانتومی دارای مزیت‌های بیشتر در حوزه سرعت و توان ذخیره اطلاعات هستند و در ضمن امنیت بسیار بالاتری دارند؛ مقوله‌ای که این روزها جهان اطلاعات و رایانه را بسیار دچار چالش کرده است. در واقع طراحی کامپیوترهای کوانتومی به منظور افزایش قدرت محاسباتی فراتر از آن‌چه توسط یک کامپیوتر معمولی قابل دسترسی است، صورت می‌گیرد.» او برای این‌که اهمیت، وسعت و عمق این رشته از دانش را بیان کند به نقل قولی از «نیلزبور» یکی از بزرگترین دانشمندان فیزیک کوانتوم اشاره می‌کند که می‌گوید «هیچ کس کوانتوم را نفهمیده و اگر کسی گفت آن را فهمیده چیزی نفهمیده است.» حسینی می‌افزاید: «اگر تا حدی بخواهم موضوع را باز کنم باید بگویم در فیزیک کلاسیک شما درباره ابعاد بزرگ و قوانین دیگری صحبت می‌کنید ولی در فیزیک کوانتوم این قوانین شکسته می‌شود. برای مثال اگر سکه‌ای داشته باشید، در فیزیک کلاسیک آن سکه دو روی زیر و رو دارد ولی در کوانتوم همزمان هم در حالت صفر و هم حالت یک را دارد. در نظریات کوانتومی شما به مطالعه پدیده‌ها در مقیاس‌های بسیار کوچک مانند مولکول و اتم و ذرات زیراتمی می‌پردازید.»

الهه حسینی در کنار تابلوی کتابت گلستان سعدی

در ادامه می‌خواهیم سراغ هدف اصلی گفت‌وگویمان برویم؛ هنر‌های یک دانشجوی فوق‌ دکتری؛ پیشنهاد می‌کنیم از بهانه دیدارمان دور نیفتیم، می‌پرسیم حالا ربط «کوانتوم» و «فیزیک» که حتی یک سرش به فلسفه می‌رسد، با خطاطی و عکاسی چیست؟ حسینی که روحیه متواضعانه‌اش از همان ابتدای دیدار خودنمایی کرده است، به دو تابلوی کتابت و چلیپایی که بر دیوار خانه پدری آویزان است اشاره می‌کند و می‌گوید: «من آن گوشه و کنار، گاهی کارهایی می‌کنم. پیش از این نیز در بچگی خط را خیلی دوست داشتم. در دوره راهنمایی در مسابقات استانی مقام آوردم و بعد از سال‌ها در دوره کارشناسی ارشد تصمیم گرفتم با استاد جوادزاده از استادان بنام خط به شکل متمرکز روی خطاطی کار کنم. یک جورهایی شاید سعی کرده‌ام در حاشیه این کار خشک که همان تحقیقات حوزه فیزیک است، یک کار نرم و هنری داشته باشم که اتفاقا ارتباط زیادی با اصالت ایرانی من دارد. شاید هم یکی از راه‌های آرامش و تقویت روحیه باشد در یک کشور غریب؛ در واقع این هنر به من کمک زیادی کرد؛ چون خط روح بسیار لطیفی دارد؛ مخصوصا خط نستعلیق. در مورد عکاسی هم؛ باز یک خرده در همان گوشه و کنار، عکاسی و کارهای اجتماعی می‌کنم.

نمونه‌ای از خطاطی الهه حسینی

درباره تاثیرگرفتن از زمینه مطالعاتی‌ام هم نمی‌دانم، ولی به احتمال زیاد در ناخودآگاه فرد تاثیر می‌گذارد. شاید در انتخاب شعرها برای خطاطی یا زاویه‌های عکاسی. من در کتابت بیشتر از گلستان سعدی و در چلیپا از اشعار خیام و حافظ استفاده می‌کنم. البته کار هنری را خیلی تخصصی انجام نمی‌دهم ولی شاید به عنوان کسی که فیزیک می‌خواند دیدم متفاوت باشد؛ در واقع اصلا فیزیک را به خاطر تاثیری که بر نگاه انسان به جهان دارد انتخاب کردم؛ چون دوست داشتم بدانم در طبیعت چه اتفاقاتی می‌افتد؛ بنابراین به سراغ کوانتوم رفتم که به نظر من خیلی هیجان‌انگیز است؛ چون در ابعاد بسیار کوچک، اتفاقاتی را که می‌افتد می‌بینید؛ اتفاقاتی که بزرگی و عظمت جهان و خلقت را نشان می‌دهد و موجب می‌شود دید ما نسبت به کل جهان خلقت بهتر و زیباتر شود. البته این هم یک اصل کلی است که در هنر روحیات فرد منعکس می‌شود، بسته به این که در آن لحظه چه حال و هوایی داشته باشد. گاهی هم سعی می‌کنی بنویسی یا خطاطی کنی که به اصطلاح «نمی‌آید» یا حتی نمی‌توانی عکاسی کنی. البته من خودم را عکاس نمی‌دانم و کاملا غیرحرفه‌ای این کار را می‌کنم. از طرف دیگر در کار تحقیقی هم اگر بخواهی موفق شوی باید خیلی متمرکز شوی، اما یک موقع به خودت می‌آیی و می‌بینی از اجتماع خیلی دور و یک فرد تک‌بعدی شده‌ای. گرچه برای برخی، حتی تفریحشان، همان «کار» است، مخصوصا در ژاپن که کار حتی تقدس دارد. اما برای من پرداختن به این هنرها موجب می‌شود روحیاتم را نرم نگه دارم و مفری باشد برای گریختن از برخی فضاهای خشک. مخصوصا که در ژاپن هم اجتماع و هم فضای رشته تحصیلی‌ام، خیلی مردانه است. » بعد از اشاره‌مان به این که خطاطی در هنرهای ژاپنی هم وجود دارد، الهام حسینی یاد خاطره‌ای در این زمینه می‌افتد و می‌گوید: « اسمم را در کلاس خطاطی ژاپنی نوشته بودم. جلسه‌ای بود که قرار بود خط خودمان را معرفی کنیم که در آن پس از سخنان من و دیدن کارها استقبال از خط ایرانی و به ویژه نستعلیق بسیار زیاد شد؛ چون نستعلیق فضایی دارد که هنربودن آن کاملا هویداست و نیازی نیست که اصلا متن را بفهمی. خط ژاپنی را هم که با قلم‌مو می‌نویسند که بافت نرمی دارد اما برای آن‌ها بسیار جالب بود که با قلم‌های نی سفت و خشن، چنین خطوط نرم و دوایری شکل می‌گیرد. خلاصه فضا طوری پیش رفت که کلاس خط ژاپنی تعطیل شد و کل جلسه درباره خط ایرانی صحبت کردیم. قرار هم شد یک نمایشگاه بگذارند؛ چون آن‌جا خانه‌های اینترنشنالی هست برای ارائه هنرها که خارجی‌ها را معرفی می‌کنند، ولی خب چون هزینه‌ها در ژاپن خیلی بالاست، نتوانستیم آن را برگزار کنیم. البته ژاپنی‌ها حس زیبایی‌شناسی خوبی دارند و این را در زندگی روزمره‌شان مثلا در نوع تزئینات و گلکاری منازل یا معماری‌شان می‌توانید ببینید؛ گرچه در ظاهر آدم‌های سردی هستند و ارتباطات چندانی برقرار نمی‌کنند. معروف‌ترین هنرمند ایرانی هم که می‌شناسند «عباس کیارستمی» است.» الهام حسینی در ادامه این بحث به حریم خصوصی خیلی بالایی ژاپنی‌ها اشاره می‌کند و مثال می‌زند: «مثلا ما دانشجویان خارجی ترجیح می‌دهیم چندنفری یک خانه بگیریم، اما بیشتر دانشجوان ژاپنی در خانه‌های تک‌نفره بسیار کوچک زندگی‌ می‌کنند؛ در واقع یک فرهنگ خیلی خاص دارند که از نظر من زندگی طولانی‌مدت را در میانشان سخت می‌کند.» از الهام حسینی که خود تا کنون در 35 کنفرانس سخنرانی یا ارائه داشته، صاحب پنج مقاله تخصصی است ، در تالیف یک کتاب همکاری می‌کند و سابقه تدریس و کار در آزمایشگاه‌ها و دانشگاه‌های مختلف را در کارنامه‌اش دارد، درباره عضویتش در انجمن علمی ایرانیان مقیم ژاپن می‌پرسیم و می‌خواهیم کمی درباره این انجمن هم توضیح دهد. او با اشاره به این که ایرانی‌های فعال در حوزه‌های علمی عضو این انجمن هستند می‌افزاید که آن‌ها سالی یک‌بار دور هم جمع می‌شوند و کنفرانس دارند و امسال هم حدود 80 نفر در این نشست شرکت کرده بودند که هر کدام در زمینه علمی مرتبط خود به ارائه مقاله یا سخنرانی پرداخته‌اند. حسینی در همین ارتباط برای این که به سطح علمی بالای این هموطنانش اشاره کند می‌گوید: «در ژاپن رسیدن یک غیر ژاپنی به مدارج بالای شغلی خیلی سخت است؛ چون خیلی دیگران را توی خودشان راه نمی‌دهند، با این وجود ایرانی‌ها آن‌جا زیاد هستند و خیلی از آن‌ها جایگاه‌های خوبی هم دارند. در تحصیل هم تعداد زیادی هستند که بیشتر برای پست دکترا به ژاپن آمده‌اند. من شش سال است که در این کشور هستم. سفرهای زیادی کرده‌ام. کنفرانس‌های متفاوتی هم بوده‌ام. اگر فرصتی پیدا شود سفر زیاد می‌کنم. ژاپن هم خوبی‌ها و بدی‌ها خودش را دارد، تکنولوژی، بسیار پیشرفته و کشور، صنعتی است اما معمولا روابط بین آدم‌ها سرد است و خیلی دورن‌گرا هستند. اما همان‌طور که گفتم کار برای آن‌ها جنبه مقدس دارد و به همین دلیل هم هست که خیلی از خودکشی‌ها که البته در فرهنگ آن‌ها معنای خاص خودش را دارد در ارتباط با شکست‌های کاری یا مواردی است که قابلیت یک فرد در مورد کارش زیر سوال برود.» در این جا به خاطره جالبی اشاره می‌کند و می‌گوید: « برای این که عمق این فرهنگ را برایتان بازگو کنم یک نمونه جالب را تعریف می‌کنم. یک دانشجوی ژاپنی برای یک مجله معتبر علمی مقاله‌ داده بود، اما دست به عددسازی زده بود، خلاصه دستش رو می‌شود و از طرف مجله هم می‌خواهند آزمایش را تکرار کند که ظاهرا نمی‌تواند. جالب است بدانید استاد این دانشجو که درجه علمی بالایی داشت خودش را دار زد و این کارش هم کاملا پذیرفته شده بود. خب این فرهنگ برای ما خیلی قابل هضم نیست؛ می‌گوییم نهایتا عذرخواهی می‌کرد، اما آن‌جا معمولا اینطوری است که اگر یک کوچکتر اشتباهی کند بزرگترش خودش را مسئول می‌داند. آن استاد می‌توانست عذرخواهی کند، ولی قبول مسئولیت در آن‌ها خیلی بالاست و حتی در برخی معابدشان اتاق مخصوص خودکشی دارند که به نوع جهان‌بینی آن‌ها بازمی‌گردد. » او ادامه می‌دهد: «یکبار هم یکی از همکاران ژاپنی‌ام هنوز دو ماه مانده به پایان سال و اتمام پروژه به من گفت، اگر سال بعد کار پیدا نکنی، چه می‌کنی؟ که گفتم حالا دوماه مانده و یک فکری می‌کنم. ولی او خیلی راحت به من گفت که به خودکشی فکر می‌کند. البته نمی‌خواهم ارزش‌گذاری کنم، فقط می‌خواهم توصیفی از این فرهنگ داشته باشم. گرچه این را هم بگویم در کل، پارادوکس‌ها در ژاپن خیلی زیاد است. مشکلات اجتماعی زیادی هم دارند. حریم خصوصی مردم هم خیلی بالاست؛ البته آن‌ها فرهنگشان را خیلی حفظ کرده‌اند مثلا با همان دو چوب‌ معروف، تقریبا همه جا غذا خورده می‌شود یا خیلی کم زبان انگلیسی می‌دانند یا «نامبروان یا درجه یک» بودن برایشان خیلی مهم است، حتی روی اجناس برای خرید درج شده که کدام «درجه یک» هستند. در سیستم مدرسه هم همین‌طور است و معمولا بچه‌هایی که اول نشوند، بسیار ناراحتی و گریه می‌کنند. در کل یک جورهایی زندگی در ژاپن برای خودشان خوب است اما برای ما شاید سخت باشد.»

الهه حسینی

می‌پرسیم با این حال اگر بخواهید یک سوغاتی فرهنگی از ژاپن بیاورید روی چه چیزی دست می‌گذارید؟ حسینی به نظم و قانونمندی مردمان این دیار اشاره می‌کند و آن را بهترین رهاورد برای ایرانی‌هایی که در این زمینه پایشان می‌لنگد، می‌داند. در میانه گفت‌وگو پدر و مادر خانم حسینی هم به ما می‌پیوندند؛ با حرف‌های آقای حسینی یادمان می‌افتد الهام، قرار است دور روز دیگر برگردد ژاپن. می‌پرسیم برنامه‌تان چیست؟ برای همیشه در ژاپن می‌مانید؟ می‌گوید: « برای پیداکردن کار به ایران آمده بودم. اگر کار پیدا کنم می‌مانم. دوست دارم در وطنم باشم. ژاپن برای همیشه زندگی کردن سخت است، الان هم تمرکزم بر بازگشت به ایران است. در ضمن دوست دارم رشته‌ام در ایران توسعه پیدا کند. البته این را بگویم که این رشته به یک سری آزمایشگاه‌ها و دستگاه‌های گران‌قیمت نیاز دارد که ظاهرا الان در ایران نیست و فقط در دانشگاه شریف رشته تحقیقاتی من را دارند که آنجا هم بیشتر روی مباحث تئوریک کار می‌شود.» به مهاجرت دانشجوهایی مانند رضا از ایران اشاره می‌کنیم و می‌گوییم اگر امکانات برایتان فراهم نشود یا نتوانید دستگاه‌های ذیربط را قانع کنید برای کار یا پژوهش؟ خیلی‌ها حاضر نیستند فرصت کوتاه عمر را صرف صبرکردن برای این گشایش‌ها بکنند. شما چطور؟ پاسخ می‌دهد: « درست است که خیلی از آدم‌های بزرگ ما در خارج از کشور هستند و گرانی و مشکلات تحریم مثلا در رشته ما ورود دستگاه‌ها را سخت کرده است اما اگر همه بخواهیم این طور فکر کنیم که نمی‌شود، ایران هیچ وقت پیشرفت نمی‌کند، ولی اگر همه با هم کمک کنند تا ایران را بالا ببرند، می‌توانیم. نمی‌گویم مشکلات نیست، هست، ولی بالاخره یک نفر باید شروع کند. مثلا من می‌توانم بیایم این جا و این اشتیاق را در دانشجویان برای این رشته ایجاد کنم. مثلا دکتر «کریم‌پور» هم در دانشگاه شریف دارند خیلی زحمت می‌کشند و مانده‌اند. همیشه راه سومی هم هست. شاید یکی از راه‌ها این باشد که روش‌های بینابین را امتحان کنیم؛ یعنی بخش‌های نظری را فعلا در ایران بگذرانند و برای بخش‌های عملی مثلا به ژاپن بروند. به هر حال راه‌های زیادی برای فکر کردن وجود دارد. از آن طرف مسئولان هم باید کمک کنند. » در این جای گفت‌وگو، یک جورهایی بحث «علم برای علم» یا «علم برای ثروت» پیش می‌آید. می‌گوییم این روزها در ایران تجاری‌سازی علم و ارتباط آن با تولید ثروت خیلی مطرح است، البته عده‌ای هم منتقدند که نباید به علم لزوما این طور نگاه کرد ... نظر شما چیست؟ حسینی با بیان این که هیچ‌گاه در بند مادیات نبوده‌ می‌افزاید: « البته نمی‌گویم که پول خوب نیست ولی در حدی که بتوان با فراغ بال کار تحقیقی و زندگی را انجام داد. گرچه این مشکل در ایران هست که با خیال راحت از نظر مالی نمی‌توانید در دو تا کنفرانس شرکت کنید. من هم دوست دارم گرنت بگیرم برای ساپورت چند دانشجو ولی نمی‌توانم. در نهایت فکر می‌کنم به راهی که در خیلی از جاهای دنیا رفته‌اند باید برسیم؛ یعنی عرصه علم به افرادی که توانایی جذب پول و تخصص این کار را دارند نیاز دارد. ما به هر دو بخش نیاز داریم؛ هم به محققان و هم به بیزنس‌من‌ها؛ چنانکه الان در گروه ما در دانشگاه اوزاکا، این تقسیم کار کاملا مشخص است. در ایران هم باید محقق تامین باشد؛ دست کم درحدی که دغدغه زندگی روزمره را نداشته باشد تا اتفاقا بتواند در خدمت تجاری‌سازی علم قرار بگیرد. چون ما استادان و دانشجویان خوبی داریم. حتی در مقام مقایسه دانشجوهای ما خیلی مشتاق‌ترند. آنجا هم مثل ایران برخی دانشگاه‌ها هستند که کیفیت خوبی ندارند اما دانشگاه‌های دیگری هم هستند که خیلی خوبند ولی در مجموع من دانشجویان ایرانی را بسیار مشتاق‌تر می‌بینم. حتی در آمریکا که قانون است که 50 درصد دانشجویان بومی باشند اذعان می‌کنند که دانشجویان خارجی و به ویژه ایرانی‌ها جزو دانشجویان عالی هستند و از بهترین‌های آنها هم بهترند. در مورد استادان هم ما استادان بسیار خوبی داریم. اینها حیف است. حتی در سیستم مدرسه سطح کتاب‌های ما خیلی بالاتر از ژاپن است . حالا در برخی زمینه‌ها ممکن است آنها موفقیت‌هایی داشته باشند که ما هم باید بیاموزیم ولی می‌خواهم بگویم پتانسیل‌ها در ایران بسیار بالاست و باید از آنها استفاده کرد.»

الهه حسینی در کنار پدر و مادرش

* * * گفت‌وگویمان با خانواده‌ حسینی با گرفتن چند عکس یادگاری به پایان می‌رسد، با این امید که انسان‌هایی مانند «الهام حسینی» که در کنار مدارج علمی، هنوز در هیاهوی زندگی روزمره گم نشده‌اند، تک‌بعدی نمانده‌اند و با کتابت گلستان و چلیپای اشعار حافظ و خیام دلشان آرام می‌گیرد، جایشان در ایران خالی نماند.

نگاه الهام حسینی در عکس‌هایش



نگاه الهام حسینی در عکس‌هایش



نگاه الهام حسینی در عکس‌هایش



نگاه الهام حسینی در عکس‌هایش



نگاه الهام حسینی در عکس‌هایش

انتهای پیام








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن