واضح آرشیو وب فارسی:فارس: محمد رضا درویشی عنوان کرد
موسیقی نواحی محکوم به نابودی است/ تنها راه ثبت و ضبط آثار است
محمد رضا درویشی گفت: اجراهایی که در همین فستیوال آینهدار اجرا میشود، تتمه موسیقی جنوب ایران است و به نوعی کفگیرمان به ته دیگ خورده است. تنها کاری که در این زمینه میشود انجام داد، ثبت و ضبط آثار است.
![خبرگزاری فارس: موسیقی نواحی محکوم به نابودی است/ تنها راه ثبت و ضبط آثار است خبرگزاری فارس: موسیقی نواحی محکوم به نابودی است/ تنها راه ثبت و ضبط آثار است](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/07/07/13920707000418_PhotoA.jpg)
به گزارش خبرنگار موسیقی فارس، روز گذشته کارگاه آموزشی محمدرضا درویشی با موضوع «بررسی روند افول موسیقی نواحی» در قالب دومین فستیوال موسیقی نواحی آینهدار برگزار شد. محمدرضا درویشی در ابتدای سخنانش ضمن اشاره به جدال همیشگی میان سنتگرایان و نوپردازان در فضای موسیقی گفت: حدود 70 و اندی سال است که جدالی میان سنتگرایان و نوپردازان در فضای موسیقی ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. در همین باره من همیشه گفتهام که موضوع سنتها در ایران و چندگانگی فرهنگی که نتیجه آن میشود موجب ایجاد فضای تعلیقی فرهنگی و یا رسیدن به یک جامعه تلفیقی است که گیجی فلسفی و بینشی را به همراه دارد. وی افزود: موسیقی روستاهای ما یا موسیقی اقوام به دلیل جانسخت بودنش دچار این عارضه خواهد شد. امروز پس از گذشت 2 دهه به عیان میبینیم این موسیقی به راحتی نمیتواند روی پای خودش بایستد. از دست رفتن آدمها که سالها وشاید قرنها حقیقتی را نسل به نسل منتقل کرده است درحال از بین رفتن است. این وجودها از بین میروند و با هیچ دولت و سرمایهای نمیشود جلوی این روند را گرفت. درویشی ادامه داد: متأسفانه این یک تقدیر تاریخی است که البته تنها مختص ایران هم نیست. این وجودها وقتی میشکنند قابل وصله و پینه نیستند و دوباره نمیتوان آنها را بازیابی کرد. ممکن بود اگر 20 سال پیش با حمایت دولتها تمهیداتی انجام میشد تا این شکستگی چندین سال به عقب افتد، اما حالا کار از کار گذشته است. میشد با برپایی مکتبخانهها یا فستیوالهای موسیقی نواحی این شکستگی را به تعویق انداخت. این آهنگساز در ادامه این کارگاه آموزشی ضمن اشاره به تغییراتی که تکنولوژی در موسیقی نواحی ایجاد کرد، گفت: وارد شدن محصولات تکنولوژی به لابهلای زندگی مردمان روستاها و اقوام باعث تغییر تدریجی سلیقه و زیباییشناسی افراد شده است. درویشی تصریح کرد: در طی سال گذشته 3 شخصیت اصلی دوتار نوازی خراسان که بسیار هم کلیدی بودند بدون اینکه جایگزینی برای آنها باشد فوت کردند یا در همین سال گذشته 4 شخصیت غیرقابل تکرار از موسیقی نواحی جنوبشرق ایران نیز از میان ما رفتند. شرایط اجتماعی و آن معرفتی که باعث ایجاد چنین شخصیتها و ستارههایی در موسیقی اقوام ایرانی بودند دیگر دورهاش سپری شده است. وی افزود: همین تعداد اندکی هم که باقی ماندهاند در منطقه خودشان هم غریب هستند؛ چراکه زیباییشناسی مردم بومی همان منطقه نیز تغییر کرده است. حاج قربان سلیمانی میگفت: اگر به جشنواره «اونیون» نمیرفتم مردم روستای خودمان هم من را نمیشناختند. متأسفانه قانون، قانون عرضه و تقاضا است. زمانی معرفت شنیداری دوتار و بخشی وجود داشت و حالا این معرف شنیداری تغییر کرده است و مردم دیگر حوصله شنیدن موسیقیهای این چنینی را ندارند. درویشی ادامه داد: این شخصیتها میمیرند بدون اینکه جایگزینی برای آنها پیدا شود. البته عدهای پیدا میشوند و از این شخصیتها استفاده میکنند و موسیقی آنها را به تلفیق تبدیل میکنند و مردم هم خوششان میآید. هضم موسیقی تلفیقی در جامعه تلفیقی آسان است. دیگر شنیدن تار حسینقلیخان برای نسل امروز سخت شده است. او یک قرن پیش شور و بیات ترک زده، اما شنیدنش امروز پیچیده است، چون ذهن تلفیقی موسیقی آسانفهم میخواهد. این آهنگساز خاطرنشان کرد: موسیقی جدی در جامعه جدی به درد میخورد. امروز در حوزه موسیقی دستگاهی هم کارهایی که اجرا میشود بیشتر شبیه کارهای پاپ و تلفیقی است. درویشی با اشاره به کمبود شخصیتهای مهم موسیقی نواحی گفت: اجراهایی که در همین فستیوال اجرا میشود تتمه موسیقی جنوب ایران است و به نوعی کفگیرمان به ته دیگ خورده است. تنها کاری که در این زمینه میشود انجام داد ثبت و ضبط آثار است. اینکه تصور کنیم فرهنگهای شنیداری این چنینی میتوانند تا 20 سال دیگر ادامه پیدا کنند، تصور درستی نیست. وی افزود: 20 سال پیش من طرح تشکیل 20 مکتبخانه موسیقی نواحی را به دفتر موسیقی دادم و هنوز هم میگویند میشود یا نمیشود. 4، 5 دوره هم دبیر فستیوال موسیقی نواحی بودم که آن را هم تعطیل کردند. البته برگزاری فستیوالها نیز در وضعیت فعلی موسیقی نواحی تنها یک مسکن است. وی در پایان گفت: یک سری از موسیقیها محکوم به نابود شدن هستند. مثلاً وقتی کمباین و تراکتور به مزارع آمد دیگر آواز کشت و برداشت معنایی ندارد، یا مثلاً امروز خیلیها در خود روستاها نیز دیگر بلد نیستند لالایی بخوانند. ابزار کار و نوع زندگی عوض شده و به همین دلیل نمیتوان جلوی نابود شدن اجباری بخشی از موسیقی نواحی را گرفت. انتهای پیام/
94/03/19 - 11:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]