تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمى‏دارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى‏شود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812653993




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

برخي اساتيد نمي‌خواهند يا نمي‌دانند كه بايد فرمانده جنگ نرم باشند


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: برخي اساتيد نمي‌خواهند يا نمي‌دانند كه بايد فرمانده جنگ نرم باشند
آيا دانشگاه‌هاي ايران، در مسير مبارزه نرم با غرب و تقابل با هجوم نرم غرب به ايران و فرهنگ و دستاوردهاي آن، قرار دارند؟
نویسنده : محمدحسين عظيمي 


اين سؤال مهمي است كه در نگاه اول، ما را نااميد مي‌سازد. چراكه برخي دانشگاهيان ما، يا نمي‌خواهند يا نمي‌دانند كه در چنين موقعيتي هستند. اما في‌الواقع، دانشگاه و دانشگاهيان و خاصه اساتيد ما، در چنين مرتبه و شأنيتي قرار دارند و نمي‌شود از اين مهم، بي‌تفاوت گذشت. پس چرا در اين حوزه، حضوري جدي ندارند؟ براي رسيدن به پاسخ اين سؤالات، با دكتر سعيد زيبا‌كلام، به گفت‌وگو نشسته‌ايم. دكتر زيبا‌كلام در سال ۱۳۳۲ در تهران متولد شد. مهندسي برق و الكترونيك را در سال ۱۳۵۶ در انگلستان به پايان رساند و در‌‌ همان سال دوره كار‌شناسي ارشد صلح‌شناسي (گرايش جامعه‌شناسي انقلاب) را در دانشگاه برادفورد انگلستان آغاز كرد و در سال ۱۳۵۷ به ايران بازگشت. دوره دكتري را در رشته فلسفه در سال ۱۳۶۵ آغاز كرد و در سال ۱۳۶۹ از دانشگاه ليدز انگلستان فارغ‌التحصيل شد. وي هم‌اكنون استاد فلسفه در دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران است و در سه حوزه فلسفه و روش‌شناسي علوم (طبيعي و اجتماعي)، فلسفه سياست و فلسفه‌هاي پست‌مدرن مشغول به آموزش و پژوهش است. به نظر شما اين بيان رهبري درباره اينكه اساتيد، فرماندهان جنگ نرم هستند، چه اساتيدي را مخاطب قرار داده؟ البته درست و شايسته اين است كه مراد و مقصود رهبري را بايد از خود ايشان سؤال كرد. ليكن اگر مقصود شما اين است كه بنده از اين موضوع چه برداشتي دارم، در نخستين گام بايد روشن كنيم كه مرادمان كدام اساتيد هستند. واضح است كه در جامعه علمي ايران، دو دسته استاد داريم: دانشگاهي و حوزوي. ليكن معمولاً و در اغلب عرصه‌ها، مخاطب و منظور، اساتيد دانشگاهي هستند و اين عرف رايج مي‌تواند به سهولت، زمينه‌ساز سوءفهمي شود. يعني، هرگاه هرگونه سخني از اساتيد به منزله فرماندهان جنگ نرم گفته مي‌شود، ناخودآگاه اذهان عموم متوجه اساتيد دانشگاهي مي‌شود و اين البته مي‌تواند منجر به اين برداشت ناخودآگاه شود كه اساتيد حوزوي در عرصه جنگ نرم هيچ نقشي ندارند يا بد‌تر از اين، نبايد نقشي داشته باشند. در حالي كه پرواضح است كه اساتيد حوزوي به نوبه خود مخاطبان ويژ‌ه خود را دارند، به گونه‌اي كه در برخي عرصه‌ها و ميدان‌ها اگر تأثير و نفوذ ايشان بسيار بيشتر نباشد، قطعاً كمتر از تأثير اساتيد دانشگاهي نيست. چنين برداشتي چه تبعاتي خواهد داشت؟ به‌نظر بنده، خواه اين تبعيض يا معافيت به‌منظور تخفيف و تضعيف حوزويان اعمال شود، خواه به‌ منظور مصونيت‌بخشي حوزويان از عرصه مطالبات عمومي و نشاندن ايشان در عرصه‌اي استعلايي و نقدناپذير، در هر حال سياستي نابخردانه و خسران‌بار است. نابخردانه است از آن جهت كه نهاد مهم و تأثيرگذاري از عرصه فرهنگ سياسي و سياست فرهنگي عزل و عقيم مي‌شود و خسران‌بار است از آن روي كه اساتيد حوزوي را در مسند و قلمرويي مطهر و منزه مي‌نشانيم در حالي كه آنها نيز كمابيش در تقويت يا تضعيف اين عرصه‌ها به واقع نقش دارند. سؤال ديگري كه به ذهن مي‌رسد اين است كه آيا اساتيد به واقع فرماندهان جنگ نرم هستند؟ به نظرم اين سؤال پيچيده‌اي است و ابداً نمي‌توان يك پاسخ شسته‌رفته آري يا خير به آن داد! به يك معنا كه شايد در ابتداي امر خارق‌الاجماع به‌نظر آيد: هم آري و هم خير! زيرا، از طرفي برخي از اساتيد اصلاً و ابداً هيچ نوع كسوت فرماندهي در خود نمي‌بينند و نه حتي، پس از نشان‌دادن جايگاهشان، حاضرند چنين مقامي را براي خود قائل شوند و بپذيرند. و جالب اين است كه اين داوري در مورد هر دو نوع اساتيد حوزوي و دانشگاهي صادق است. به عبارت شفاف‌تر، آنها هيچ رقم جنگ نرم، سخت، سرد، گرم، فرهنگي، سياسي، اقتصادي، رسانه‌اي، بر سر قدرت و استيلا يا آمال و آرمان‌هايي مطلقاً مطلقاً نمي‌بينند. يا شايد هم تنزه‌طلبانه و عافيت‌طلبانه و خودخواهانه سعي مي‌كنند نبينند. اين قبيل اساتيد نوعاً كم‌سواد يا كم‌دانش هم نيستند. بيفزايم اين قبيل اساتيد در تقريباً تمام رشته‌ها و عرصه‌ها يافت مي‌شوند. از طرف ديگر، آري زيرا مي‌توان با تحليل نشان داد كه به حسب تأثيرگذاري بر نسل جوان مخاطب اساتيد، عقيم‌ترين و نازاترينِ اين قبيل اساتيد كه هيچ رسالت و وظيفه‌اي فرا‌تر از تدريس دروسي براي خود قائل نيستند، در واقع كم و بيش تأثيراتي از نوع نرم‌افزاري يا فرهنگي بر مخاطبان خود مي‌گذارند. و اين تأثيرگذاري به‌رغم خواست و اراد‌ه اين قبيل اساتيد است و همين تأثيرگذاري ناخواسته و ناخودآگاه است كه به رغم نفي صريح و علني، پاسخ آن سؤال را به طرز تأمل‌برانگيزي آري مي‌كند. الان چه نسبتي بين آنچه در واقع اتفاق مي‌افتد و آنچه بايد باشد وجود دارد؟ به عبارت بهتر اساتيد چقدر در بزنگاه‌هاي فرهنگي و سياسي انقلاب نقش خودشان را درست ايفا كردند؟ اگر مراد از «نقش خودشان»، نقشي كاملاً تعريف و تحديد شده است به گمانم نياز است در اينجا درنگي طولاني كنيم و دربار‌ه چگونگي آن تعريف و تحديد تأمل كرده، بينديشيم. اما اگر مقصود وظيفه‌اي فراگير، غيرجناحي و غيرحزبي است كه متكي به سياست‌هاي اين يا آن حزب و دولت نباشد در اين صورت بايد اذعان كرد كه چه در دانشگاه‌ها و چه در حوزه‌ها وضعيت بسيار اسف‌انگيز است و نسبت ميان آنچه بايد اتفاق افتد و آنچه مي‌افتد بسيار نحيف و ناچيز است. نه فقط در بزنگاه‌هاي حساس و بسيار مهم، كه حتي در زمينه‌هايي كه حساسيت خاصي هم وجود ندارد و چندان به گاو و گوسفند كسي هم صدمه مستقيمي نمي‌زند باز هم نوعي بي‌تفاوتي موج مي‌زند. مي‌توانيد نمونه بياوريد؟ به عنوان نمونه، ظهور شبكه‌هاي اجتماعي مجازي، پديداري بسيار جديد است كه تأثيرات فرهنگي و سياسي آن بسيار ناشناخته است. اينك از خود سؤال كنيم چه ميزان اساتيد مربوطه دانشگاهي و حوزوي دربار‌ه اين پديدار فراگير و فراجناحي‌ـ‌فراحزبي دست به مطالعه و بررسي و سپس موضع‌گيري در عرصۀ عمومي زده‌اند؟ نيز، سياست اقتصاد مقاومتي كه برنامه اقتصادي كلان ملّي است چه ميزان از جهت ابعاد نظري و عملي مورد تحقيق و تدقيق اساتيد ذيربط قرار گرفته است؟ و به عنوان دو موضوع بسيار حياتي كاملاً فراجناحي‌ـ ‌فراحزبي ديگر كه بسيار قديمي‌ترند خوب است از وحدت حوزه و دانشگاه، و نيز از جنبش نرم‌افزاري پرسش كنيم. بپرسيم چه ميزان اساتيد حوزوي و دانشگاهي بجد و مستمراً بدين موضوعات پرداخته‌اند؟ نكته بسيار مهمي كه همين‌جا بايد مورد تأكيد قرار دهم اين است كه اظهار تأسف و تألم از اين وضعيت دردي دوا نمي‌كند. مهم اين است كه خودِ اين بي‌تفاوتي به موضوعات مبتلا‌به عمومي ‌بايد مورد توجه و اهتمام پژوهشي و سياست‌گذارانه نهادهاي بالادستي حكومتي قرار گيرد و اين يعني، وزارت علوم، فرهنگستان‌هاي متعدد، سازمان‌ها و مراكز سياست‌گذاري و پژوهشي ديگر و در رأس آنها شورايعالي انقلاب فرهنگي بايد به اين موضوعات مبنايي و بسيار تأثيرگذارِ برزمين‌مانده بپردازند. به راستي چرا موضوعاتي كه تأثير ژرف و درازآهنگي بر حيات انقلاب اسلامي دارد بايد مستمراً مورد بي‌اعتنايي و غفلت مراكز و شوراهاي سياستگذار بالادستي قرارگيرد؟ حالا براي اينكه مقداري مصداقي وارد بحث شويم به نظر شما طي سال‌هاي اخير در چه برهه‌هايي نقش اساتيد به عنوان فرماندهان جنگ‌نرم مي‌توانسته تعيين‌كننده باشد ولي نبوده؟ پيشنهاد مي‌كنم براي پي‌بردن به عمق فاجعه نقش اساتيد حوزوي و دانشگاهي در عرصه عمومي، سؤال را وارونه كنيد. طي سال‌هاي اخير كجا‌ها بوده كه نقش فرماندهان جنگ نرم مي‌توانست تعيين‌كننده باشد و به واقع هم تعيين‌كننده شد؟ توصيه مي‌كنم در پاسخ چندان عجله هم نكنيد! حوادث و رويدادهاي مهم و كلان را مرور و سپس تلاش كنيد نقشي و حضوري از اساتيد حوزوي و دانشگاهي را در آنها بيابيد. با توجه به اينكه يكي از مصاديق تهاجم فرهنگي، تزريق روحيه ما نمي‌توانيم است، جايگاه اساتيد در اين جبهه و تقابل چيست؟ به نظرتان آيا در دانشگاه‌هاي كشور، فرماندهان جنگ نرم جبهه دشمن هم داريم؟ آري! از قضا در اين مورد كم نيستند اساتيدي كه به انحاي مختلف، آگاهانه يا ناآگاهانه، چنين نقشي را ايفا مي‌كنند، اساتيدي كه علي‌الدوام بر طبل مي‌كوبند كه ما نمي‌توانيم، هر چه علم، تحقيق و توسعه است از آن فرنگيان است و بس و كاري كه ما مي‌توانيم و بايد انجام دهيم اين است كه از فرق سر تا نوك پا غربي و غربزده شويم. همين ماجراي فناوري هسته‌اي را ملاحظه كنيد؛ در بحبوحه مذاكرات هسته‌اي با فرنگيان كه در نتيجه آن بخش عمده‌اي از تأسيسات هسته‌اي ايران متوقف يا مضمحل شده است و مشخصات و آدرس معادن اورانيوم و كارگاه‌هاي ساخت سانتريفيوژ و چرخنده‌هاي ايران به امريكاييان اعلام شده و آنها از تمام اين اماكن و نيز از تمام انبار‌ها و مكان‌هاي ذخيره‌سازي قطعات و مواد مربوط به تأسيسات هسته‌اي بازرسي به عمل آورده‌اند و در مقابل هيچ‌يك از اركان اصلي نظام تحريم‌ها برداشته نشده و مقامات دولت برخلاف واقع از فروپاشي يا ترك‌برداشتن نظام تحريم‌ها سخن مي‌گويند، كساني پيدا مي‌شوند كه به نحو حيرت‌انگيزي نه تنها از عدم پيشرفت فناوري هسته‌اي در ايران سخن مي‌گويند كه جسارت‌ورزيده مي‌گويند اساساً اين فناوري هيچ دستاوردي نداشته و به لحاظ اقتصادي هم مقرون به صرفه نيست. ملاحظه كنيد! چقدر عرصه عمومي سياست در محيط‌هاي دانشگاهي و حوزوي بايد خام و خواب و بلكه مرده باشد كه چنين سخناني بي‌هيچ واهمه‌اي ابراز شود و كمترين واكنشي را هم برنينگيزد. اينها بدون جيره و مواجب براي اهداف و سياست‌هاي خاورميانه‌اي رژيم سلطه‌طلب امريكا بهتر از ستون پنجمي عمل مي‌كنند كه آن رژيم با كلي برنامه‌ريزي و هزينه مي‌تواند ايجاد كند. حب و بغض‌هاي جناحي و حزبي و نيز كينه‌توزي‌هاي خود نسبت به اين يا آن رجل سياسي را لحظه‌اي به خاطر انقلاب اسلامي ايران و به حرمت تمام آن فداكاري‌ها، ايثار‌ها و جانبازي‌ها بايگاني و از خود سؤال كنيد كدام كشوري است كه با امكانات بومي خود بتواند فناوري هسته‌اي را به سطح و جايگاهي مقبول، قريب‌الاستفاده و بعضاً قابل بهره‌برداري در عرصه‌هاي انرژي، تشخيص و درمان پزشكي، داروسازي، كشاورزي و صنعتي برساند و با اين وصف، از آن فناوري صرفنظر كند؟ آيا امريكايي‌ها، روس‌ها، فرانسوي‌ها، انگليسي‌ها، ژاپني‌ها، كره‌اي‌ها و آلماني‌ها چنين كرده‌اند؟ به‌راستي اگر فناوري هسته‌اي ما و تمام تلاش‌هاي دانشمندان ما هيچ سود و ثمره و حاصلي ندارد جز هزينه‌هاي سنگين بر دوش بودجه مملكتي، چگونه مي‌توان تلاش، تقلا‌ها، تحريم‌ها و اين هماهنگي به زحمت‌ حاصل ‌شده امريكايي‌ها و همپيمانان اروپايي و عربي‌ـ‌ نفتي شان براي اضمحلال و برچيدن آن را تبيين و توجيه كرد؟ نكند به‌راستي اين همه جنب و جوش فرنگيان و برافراشتن رژيم تحريم و مذاكرات درون و برون دولت و كنگره امريكا، اتحاديه اروپا و شوراي امنيت سازمان ملل نيز همگي توهمي بيش نباشد؟ محتمل است گفته شود و شايد هم گفته شده كه فناوري هسته‌اي ايران و آثار گسترده آن توهم و بلكه دروغي بيش نيست و عمدتاً براي غرب‌ستيزي ساخته و پرداخته شده است! در اين صورت، آيا بهتر نيست اين وطن‌دوستان عاشق و دلباخته فرنگيان به دول منزه و معصوم امريكايي و اروپايي بگويند كه: عزيزان! آسوده‌خاطر باشيد كه فناوري هسته‌اي ايران خيالي و وهمي بيش نيست؟ همه‌ مي‌دانيم كه چقدر محبوبيت و مشهوريت دلچسب و دل‌انگيز است و براي آن مي‌توان نه فقط آرمان‌هاي انقلاب و جانفشاني‌هاي شهدا، كه منافع ملي و عزت و اقتدار ملي و وطن را نيز فدا كرد. اما يادمان باشد كه اين اركستر سمفوني تمجيد و ستايش‌ها و اين صف پيوسته مشتاقان دنيا نه چندان دير همچون ابري در آسمان محو و ناپديد مي‌شود و آن‌گاه ما مي‌مانيم و دستي خالي و دلي پر از حسرت و آه! و البته صفي پيوسته و طولاني پيشِ روي! صفي از آنان كه جان عزيزشان را بي‌ادعا و با طمأنينه و آرامش در راه عشق و ايمانشان به سادگي و در تنهايي دادند و رفتند. به نظر شما براي اينكه اساتيد جايگاه حقيقي خودشان را پيدا كنند چه كار بايد كنيم؟! چه كساني و بايد چه كاري انجام شود تا اين مهم محقق شود؟ در پاسخ بايد بيفزايم كه آنچه به‌نظر اين ظلومِ جهولِ كفور مبنايي است اين است كه ابتدائاً دريابيم كه در واقع اساتيد حوزوي و دانشگاهي نوعاً فرماندهان جنگ نرم نيستند. ثانياً بينديشيم و بلكه كاوش كنيم چرا اساتيد حوزوي و دانشگاهي نوعاً احساس فرماندهي جنگ نرم نمي‌كنند. ثالثاً بينديشيم و بلكه دست به پژوهشي گسترده و جامع اما بي‌قيل و قال بزنيم در اينكه چه كنيم تا در آينده اساتيد ما من‌حيث‌المجموع و قلباً وظيفه و نقشي براي خود در عرصه عمومي احساس كنند. آري! احساس كنند و با تمام جان و قلبشان. نه با دستور، حكم، دستمزد، پاداش و عضويت در اين يا آن رانت و نه براي شهوت ثروت، شهوت قدرت، شهوت محبوبيت، شهوت شهرت و شهوت جاه! به عنوان سؤال آخر، آيا برنامه و سازوكار مشخصي براي رسيدن به نقطه مطلوب در مورد اساتيد وجود دارد؟ و اگر نيست چطور بايد تأمين شود؟ تا آنجايي كه بنده اطلاع دارم هيچ برنامه و سازوكار و سياستي در اين حوزه فوق‌العاده مهم و حياتي وجود ندارد. بگذاريد اضافه كنم اگر ابتدا عوامل و عللي را كه به نازايي و بي‌تفاوتي اساتيد انجاميده حذف كنيم كار بزرگي صورت گرفته است. نمي‌خواهم دلالت بدهم كه نيازي به اخذ برنامه و سياست‌هاي ايجابي نيست ليكن همين‌قدر كه بتوان عوامل و علل خنثي‌سازي و از كارافتادگي را شناسايي كرد و سپس آنها را به حداقل ممكن رساند گام بلندي برداشته شده است. اگر نيك و ژرف بينديشيم درخواهيم يافت كه اين پديده ضمناً به نحو مؤثري به پديده فرار مغز‌ها هم مربوط مي‌شود. نظر به اينكه پيش‌تر در مقاله‌اي نسبتاً مفصل («كالبد‌شناسي فرهنگ سياسي ايران معاصر»، در كتاب خلاف جريان)، تأمّلي دق‌البابي بر اين پديده كردم و از تكرار و بازگويي آن مطالب در اينجا خودداري مي‌كنم.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن